🔅إنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لَا رَيْبَ فِيهَا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ🔅
در حقيقت، رستاخيز قطعاً آمدنى است؛ در آن ترديدى نيست، ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند.
@hamshenasi
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را میستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتیهای تلمیحش
جهان این شاهمقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ابد حیران فردایش، ازل مبهوت دیروزش
ندانمهای عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای مادر برایت آب آورده...
سیدحمیدرضا برقعی
انجمن علمی فرهنگ و ارتباطات با همکاری اداره پژوهش دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار میکند؛
💠 سلسله نشستهای «دانشگاه در میدان مقاومت»
هماندیشی اساتید و دانشجویان
ارائه دهندگان:
🎙حجتالاسلام دکتر علیاصغر اسلامیتنها
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
🎙دکتر سیدمحمدعلی غمامی
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
🗓 زمان: شنبه ۲۶ آبانماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۳
📌 مکان: دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، ساختمان علامه طباطبائی(ره)، سالن نشستها
جهت شرکت به صورت حضوری، لطفا به شناسه زیر پیام دهید:
@ammar_jokar
🌐 لینک مجازی:
http://dte.bz/res1
🔻انجمن علمی #فرهنگ_و_ارتباطات
🔻میز فرهنگ مقاومت انجمن علمی #سیاستگذاری_فرهنگی
#مقاومت
#نشست
#دانشگاه_در_میدان_مقاومت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نشست | #فیلترینگ | #فیلم
🎞 فرهنگ ایرانی و تصور فیلترینگ
👤دکتر علیاصغر اسلامیتنها؛
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم
📍نگاه انتقالی به ارتباطات، رسانه را به مثابه جاده انتقال پیام میبیند که میتوان مسیر آن را سد کرد؛ اما در نگاه فرهنگی ایرانیان به رسانه که آئینی است، اصلا تصور فیلترینگ وجود ندارد.
📮فیلم کامل این گفتگو را در 👈🏼آپارات فکرت.
📅 5 آبان 1403
🖇 همکاری دانشگاه باقرالعلوم، گروه سایبرپژوهیِ بنیادین و رسانه فکرت
@Andishnaak| اندیشناک | محمدینیا
26 آبان ماه.mp3
20.03M
صوت نشست «دانشگاه در میدان مقاومت»
با ارائه اساتید محترم، دکتر اسلامی تنها و دکتر غمامی
۲۶ آبان
✨الكلمه غامرة كالبحر و سامقة كالشجر✨
🔸هل قدَر الانسان الكلمة حق قدرها؛ لقد كانت في المبدأ كما تكون في المنتهى، تبدئ وتعيد؛ كانت الكلمة ولا زالت ناطقة لا تتلاشي، واسعة لا تتناهي، لا تنفد مجاريها ولو نفدت بحار في إثرها بحار و لاتنفذ آثارها ولو نفذت أشجار تَخلُفها أشجار، مع أنه لا أشبه بالكلمه من البحر و فلا أحيا من البحر، و الكلمة انما هي الحياة المثلى، ولا أشبه بالكلمة من الشجرة، فلا أثمر من الشجرة و الكلمة انما هي الثمره الفضلى،
🔸قد يقال: تلك كلمة ربي جل جلاله وعزّ مقامه فأين منها كلمة عبده الذي لا حول له ولا طول! وما درى القائل ان الخالق تنزل الى هذا العبد ايما تنزّل، فخلقه بيده سبحانه و ألقى اليه بكلماته، بل كلّمه وجعل كلمته باقية، بل ما خلقه الا لكي يتكلم على وفق كلامه، ولو ان الانسان شهد ربه متكلما بملء روحه حتى كانه يسمع كلامه في كل شيء من حوله، لبرزت من قلبه على لسانه كلمات حيه لا تموت كانها البحر اللّجّي واللّجي من البحار ما تنفك تتردد أمواجه، كلمات مثمرة لا تعقم كأنها الشجر الطيب و الطيب من الأشجار لا تنفك تتعاقب ثماره، فكلمة العبد الشاهد لربه انما هي من كلمات ربه.
#کلمه_شناسی
📚من الإنسان الأبتر إلي الإنسان الكوثر ـ طه عبدالرحمن ص۱۰۱
@hamshenasi
همشناسی(تعارف) فرهنگی الگوی ارتباطات میان فرهنگی
✨الكلمه غامرة كالبحر و سامقة كالشجر✨ 🔸هل قدَر الانسان الكلمة حق قدرها؛ لقد كانت في المبدأ كما تكون
کلمه ژرف است همچون دریا و بلند است همچون درخت.
آیا انسان «کلمه» را آن گونه که شایسته است قدردان است؟ کلمه در آغاز بود، همان طور که در پایان است، شروع می شود و بازگشت می کند; کلمه هست، پیوسته سخن می گوید و محو نمیشود، وسیع است و پایان نمی یابد، نهرهایش تمام نمیشود، حتی اگر دریاها به دنبالهم جاری شوند، و آثارش تمام نمیشود، حتی اگر درختان پشت درختان سر برآورند. هر چند شبیه تر به کلمه از دریا نیست و نه زنده تر از دریا، و کلمه همان زندگی آرمانی است و شبیهتر به کلمه از درخت نیست، زیرا هیچ چیز پربارتر از درخت نیست و کلمه بهترین میوه است.
شاید گفته شود: این کلمه پروردگار من است، که شکوه اش آشکار و جایگاه اش عزیزاست. پس آن کجا و کلام بنده او که در آن نه توانی دارد و نه بلندایی؟ آیا چنین گوینده ای نمی داند که آفریدگارهرچه نازل کرده بر این بنده نازل کرده، پس او را با دست خود آفرید، و کلماتش را به او القا نمود، بلکه با او تکلم کرد و کلمه جاودانه اش قرار داد، بلکه او را فقط برای این آفرید که بر وفق کلام اوسخن کند، واگر انسان شاهد باشد که پروردگارش با تمام وجودش سخن می گوید بگونه ای که کلمات او را در هرچیزی در پیرامونش می شنود؛ آنگاه کلماتی از دل و زبانش بیرون میآمدند، که زنده اند و نمیمیرند، همچون دریایی عمیق. دریای عمیق که امواج آن خروشان و پیوسته است، کلمات پرباری که عقیم نمیشوند، انگار که درخت طیب هستند. درختان پاکیزه که از ثمردهی باز نمی ایستد، پس کلمه بنده ای که به پروردگارش شهادت میدهد هم ازکلمات پروردگارش است.
#کلمه_شناسی
📚من الإنسان الأبتر إلي الإنسان الكوثر ـ طه عبدالرحمن ص۱۰۱
ترجمه علی اصغر اسلامی تنها
@hamshenasi
👆به تصویر فوق کمی از دور نگاه کنید.
When you take a word in your mouth you must realize that you have not taken a tool that can be thrown aside if it will not do the job, but you are fixed in a direction of thought which comes from afar and stretches beyond you.
HANS-GEORG GADAMER
هانس گئورگ گادامر: هنگامی که کلمه ای را بر زبان میآورید، باید بدانید که ابزاری در دست نگرفتهاید که اگر کارآیی نداشت بتوانید آن را کنار بگذارید؛ بلکه خود را در مسیری از اندیشه قرار میدهید که از دوردستها آمده و فراتر از شما امتداد مییابد.
اگر گادامر در امتداد سخن استادش هایدگر که گفت: «زبان سکونتگاه و خانه وجود است»؛ می گوید: « کلمه جهت دهنده و جریانگاه تفکر است» شاید بتوان نتیجه گرفت؛
تکلّم رود تفکر و زبان رودخانه وجود است.
سخن رود اندیشه و زبان رودخانه هستی است.
#کلمه_شناسی
علی اصغر اسلامی تنها
@hamshenasi
🔆
هدایت شده از سید محمد علی
توریسم = تروریسم
اوج تمدن غربی همانی است که اکنون در قلب جهان اسلام رخ میدهد. تمام ساحتهای فرهنگ و فناوری در غرب به ترور منجر میشود؛ از نظامهای آلوده پزشکی و آموزشی تا محصولات تراریخته و پیجرها و بمبهای چندپوندی. اما زشتترین آنها توریسمی است که این دیپلمات آمریکایی آن را روایت میکند. تمام ساحتهای تمدن غربی به ترور جسم و روح انسان منجر میشود.
#گزارش_نشست
✔دکتر ابراهیم فیاض دانشیار دانشگاه تهران در #نشست_علمی: دانشگاه باقرالعلوم ع و چشم اندازه مرجعیت علوم انسانی اسلامی
🔻بنده زمانی که این دانشگاه در فلکه صفاییه قم مستقر بود، مدت ها در آن تدریس داشتم. این دانشگاه تقریبا استثنایی است و من واقعا به آن اعتقاد دارم. دانشگاه های دیگر عمدتا دارای بنیان گذارانی است که در همان حیطه اندیشه بنیانگذار حرکت می کند.
🔻موسسه امام خمینی(ره) مرحوم آیت الله مصباح یزدی(ره)، دانشگاه امام صادق(ع) مرحوم آیت الله مهدوی کنی(ره)، دانشگاه مفید آیت الله موسوی اردبیلی(ره) و دانشگاه شهید مطهری(ره) تماما بر اساس اندیشه بنیانگذار بوده و در آن ساختار هم رو به جلو می رود؛ مثال های مذکور با دانشگاه باقرالعلوم(ع) تفاوت دارند، این دانشگاه به شدت جوان است؛ به شدت پر تحرک و امیدوار به آینده است و فقط نیاز است تا مبانی را تولید نماید.
🔻با این تدبیر میتواند مرجعیت در علوم انسانی اسلامی پیدا کند زیرا این دانشگاه دارای بنیان گذار محوری نیست و جمعی از عقلاء آن را مدیریت کرده اند. با حضور متفکرین برجسته علوم انسانی در کنار اساتیدی که اکنون در دانشگاه حضور دارند و همچنین امکاناتی که در آن فراهم شده است، میتواند این مسیر را به خوبی جلو ببرد..
#اداره_پژوهش
#انجمن_های_علمی
🔰#حکمت_برای_زندگی
—•—•—•—•—•—•—•—•—•—
🆔 @BouNews
🌐 http://www.bou.ac.ir
—•—•—•—•—•—•—•—•—•—
📢کنفرانس#پژوهش_و_دفاع_ارشد با موضوع «راهبرد رسانه ای جمهوری اسلامی ایران جهت هم شناسی فرهنگی ایران و فدراسیون روسیه از منظر فعالان و خبرگان رسانه ای»
🗓زمان: پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۸ صبح
📌مکان: دانشگاه باقرالعلوم ، ساختمان علامه طباطبایی، سالن جلسات
💥همراه با گواهی حضور توسط اداره پژوهش دانشگاه باقرالعلوم(ع)💥
🔰#حکمت_برای_زندگی
—•—•—•—•—•—•—•—•—•—
🆔 @BouNews
🌐 http://www.bou.ac.ir
—•—•—•—•—•—•—•—•—•—
رسالة من الاعلامي سركيس الدويهي للسيد نصرالله: باسم المسيحيين الشرفاء.. سيدي نحن معك – موقع قناة المنار – لبنان
https://almanar.com.lb/9744803
"الشّـ.ـيـ.ـعـة في لبنان نقمة النّقمات.. فليرحلوا".
كتب الأستاذ سركيس الشَّيخا الدّوَيْهي:
24 تشرين الثاني 2024 , 13:59 م
قبل تسع سنوات، كتبتُ مقالةً عن الشّـ.ـيـ.ـعـة في لبنان بعنوان: "الشّـ.ـيـ.ـعـة نقمة.. فليرحلوا".
الجدليّة لا تزال قائمةً، وقد تدوم وتدوم إلى أجَلٍ غير مسمّى. وحُكمي لا يزالُ ثابتًا، فرأيي لم يتغيّر، ومبادئي لم تتبدّل، وقناعاتي لم تتزعزع، ولم تسقط.
لم أكتب المقالةَ، يومَها، لأنال حظوةً عند الشّـ.ـيـ.ـعـة، أو منصبًا من الثّنائيّ الشّـ.ـيـ.ـعـيّ، بل لأنقل الحقيقة، ولا شيء غير الحقيقة.
حقيقةٌ اكتشفتُها يوم تجرّدتُ من أفكاري الموروثة، ومن التّـعـصّب الأعمى بمختلف أشكاله، وتعرّفتُ إلى الطّائفة الشّـ.ـيـعـ.ـيّـة الكريمة والشّـ.ـيـ.ـعـة في لبنان.
التّجرّد من الأفكار الموروثة عمليّةٌ صعبة تحتاج إلى الكثير من القوّة والجرأة والشّجاعة، إلّا أنّها عمل بطوليّ يحرّر الإنسان من كلّ القيود المفروضةعليه من أهله ومجتمعه.
لم أتربَّ على الكذبِ في بيتِ أبي، بل على الصّدق، وقولِ الحقيقة، والدّفاعِ عن الحقّ، مهما كان ثمنُ هذه الحقيقةِ باهظًا، ومهما كانت التّضحياتُ في سبيل الحقّ جسيمةً. ولا أبالغ إن قلتُ إنّني دفعتُ "غاليًا جدًّا" ثمن المقالةِ الموضوعيّة الّتي كتبتُها بصدقٍ، وجرأةٍ، وشجاعةٍ، إرضاءً لله،وإظهارًا للحقيقة،وانتصارًا للحقّ...
الشّـ.ـيـ.ـعـةُ في لبنان نقمةٌ.. نقمةُ النّقمات... جدليّةٌ قائمةٌ لدى مَنْ يعتبرهم خطرًا وجوديًّا على لبنان، وعلى شركائهم فيه.
نعم، إنّ الشّـ.ـيـ.ـعـة في لبنان نقمةٌ علينا، لأنّهم لم يرتضوا لأنفسهم الـخـزي، والـعـار، والـذّلّ، والـهـوان... فحـ.ـاربـ.ـوا الجيشَ الإسـ.ـرائـيـ.ـلـيَّ الّذي "لا يُقهَرُ" بالحجارة، والزّيت المغليّ، وبنادق الصّيد، ومن ثمّ بالأسلحة المتطوّرةِ والعقولِ المتوقّدة، فـ.ـقـ.ـهـ.ـروه، وهـزمـوه،ودحـروه، وحـ.ـرّروا جنوبَنا الغالي من براثنه عام ٢٠٠٠، وأثبتوا للعالم أجمع أنّ "إسـ.ـرائـ.ـيـل" أوهنُ من بيت العنكبوت، في حـ.ـرب تـمّـوز عام ٢٠٠٦.
نعم،إنّ الشّـ.ـيـ.ـعـةَ في لبنان نقمةُ النّقمات،لأنّهم قــاتـلــواالجماعات الإرهـ.ـابـ.ـيّـةِ والـتّـ.ـكـفـيـ.ـريّةِ ببأسٍ شديدٍ، وقدّموا أجسادَهم دروعًا واقيةً، عند الحدود الشّرقيّة إلى جانب أبطال الجيش اللّبنانيّ، فانتشلوا لبنان من فم الإرهـ.ـاب الـتّـ.ـكـفـيـ.ـريّ، وحموا شعبَهُ من أبشع المـ.ـجـ.ـازر والعمليّات الدّمـويّـة الّتي لم تكن لتستثنِيَ أحدًا، أو منطقةً، أو طائفةً، وما حصل في سـوريا والعـراق خيرُ دليل على ما أكتب.
إنّ الشّـيـعـةَ في لبنان إرهـ.ـابيّون، لأنّهم قـ.ـاتـ.ـلـ.ـوا الـصّـ.ـهـايـ.ـنـة والـتّـكـفـيـريّـيـن الإرهـ.ـابـ.ـيّـيـن، ذَوْدًا عن لبنان، وجميع اللّبنانيّين؛ ولم يـقــتــلوا الأبرياءَ من الأطفال، والنّساء، والشّباب، والعجائز؛ ولم يرسلوا السّيّاراتِ المـفـ.ـخّـ.ـخـةَ والانـتـحـاريّـيـن؛ ولم يقـ.ـطــعوا الرّؤوس، ويبقروا البطون، ويأكلوا القلوب والأكباد؛ ولم يـغـ.ـتـصِـبوا العذارى، ويـســبــوا النّساء؛ ولم يُـنـَكّـِلـوا بجثثِ الـقـتـلـى الإسـ.ـرائـيـلـ.ـيّـيـن والإرهـابـيّـيـن؛ ولم يَتَفَنَّنُوا بالـقــتـل والـتّـعـذيب، ولم يتباهوا بـجـرائـمَ شَـنـيـعـةٍ أمام آلاتِ التّصوير؛ ولم يرتكبوا المـجـازر في حقّ المدنيّين العُزَّل؛ ولم يـُعـدِمـوا الأسـرى ذبـحًـا، وصَـلـبًـا، وحرقًا، ورميًا بالرّصـاص؛ ولم يـدمّـروا البيوتَ والمباني،فوق رؤوسِ أصحابِها؛ ولَم يـهـدِمـوا المستشفيات، والمدارس، والجامعات، على من فيها؛ ولم يـ.ـقـ.ـتـ.ـلـوا الجنود في الثُّكنات ولاقتلوارجالَ الدّينِ في دُورالعبادة.
هل الـشّــيــعـةُ هم من أسّسوا "القـ.ـاعـ.ـدةَ"، و"داعـ.ـشَ"، و"جــبـهـةَ النُّـصـرة"، و"الـتّـكـفـيرَ والهجرة"، وغيرَها من الجماعات الـتّـ.ـكـ.ـفـيـ.ـريّـة؟
وهل "أُســامـةُ بـنُ لادِن"، و"أبـو بـَـكــر الـبغـداديّ"، و"أبـو عــمـر الـشّـيـشـانيّ"، وغيرهم من أمراءِ الإرهـ.ـابِ ورموزِهِ هُم من الشّــيــعــة؟
إنّهُم بالتّأكيدِ ليسوا بـمسـلـمـيـن أو بسُنّة، فالإرهـ.ـابــيّـ.ـون لا دينَ لهم ولا طائفة.
إنّ الــشّــيـ.عةَ في لبنانَ كــافـرون، لأنّهم لم يـُـكَـفِّـ.ـروا مسيحيًّا، ولا سُنّيًّا، ولا دُرزيًّا؛ ولم يـخــطــفـوا راهباتٍ، ومطارنةً، ورجالَ دين؛ ولم يــغــتــالـوا مشايخ ومُفتِين؛ ولم يـُفَـجِّروا كنائسَ، وأديرةً، ومساجد؛ ولم يَنْبُشـوا قـبـورَ قِدِّيسينَ وأولياءَ صالحين، ولم يكسّروا الصُّلبانَ، أو يـُحَطِّمواتماثيلَ للعذراءِ أوالمسيح؛ ولم يـَحـرُقـوا أيقوناتٍ وأنـاجـيـلَ؛ ولم يُهَجِّـروا سُنّةً، أو دروزًا، أو مسيحيّين؛ ولم يخـوضـوا حروب إلغاءٍ دمويّةً؛ ولم يذبحوا الأبرياءَ على الهُوِيّة؛ ولم يـقـتـلوا مَنْ ليسوا شـيـعـةً، أو يفرضوا الجزية عليهم، ليسمحوا لهم بالعيش سالمين آمنين...
إنّ الشّـيعـةَ في لبنانَ عُـمـلاءُ،لأنّهم لم يجتمعوا بـشـارون ونـتـنـيـاهو؛ ولم يصافحواالـقـادةالإسـرائيليّين؛ ولم يُخَطِّطوا مع الضُّبّاطِ الصَّهاينة، لاجتيـاح بيروتَ والمناطقِ اللّبنانيّة؛ ولم يَحْظَوْا بـ"رفاهيّةِ" التّجوّلِ على متنِ الـدَّبَّابـات الإسرائيليّـة، أو على "تَرَفِ" الحصولِ على هدايا العَدُوِّ الثّمينةِ،من أسلحةٍ،وخواتِمَ، وبِزّاتٍ عـسـكـريّـة...
ولم يرسلوا المؤَن، والمال،والسّلاح والحفاضات، والحليب،للإرهابـيّـين في سـوريا وفي جرود عـرسـال.
إنّ الشّـ.ـيـ.ـعـة في لبنان عـ.ـمـ.ـلاء، لأنّهم لم يستسلموا لـ"الشّـيـطان الأكبر"،وربيبِهِ "الكيان الـمـؤقّـت"،ولم يقفواعلى الحـياد، خوفًا على رؤوسهم، أو طمعًا بمكتسبات"دنيويّة"،بل آثرواالموت على مـبـايـعـةِ الـظّـالم، والمحتـلِّ، والمُعتدي، فقاوموا، وقـ.ـاتـ.ـلـوا، وبذلـوا أنفسهم وأموالهم، دفاعًا عن وطنهم وخيراته، ولم يـتـنـازلـوا عن حبّةِ تُرابٍ من أرضهم، أو نقطةِ ماءٍ من بحرِهِم، ولم يُساوموا على ذَرَّةٍ من غازِهِم ونفطِهِم، أو على "ميلّمترٍ" واحدٍ من حدودِ بلادِهم.
إنّ الشّـيعةَ في لبنان إرهـ.ـابـيّـ.ـون حقّاً في عيونِ مَن لم يَشْتَمَّ عِطْرَ الكـرامـةِ والعِزّةِ في ثرى بلاده،ومَن لم يأكلْ من خيراتِ أرضِهِ، فاعتادَ على "اللُّقْمَةِ البَرّانيّة"،وعلى "البترو دولار"الـخـلـيـجـيِّ والأموالِ "الـشِّـيـنـْكَرِيَّة"،وأدمـنَ على الذّلّ، والخضوع، والانـبـطاح، والـخـنـوع.
فَلْيَرْحلوا، لأنّهم ليسوا خونةً، ولا عُملاء، ولا أذِلّاء، ولامُتـآمـريـ.ـن...
فليرحلوا، لِأنَّهُمُ الأكرمُ، والأشرفُ، والأطهرُ، والأجملُ، والأعظمُ، والأنظفُ، والأنقى...
فليرحلوا،لأنّهم يـفـضحون الجبناء، والـمُنْبَطِـحـيـنَ، والمُـتـخـاذلـيـنَ، والـمُــطَــبِّــعــيـن؛ ويكشفون عـوراتِـهِـمُ الأخلاقيّةَ، والوطنيّةَ، والعروبيّةَ، والإنسانيّة...
فليرحلوا إلى دُنيا المسيحِ ومحمّدٍ وآلِه، حيثُ رايةُ "هَيْهاتِ مِنّا الذِّلَّة" تُرَفْرِفُ فوقَ السُّطوحِ والقِمَمِ الشّامخة، ولْيَأْخُذوا معهُم كُلَّ مُقاومٍ حُـرٍّ شَـرِيـفٍ، يَأْبَى الـذُّلَّ والهوانَ، ويُؤثِرُ مصارِعَ الكِرَامِ على طاعةِ اللِّئام.
فليرحلوا،وليأخذوا معهم قادتَـهم، وشـ.هـداءَهـم، وجـرحــاهُم، ومُجـاهـديـهِـم، وأبـطـالـَهـُم، ومـُقـاومــتَـهُـم، وصُـمـودَهـم، وإباءَهُم، وعِـزَّتـَهُـم، وكـرامَـتـَهـم، وعُـنْـفُـوانَـهـم...
فَلْيَرْحَلوا، ولْيَأخُذوا معهم مجدَ لُبنانَ الَّذِي صَنَعُوهُ بِدِمـائِـهِـم، وسَواعِدِهِم، وتـَضْـحِـيـاتِـهِـم...
فَلْيَرْحَلُوا...
🔴 شیعیان در لبنان:
مصیبتی بزرگ، پس بروند!!
▪️سرکیس الشیخا الدویهی
نه سال پیش مقالهای نوشتم با عنوان: «شیعیان مصیبتی بزرگ… پس بروند.»
این بحث همچنان ادامه دارد و شاید بیپایان باشد. نظر من ثابت است، دیدگاه و باورهایم تغییر نکردهاند، و اصول و اعتقاداتم هرگز متزلزل نشدهاند.
این مقاله را برای جلب رضایت شیعیان یا کسب مقام از سوی دوگانهی شیعه ننوشتم، بلکه برای بیان حقیقت و تنها حقیقت به نگارش درآوردم. حقیقتی که زمانی کشف کردم که از افکار به ارثرسیده و تعصبات کورکورانه خود را رها ساختم و با طایفهی شیعهی بزرگوار و نقش شیعیان در لبنان آشنا شدم.
رها شدن از افکار موروثی، امری دشوار و نیازمند شجاعت و قدرت فراوان است. با این حال، این کار، عملی قهرمانانه است که انسان را از بند محدودیتهای خانوادگی و اجتماعی آزاد میکند.
من در خانهای بزرگ شدم که به راستگویی و دفاع از حق ارزش داده میشد، هرچند بهای آن سنگین باشد. مقالهای که نوشتم، با شجاعت و صداقت به حقیقت پرداخت و در راه عدالت قربانیهای زیادی دادم. اما این کار را برای رضایت خدا، بیان حقیقت و حمایت از حق انجام دادم.
شیعیان در لبنان، مصیبتی بزرگاند، چون برخی آنان را خطری وجودی برای لبنان و شریکانش در کشور میدانند.
بله، شیعیان برای ما مصیبتی هستند، چون به خفت، خواری، و ذلت تن ندادند. آنان با ارتش اسرائیل، که به شکستناپذیری معروف بود، ابتدا با سنگ و روغن داغ و سپس با سلاحهای پیشرفته و عقولی خلاق جنگیدند، شکستش دادند و جنوب عزیز ما را در سال ۲۰۰۰ از چنگال او آزاد کردند. آنان در جنگ تموز ۲۰۰۶ ثابت کردند که اسرائیل از تار عنکبوت هم سستتر است.
بله، شیعیان در لبنان مصیبتاند، چون با گروههای تروریستی و تکفیری با شجاعت جنگیدند، جان خود را سپر کردند و در کنار قهرمانان ارتش لبنان، کشور را از چنگال تروریسم تکفیری بیرون کشیدند و مردمش را از فجایعی هولناک نجات دادند، فجایعی که هیچ کس و هیچ طایفهای را در امان نمیگذاشت.
شیعیان لبنان را تروریست میخوانند، اما آیا آنان «القاعده»، «داعش»، «جبهه النصره» و دیگر گروههای تکفیری را تأسیس کردند؟ آیا اسامه بن لادن، ابوبکر البغدادی و دیگر رهبران تروریسم از شیعیان بودند؟ قطعاً خیر.
میگویند شیعیان کافرند، اما آنان نه مسیحیان را تکفیر کردند، نه اهل سنت و نه دروزیان را. آنان راهبهها، کشیشها یا رهبران مذهبی را نربودند. کلیساها، صومعهها و مساجد را منفجر نکردند. آنان کسی را به دلیل مذهب یا هویت نکشتند و هیچ طایفهای را آواره نساختند.
میگویند شیعیان مزدورند، اما آنان هرگز با شیمون پرز یا نتانیاهو جلسه نگذاشتند. با افسران اسرائیلی برای اشغال لبنان تبانی نکردند و سلاح و پول از دشمن دریافت نکردند. آنان نه به «شیطان بزرگ» تسلیم شدند و نه در برابر رژیم صهیونیستی زانو زدند.
شیعیان لبنان تروریستاند، چون به دفاع از وطن و مردم خود برخاستند و جان و مال خود را در این راه فدا کردند. آنان یک وجب از خاک وطنشان را تسلیم نکردند، حتی قطرهای از منابع طبیعی کشورشان را هم معامله نکردند.
شیعیان در چشم کسانی تروریستاند که هرگز عطر عزت و کرامت را نچشیدهاند. کسانی که به خفت و خواری عادت کردهاند و برای نان و پول بیگانه سر خم کردهاند.
پس بروند، زیرا آنان خائن، مزدور یا تسلیمشده نیستند.
بروند، چون شریفترین، پاکترین، زیباترین و بزرگتریناند.
بروند، چون وجودشان جبن و خواری را عیان میسازد.
بروند به دنیای محمد و مسیح، جایی که پرچم «هیهات منا الذلة» در بلندیها برافراشته است.
بروند و همراه خود قهرمانان، شهیدان، مجروحان، مقاومت و صلابتشان را ببرند.
بروند و مجدی را که با خون و فداکاریهایشان برای لبنان ساختند، با خود ببرند.
اما لبنان، لبنانی که آنان با عزت خود ساختند، باقی خواهد ماند.
ترجمه
دكتر هادى انصارى
#معرفی_کتاب
📚هنر زنانه زیستن- دکتر جمیله علم الهدی
نشر سمت
💠این اثر نقدی است بر معنای «زن همچون مرد ناقص، که کمالش را باید در مردانه شدن بجوید و خواهان برابری با مرد باشد». کتاب حاضر با معرفی پیشفرضهای چنین برداشتی از زنانه زیستن که حاصل سیطره نگرش اقتصادی به انسان است و در رویکرد اقتصادی علوم انسانی ریشه دارد، راهی برای کشف حقیقت زن به کمک تعالیم انبیای الهی گشوده است. سپس با بررسی آیات قرآن کریم و ملاحظه انسان در حرکت، دلالتهای نگاه تحولی به زنانه زیستن را آشکار کرده است. این کتاب گام نخست از یک رویکرد تحولی در تحقیقات علوم انسانی است که میتواند با الهام از قرآن کریم توسعه یابد.
⚡️ترجمه عربی این کتاب نیز با با همکاری سازمان مطالعه و تدوین و مجمع فرهنگی مصر در قاهره با عنوان «فلسفة الحياة الأنثوية» در مصر منتشر شده است.
#زوجیت
@hamshenasi
♻️نظریه زوجیت و بازشناسی ایتمانی هویت زن♻️
🔅وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا🔅
💠مسئله زن بر مفهوم جنسیت متمرکز است و عمیقترین لایه خشونت علیه زنان در استفاده از مفهوم جنسیت شکل میگیرد. جنسیت همچون بسیاری مفاهیم کلی، به طبقهبندی و تمیز موجودات از یکدیگر کمک میکند. با این همه کاربرد اجتماعی مفهوم جنسیت، چه بسا با مقاصد گروههای پرقدرت گره خورده باشد. در یک نگاه بدبینانه، قشربندی مردم بر اساس جنسیت میتواند به تخصیص ناعادلانه منابع و توزیع ناعادلانه امکانات و خدمات کمک کند، ولی در یک نگاه خوشبینانه قشربندی جنسیتی مردم، مقدمه تامین رفاه بیشتر برای زنان است. در هر صورت، این مفهوم جنسیت است که شرایط خاصی را برای زنان رقم میزند؛ به این معنا که یا زنان به عنوان قشر آسیب پذیر ورد توجه قرار میگیرند و منابع و امکانات جامعه به سودشان توزیع میشود یا به عنوان نیروی کار ارزانتر سودآوری فرآیندهای گردش ثروت و قدرت را تضمین میکنند..
💠به کارگیری مفهوم جنسیت در مطالعات اجتماعی به فردگرایی و از هم گسیختگی جامعه کمک میکند و به طور ضمنی خشونت را دامن میزند. همچنین مفهوم جنسیت خود به خود بحثهای مربوط به تفاوتهای جنسی را برجسته میکند، در نتیجه امتیازات مردانه اغلب وابسته است به خصوصیاتی که به مردان نسبت داده میشود. همچنین نابرابریهای میان زنان و مردان اغلب به کمک تفاوتهای جنسیتی توجیه میشوند. در چنین شرایطی بسیاری از محققان میکوشند ماهیت ساختگی تفاوتهای جنسیتی را نشان دهند و نحوه شکلگیری و عوامل برساختی موثر بر تفاوتهای جنسیتی را آشکار سازند، ولی برخلاف همه این تلاشها باز هم جنسیت زنانه به جز در نسبت با جنسیت مردانه امکانی برای تعریف شدن نمییابد. از این رو به رغم تلاشهای صورت گرفته گروههای جنسیتی زنانه و مردانه در برابر هم، در رقابت با هم و در جبهه دشمنی با هم قرار میگیرند.
💠 جنسیت بر تمایزات تمرکز دارد و ریشه جدایی است جدایی، آغاز بیاعتنایی، تنهایی و تمام امور نفرت انگیزیست که با طبع لطیف و عاطفه قوی زنان تناسب ندارد. زنان بیشتر به دلبستگی، مهربانی، فداکاری و دوستی مایلاند و از قهر، جدایی، تنهایی و بیاعتنایی بیشتر رنج میبرند. برخی راه حل مسئله را در تنوع بخشی به جنسیت میدانند و برای استفاده از فناوریهای پزشکی و تغییر جنسیت توصیههایی داشته اند.
💠«هنر زنانه زیستن» تفسیری تازه از منظر حکمت قرآنی درباره هویت زن است که بر مفهوم #زوجیت به جای مفهوم «جنسیت» متمرکز است. مفهوم زوجیت در تبیین پیدایش انسان، هم در مرحله آفرینش(خلق) و هم گردانش(جعل) و نیز افزایش کمیت و کیفیت همکنش انسانها در جهان نقشی با اهمیت و کلیدی دارد.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا(نساء 1)
📚هنر زنانه زیستن- دکتر جمیله علم الهدی، نشر سمت ص 1-2
#نظریه_زوجیت
@hamshenasi
#معرفی_کتاب
📚حالة الزواج في العالم العربي
تحریر و تدوین: Doha International Family Institute (DIFI)
تاريخ نشر: ٢٠١٩
⚡کتاب«وضعیت ازدواج در جهان عرب» که به کوشش موسسه بین المللی خانواده دوحه(DIFI) در سال 2019 منتشر شد، تحلیلی جامع و یکپارچه برای درک تمام ابعاد مربوط به ازدواج در بیست و دو کشور عربی ارائه می کند. محققان از تمام مناطق عربی در تهیه این کتاب مشارکت داشتند.
⚡ این کتاب در هفت فصل به همه عوامل زمینهای و کلینگر پیرامون ازدواج و تأثیرگذار بر آن، از جمله انواع متعدد ازدواج اعم از سنتی یا جدید، دیالکتیک ازدواج و سن و تأخیرهای مربوط به سن ازدواج، تجرد، ازدواج زودهنگام، تفاوت سنی بین همسران و هزینه های مربوط به ازدواج، افزون بر آن به روابط زناشویی و بسیاری از موضوعات فرعی مربوط به رضایت زناشویی و عاطفی و خشونت و تعیین ماهیت کار و ازدواج و تأثیر کار زنان در بخش های رسمی یا بازار کار غیررسمی بر ازدواج نیز پرداخته است
⚡ این کتاب همچنین تحلیلی از دو موضوع مهم مرتبط با ازدواج در جهان عرب معاصر ارائه میکند: مهاجرت و تأثیر منفی آن بر نهاد ازدواج و ازدواج با توجه به جنگها و درگیریهایی که برخی از مناطق عربی در معرض آن قرار دارند.
@hamshenasi
حالة الزواج في العالم العربي.pdf
6.76M
فایل کتاب «حالة الزواج في العالم العربي«
⚡شهرآورد تیم های «استقلال» و «آزادی» در روز دانشجو
👨🎓 انقلاب که شد «شاه رفت» و «امام آمد» برخی بهشوخی گفتند دیگر اثر جاودان فردوسی را باید «امامنامه» بنامیم نه «شاهنامه»! برخی نیز بعدها کتاب نوشتند و گفتند با انقلاب اسلامی «تاج» رفت و«عمامه» آمد. برخی نیز شروع کردند به تغییر نام ها از نام خیابانها و دانشگاه ها تا نام تیم ها و باشگاه ها. تیم فوتبال «تاج» به «استقلال» تغییر نام داد و برای پرسپولیس نام «آزادی» انتخاب شد هرچند دومی مقبول بازیکنان آن واقع نشد و بعدها «پیروزی» نام گرفت و در دوران مدیر عاملی یک سردار به همان نام «پرسپولیس» برگشت.
👨🎓 البته ماجرا فقط به اینجا ختم نشد بلکه افزون بر تغییر نام تغییر در محتوا نیز رخ داد. پرسپولیس تیمی بود که از میراث تیم «شاهین» شکل گرفته بود ومردم کوچه و خیابان، شاهین را مرکز جریان ضدشاهنشاهی میدانستند و اکثر هواداران شاهین از مخالفان شاه بودند. پس از انحلال شاهین، هوادارانش به جهت حضور بازیکنان شاهین در پرسپولیس، از سال ۱۳۴۷ به این تیم گرویدند و تا سال ۱۳۵۷، سکوهای پرسپولیس، کمابیش جایگاه مخالفان حاکمیت(شاه) محسوب میشد. تاج که نماد حکومت وقت(شاهنشاهی) محسوب میشد نیز در تقابل و رقابت با پرسپولیس قرار گرفت. در سال1376 در انتخابات ریاست جمهوری پرسپولیس و استقلال بیشتر درگیر سیاست جناحبندیهای آن شدند سرخ پوشان در اقدامی از علیاکبر ناطقنوری حمایت کردند و در آن سو آبی ها به حمایت از محمد خاتمی پرداختند.(رنگ ابی و قرمز فقط اختصاص به این دو تیم ندارد بلکه حضور این دو رنگ در سطح مطبوعات کیهان و اطلاعات هم قابل مشاهده است).
👨🎓 آری «تاج» رفت و امام با «عمامه» امد تا «استقلال» ظهور کند و دانشجویان بلکه همه اهل «پرسپولیس» و آباد شهر ایران شاهد «پیروزی» انقلاب نه شرقی نه غربی بلکه اسلامی و برپایی و شکوفایی جمهوری اسلامی شان باشند اگر چه جای شهدا در بهار «آزادی» خالی بود. امام با «عمامه» آمد تا «رعیت»، نه فقط «عموم» بلکه «امت » شود و با رهبری اش«مدینه فاضله» بلکه «معموره فاضله» را بسازد. «تخت» و «پایتخت»، «پایتخت گرایی» و « جهالت، استکبار، استبداد، وابستگی، تقلیدکورکورانه، تزویر و تملق، چاپلوسی و چپاول» اموال مردم برچیده شود و «منبر»، «مدرسه»، «جامع» ، علم، جهاد، اجتهاد، تواضع و مشورت و ایثار و نوآوری» را گفتمان روزمره ایرانیان شود. و راهبرد دانشجوی مسلمان ایرانی در تعامل و معامله «اطلبو العلم ولو بالصین» شود. غافل از آنکه ساختار و جریان سیاست تصمیم دیگری دارد و دانشجو باید هماره هوادار یکی از دو تیم استقلال و آزادی شود. اصطلاح «تیم» را از آن رو در باره جریان های متقابل سیاسی قابل صدق است که علی رغم اختلاف گفتمانی و سبک بازی رویکردی مشترک به دانشجو دارند. مربیان و کادر فنی دو تیم سیاسی کشور، همواره سعی کرده و می کنند حساسیت دانشجویان را با اهداف سیاسی خود همسو سازند و این تکاپوها هر ساله در شهرآورد هر ساله 16 آذر به اوج خود می رسد مخصوصاً اگر انتخاباتی در پیش باشد.
👨🎓یک تیم، توجه دانشجویان را از مسائل جهانی به مسائل و مشکلات درونی کشور معطوف می کند. و سعی می کند 16 آذر 32 را نماد اعتراض به حاکمیت داخلی و شیوه ی استبدادی آن معرفی نماید. اعتراضی که به وسیله عوامل استبداد(نه استکبار) به خاک و خون کشیده شده است. در نگاه این تیم عنصرِ «آزادی»، ارجمند تر ازعنصرِ «استقلال» و خطر «استبداد» پررنگ تر از «استکبار» ترسیم می شود.تیم دیگر، سعی می کند ذهن دانشجویان را از مشکلات داخلی منصرف و حساسیت آنها را متوجه بیرون از مرزها و استکبار جهانی بکند. و شأن اصلی 16 آذر 32 را اعتراض به ورود یک مقام «امریکایی» و دخالت سلطه گرانه ی استکبار جهانی در امور داخلی کشورمان ارزیابی می نماید. در این تفسیر، ، واژه ی «استکبار» بیش از مفهوم «استبداد» مطرح می شود وعنصر «استقلال» برجسته تر از «آزادی» رخ می نماید.
👨🎓البته هر دو تیم در«ابزار انگاری» دانشجو مشترکند و هیچیک به مشکلات صنفی ، اموزشی و شغلی دانشجویان کاری ندارند و اگرحرکت های دانشجویی درخدمت اهداف تیمی آنان قرار نگیرد، دیگر اهمیتی به جایگاه اجتماعی«دانشجو» قائل نیستند و و ترجیح می دهند صدای دانشجو در درون نرده های دانشگاه محدود بماند. اگر هم از مطالبات رفاهی او دم می زنند، آنها را به عنوان اهرمی بر ضد تیم مقابل تلقی می کنند.
👨🎓با این وصف دانشجوی انقلابی باید خوب بیندیشد و ببیند که هوادار(بخوانیم ابزار بازی) کدام تیم است؟ تیم «آزادی» یا تیم «استقلال»؟ شاید «رهایی بخشی» دراین باشد که به جای تماشاگر و هوادار، کنشگر و بازیکن تیم انقلابی «مقاومت» باشد ضمن آنکه به «حقوقِ» خویش، توجه می کند، از «تکالیف» قانونی و اخلاقی خود نیز غفلت ننماید و هر سه سطح از مطالبات خود(صنفی، ملی وجهانی) توجه داشته باشد.
@hamshenasi