🔻قانون جذب🔻
یکی از بزرگترین خرافه های موجود در جهان که از آموزه ها و مبانی مهم در عرفان های نوظهور، به خصوص عرفان های سکولار و اومانیستی و جنبش عصر جدید، می باشد"فرضیه جذب" است که از آن به "قانون #جذب" تعبیر می شود و سالهاست توسط سخنرانان و نویسندگان، مطابق فرهنگ و مذهب مخاطبان، تبلیغ و ترویج می گردد.
خلاصه ادعای معتقدین به "فرضیه #جذب" این است :
🔺افکار و اندیشه انسان، بر پدیده های خارجی اثرگذارند از نوع تاثیر علت تامه برمعلولش.
یعنی انسان تنها کافی است به گوشه ذهن خود چسبیده و به تصاویر ذهنی متمرکز شود، تا آن تصاویر در دنیای خارج، به صورت واقعیتی عینی جلوه گر شوند. مثلا اگر کسی به ماشین خاصی علاقه دارد کافی است تمام فکر و ذهنش آن ماشین شود تا بالاخره بتوان صاحب ماشینی که می خواهد بشود و آن را به سوی خود جذب نماید.
🔻یکی از مروجین غربی فرضیه جذب می گوید:
عمل تجسّم، تو را به هر چه بخواهی متصل می کند. تجسم خواسته ات، نیروی مغناطیسی ایجاد می کند و این نیرو، خواسته ات را به سوی تو جذب می کند. (قدرت، راندا برن.ص 68)
🔻یکی دیگر از مروجین ایرانی فرضیه جذب می گوید:
هميشه به ثروت هاي بيكراني كه در آينده به دست خواهيد آورد، بينديشيد... همواره بگوييد من ثروتمندم ...كاري كنيد كه واقعا كودك دورن شما، يعني ضمير نا خواگاه شما ثروت را احساس كند و همان شرايط را براي شما فراهم نمايد. احساس كنيد، ثروت خود را و احساس كنيد رفاه خود را ... به نمادهايي از ثروت، مثل اسكناس، چك، و تصاوير شمش هاي طلا خيره شويد و با آن معاشقه كنيد.
با تصور و افکار شما، تمام دنيا يک کاتالوگ در دست شما مي شود. انگار شما داريد به جهان سفارش مي دهيد. هر انتخابي که بکنيد درست است. قدرت تماماً در اختيار شماست.
(تكنولوژي فكر ص 238)
🔷فعالیت های مروجین این آموزه :
متاسفانه مستندی به نام "راز" از شبکه چهار در ترویج و تبلیغ قانون جذب پخش شد.
برخی از روانشناس های مشهور ایرانی با برگزاری کلاس در تالار های بزرگ کشور، به حمایت و تبلیغ از این نظریه می پردازند. همچنین کتاب های فراوانی در این موضوع به رشته تحریر در آمده است.
🚫مهمترین نقد و اشکالات فرضیه جذب :
1_وحیانی نبودن این آموزه
2- باقی ماندن این قانون در حد یک فرضیه و عدم رسمیت آن در مجامع علمی
3- جایگزین کردن مراقبه ذهنی در عوض عبادات شرعی
4- اصالت داشتن ذهن و انسان مداری، زیرا در این نظریه، انسان ها، مدار و کانون عالم هستی بوده و تمام اشیاء را به سمت خود جذب می کنند درحالیکه در ادیان الهی کانون جهان هستی خدا و اراده و قضا و قدر الهی می باشد .
5_فرو بردن انسان در گرداب آرزوها و افسردگی شدید بعد از نا امیدی از رسیدن به آنها
6_از آن جایی که هیچ زمان بندی برای رسیدن به شیء مورد نظر بیان نمی شود، شخص تا واپسین لحظات زندگی اش باید منتظر بماند.
7_ مشابهت تعالیم این فرضیه با تعالیم سحر و جادوگری
لازم به تذکر است که :
🔻در آموزه ها و تعالیم دین اسلام، چیزی که اهمیت دارد، تفکر و تعقل در آیات الهی برای معرفت بیشتر و در نتیجه وصول به سعادت است و نباید این موضوع را با تمرکز و توهم و تخیل که در مکاتب دیگر سفارش شده است یکی دانست زیرا دامنه فعالیت هر کدام با یکدیگر متفاوت است، تفکر انسان در محدوده عقل و تمرکز او در محدوده "وهم" می باشد.
✔️نکته :
عبور از حیطه و دامنه عقل گرایی و ورود به عالم خیال و توهم، نقطه مشترک تمامی عرفان های دنیاست. در تصوف نیز، تقویت قوه خیال سبب ورود به عالمی دیگر می شود که آن را عالم مثال (عالم جن و شیاطین) می نامند. در این عالم انسان هرچه تصور کند را به وضوح در پیش چشم خود مشاهده می کند. آنها تمرکز فراوان همراه با تلقین را کلید ورود به این عالم می دانند. در این عالم است که شخص، توانایی دیدن امور مخفی را پیدا کرده و با دیگر موجودات ارتباط بر قرار می کنند.
#نقد_عرفان_های_کاذب
@hanif_news
ناگفته نماند که مروجین یوگا بسیاری از کرامات و معجزات اولیای الهی را به نفع خود تبیین می کنند و آن را به گونه ای با کندالینی یا چاکرا. پیوند می زنند. چنان که دریکی از این کتاب ها نه فقط معجزه حضرت عیسی از این منظر توجیه شده است بلکه به صلیب رفتن عیسی هم با همین منطق لازم شمرده شده است.
« اثری را که حضرت مسیح (ع) ۲۰۰۰ سال پیش بر مردم می گذاشت در نظر بگیرید. او از واسطه ها، یعنی بدن حواریون استفاه می کرد و آتش کندالینی این حواریون بر اثر حضور فوری حضرت مسیح (ع) تشدید می گردید. اما همین امر برای بقیه مردم نیز پیش می آمد، در حالی که آنها تسلط کافی بر خویشتن نداشتند تا در برابر فشار نیروی گسترده کندالینی که از بدن حضرت مسیح (ع) ساطع می شد مقاومت کنند. چندتن از حواریون این کار را برای رسیدن پیام مسیح به نسل های آینده انجام دادند، ولی از مردم دیگر در آن زمان هیچ انتظاری وجود نداشت، زیرا این نیرو برای آنها بسیار زیاد بود. زمانی که از وجود چند تن افرادی که بتوانند پیام مسیح (ع) را به نسل های آینده برسانند، اطمینان حاصل شد باید بدن مادی حضرت مسیح (ع) نابود می شد تا بر افراد عادی اثرات بدی گذاشته نشود… در کتابهای مسیحی از آتش کندالینی به عنوان سه جنبه پدر ، پسر، و روح القدس یاد شده است»
منبع:کتاب آفتاب و سایه ها،دکتر فعالی
#نقد_عرفان_های_کاذب
@hanif_news