⚡️چه ساده یادگرفتیم و نوشتیم «بابا آب داد.»، «بابا نان داد.» اما نپرسیدیم بابا چگونه نان داد؟
آری
🔅بابا نان داد، اما
🔅بابا برای نان همه جوانی اش را داد
🔅بابا برای نان همه هستی اش را داد
🌟بابا برای نان جان داد...
@hamshenasi
🌟معنای پدرامت بودن پیامبر(ص) و حضرت امیر(ع) چیست؟
🌱در منابع اسلامی از یک سو به صراحت در قرآن تاکید شده «مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِكُمۡ وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّـۧنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٗا (احزاب/40) و از سوی دیگر در منابع حدیثی شیعی آمده « رُوِيَ عَنِ اَلنَّبِيِّ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ». پرسش آن است که پدر امت بودن یعنی چه؟ تفاوت و تمایز مقام«ابوت» با «نبوت»، «امامت»، «خلافت»، «امارت» چیست؟
🌱واژه «أب» یا به شکل کامل «أبو» که در آیات متعدد قرآن آمده {وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا} [الكهف: ٨٢] به معنای پدر است فيروز آبادي در قاموس المحیط می نویسد: « إن "الأبَ "- يعني الوالد - أصلُه أَبَوٌ. يقال فلان يَأْبو هذا اليتيم إِباوةً: يغذوه كما يغذو الوالد وَلَده. ومالَهُ أبٌ يأْبوه، أي يَغْذوه ويربيه ». حسن جبل در معجم اشتقاقی الفاظ قرآن کریم می نویسد: « المعنى المحوري لاستعمالات هذا التركيب هو: الغَذْو: كما هو واضح من الاستعمالين المذكورين. والغَذْو: إمدادُ البطن بما يقُوت البَدَن وينميه. ويؤيد ذلك ما جاء في تركيب [أبى] وسيأتي - من استعمالات تعبر عن امتلاء البطْن، ورفض الأكل أو شرب اللبن بسبب هذا الامتلاء. ومع القرب الصوتي بين الياء والواو، ... وكذلك تركيب (أبب) الذي يعبّر - ضمنَ ما يعبّر - عن المرعى الذي هو غذاء للماشية. والخلاصة أن الأَبَ سُمَّى أَبًا لغذوه أولادَه ومَنْ يعُوله، أي إطعامهم، والسعي عليهم؛ من أجل ذلك.
🌱شاید بتوان گفت، از آنجا که در اندیشه اسلامی غذا و طعام ، شامل غذای معنوی(علم) هم هست. ( «زید الشحّام عن أبى جعفر(ع) فى قول اللّه عزّوجلّ: «فلینظر الإنسان إلى طعامه» قال: قلت: ما طعامه؟ قال: علمه الذى یأخذه عمّن یأخذه) لذا معنای روایت «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ» می تواند همان معنای ««أنَا مَدینَهُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ» باشد به ویژه آنکه «ابو» و «باب» به جهت اشتقاق تاصیلی همریشه اند. والله علیم خبیر
@hamshenasi
🔅روش و روش شناسی🔅
🔸یکی از مشکلات پژوهشی ما این است که اساساً فهم ما از «متدولوژی» دیگرگون است. شاید به جهت ترجمه نادرست methodology به «روش شناسی» باشد.
🔸 اول مشکل ترجمه «method» به روش است. ظاهرا نقطه آغاز این ترجمه، محمد علی فروغی است وقتی که کتاب مهم رنه دکارت ( Discours de la méthode pour bien conduire sa raison, et chercher la vérité dans les sciences) را با عنوان «گفتار در روش راه بردن عقل» ترجمه کرد؛ با این ترجمه اولین مواجهه های ما با « متد» آغاز شد. البته عنوان کامل کتاب به فارسی« گفتار در متد درست به کار بردن عقل و جستجوی حقیقت در علوم» است.
🔸 ترجمه متد به روش ناقص است چراکه این واژه از ریشه لاتین «methodus» است که ترکیبی است از «meta+ hodos ». لذا متا هدوس به لحاظ ساخت واژگانی مثل اصطلاحات
metaphysics،
metalinguistics،
metahistory,
🔸افزون بر آن توجه نداریم که اساسا متدولوژی در ردیف لوژی هایی مثل ontology(هستی شناسی) یا Psychology (روان شناسی) یا sociology (جامعهشناسی ) و .. نیست که جز پسین آن «شناسی» ترجمه شود بلکه در ردیف اصطلاحاتی چون
philology,
apology,
doxology,
analogy,
trilogy,
Eulogy,
جای دارد.
🔹🔹🔹
#روش
@hamshenasi
4_5949453561015305317.mp3
2.58M
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک میدمد سنجق یار میرسد
رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود مه به کنار میرسد
تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشستهایم پس شه ز شکار میرسد
باغ سلام میکند سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد
خلوتیان آسمان تا چه شراب میخورند
روح خراب و مست شد عقل خمار میرسد
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار میرسد
#مولوی
@hamshenasi
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بستان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن
بر درختی کآشیان مرغ توست
شاخ مشکن مرغ را پران مکن
جمع و شمع خویش را برهم مزن
دشمنان را کور کن شادان مکن
گر چه دزدان خصم روز روشنند
آنچ میخواهد دل ایشان مکن
کعبه اقبال این حلقه است و بس
کعبه اومید را ویران مکن
این طناب خیمه را برهم مزن
خیمه توست آخر ای سلطان مکن
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
#مولوی
@hamshenasi
🔅🌟الله اکبر خميني رهبر🌟🔅
اين بانگ آزاديست کز خاوران خيزد
فرياد انسانهاست کز ناي جان خيزد
اعلام طوفانهاست کز هر کران خيزد
آتش فشان قهر ملت هاي در بند است
حبل المتين توده هاي آرزومند است
@hamshenasi
شقایقها پژمرده میشوند؛ اما عشق و زیبایی ماندگار است. زمان بادی است كه به نخلستان آسیبی نمیرساند؛ غبار و خس و خاشاك را جابجا میكند. از خود میپرسیدم: كدام ماندگارتر است؟ كوچهها و خیابانها، تصاویر، و یا آنچه در بطن این فضا روی داده است؟ دیدم كه اینهمه جز بهانهای برای وجود و ظهور آدمی بیش نیست، همانسان كه حجابهای ظلمت و نور نیز بهانه تجلی حقیقتاند. دیدم كه جنگ بر پا شده است تا سیدصالح موسوی هفدهساله، آرپیجی هفت بر شانههای عریانش بر گیرد و به نبرد تانكهای دشمن برود و همه عالم بهانهظهور همین حقیقت است. دیدم كه جنگ بر پا شده است تا از این خاك دروازهای به كربلا باز شود و مردترین مردان در حسرت قافله عشق نمانند... و چنین شد.
__ سید مرتضی آوینی
هماندیشی
«فهم کنشگری اجتماعی سیاسی مردم در وضعیتهای دشوار»
🌐 لینک مجازی
dte.bz/scscenter
@Habibollah_Babai
@hamshenasi
«ایده»، نطفه «تز» است.
🔅ایده ها گرچه وجود دارند اما بدون مورفه(ریختار) حدوث نمی یابند. ایده "معنی و روح" است و بدون "لفظ و بدن" ظاهر نمی شود. در فرآیند تحقیق و جستجوی علم، وقتی در فضای ذهن جوینده دانش، تناکح و همگرفتن معنا و لفظ رخ داد، نطفه یک تز بسته می شود. فضیلت سقراطی و هنر معلم، دیدن ایدها در رحم آگاهی (ذهن) دانشجو و خبردهی، مراقبت و قابلگی برای تولد سالم آن است و گرنه همه مولود و طفل تولد یافته را می توانند شادباش گویند و اسم بگذارند.
🔺#ایده «نطفه_کلمه» محمول و #تز «طفل_کلمه» مولود است.
🔺در مسیر دانش طلبی، ایده نطفه «تز و نظریه علمی» است.
✍️ علی اصغر اسلامی تنها
1401/11/28
@hamshenasi
در جامعهای جاهلی که دختران زنده به گور میشدند، #محمد_امین مبعوث شد و فرمود:
إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ.
«به راستی که من برای به تمام رساندن مکارم اخلاق مبعوث شدهام.»
💠تنها کسی که میتواند به حقیقت و صدق شعار «زن، زندگی، آزادی» سر بدهد «محمدِامین» است که با بعثتش آزادی معنا شد، زندگی پاک جان گرفت و دیگر دختری زنده به گور نشد!
✨نقاشی#نجات_دختران اثر جدید #حسن_روحالامین
انس اگر از تو نگوید همه نسیان باشد
جان اگر از تو نگیرد همه کفران باشد
«شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد»👇
@hamshenasi
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آن سوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد...
شاعر #سيدحميدرضا_برقعى
مبعث پيامبر اكرم(ص) مبارك🌺
@hamshenasi ⛱
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
🔅 اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ﴿*﴾خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ 🔅
گفت: « بخوان»
گفت:«خواندن نمی دانم»
گفت: «بخوان! به نام پروردگارت که آفرید انسان را از علق»
و بدینسان محمد (ص) رازدار عقل و عشق و ایمان شد و طلایه دار نجات انسان...
عید مبعث عید خواندن کتاب آفرینش، عالم و آدم به نام خداوند رحمان و رحیم است. مبعث طلوع عقل مصطفوی است که «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان».
در عصر ما در غرب، غروبگاه خورشید حقیقت؛ دکارت با «کوکیتوی» خود، جهان و انسان را به نام انسان خواند، خوانشی که کانت با «کرتیک» خود تحکیم و تکمیل نمود. . کوکیتوی و کرتیک، خواندن عالم و آدم است به نام «انسان» به گمان آنکه او نه «ظلوم و جهول» بلکه «آزاد و خردمند» است. این عقل دکارتی_کانتی، این خرد اومانیستی نه عقل که همان «ما طغی علی الرحمن و اکتسب به النیران» است.
مباد روزی که «عقل مصطفوی» را «عقل دکارتی_ کانتی» ترجمه کنیم.
عید مبعث، عید بعثت عقل مبارک
✍️ علی اصغر اسلامی تنها
۱۴۰۱٫۱۱٫۲۹
@hamshenasi
هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
دکتر علی اصغر اسلامی تنها . فهم کنشگری اجتماعی سیاسی مردم در وضعیت های دشوار .mp3
36.92M
نگاهی متفاوت به فهم جامعه شناسانه از یک حضور بی بدیل؛
🔻 انقلاب اسلامی و مناسکی زنده به نام راهپیمایی ۲۲ بهمن
🔹 جمهوری اسلامی ایران تنها سیستم سیاسی جهان است که بقای خود را به راهپیمایی مردم گره زده است.
🔸 جامعه شناسی برای فهم حضور مردم کور است و نیاز به ترمینولوژی و دستگاه مفهومی نو دارد مثل واژه امت فارابی یا آیت شناسی در مقابل پدیدارشناسی کانتی، هوسرلی و هایدگری و همچنین تفکر عقدی در برابر تفکر انتقادی که رویکردش انفصالی و جداساز است....
➖ فهم از ارتباطات در ایران به مثابه انتقال اطلاعات بوده نه رویکردهای مناسکی اما لفظ "جشن" برای راهپیمایی ۲۲ بهمن تقویت کننده نگاه مناسکی می تواند باشد.
🎙 ارائه ای شنیدنی از حجت الاسلام دکتر علی اصغر اسلامی تنها
▫️نشست «فهم کنشگری اجتماعی سیاسی مردم در وضعیت های دشوار»
🔹پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی (مرکز همکاریهای علمی و بینالملل)
🆔 @sedayehowzeh
پرسش نقدی و انتقادی در مقابل سوال عقدی و اعتقادی است.
پرسش کرتیک(نقدی) و تفکر انتقادی(کرتیکال) ماهیت انفصالی دارد ما را از وجود، حقیقت، معرفت و قول دیگری فصل می کند. ولی پرسش عقدی و تفکر اعتقادی ماهیت اتصالی دارد و ما را به وجود، حقیقت، معرفت و قول دیگری وصل می کند. لذا بشارت دارد
فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿١٧﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾
🔅تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز
اؤزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز🔅
فوریه آیینین 21اینجی گونو، اسفند آیینین ایکینجی گونو، دونیا دا آنا دیلی گونو آدلانیبدی، بو گونو ئوز آنا دیلینده دانیشان، اوز آنا دیللرینه حرمت ائدن و اوز اوشاخلارین آنا دیلینه دانشماخدان محروم ئتمیان،دونیا ده بوتون انسان لارا تبریک دییریک
🌼🌺🏵️
جامعترین پرتال تمدن نوین اسلامی موسوم به «آمِنٰا» (http://amena.bou.ac.ir) در دانشگاه باقرالعلوم ع رونمایی شد.
پرتال تمدن نوین اسلامی در پی گفتمانسازی و نهادینه کردن بینش تمدنی با استفاده از«دانش تمدن» و «پژوهشهای تمدنی» در ایران امروز، جهان معاصر اسلام، و دنیای کنونی غرب است. رویکرد اصلی این پرتال، نگاه نو به تمدن در اکنون و آینده جهان اسلام است. در این رویکرد، علاوه بر مطالعات تاریخی تمدن که پیش از این وجود داشته است، مطالعات نظری تمدن، مطالعات اسلامی (و الهیاتی)ِ تمدن، مطالعات راهبردی تمدن، مطالعات تطبیقی تمدن، و مطالعات تمدن در ایران امروز مورد توجه و تمرکز قرار میگیرد.
@Habibollah_Babai
هدایت شده از حبیباله بابائی
دیالکتیک امید و ایمان
برخی از الهیدانان تأکید میکنند که بدون ایمان و معرفت ایمانی، امید تبدیل به یک اتوپیای مبهم و نامعلوم می¬شود، و بدون امید هم ایمان پاره پاره شده، و تبدیل به باوری ضعیف و زبون (fainthearted) و ایمانی مرده (dead faith) میگردد. تنها از طریق ایمان است که می توان راهی به سوی زندگی حقیقی پیدا کرد و تنها از طریق امید است که فرد می تواند خود را در چنین طریقی حفظ نموده و در آن استوار بماند.
از این نظر، اگر ایمان منوط به امید میشود، آنگاه گناه بیایمانی در ناامیدی نیز معلوم می-گردد. در واقع خدا با وعدهای که به انسان میدهد او را گرامی میدارد، ولی آنگاه که انسان چنین وعده ممکن در آینده را باور نمیکند، دچار گناه شده و باور خود را در معرض بیایمانی قرار میدهد. در این بیان، ناامیدی برخاسته است از انتظار عجولانه و بی حساب از آنچه که خدا وعده داده ولی هنوز به نقطه کمال لازم نرسیده است. هر دو شکلِ ناامیدی که گاه به صورت توهم کمال ظاهر می-شود و گاه به صورت سرخوردگی خود را نشان میدهد، موجب میشود که امید کارکرد موثر خود را از دست بدهد و اساسا ایمان نیز از وجود آدمی رخت بربندد.
این مضمون از «امید» و نسبت بین ایمان و امید و ربط بین کفر و ناامیدی در قرآن کریم نیز آمده است آنجا که میفرماید: «لا تیأسوا من روح الله انه لا ییأس من روح الله الا القوم الکافرون» (87 / یوسف). هرچند این آیه در مورد برادران حضرت یوسف علیه السلام است، لیکن تعبیر «انه» اشاره به کبرای کلی و اصل دینی دارد که شامل همه در همه زمانها و مکانها میشود.
شایان ذکر است اساسا «قلمرو احتمالات و امکانات» در این دنیا با «قلمرو امید به تغییرات و تحولات» ملازم و منطبق است. هر میزان امید بیشتر و هرکجا خوشبینی به آینده عمیقتر باشد، تحولات و تغییرات رو به رشد هم بیشتر و رهایی از مشکلات ممکنتر خواهد بود. از سوی دیگر، هرمیزان ناامیدیها (با تصور اینکه امور به پایان رسیده است) بیشتر شود، ممکنها تبدیل به ناممکن میشود و بنیان هرتغییر و تحول بزرگی هم ویران میگردد.
امیدهای بزرگ به تحولات بزرگ و به رهایی از مشکلات بزرگ راهی خواهد بود برای تغییرات بزرگ در عرصۀ جهانی. چنین امیدی مبتنی بر ایمانهای بزرگی است که میتواند در میان مردم بزرگ و یا انسانهای بزرگ ظاهر شود و حرکتها و جسارتهای بزرگ و تطورات تاریخی را در مقیاس جهانی موجب شود. در مقابل، ناامیدیهای بزرگ و یأسهای کبیره نیز عملا اقدامات کلان را ناممکن نموده و راههای دشوار را عملا به راهی محال تبدیل میکند.
تمدنی بودن مسئلۀ «امید» از همینرو حائز اهمیت است که تمدنها همواره در بسترهای بحرانی و در نقطههای بزرگی از دشواریها و سختیها بروز و ظهور پیدا میکنند و اساسا گذر از این دیوارههای ضخیمِ انباشته از ترس و یأس، جز با «ایمان و امید» شدنی نیست. بدینسان، در فرایند تمدن دینی باید بتوان امید را در مقیاس جهانی و در اندیشۀ معطوف به این جهان و مسئلههای دنیوی ایجاد کرده و فرد و جامعه را نسبت به کنشگری در عرصههای تمدنی جسورتر و توانمندتر ساخت.
@Habibollah_Babai
🌤 حضرت آیت الله خامنهای: اگر بتوانید در درون جامعهى خودتان تقوا و فضیلت و اخلاق و دیندارى و زهد و نزدیکى معنوى به خدا را در خود و دیگران تأمین کنید، پایه و قاعدهى ظهور ولىّعصر (صلوات الله و سلامه علیه) را مستحکمتر کردهاید.
💫 #لوح | #روز_امید
💻 Farsi.Khamenei.ir
⚫️ کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ
❇️ درگذشت پژوهشگر و نویسنده انقلابی، حجتالاسلام دیانی بر جامعه علمی کشور تسلیت باد.
📌آدرس کانال؛
🆔 @hamshenasi
هدایت شده از تربیت و حکمرانی
#آخرین_یادداشت
🔴 روایت مرحوم مسعود دیانی از «تجارت سرطان»
✍️ مسعود دیانی، دین پژوه و مجری رسانهی ملی
عمل جراحی سخت و سنگین بود. نزدیک به ده ساعت وقت برده بود. حدس نمیزدیم از عمل اول سختتر باشد. که بود. در جراحی اول معده و طحال و نیمی از کبد و پارهای ازمری و غدد فوق کلیوی را برداشته بودند. در جراحی دوم دیافراگم و روده و بخش دیگری از مری را. این بار مجبور شده بودند تیغها راتا پشت قلب ببرند. و این یعنی احتمال مرگ مضاعف. میانهی جراحی باز از فاطمه رضایت گرفته بودند که خطر مرگ را با تصمیم جدید بپذیرد. امضا کرده بود و میشد حدس زد مادرم، برادرم، فاطمه و دوستانم چه رنج و زجر وحشتناکی از سر گذرانده بودند. تا من نیمهشب از اتاق عمل بیرون بیایم. با لولهای در روده که قرار بود از یکی دو هفتهی بعد دهان جدیدم شود. برای خوردن غذاها و داروهایی که فقط میتوانستند مایع باشند. و با سرنگ به روده تزریق شوند. مابقی درد وحشتناک بود، اضمحلال تن بود. و سکوت.
حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود. و ما به نقطهی صفر که نه، به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکههایی از تودههای سرطانی در کبد مشاهده میشدند و باید میسوختند. احتمالا آن هم بیحاصل. حالا اما میتوانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم. هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود. دیگر نه تن به عمل میدادیم، نه با شیمیدرمانی به تماشای خاکستری خود مینشستیم. اما هشت ماه پیش چه؟
هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایهی سنگین مرگ را در این بیماری میدید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت میکرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمیدرمانی، بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه، بعد از زمینگیر شدن و خانهنشین شدن و فلج شدن در امور روزمره، بعد از اینکه آیه و ارغوان ماهها پدرشان را جز افتادهای بیجان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف میزدیم؟
وقتی پژوهشهای علمی نشان میدادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بیفایده است، از در بیرونش کنی از پنجره برمیگردد. عدد بقا زیر یکسال است، آنهم به عذاب. اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمیدرمانی و زهرناکیاش نشویم؟ انگ بیمسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بیایمانی روی پیشانیمان ننشیند؟
بهگمانم تجارت درمان سرطان در روزگار ما خوب خودش را به مفاهیم دینی و روانشناسی و ارزشهای اخلاقی چسبانده بود. میمکید. و قهرمان میساخت؛ ساکت و ویران و مظلوم. همین.
#مسعود_دیانی
#غفرالله_له_و_لنا
#تجارت_سرطان
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 رهبر انقلاب در پیامی خطاب به ملتهای اسپانیولیزبان: چه نیکوست که ما ملتهای عدالتخواه با یکدیگر بیشتر آشنا شویم و همافزائی کنیم
🔻 همزمان با رونمایی از نسخه اسپانیولی کتاب خاطرات دوران مبارزات رهبر انقلاب اسلامی در کاراکاس، پیام حضرت آیتالله خامنهای به ملتهای اسپانیولی زبان منتشر شد.
📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که در این مراسم منتشر شد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اگر توانسته باشم به وسیلهی این کتاب با شما اسپانیولی زبانان ارتباط بگیرم، بسیار خرسند خواهم بود. این بخش کوتاهی از سرگذشت من است. چه نیکو است که ما و شما و همهی ملتهای عدالتخواه با یکدیگر بیشتر آشنا شویم و بیشتر همافزائی کنیم. نیکروزی شما را از خدا میخواهم.
سیّدعلی خامنهای
🔺️ رونمایی از نسخه اسپانیولی کتاب خاطرات دوران مبارزات رهبر انقلاب اسلامی با عنوان «سلول شماره ۱۴» طی مراسمی در شهر کاراکاس پایتخت کشور ونزوئلا و درکنار نمایشگاه فرهنگ دوستی ایران و ونزوئلا، به همت فعالان فرهنگی ونزوئلا و اسپانیولیزبانان باحضور شخصیتهای فرهنگی ایران و ونزوئلا انجام شد.
🔍 مشروح خبر👇
https://khl.ink/f/52202
هدایت شده از از "ما" نگاشت/مریم منصوری
"کودک و آرمانشهر"
✍مریم منصوری
شامگاه نیمهی شعبان، شبکه پویا، یکی از جذابترین انیمیشینهای متاخر شرکت والتدیزنی را پخش میکرد. Zootopia یا شهر وحش، نام پویانمایی شدیدا جذابی بود که نه بچهها، بلکه والدین را هم میخکوب میکرد. دخترک خرگوش روستایی برای تحقق آرزویش که پلیسشدن شهر بود، به آنجا مهاجرت کرد. او که ابتدا از جانب اطرافیان طرد شده بود، با کمک گرفتن از یک روباه نر، به دنبال یک پروندهی مشکوک، تلاش میکرد تا توانمندی خود را به رئیس پلیس اثبات نماید. ۷۵درصد داستان، بدون هیچ قضاوت و هنجاری، صرفا به توصیف کاملا خیرهکننده ی این وضعیت رقم خورد. اما در باقی داستان، که اوج داستان نیز بود، تمام تلاش داستاننویس بر این موضوع شد تا ثابت کند حتی در مورد حیوانات نیز هیچ امر تکوینی و ثابتی در خلقت این موجودات رقم نخورده و هرگونه تصور ثابت، مثلا در نظر گرفتن توحش برای حیوانات وحشی، 《احمقانه، غیرمسئولانه و کوتهبینانه》 است و «زن»، محور و مدار این شهر است.
زوتوپیا، شهر حیوانی آرمانی است که «طبیعت»، آن هم در سیالترین و متکثرترین حالتش، هر نوع ثباتِ نه روحمندِ مبتنی بر فضیلت را، بلکه ثباتِ بدنمند را نیز نفی میکند. به عبارتی، حتی زیستشناسی به یک "گفتمان زمانمند" تقلیل مییابد که صرفا، به دلیل اجماع عدهای یک سری دادهها موضوعیت یافتهاند و ممکن است بعد از گذر زمان، دادههای متفاوت و بلکه متناقضی عیان شوند.
وقتی دخترم لحظهای چشمش را از صفحهی تلویزیون شبکهی پویا برنمیچید، یک نگاهم خیره به او و یک نگاهم خیره به تلویزیونی بود که در گوشهاش مدام "یامهدی" به چشم میخورد. روزی که بناست از جامعهای سخن بگوییم که در آن، خَلق و خُلق به وحدت میرسد و تکوین و تشریع و تقنین همسو میشود، جامعهای جلوی چشمان او ترسیم میشد که نه تنها اصل بر حیوانیت است و هر آرمان شهر انسانی، با جایگزینی زوتوپیا با اتوپیا نفی میشود، بلکه خبری هم از نظام احسن نیست، خبری از طبیعت و بدنی که اگر او را بر هم بزنی او با تو مکر میکند، هستیات را بر باد میدهد و امکان زندگی را از تو سلب میکند نیست، و نه تنها خیر و فضیلتی فراتر از امر بدنی و زیستی یافت نمی شود، بلکه امر بدنی و زیستی هم کاملا در فضایی برآمده از سیالیت و بیثباتی، روز به روز امکان تغییر مییابد. با خود فکر می کردم آیا به این دختر، میتوان از «مناسبات بدنمند در چارچوب سخن» گفت؟ آیا اساسا جز "بدنِ در لحظه" ی او، چارچوبی برایش متصور خواهد بود؟
و دختران، در این تصویر زوتوپیایی، منجی اند...
ای کاش قدری بیشتر فلسفه میدانستیم تا قدری بر این انبوه تناقضات فائق میآمدیم...
@azmanegasht
زوتوپیا و فلسفه
زوتپیا پویانمایی رهاورد «فلسفه» است در ایستگاه اگزیستانسیالیسم لیبرال. مرور اجمالی تاریخ فلسفه از مهد پیدایشش تا کنون این موضوع را به روشنی آشکار می کند که در تعریف فلسفه، انسان «حیوان» است. از ارسطو گرفته تا هابز، کانت و نیچه از داروین تا فروید، وبر و مارکس و...، همه بر یک اصل لایتغیر پای میفشرند که «انسان حیوان است». انسان حیوانی است ناطق، ضاحک، مدنی الطبع، غیرقابلاعتماد، شگفتانگیز، معناساز، استدلالگر و … . همهی این واژگان تنها صفات تمایز بخش انسان بهعنوان «حیوان» را تعیین میکنند. در اندیشهی فلسفه غرب انسان همان حیوان است و تنها در صفت با سایر حیوانات متفاوت است. همانطور که درندهخویی یکی از صفات گرگ و کفتار است ناطق بودن نیز یکی از صفات انسان است. در جهانبینی بشرغربی انسان و گرگ از حیث حیوانیت خود مساویاند تنها تفاوت میان آنها در صفاتشان نهفته است. همانگونه که حیوانات هر یک از صفات مختلفی برخوردارند.
بر خلاف فلسفه، در حکمت است که انسان نه حیوان؛ بلکه «حی» تعریف می شود، حکمت است که انسان را «حی متاله» معرفی می کند. در حکمت است که حتی ارزش بدن انسان هم فراتر از طبیعت است. «أما انَّ أَبْدانَكُمْ لَيْسَ لَها ثَمَنٌ الّا الجَنَّةَ، فَلا تَبيعوها بِغَيْرِها».
فلسفه، دوستداری حیوان ناطق است به سوفیا، جویایی اوست از آرخه ها، جویش اوست از امر ایمننت. اما حکمت گمشده «حی متاله» است عطای الهی است به او و خیر کثیر. هم «حی متاله یعنی انسان امین»، جوینده حکمت است در و از همه جا« الْحِكْمَةُ ضالَّةُ المُؤْمِنِ»، و هم حکمت جوینده او « خُذِ الحِكمَةَ أنّى كانتْ ؛ فإنَّ الحِكمَةَ تَكونُ في صَدْرِ المُنافِقِ فتَلَجْلَجُ في صَدرِهِ حتّى تَخْرُجَ ، فتَسْكُنَ إلى صَواحِبِها في صَدرِ المؤمنِ».
دختران در بیان حکمت می توانند حجت و الگو برای همه باشند حتی منجی
قال العسکری(علیه السلام) : «نحن حجج اللّه على خلقه، و جدّتنا فاطمة حجة اللّه علينا»
قال المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): «اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ»
ای کاش ...
✍️ علی اصغر اسلامی تنها 1401/12/20
@hamshenasi
🍀وقتی گیاهان روی منبر میروند🍀
🌿از ولفیا تا ساگوارو (منبرهای گیاهی)
🌱 «وُلفیا» یکی از کوچکترین گیاهان جهان است؛ بهطوری که هزاران وُلفیا روی نوک سوزن جا میشوند! «ساگوارو» هم یکی از بزرگترین گیاهان جهان است؛ نوعی کاکتوس، که ارتفاع آن به بیش از 12 متر میرسد! «از وُلفیا تا ساگوارو»، رمز و رازهای کوچکترین تا بزرگترین گیاهان طبیعت برای زندگانی ماست.
🌱 مجموعهروایتهای کوتاهی که با خواندن آن، پای منبر طبیعت خواهید نشست و از مثالهای گیاهی، پُلی به نکات اخلاقی و آموزندههای معنوی خواهید یافت.
از وُلفیا تا ساگوارو مجموعه روایتهای کوتاهی است که با یک مثال درباره گیاهان شروع میشود و از آن پلی به یک نکته اخلاقی زده میشود. بیشتر روایتها به آیه، حدیث یا تکهای از ادعیه گره میخورند. شاید بتوان گفت کتاب یک «منبر گیاهی» است. خطابهای از طبیعت به آدمها برای زندگی بهتر.
🌱 زینب خزایی نویسنده کتاب، دانشجوی ارشد رشته تبلیغ و ارتباطات فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم(ع) است او دارای تحصیلات دانشگاهیاش در رشته گل و گیاهان زینتی نیز هست. او که سالها در مطبوعات و مجلات کارکرده و یادداشت و روایتهای زیادی از به خود به جا گذاشته، در این کتاب دانش، تجربه کاری و سابقه نویسندگی را با هم آمیخته تا خوانشی نو و تازه از رابطه و تعامل طبیعت و معنویت ارائه دهد.
@hamshenasi