🥀#فهمیدن_محرم
💢قاتلین یا خاذلین؟
در حادثه کربلا، تکلیف قاتلان مشخص است، امروز شاید گله کردن از قاتلان حسین(ع) که چرا او را به شهادت رسانیدید کار کاملی نباشد.
قاتل، قاتل است.
✅اما سوال این است، چگونه حسین به دست قاتلان افتاد؟
پاسخ مورد غفلت ماست، مهمتر از قاتلان کربلا، باید به خاذلان پرداخت.
✅خاذلان کسانی هستند که نشستند و نگاه کردند.
زینب(س) هم عصر عاشورا به عمر سعد فرمود: تو داری نگاه میکنی و حسین(ع) را میکُشند؟
یعنی تو هم از خاذلین هستی.
این است که حسین(ع) به آنها میفرماید: «به خدا قسم، یاری نکردن(نامردی و عهدشکنی) در خون شماست»
📚ارشاد مفید/2/ 112
✅خاذلان کسانی بودند که خودشان حسین را دعوت کردند اما گوشه ای نشستند و فقط نظاره گر بودند...
#امام_زمان
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🔶 مجازات کیفری از جمله یکسال حبس برای انکار و حتی سفیدکردن، کم اهمیت جلوه دادن هولوکست
وزیر دادگستری هلند (Dilan Yeşilgöz) هفته گذشته اعلام کرد:
https://www.dutchnews.nl/2023/07/holocaust-denial-to-become-a-specific-crime-in-the-netherlands/
«قانون هلند که ممنوعیت نژادپرستی و تبعیض را پوشش می دهد، به طور خاص به انکار هولوکاست، گسترش مییابد. این تغییر در راستای قوانین اتحادیه اروپا است و همچنین به صراحت در مورد سفید کردن، کم اهمیت جلوه دادن و انکار آن خواهد شد».
وی تصریح کرد که اقدامات فوق بهعلاوه اقدامات بعدی پس از یافته های نظرسنجی "تکان دهنده و بسیار جدی" درباره رشد فزاینده انکار و ناباوری و بیاعتنایی به هولوکاست در میان نوجوانان و جوانان هلندی است.
در میان جنایات جنگی، فقط انکار هولوکاست رو به افزایش است و کسی جنایت های دیگری که کشورهای اروپایی و آمریکایی در طول تاریخ انجام داده اند را در این مقیاس انکار نمیکند.
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
Tahhode Sorkh (25).mp3
11.34M
🎙پادکست صوتی (معمای ششم محرم)
📌برگرفته از زندگینامه داستانی شهدای روحانی
#تعهد_سرخ
#حقیق
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
7️⃣ #قسمت_هفتم 📕
دور خودش میچرخید. اشک میریخت و زیرلب آیه الکرسی میخواند. اولین مانتو و شلواری را که دستش رسید پوشید. چادرش را به سر کشید. کیفش را برداشت و بیرون رفت. اوضاعش برای رانندگی کردن مناسب نبود. دربست گرفت و با دلی که آشوبتر و بیقرارتر از همیشه بود راه افتاد. همین که ماشین از پیچ کوچه گذشت و نگاهش افتاد به سیاهیهای ایستگاه صلواتی دلش لرزید. چشمش را بست و با تمام وجود امام حسین را صدا کرد. "یا امام حسین،بخیر بگذرون"
تقریبا نیم ساعت نشده جلوی بیمارستان بود. انقدر برای دیدن همسرش سردرگم بود که حتی متوجه نشد کرایه را چگونه حساب کرده. جلوی پذیرش نرسیده رادمنش ظاهر شد و نفهمید چه چیزی در چهرهاش دیده که سریع شروع کرد به دلداری دادن. ولی خب تصادف ساده که نیازی به اتاق عمل نداشت! سعی کرد مثل همیشه صبوری کند، خدایا...
کاش این همه تنها نبود. آن هم اینجا، پشت درهایی که هرچند قفل و زنجیری نداشت اما مانع از عبورش شده بودند. لیوان آب را از رادمنش گرفت و با صدایی که از شدت گریه گرفته بود گفت:
_نمی فهمم. آخه چرا تصادف؟ ارشیا که هیچوقت بیاحتیاطی نمیکنه.
_حادثه که خبر نمیکنه خانم. شاید برای من اتفاق میافتاد. یا هرکس دیگهای.
بچه که نبود. این را میدانست اما دقیقا نمیفهمید چرا از بین این همه آدم، شوهر او باید تصادف میکرد و مثلا وکیلش راست راست راه میرفت. دوباره از علاقهی زیاد، خبیث شده بود. زبانش را گاز گرفت و استغفراله گفت. ناخودآگاه یاد صبح افتاد. هنوز عصبی از کابوس دیشب بود که لیوان شیر را روی میز گذاشت. ارشیا که اتفاقا چند روزی هم بهم ریختهتر بود با قاشق کوچک روی تخممرغ کوبید و پرسید:
_تو دیگه چرا اول صبح پکری؟
در جواب فقط شانه بالا انداخت. متعجب بود از اینکه متوجه بیحوصله بودنش شده! حتی موقع رفتن هم گفته بود:
_شاید امشب زودتر برگردم، قرمه سبزی میپزی؟
و او فقط برای چند دقیقه چقدر خوشحال شد که روزش با این همه حرف و توجه از جانب ارشیا شروع شده اما درگیر کابوس هم بود. راستی چرا هنوز خروشتش را بار نگذاشته بود؟ انگار هنوز و دوباره دل خودش قیمه میخواست. بهخیالش بیتوجهی صبح را با شام خوشمزهی شب جبران میکرد؛ ولی حالا...
دست خودش نبود که گریهاش مدام بیشتر میشد. ای کاش دلیل گرفته بودنش را میگفت، یا نگذاشته بود شرکت برود. ای کاش خواب لعنتیاش انقدر زود تعبیر نمیشد و حالا تدارک غذای دوست داشتنی او را میدید. و هزاران ای کاش دیگری که مدام و بیوقفه توی سرش چرخ میخورد.
بالاخره ثانیههای کشدار انتظار گذشت و دکتر سبزپوش بیرون آمد. قبل از او رادمنش به سرعت سمتش رفت و پرسید:
_دکتر، حالشون چطوره؟
_خوشبختانه خطر رفع شده و در حال حاضر وضعیت قابل قبولی داره. فعلا هم توی ریکاوری هستن.
سعی میکرد هضم کند حرفهای عجیب بعدی دکتر را در مورد شرح حالش. انگار کمکم باید خوشحال هم میشد که شوهرش از چنین تصادفی جان سالم به در برده.
سرگیجه دست از سرش برنمیداشت. همین که دکتر رفت با ترانه تماس گرفت و همه چیز را دست و پا شکسته برایش گفت. نیاز داشت به وجود خواهرش.
وقتی تخت ارشیا بیرون آمد اول نشناختش. صورتش متورم و کمی کبود به نظر میرسید و به دست و پایش آتل بسته شده بود. سرش را هم باندپیچی کرده بودند. و اما اخم همیشگیاش را هم داشت که اگر نبود شاید شک میکرد به هویتش!
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود.
روز عاشورا میگوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟»
شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد، و روز سخن میگوید تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد.
شب غربال میکند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال میکند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🌁 عکس نوشت
💎 زندگی به سبک شهدا
🥀یا بُّنیَّ أنت مقتول!
میگفتند: هم توی سیادتم شک کرده بودم و هم میخواستم بدونم شهید میشم یا نه؟»
یه شب امام حسین (عليهالسلام) رو خواب دیدم. آقا دست به سرم کشید و فرمود: «یا بُنَیَّ! أنت مقتول؛ پسرم! تو شهید میشوی!» فهمیدم هم سیدم هم شهید میشم ... .
🎙راوی: آیتالله فاضلیان، امام جمعه ملایر
#عکس_نوشت
#سبک_زندگی
⛱با حقیق همراه باشید
🏴@haqiq_center
▪️#فهمیدن_محرم
💢بیماری امام سجاد(ع) تا چه #مدت بعد از واقعه کربلا ادامه داشت؟
بخوانید
بیشتر روایات و نقلهای معتبر، بیماری حضرت زین العابدین(ع) را تنها در همان شب و روز عاشورا عنوان میکنند که ممکن است اثر آن تا چند روز بعد از آن نیز باقی بود.
1. امام سجاد(ع): «هنگامی که پدرم نزدیک مغرب در شب عاشورا اصحاب را جمع کرد برای اینکه آنها را مرخص کند. من نزدیک او شدم تا آنچه را برای آنها میگوید بشنوم و من در آن هنگام مریض بودم، پس شنیدم که پدرم به اصحابش میفرمود…».
2. امام سجاد(ع): «من در آن شبی که پدرم در صبحش به #شهادت رسید نشسته بودم و عمهام حضرت زینب(س) نزد من مشغول پرستاری من بود»، در این هنگام پدرم در پنهانی از اصحابش کناره گرفت و نزد او «جُوَین»(یا جون یا حویّ) غلام ابوذر غفاری بود و او شمشیرش را اصلاح میکرد و پدرم اشعاری را میخواند. آن اشعار را دو بار یا سه بار تکرار کرد تا آنکه من آنرا فهمیدم و آنچه را میخواست، دانستم. پس گریه راه گلویم را بند آورد. اشکهایم را پاک کردم و سکوت کردم...».
📚شیخ مفید، الارشاد ج 2، ص 91،
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️بفرمایید روضه
یه روضه نمکی انقلابی بشنوید...
حسین جان تو گیر کیا افتاده بودی....
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️انتشار برای اولین بار💯
🎥 کاری از مرکز فضای مجازی #حقیق
📽 مجموعه کلیپ
➖شیوههای امر به معروف و نهی از منکر
🎞 قسمت سوم: به روی خودت نیار!
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
#ویدئو_موشن
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
🥀 #فهمیدن_محرم
💢 آیا پوشیدن #لباس_سیاه در اسلام کراهت ندارد؟
پس چرا در ایام عزا عده ای تا پایان محرم و صفر سیاه میپوشند؟
✅استفاده از رنگ مشکی در مراسم عزاداری نه تنها کراهت ندارد. بلکه بخاطر همدردی با اهل بیت پیامبر (ص) ثواب نیز دارد.
از فرزند امام سجاد(ع) نیز نقل شده است که وقتی امام حسین (ع) شهید شد زنان بنیهاشم در عزای آن حضرت لباس سیاه پوشیدند و این لباس را در گرما و سرما تغییر نمیدادند.
📚الحدائق الناظرة فی احکام العترة الطاهرة، ج 7، ص. 118
علاوه بر این سیاه پوشی، خاصیت سازندۀ دیگری به نام احیای امر اهل بیت(ع) دارد که مطلوب و محبوب آن ذوات مقدس است که فرمودند: «رحم الله من احیا امرنا» یعنی کسی که امر ما را احیا کند، مشمول رحمت حق باد.
از نظر تاریخی، چنانکه مورخین نوشته اند، بعد از واقعۀ جانسوز عاشورا، زنان خاندان پاک رسول الله(ص) اولین کسانی بودند که تا یک سال لباس سیاه به تن داشتند و چنان مشغول عزاداری بودند که امام سجاد(ع) برای آنها غذا فراهم می ساختند. در طول تاریخ نیز پوشیدن لباس سیاه در عزاداری اهل بیت(ع) به صورت یک سنت ارزشمندی در بین شیعیان و محبان رایج بوده است.
📚وسائل الشیعة، ج12 ، ص20
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
Audio_483871.m4a
3.27M
💠 شبهات محرم
📻#صوت
📌قسمت اول: شبهه حفر چاه در کریلا
🎙#محسن_مروتی
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
8️⃣ #قسمت_هشتم 📕
تمام این چند روز را بدون وقفه در بیمارستان و بالای سر ارشیا بود. پای راستش را که از دوجا شکسته بود عمل کرده و برایش پلاتین گذاشته بودند. هرچند میدانست خیلی درد میکشد اما ارشیا حتی بیتابیهایش هم پر غرور بود. آنچنان ناله و فریاد نمیکرد و فقط بدخلقتر میشد.
و ریحانهای که ساعتها پشت در اتاق عمل و یا در انتظار به هوش آمدنش اشک ریخته بود و داشت پر پر میزد، حالا همه ی نق زدنهایش را به جان میخرید.
این روزها برای سلامتی شوهرش آنقدر نذر و نیاز میکرد که مطمئن بود همه را فراموش میکند و بخاطر همین مجبور شده بود تا ریز و درشت نذوراتش را گوشهای بنویسد.
مخصوصا نذری که روز عمل کرده بود و باید ادا میشد... چیزی که فعلا بین خودش و امام حسین بود و بس.
ارشیا خواسته بود تا بهتر شدن حالش ملاقاتی نداشته باشد. فقط ترانه و همسرش و رادمنش بودند که هر روز سر میزدند.
گلها را توی پارچ آب میگذاشت و به خاطرهی نوید از تصادف سه سال قبلش گوش میکرد که ترانه کنار گوشش گفت:
_ببینم ریحان بالاخره از ماجرا سردر آوردی یا نه؟
_اوهوم. اینجوری که نوید تعریف میکنه ماشین پشتی...
_نچ! چرا گیج بازی درمیاری؟من به خاطرهی نوید چیکار دارم؟ دارم میگم نفهمیدی دلیل تصادف شوهرت چی بوده؟
کمی کنارتر کشیدش و با لحنی که سعی میکرد آرام باشد ادامه داد:
_یک هفته گذشته و تو هنوز نفهمیدی ارشیا چرا و چطور به این حال و روز افتاده حتی متوجه رفتار مشکوکش با این آقای وکیل هم نشدی؟
ناخودآگاه نگاه ریحانه سمت رادمنش کشیده شد که دست در جیب کنار پنجره ایستاده و غرق تفکر بود.
_چه رفتار مشکوکی ترانه؟
_یعنی یادت رفته همین که ارشیا به هوش اومد سراغ اینو گرفت؟ بنظرت چرا باید از بین تمام دوست و همکاراش فقط همین یه نفر باشه که مدام میاد و میره؟
_خب ارشیا خیلی به ...
_بس کن ریحانه، چقدر سادهای تو خواهر من. حاضرم قسم بخورم که کاسهای زیر نیم کاسهست و تو بیخبری، هر چند الانم بهت امیدی ندارم اما باید حتما بفهمی که قضیه از چه قراره.
_خب... آره راست میگی رادمنش کلا یه مدت هست که بیشتر از قبل میاد و میره. باشه حالا از ارشیا می پرسم خوبه؟
_وای ریحانه! دلم میخواد سرمُ بکوبم به دیوار. آخه شوهر تو کی تا حالا از جیک و پوک همه چیز حرف زده که الان با این حال و اوضاعی که داره و با یه من عسل نمیشه خوردش، بشینه برات مفصل توضیح بده؟ باید از خود رادمنش بپرسی.
ریحانه با چشمهای گرده شده پرسید:
_چی؟
_هیس... چته چرا داد میزنی؟
_آخه تو که میدونی ارشیا اصلا خوشش نمیاد من با همکاراش همکلام بشم.
_اولا که قرار نیست بفهمه چون مطمئن باش مانع میشه. دوما این فقط یه نوع تخلیهی اطلاعاتیه که بازم متاسفانه خیلی خوشبین نیستم بهت!
با ذهنی که حالا درگیر و آشفته شده بود گفت:
_داری کمکم میترسونیم ترانه
_خلاصه که از من گفتن بود حالا خواه پند گیر خواه ملال. لااقل در موردش فکر کن. فقط زودتر تا خیلی دیر نشده!
دست خودش نبود. انقدر تحت تاثیر شک و تردیدی که ترانه در دلش انداخته بود قرار گرفت که کل عصر را به مرور این چند روز گذراند. حق با خواهرش بود. حالا همه چیز بنظرش مشکوک میآمد.
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
❖اندکی درنگ
در کلاس درس " خدا "🍀🌼
آنها که "ناله"میکنند
رد میشوند...
آنها که "صبر" میکنند
قبول میشوند...
و آنها که "شکر" میکنند
شاگرد ممتاز میشوند
خدایا به حق زینب
به ما ظرفیت
"تحمل" مصائب
روزگار را عطا فرما...🍀🌼
🏴 وفات حضزت زینب (س) تسلیت باد.
#لبیک_یا_زینب
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🌁 عکس نوشت
💎 زندگی به سبک شهدا
🥀 محو روضه امام حسین (ع)
▪️هر هفته توی خونه روضه داشتیم. وقتی آقا شروع میکرد به خوندن، تا اسم امام حسین (ع) میاومد حاجی رو میدیدی که اشکش جاری شده. حال عجیبی میشد با روضه امام حسین (عليهالسلام). انگار توی عالم دیگهای سیر میکرد.
➖یه بار وسط روضه، مصطفی رفته بود بشینه رو پاش؛ متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش.
گریه کنون اومد پیش من. گفت: ««بابا منو دوست نداره. هر چی گفتم جوابم رو نداد.»
روضه که تموم شد، گفتم:« حاجی، مصطفی اینطوری میگه.»
با تعجب گفت: « خدا شاهده نه من کسی رو دیدم نه صدایی شنیدم.»
از بس محو روضه بود ... .
🎙راوی: همسر شهید
#عکس_نوشت
#سبک_زندگی
⛱با حقیق همراه باشید
🏴 @haqiq_center
#یادداشت_سیاسی
💢 نقش ولایت فقیه در صیانت از جمهوریت نظام(بخش اول)
✍️#مهدی_جبرائیلیتبریزی
💠 نظام مقدس اسلامی، نظامی مردمی و دموکراتیک است که از دو رکن اسلامیت و جمهوریت تشکیل یافته است. جمهوریت آن بعنوان قشر و قالب و اسلامیتش محتوا و گوهرآن قلمداد میشود.
امام راحل در پاسخ به سوال خبرنگار مجله عرب زبان «المستقبل» درباره حکومت اسلامی فرمودند: «حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما، از رویه پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملت خواهد بود و شکل حکومت با مراجعه به آرای ملت تعیین خواهد گردید».
📌 مقام معظم رهبری ریشه جمهوریت را در آموزههای اسلامی میدانند: «دراین کشور و دراین نظام، اسلام با جمهوریت همراه است. جمهوریت ما از اسلام گرفته شده و اسلام ما اجازه نمیدهد در این کشور مردمسالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املاء کرد. این ملت، متمسک به اسلام و معتقد به جمهوریت است».
▪️البته تقسیمبندی مذکور به معنای تفکیکپذیری آنها نیست بلکه جمهوری اسلامی یک حقیقت واحدی است که سلب یکی از آن حقیقت به معنای سلب وجود از کل آن حقیقت است. ایشان فرمودهاند: «جمهوری اسلامی یک مُرکّب انضمامی نیست که ترکیبی باشد از چیزی به نام جمهوری و چیزی به نام اسلامی، تا یکی بگوید که من طرفدار جمهوریّتم بیشتر، یکی بگوید من طرفدار اسلامیّتم بیشتر؛ اینجوری نیست. اصلاً میتوان گفت مرکّب نیست، [بلکه] یک حقیقت است. آن جمهوریای است، آن اتّکاء به آراء مردمی است که خدا آن را مقرّر کرده است، خدا موظّف کرده است ما را که در این زمینه رأی مردم را، انتخاب مردم را، اراده مردم را معتبر بشماریم».
🔖مقام معظم رهبری در تبیین مردمی بودن حکومت فرمودهاند: «مردمی بودن حکومت، یعنی نقش دادن به مردم درحکومت؛ یعنی مردم در اداره حکومت و تشکیل حکومت و تعیین حاکم و در تعیین رژیم حکومتی و سیاسی نقش دارند».
➖ شبهه ناسازگاری ولایت فقیه با جمهوریت در طول تاریخ نظام اسلامی همواره با اهداف سیاسی مطرح بوده است. اما پایش تاریخی چندین دهه عمر جمهوری اسلامی نشان میدهد که اتفاقا ولایت همواره پشتیبان جمهوریت بوده است.
▫️ حضرت امام در زمان پیروزی انقلاب اسلامی با پشتوانه مردمی و مقبولیتی که در بین مردم داشتند میتوانست اصل ولایت فقیه، نوع نظام و قانون اساسی را شخصاً انتخاب کند ولی تأکید کردند مردم رأی بدهند که چه نظامی میخواهند و برای قانون اساسی خود نمایندگان را تعیین و برای آن رایگیری شود و حتی در بحبوحه جنگ نیز فرمودند رأیگیری حتی در خط مقدم جبهه صورت گیرد.
🔸در واقع نگاهی گذرا برعملکرد حکومتی حضرت امام (ره) در طول ده سال نشان میدهد که علیرغم تمامی توطئهها و وجود جنگ تحمیلی، شاخصهای جمهوریت و مردمسالاری مرتبا ارتقا یافت. فراوانی کاربست کلمه مردم در بیانات و بیانیههای ایشان دلیل متقنی بر این ادعا است.
🔹 رهبرمعظم انقلاب معتقدند: «هیچ کس درنظام اسلامی نباید مردم، رأی مردم و خواست مردم را انکار کند. بدون آرای مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمه نظام اسلامی سر پا نمیشود و نمیماند».
#ولایت_فقیه
#جمهوریت
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️لیتیوم چیست و چرا ابرقدرت های جهان از آن میترسند؟! وحشت صهیونیست ها از سلاح محرمانه و استراتژیک لیتیومی ایران
🔹ماده ای استراتژیک تر از بمب هسته ای در اختیار ایران / ۱۰ درصد از لیتیوم جهان در ایران کشف شد
🔹روزنامه صهیونیستی معاریو: کشف ذخایر عظیم لیتیوم در ایران معادلات قدرت در منطقه را تغییر و جایگاه اقتصادی و ژئوپلتیک ایران را تقویت خواهد کرد.
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
▪️#فهمیدن_محرم
💢آیا هند همسر یزید، مدتی خادم خانه امام علی(ع) بود؟ آیا حقیقت دارد که خود یزید و اعضای خانواده او از شهادت امام حسین(ع) و یارانش اندوهناک بودند؟
بخوانید 👇👇
✅ بنابر منابع تاریخی؛ «هند» دختر «عبد الله بن عامر بن کریز» همسر «یزید بن معاویه» بود، که به او «ام کلثوم» نیز میگفتند،اما در منابع معتبر و قابل استناد چنین چیزی نیافتیم که او خادم خانه امام علی(ع) بوده باشد.
✅درباره بخش دوم پرسش باید گفت:
گرچه برخی گزارشها حاکی از حُزن و ناراحتی یزید دارد، امّا هرگز این فرد خبیث در اعماق دلش ناراحت نبود و گرنه برخی رفتارها از او سر نمیزد، اما گاه مصلحت را در آن میدید که تظاهر به ناراحتی و بیتقصیر بودن کند.
گزارشهایی وجود دارد که برخی افراد موجود در کاخ یزید دلسوزیهایی داشتند؛ مانند هند همسر یزید که بنابر برخی از گزارشها، وی از کشته شدن امام حسین(ع) و یارانش و نیز اسارت اهل بیت آنحضرت ناراحت و محزون بود.
✅از ابو مخنف چنین نقل شده است:
ابن زیاد؛ زنان و بچههاى امام حسین(ع) را در حالی که بر گردن على بن الحسین(ع) غل و زنجیر بسته شده بود، با مخفر بن ثعلبه عائذى [قرشى] و شمر بن ذى الجوشن [به طرف شام] فرستاد. آن دو، اسراء را به شام بردند و وارد مجلس یزید شدند. وقتى سر حسین(ع) و اهل بیت و اصحابش، پیش روى یزید نهاده شد، یزید با زبان شعر این معانى را گفت:
این شمشیرها سران مردانى را شکافتند که برایمان عزیز بودهاند، اما در عین [عزّت] ستمگرى کرده و قطع رحم نمودهاند.
✅در این هنگام یحیى بن حکم برادر مروان بن حکم زبان به اعتراض گشود و با اشعارى به این مضمون گفت:
سرى که در کناره طفّ [کربلا] بریده شد، از ابن زیاد، آن برده کم شرافت به ما نزدیکتر بود. [با این کار] نسل سمیّه به اندازه ریگها افزایش یافت و حال آنکه دختر رسول خدا(ص) بی نسل گردید!
یزید بن معاویه [از این سخنان برآشفت و] به سینه یحیى بن حکم زد و گفت: ساکت شو! آنگاه به مردم اجازه ورود داده شد، در حالى که سر حسین(ع) پیش روى یزید بود و با چوبدستى خود بر لب [مبارک آنحضرت] میزد. أبو برزه أسلمى - از اصحاب رسول خدا(ص) - از این حرکت یزید ناراحت شد و خطاب به او گفت: آیا با چوبدستیات به لب حسین میزنى؟! مگر نمیدانى که چوبدستیات بر جایى میخورد که بارها دیدهام رسول الله(ص) آنجا را میمکیده است؟!...
📚انساب الاشراف، ج 9، ص 361،
📚بحار الأنوار، ج 45، ص 196
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
#یادداشت_سیاسی
💢 رایزنی های دیپلماتیک عمان و قطر؛ تبادل پیام ادامه دارد...
✍️#محمدصادق_خرسند
💠 هفته گذشته وزیر خارجه عمان و بلافاصله پس از او، وزیر مشاور در امور خارجی قطر وارد تهران شدند. اگرچه این سفرها در راستای توسعه مناسبات ایران و کشورهای منطقه عنوان گردید، اما تردیدی نیست که هدفی فراتر از آن دارد و دوباره پیام هایی در حال تبادل است که به نظر می رسد بی ارتباط با مذاکرات هسته ای نباشد.
▫️نیم نگاهی به تحولات اقتصادی و سیاسی هفته های اخیر نشان می دهد گشایش هایی در حال رقم خوردن است. بعد از صدور مجوز ویژه آمریکا به عراق برای پرداخت بدهی خود به ایران از بانک های غیر عراقی و همچنین رسیدن صادرات نفت خام ایران به سال اول اجرای برجام، چند هفته ای است که ثباتی نسبی در بازار طلا و ارز دیده می شود. بدون تردید هیچ اتفاق تأثیرگذاری در مؤلفه های اصلی اقتصادی روی نداده است. آنچه مشخص است اقتصاد شرطی شده ایران به این اخبار روی خوش نشان داده است. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که اتخاذ راهبرد تنش زدایی و توسعه مناسبات با کشورهای منطقه، نقش مهمی در مجاب کردن این کشورها برای ایفای نقش مثبت در مذاکرات ایران و غرب داشته است.
▪️بدون شک دستگاه دیپلماسی ایران بعد از تحرکات ضد ایرانی روسیه و چین در همراهی با ادعای ارضی امارات، بیش از پیش به این نتیجه رسیده که باید بین شرق گرایی و غرب گرایی در سیاست خارجی توازن برقرار شود و گذاشتن همه تخم مرغ ها در سبد روسیه و چین، نمی تواند تأمین کننده منافع ملی باشد. چیزی که امیرعبداللهیان در واکنش به امضای روسیه پای بیانیه شورای همکاری خلیج فارس به آن اشاره کرد و گفت: «اجازه نمی دهیم روسیه و چین تصور کنند تنها انتخاب ما هستند».
➖به هر حال آنچه در جریان است، مبادله پیام میان ایران و غرب است. به نظر می رسد، نشانه های شکست مذاکرات فرسایشی آشکار شده و پیشرفت های هستهای ایران به رغم اعلام همیشگی جمهوری اسلامی بر عدم اعتقاد بر تولید سلاح های کشتار جمعی، خواب را از چشمان غربی ها ربوده است.
به طور قطع، مسیر پر فراز و نشیب مذاکرات به تدریج در حال بازگشایی است و اتخاذ راهبردهای مناسب در این زمینه می تواند ضمن تأمین منافع ملی، چشم انداز روشنی را در ادامه مسیر ترسیم نماید.
#مذاکرات_هستهای
#دیپلماسی
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سلسله مباحث قرآنی
📻#پادکست
📌قسمت دوم: آیا #اسلام خواهان مرگ و نابودی کفار است؟
🎙#استاد_مهدی_عزیزان
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
🔖 #رمان 📚
💓 #تا_پروانگی 🦋
9️⃣ #قسمت_نهم 📕
حق با خواهرش بود. حالا همه چیز بنظرش مشکوک میآمد. همین که ارشیا به هوش آمده و حواسش جمع شده بود خواست تا رادمنش را ببیند. حتی یکی دوبار هم که مشغول حرف زدن بودند از ریحانه به بهانههای مختلف خواسته بود تا اتاق را ترک کند. شم زنانهاش به کار افتاده بود و پشت سر هم حدس و فرضیه میزد. جوری که خودش هم میترسید از این همه تصورات منفی. باید زودتر ماجرا را میفهمید تا آرامش بگیرد.
حالا که ارشیا تحت تاثیر داروهای مسکن خوابیده بود و میدانست حداقل تا دو سه ساعت دیگر هم بیدار نمیشود بهترین موقعیت بود. اما شجاعت نداشت حتی به گوشی کنار تخت نزدیک بشود و شمارهی رادمنش را بردارد؛ ولی مجبور بود...
بعد از کلی نهیب زدن و دو دل بودن بالاخره با بدبختی و دستهایی که لرزان شده بود کاری را که باید، انجام داد. شماره را برداشت و زد توی گوشی خودش.
روی نیمکت سالن نشست و نفسش را بیرون فرستاد. هیچوقت در مسائل شوهرش دخالت نکرده بود و حالا هم حس خوبی نداشت. هرچه بیشتر فکر میکرد شک و تردید بیشتری هم روی تصمیمش سایه میانداخت.
اما افکار جدید و مزخرف باعث آزارش شده بود. عزمش را جزم کرد و با گفتن بسم الله شماره را گرفت. مدام پیش خودش تکرار میکرد که چه بگوید. تماس برقرار شد و بعد از چندتا بوق، صدای آشنایی گوشش را پر کرد:
_الو بفرمایید
آب دهانش را قورت داد و سعی کرد راحت صحبت کند:
_الو، سلام آقای رادمنش. رنجبر هستم.
_سلام خانم رنجبر. بله شناختم. ارشیا خوبه؟ اتفاقی افتاده؟
_نه نه چیزی نشده. ارشیا هم خوبه. اما... خب راستش میخواستم باهاتون صحبت کنم.
_خب خداروشکر. بفرمایید خواهش میکنم. در خدمتم.
_به نظرم اگه حضوری حرف بزنیم خیلی بهتره، البته اگه شما وقت داشته باشید.
_مطمئنید حال ارشیا خوبه؟
_بله خوابیده. نمیخوام باخبر بشه بهتون زنگ زدم.
_متوجه شدم تقریبا. هیچ اشکالی نداره. من فردا صبح خدمت میرسم. خوبه؟
_خیلی ممنونم آقای رادمنش
صحبتش با رادمنش که تمام شد با خیال راحت قطع کرد. نفسش را دوباره و اینبار پر سر و صدا بیرون داد و گفت:
_دیدی ریحان جان. انقدرهام سخت نبود.
و آرام برگشت به اتاق ارشیا.
با رادمنش توی پارک کنار بیمارستان قرار داشت. زودتر از موعد رفت تا کمی از بوی تند الکل همیشگیِ پیچیده در راهروها دور باشد. از شنیدن صدای خشخش برگها زیر نیمبوتش حس خوبی داشت. نمنم باران شروع شده بود. نفس عمیقی کشید و خواست روی نیمکت چوبیِ نیمه خیس بنشیند اما پشیمان شد. چادرش را جمعتر کرد تا پایینش لک نشود. کاش لباس بیشتری میپوشید. یخ کرده بود.
_سلام، وقتتون بخیر.
رادمنش بود. بلند شد و ایستاد. مثل همیشه خوشپوش و آنتایم. این دو صفتی بود که بارها از دهان ارشیا شنیده بود.
_سلام. وقت شما هم بخیر
_هوا مناسب نیست بهتره بریم توی ماشین من.
موافقت کرد و چند دقیقه بعد در حالی که قهوه نیمه شیرینش را مزه میکرد، از پشت شیشه ماشین شاسی بلند او به تردد آدمها نگاه میکرد.
_خب من سراپا گوشم. راستش کنجکاو شدم بدونم چه موضوعی باعث شده که اینجا باشم؟ اونم بدون اطلاع جناب نامجو.
نفهمید که کلامش بوی طعنه داشت یا صرفا کنجکاوی بود. البته خیلی هم اهمیت نداشت. همانطور که انگشتش را دور ماگ قهوه میکشید گفت:
_میتونم صادقانه سوالی بپرسم و توقع جواب صادقانه هم داشته باشم؟
_حتما. من همیشه طرفدار راستگوییام.
_مطمئنم اتفاق مهمی افتاده که شما و ارشیا ازش باخبرید اما به هر دلیلی منو در جریان نمیذارید. ارشیا که سکوت کرده اما توقع دارم حداقل شما بگید موضوع از چه قراره.
به وضوح جمع شدن ناگهانی عضلات صورتش رادمنش را دید اما...
ادامه_دارد... 🔜
#تیموری ✍️
#داستان_سریالی 📨
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🌱 اندکی درنگ
💠 تا عمر داریم باید انتخاب کنیم
🔹همسر فرعون تصميم گرفت که عوض شود و شُد یکی از زنان والای بهشتی.
🔸پسر نوح تصميمی برای عوضشدن نداشت. غرق شد و شُد درس عبرتی برای آیندگان.
🔹اولی همسر يک طغيانگر بود و دومی پسر يک پيامبر.
🔸برای عوضشدن هيچ بهانهای قابلقبول نيست!
🔹اين خودت هستی که تصميم میگيری تا عوض شوی.
🔸تا عمر داریم باید انتخاب کنیم...
#درنگ
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
#عکس_نوشت
💢 مقام زن
🌱 در داخل خانواده، از نظر اسلام مرد موظف است که زن را مانند گلی مراقبت کند.
#سبک_زندگی
#مقام_زن
⛱با حقیق همراه باشید
🔻 @haqiq_center
#یادداشت_سیاسی
💢 نقش ولایت فقیه در صیانت از جمهوریت نظام(بخش دوم)
✍️#مهدی_جبرائیلیتبریزی
💠 در راستای اشاره به نمونههایی دال برحمایت علنی ولیفقیه هم در بعد نظری و هم عملی از حقوق عموم مردم و صیانت از جمهوریت نظام بعنوان مصادیق این مفهوم با هدف اثبات ادعای مذکور مهم مینماید:
📌تاکید بر حضو مردم در صحنهها
➖ طبق تصریح قانون اساسی مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش دریک نظام مردمسالاری دینی، امری اساسی است؛ زیرا خداوند حاکم برهستی، انسان را بر سرنوشت خویش حاکم کرده است. از اینرو، امور کشور در چنین نظامی، تنها به اتکای آرای عمومی مردم مسلمان اداره میشود(قانون اساسی، اصول ۳، ۶ و ۷).
▪️ با مروری بر سخن و سیره رهبر انقلاب در طول سالهای تصدی این مسئولیت، بهروشنی میتوان دریافت که ایشان در همه عرصههای انتخاباتی بر مشارکت حداکثری مردم تأکید داشتهاند. نمونهای از تأکید ایشان بر برگزاری بهنگام و پرشور انتخابات را میتوان در برابر درخواست عدم برگزاری یا تعویق انتخابات مجلس هفتم به بهانه تحصن گروهی از نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت برخی متقاضیان نامزدی برای انتخابات دید. ایشان ضمن حرام دانستن استعفا در آن شرایط مسئولان اجرایی و نظارتی را به برگزاری بموقع و هرچه پرشورتر انتخابات مکلف کردند.
▫️ در نمونه تاریخی دیگر مرحوم هاشمی رفسنجانی در بخشی ازمجموعه گفتوگوهای خود با روزنامه کیهان، هنگامی که بحث به ماجرای رقابت انتخاباتی مجلس پنجم میرسد، به حمایت رهبری از ارائه لیستهای متعدد از سوی جناحهای سیاسی برای تصدی کرسیهای مجلس اشاره میکند: «یک اختلاف نظری بین من و آیتالله خامنهای بود. ایشان از زاویه اینکه رقابتها خیلی جدی باشد تا مردم بیشتر پای صندوق بیایند، به انتخابات نگاه میکردند. من با دید اینکه اولاً رأی [جامعه]روحانیت کم نشود، موافق آن کار نبودم، چون اگر رأی روحانیت کم میشد، یک شکست بود؛ و ثانیاً بین ما تفرقه نیفتد. من از این دید نگاه میکردم. استدلالهایمان را کرده بودیم».
📌 رفراندوم برای انتخاب نوع نظام
➖ اولین تجربه مردم ایران در برخورداری از حق خویش در انتخاب اختیاری نظام حاکم پساانقلاب، رفراندوم عمومی برای تعیین نوع نظام حاکم بود.
▫️ بدین ترتیب اسلامیت نظام نه تنها نافی جمهوریت نیست بلکه اساسا متکی بدان است و حق حاکمیت ملی و جمهوریت حافظ و ضامن اسلامیت است. علاوه بر اینکه در چنین جمهوریتی، حقوق اقلیتها هم تضمین شده است. بنام اسلام نه تنها نمیتوان حق حاکمیت اکثریت ملت را سلب کرد بلکه به عنوان دفاع از اسلام، حقوق اقلیت را هم نمیتوان نادیده گرفت.
#ولایت_فقیه
#جمهوریت
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
@haqiq_center
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهج چیست
و مهجهم چه کسانی هستند؟
توصیه می کنیم، حتما این کلیپ رو ببینید.
#زیارت_عاشورا
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center
🥀#فهمیدن_محرم
💢در روضه ها میشنویم که زنان اهل بیت در کاروان اسیران با دیدن سر امام حسین(ع) گریبان چاک دادند و مو آشفته کردند، آیا این کار صحت دارد و شرعی است؟
پاسخ
✅نکته اول:
در كتابها به اين صورت كه در سوال بالا آمده، روايتي نيامده و يا حداقل نيافتيم ؛ و در رواياتي هم كه در اين زمينه نقل شده ، اشاره اي به آشفته نمودن مو نشده است:
✅يزيد، سر مبارك امام عليه السّلام را در پيش رو گذاشت و زنان را در پشت سر خود جاي داد تا چشم ايشان به سر مطهرامام حسين عليه السّلام نيفتد اما سيدالساجدين عليه السّلام چشمش بر آن سر نازنين افتاد و بعد از آن صحنه دلخراش ، ديگر تا آخر عمرش گوشت سَرِ حلال گوشتي تناول نفرمود.
وقتي زينب عليها السّلام سر مبارك برادر خود را ديد از شدت ناراحتي دست در گريبان برد و آن را پاره سپس به آواز غمناك فرياد واحسيناه .... برآورد به قسمي كه ناله اش دلها راخراشيد
📚اللهوف ـ سيد بن طاووس ـ ص 178 و 179 و 180 .
✅نکته دوم
روايت دوم
خالد بن سديرمي گويد: از امام صادق عليه السلام (در مورد مردي كه در مرگ پدر ، مادر ، برادر ، و يا يكي از نزديكانش لباس خود را پاره كند (گريبان چاك بزند) پرسيدم ، حضرت فرمود:
كسي كه (در مصيبت نزديكان خود ) به صورت خود بزند كفاره بر عهده او نيست فقط بايد ( بخاطر اين كارش ) توبه كند، همانا بانوان حرم ( حسيني در كربلا ) در مصيبت حسين بن علي عليهما السلام گريبان چاك زدند و به صورت مي زدند.
✅دو نكته در دو حديثي كه گذشت شايسته دقت است:
✅نكته اول: در روايت دوم، امام عليه السلام، گريبان چاك زدن را بدون كوچكترين اشكالي به بانوان حرم نسبت داد و عمل بانوان حرم را نكوهش نكرد . پس معلوم مي شود اين عمل با شأن و منزلت حرم حسيني هيچ منافاتي ندارد.
✅نكته دوّم: در هيچ يك از اين دو روايت در مورد اينكه بانوان حرم درمصيبت حضرت سيدالشهداء عليه السلام موهاي خود را پريشان نمودند، چيزي نيامده بود .
📚تهذيب الأحكام ج8 ، ص 325 ، باب الكفارات .
#لبیک_یا_حسین
#یااباعبدالله
⛱با حقیق هـمـراه باشـیـد
🏴@haqiq_center