فصل هشتم : عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان از ما رضا
#قسمت_صد_و_نود_و_سه
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
ماه رمضان مثل سال قبل دوره کتاب خوانی داشتیم، از طرفی امتحانات پایان ترم من بلافاصله بعد از ماه رمضان افتاده بود، شب قبل از اولین امتحان به حمید گفتم: «شوهر عزیزم شام امشب با تو ببینم چی می کنی، تا شام رو حاضر کنی من چند صفحه ای در سمو مرور کنم، بعد هم گرسنه و تشنه رفتم سر درس تا غذا آماده بشود، یک ساعت گذشت شد دو ساعت! خبری نبود رفتم آشپزخانه دیدم بله! سیب زمینی ها را با دقت تمام انگار خط کش گذاشته باشد خرد کرده گذاشته روی اجاق ولی آنقدر شعله اجاق گاز را کم کرده بود که خود تا به هم داغ نشده بود
چه برسد به سیب زمینی ها!
گفتم:«وای حمید، روده بزرگه روده کوچکه رو قورت داد! خب شعله اجاق رو زیاد کن »،با آرامشی مثال زدنی گفت: «عزیزم هولم نكن، باید مغز پخت بشه»، برای اینکه بیشتر از این گرسنه نمانیم گفتم: «حمید جان نمی خواد تا این جا دو ساعت زحمت کشیدی ممنون، برو بشین من خودم بقیشو درست می کنم».
با اصرار گفت :«حرفشم نزن شام امشب با منه، تو برو سر درس و کتابت تا یه ربع دیگه غذا رو آماده می کنم، یک ربع شد یک ساعت ! از اتاق بلند پرسیدم:« غذا چی شد مهندس؟ ضعف کردم چشام دیگه چیزی نمی بینه که بخوام درس بخونم »،بالاخره بعد از همه این حرف ها ،سیب زمینی ها مغز پخت شد و صدا زد غذای سرآشپز آماده است، بیا
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل هشتم : عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان از ما رضا
#قسمت_صد_و_نود_و_چهار
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
بخور که این غذا خوردن داره».
سیب زمینی سرخ کرده با تخم مرغ غذایی بود که حمید به عنوان غذای مخصوص سرآشپز درست کرده بود وارد آشپزخانه که شدم دیدم سفره را هم چیده هر بار سفره را می چید معمولاً یک چیزی فراموش می کرد یا آب، یا ،نمک، یا قاشق چنگال، بالاخره یک چیزی را از قلم می انداخت سفره را که خوب نگاه کردم گفتم: «حمید تو که میدونی این غذا با چی می چسبه پس چرا خیار شور نیاوردی؟»،گفت:«آخ آخ! ببین از بس سرآشپز روهل کردی یادم رفت تا تو بشینی سر سفره آوردم» زدم زیر خنده گفتم:«مرد حسابی چهار ساعته منتظرغذام، خوبه تو گارسون رستوران بشی، ساعت دوازده شب تازه غذا حاضر میشه تو مشغول شو خودم میارم »،دستش را گذاشت روی شانه های من و نگذاشت بلند ،شوم بگذریم از اینکه تا خیار شور را بیاورد و با دقت تمام خرد کند من نصف غذا را خورده بودم.
امتحاناتم که تمام شد برای شام منزل پدرم دعوت بودیم موتور حمید خیلی کثیف شده بود ،خانه خودمان جای کافی برای شستن موتور نداشتیم برای اینکه موتور را داخل حیاط پدرم بشوییم زودتر راه افتادیم وقتی رسیدیم از سر پله شروع کرد به یا الله گفتن، گاهی وقت ها ذکرهای متنوعی می گفت یا ،علی یا حسین یا زهرا یکجوری اعلام می کرد که اگر نامحرمی هست پوشش داشته باشد.
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
#رفاقت_با_شهدا
یک شماره بین ۱ تا ۱۸ انتخاب کنید
حال دلتون خوب شد ما را هم دعا کنید
۱. digipostal.ir/cofa3zi
۲. digipostal.ir/cmdgvds
۳. digipostal.ir/cu961hs
۴. digipostal.ir/cabb62c
۵. digipostal.ir/c87kide
۶. digipostal.ir/ceiv42d
۷. digipostal.ir/csenas8
۸. digipostal.ir/cezkkiq
۹. digipostal.ir/c0enl2t
۱۰. digipostal.ir/ck0hv4j
۱۱. digipostal.ir/cfir815
۱۲. digipostal.ir/cjt5fhz
۱۳. digipostal.ir/cwbze98
۱۴. digipostal.ir/cwpcc6j
۱۵. digipostal.ir/cjarjqv
۱۶. digipostal.ir/cpexi3q
۱۷. digipostal.ir/cufmm0j
۱۸. digipostal.ir/c3fxydo
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
🌺آداب قبـــل از خواب🌺
🌸قبل از خواب وضــــو بگیریم 👈 ثواب شب زنده داری
🌺تلاوت آیة الکرسی
🌺تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده :
🌸ﺧﺘـــــﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید.
🌺ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿــــــﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم:
ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻَﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ
🌺 ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم :
ُ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ.
🌺ﺣـــــﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤـــﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم:
ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻﺍِﻟﻪَﺍِﻻَّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ.
🌸تلاوت 👈معوذتین (سوره ناس و فلق)
🌺آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح
🔹 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف
🌺سوره ى تكاثر ایمنـی از عذاب قبر
🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🔹حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🔹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🔹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🔹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🔹 ثُمَّ لَتُسْأَلُونَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
🌺ثواب ۳ بار تلاوت👇 برابر با خواندن ۱۰۰۰رکعت نماز
یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ
🌺پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» را در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. (مجمع البیان؛ ج 2/421)
🔹{آل عمران آیه «۱۸»} :
🔹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
✨بســــــم الّله الرّحمن الرّحــــــیم✨
❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز میکنیـم
🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَمُوسَـیاَلرِضَـا اَلمُرتَضـی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان
وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ
🌴اللّـــهُـمَّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪَ_اَلْفَــــــــــرَجْ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
1_1082963901.mp3
1.25M
☘زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء☘
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷
السلام علیک یا صاحب الزمان علیه السلام🙏
امروز نگاهت به خدا باشه
امروز یه قدمی بردار برای
لبخند امام زمانت
امام زمان بهترین دوست و رفیقته
میتونی با ترک یک گناه دلشونو
شاد کنی😇
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷🍃
🌺🍃
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
••|💎💡|••
☀️ #حدیث_مهدوی ☀️
💎 #امام_زمان ارواحنافداه:
امور خود را به ما وا گذارید،
چون بر ما واجب است که شما را به مقصد برسانیم؛ همانگونه که در ابتدا به راه انداختیم.
📚بحار الانوار، ج۵۳، ص ۱۷۹
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
یکی از شهدای بزرگوار جنگ تحمیلی، #شهیده_ناهید_فاتحی است که زیر دست منافقین کوردل و زیر شکنجه های آنها به شهادت رسید؛ شکنجه هایی که باعث شد تا به ناهید لقب #سمیه_کردستان را بدهند؛ زیرا او هم به مانند حضرت سمیه زیر شکنجه به شهادت رسید.تاریخ شهادت سمیه کردستان روز نخست آذرماه سال شصت و یک ذکر شده است.
وقتی انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید، غرب کشور دچار هرج و مرج شد؛ گروهک های ضد انقلاب مثل کوموله و دموکرات که فکر می کردند نظام نمی تواند جلوی آنها باایستد قد علم کردند. غرب کشور شلوغ شد. تشکیلات مارکسیستی به شدت فعالیت میکردند و حتی اجازه نمی دادند که نیروهای ارتش و سپاه وارد کردستان شوند.
ناهید فاتحی کرجو که از فعالان انقلابی در غائله کردستان به شمار میرفت، با برادران سپاه پاسداران در سنندج همکاری داشت و چند تن از اعضای کوموله نقش مهمی ایفا کرد. درپی همین شناساییها بود که #ناهید_هدف_اول_منافقین شد و آنها به دنبال فرصتی برای انتقام جویی از وی بودند.«کوموله»ها ناهید ۱۶ ساله را به شدت شکنجه می کردند.#موهای_سرش_را_تراشیده بودند و #همه_ناخن_های_دست_و _پایش را کشیده بودند. تمام سر و بدنش به علت ضربات ناشی از شکنجه کبود بود. کوموله به ناهید گفته بود اگر به (امام) خمینی دشنام بدهی تو را آزاد می کنیم. سرانجام سمیه کردستان را شبانه به بیابانهای اطراف روستا میبرند و جلوی چشمان خودش برایش قبر حفر کرده و او را#زنده_زنده_دفن میکنند. ناهید شانزده ساله زنده زنده دفن میشود.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
._._._._🌷♡🌷_._._._.
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
یک روز پس از شهادت ناهید در میان اهالی آبادی صحبتهایی درباره زنده به گور کردن دختر ۱۶ ساله به گوش میرسد. گروهک «کوموله» برای آن که بر جنایت خود سرپوش بگذارد ابتدا اعلام میکند که ناهید را آزاد کرده، اما با پافشاری مردم و پیدا شدن قبر شهید «ناهید فاتحی کرجو» معروف به «سمیه کردستان» آنها اقرار میکنند که چون او جاسوس بوده او را اعدام کرده اند.
مادر ناهید که تمام استان را به دنبال دخترش بود، سرانجام رد ناهید را در روستای «هشمیز» پیدا میکند. مردم روستا محل زنده به گور شدن این شهید را به مادر نشان میدهند. مادر ناهید از نیروهای سپاه پاسداران میخواهد تا برای شناسایی دخترش، نبش قبر انجام شود و پس از شناسایی ناهید، پیکر او را به بهشت زهرا (س) تهران منتقل میکنند.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
همیشه فکر میکردم فقط مردان در مقابل شکنجه تحملشان زیاده😔
اما تاریخ نشون داده
شیر زنانی مثل شهیده ناهید فاتحی چقدر شجاع و صبور و مقاوم هستند.
😭😭😭😭😭😭
برای شادی روح همه شهداو واین شهیده عزیز صلوات🌺
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعين
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
🔖خاطرای از
#شهید_سیدرسول_اشرف...🌷🕊
به روایت همسر شهید
✍ _سید رسول در مراسم خواستگاری گفت كه هدف من جبهه رفتن و شهید شدن است و ازدواج من به دلیل كامل شدن دینم است تا یادگاری از خود داشته باشم. او با وجود سن كم، سراپا صداقت و راستی بود.»
پدرم كمی در قبول این ازدواج تردید داشت، من خواب دیدم كه لباس عروسی بر تن دارم و برادرم- كه شهید شده بود- آمد و پیشانی مرا بوسید و تبریك گفت و گفت: تو عروس فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) شدی، خوشا به سعادتت، عاقبتبه خیر شدی، وقتی از خواب بیدار شدم،به این ازدواج و وصلت رضایت دادم.
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
فصل هشتم : عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان از ما رضا
#قسمت_صد_و_نود_و_پنج
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
تنهایی خجالت می کشید موتور را تمیز کند می گفت:«عزیزم تو هم بیا پیش من باش»، بین خانواده خود من هم، حمید خیلی با حجب و حیا بود، با اینکه پدر من دایی حمید می شد ولی رفتارش خیلی با احترام بود تازه موتور را شسته بودیم که گوشی حمید زنگ خورد، باز هم فراخوان بود جوری شده بود که وقتی اسم فراخوان را می شنیدم حالم خراب می شد و بند دلم پاره می شد ،احساس خطر را از کیلومترها دورتر احساس می کردم حمید آماده شد و رفت به مادرم گفتم: «این بار سوریه است، شک ندارم!»
چند ساعتی گذشت، حوالی ساعت ده شب بود که برگشت به شدت ناراحت بود و در لاک خودش رفته بود که گاهی با پدرم زیر گوشی حرف می زدند جوری که من متوجه نشوم برایشان میوه بردم و گفتم :«شما دو تا چی به هم میگین؟ می خوای بری سوریه؟»، پدرم خندید و گفت:« حمید جان دختر من زرنگتر از این حرفاست نمیشه ازش چیزی پنهون کرد».
حمید با سر حرف پدرم را تأیید کرد و به من گفت: «آره درست حدس زدی اعزام سوریه داریم همه رفقای من می خوان برن ولی اسم من توی قرعه کشی درنیومد»،با تعجب گفتم:«مگه سوریه رفتن هم قرعه کشی می خواد؟»،پدرم گفت:«چون تعداد داوطلب ها خیلی زیاده ولی ظرفیت اعزام ها محدود برای همین قرعه کشی می کنن که هر سری به تعدادی اعزام بشن»، حمید با پدرم حرف می زد که واسطه بشود برای رفتنش
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل هشتم : عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان از ما رضا
#قسمت_صد_و_نود_و_شش
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
می گفت:«الآن وقت موندن نیست، اگر بمونم تا عمر دارم شرمنده
حضرت زهرا(س) میشم».
به حدی از این جاماندگی ناراحت بود که نمی شد طرف حمید بروم این طور مواقع ترجیح می دادم مزاحم خلوت و تنهایی هایش نباشم داشتم تلویزیون نگاه می کردم که یک لحظه صدای مادرم از آشپزخانه بلند شد روغن داغ روی دستش ریخته بود کمی با تأخیر بلند شدم و به آشپزخانه رفتم چیز خاصی نشده بود وقتی برگشتم دیدم حمید خیلی ناراحت شده ،خیلی زیاد! موقع رفتن به خانه چندین بار گفت:« تو چرا زندایی کمک خواست با تأخیر بلند شدی؟! این دیر رفتن تو کار بدی بود کار زشتی کردی !به زن وقتی نیاز به کمک داره باید زود بری کمکش، تازه اون که مادره !باید بلافاصله می رفتی!».
مهرماه ٩٤ مادر بزرگ مادریم مریض شده بود من و حمید به عیادتش رفتیم، اصلاً حال خوبی نداشت خیلی ناراحت شده بودم، بعد از عیادت به خانه عمه رفتیم داخل اتاق کلی گریه کردم عمه وقتی صدای گریه من را شنید بغض کرده بود حمید داخل اتاق آمد و گفت:«عزیزم میشه گریه نکنی؟ وقتی تو گریه می کنی بغض مادرم می ترکه من تحمل گریه هر دوتاتون رو ندارم»، دست خودم نبود گریه امانم نمی داد نمی دانم چرا از وقتی که بحث سوریه رفتن حمید جدی شده بود این همه دل نازک شده بودم حمید وقتی دید حالم منقلب شده به شوخی گفت:«پاشو بریم بیرون، تو موتور سواری خونت اومده پایین !باید ترک موتور
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل هشتم : عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان از ما رضا
#قسمت_صد_و_نود_و_هفت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
سوار بشی تا حالت برگرده سر جاش».
چون نمی خواستم بیشتر از این عمه را ناراحت کنم خیلی زود از آنجا بیرون آمدیم حمید وسط راه کلی تنقلات گرفت که حال و هوای من را عوض کند خانه که رسیدیم نوه های صاحبخانه جلوی در بودند،هر چیزی که خریده بود را به آنها تعارف کرد، همیشه دست و دل باز بود، هر بار که خوراکی می خرید اگر نوه های صاحبخانه را وسط پله ها می دید به آنها تعارف می کرد اگر من شله زرد یا آش می پختم می گفت: «حتماً یه کاسه بدیم به صاحب خونه یه کاسه هم بذار کنار ببریم برای مادرم ».وقتی نصف بیشتر خوراکی ها را به نوه های صاحب خانه داد از پله ها بالا آمد و گفت:«من که از پرونده اعمالم خیلی می ترسم حداقل شاید به خاطر دعای خیر این بچه های معصوم خدا از سر تقصیراتم بگذره».
یک هفته ای از این ماجرا نگذشته بود که تلویزیون اعلام کرد حاج حسین همدانی در سوریه به شهادت رسیده است، وقتی حمید خبر شهادت را شنید جلوی تلویزیون ایستاده گریه می کرد خیلی خوب سردار همدانی را می شناخت چون در چندین دوره آموزشی که در تهران برگزار شده بود با این شهید برخورد داشت با حسرت گفت:« حاج حسین حیف بود، ما واقعاً به حضورش نیاز داشتیم»،همان روز عمه ما را برای ناهار دعوت کرده بود، موقع پاک کردن سبزی به عمه گفتم :«سردار همدانی شهید شده، حمید از شنیدن این خبر کلی گریه کرده»، حمید تا شنید چشم هایش را گردکرد که یعنی :«برای چی به مادرم گفتی»،من هم فقط شانه هایم را انداختم بالا،دوست نداشت عمه ناراحتیش را ببیند، برای همین رفت داخل اتاق و با خواهرزاده هایش
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
فصل هشتم : عشق یعنی آشنایی با خدا مهدی صاحب زمان از ما رضا
#قسمت_صد_و_نود_و_هشت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕
مشغول توپ بازی ،شد به سر و کله هم می زدند بیشتر صدای حمید می آمد تا بچه ها، هنوز هم گاهی اوقات بچه های خواهرش می گویند.کاش دایی بود با هم توپ بازی می کردیم!
گروهی که اسمشان در قرعه کشی برای اعزام به سوریه در آمده بود پشت هم دوره های آماده سازی و آموزش رزم می رفتند روزهایی که حمید توی این جمع نبود دنیا برایش شده بود مثل قفس! پکر بود و حال و حوصله هیچ کاری نداشت، حس آدم جا مانده ای را داشت که همه رفقایش رفته باشند.
موقع اعزام این گروه پروازشان چند باری به تعویق افتاد،هر روز که حمید به خانه می آمد من از رفتن رفقایش می پرسیدم حمید با خنده می گفت:«جالبه هر روز صبح از اینها خداحافظی می کنیم دوباره فردا صبح بر می گردن سر کار، بعضی از همکارا میگن ما دیگه روی رفتن سمت خونه نداریم هر روز صبح خانواده با اشک و نذر و نیاز ما رو راهی می کنن ماخداحافظی می کنیم باز شب بر می گردیم خونه!».
شانزدهم مهر با ناراحتی آمد و گفت: «بالاخره رفتند و ما جا ماندیم! پدرت موقع رفتنشون خیلی گریه کرد همه رو تک تک بغل کرد ازشون حلالیت خواست و از زیر قرآن رد کرد»،بابا سر این چیزها حساس بود خیلی زود احساساتی می شد این صحنه ها او را یاد دوران دفاع مقدس و رفقای شهیدش می انداخت همان موقع ها بود که مستند ملازمان حرم صحبت های همسران شهدای مدافع حرم از شبکه افق پخش می شد پدرم زنگ می زد به حمید و می گفت:«نذار فرزانه این برنامه ها رو ببینه»، یک دوره ای شبکه افق خانه ما
🌕🌑🌕🌑🌕⚫️🟡
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله الرّحمن الرّحــــــیم✨
❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز میکنیـم
🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَمُوسَـیاَلرِضَـا اَلمُرتَضـی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری
🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان
وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ
🌴اللّـــهُـمَّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪَ_اَلْفَــــــــــرَجْ
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷
1_1082963901.mp3
1.25M
🕊زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_ارواح_شهدا به دلخواه صلوات
❤️#هر_روز_با_یاد_شهداء
❤️#شادی_روح_شهدا_صلوات
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
@har_rooz_ba_shohada110
_._._._._🌷♡🌷_._._._._
🇮🇷به کانال هر روز با شهدا
بپیوندیم🇮🇷