eitaa logo
🌷هر روز با شهداء🌷
1.4هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
25 فایل
امام خامنه‌ای حفظه الله : گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. ۱۳۷۶/۰۲/۱۷ اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك #شما_به_دعوت_شهداء_اینجایید_خوش_آمدید آدرس مدیر کانال برای انتقادات وپیشنهادات @s_m_najaf کپی با ذکر صلوات آزاد ♧
مشاهده در ایتا
دانلود
❣️ 🌱آقا رو عاشقانه دوست داشت می‌گن دل به دل راه داره. همیشه می‌گفت: « جانم‌ فدای‌‌ رهبر» به حرفش عمل کرد، جانش را داد. همیشه می‌گفت: به حرفی که می‌زنید عمل کنید و پاش وایسید. 📎به روایت مادر شهید ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
به دنبال معجزه‌ام، در حالـی که معجزه تویی ای شهید! معجزه خورشیدِ نگاه توست تنها یک نگاهت کافـی است تا سراسر وجود یخ‌ زده‌یِ زندگۍام را گرم کند از نورِ خدا ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به همه کسانی که یادشان رفته یا نمی دانند این مملکت چگونه به اینجا رسیده است🌹🌹 ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی اورکت نو 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ سه چهار ماه بعد خدا بیامرز پدرش برگشت،یکراست آمده بود مشهد و بعد هم خانه ی ما،از خوبی های جبهه گفتنی زیاد داشت.او می گفت و ما می شنیدیم تو این مابین کنجکاو شده بودم از اخلاق و طرز برخورد عبدالحسین بپرسم پرسیدم گفت:«عمو نمی دونی شوهرت چقدر دقیق و حساسه.» «چطور؟» گفت::«وقتی رسیدیم جبهه, یک اورکت به ما داد، دیروز که می خواستم بیام مرخصی همون اورکت روگرفت و داد به بسیجی های دیگه!» چشمهام گرد شد.معمولاً لباسی را که به رزمنده ها می دادند،بعد از مدتی استفاده کردن،مال خودشان می شد تعجبم از این بود که چرا اورکت را از پدرش گرفته! چندروزبعدخودعبدالحسین آمد مرخصی، بعد ازسلام و احوالپرسی ،گفتم:«آخه اورکت هم یک چیزی هست که بدی به پیرمرد و بعد ازش بگیری؟» خندید و گفت:«معلوم نیست بابام برات چی گفته» ازش خواستم جریان را بگویدگفت جبهه که رسیدیم هوا سرد بود،ملاحظه سن و سال بابا را کردم و یک اورکت نو به اش دادم که بپوشد.من تو اتاقم یک اورکت کهنه داشتم که چند جاش هم وصله خورده بود دیدم اورکت خودش را گذاشت تو ساک و همان کهنه را که مال من بود برداشت،سه چهار ماهی را که جبهه بودبا همان سر کرد. وقتی می خواست بیاید مرخصی، اورکت نو را از تو ساکش در آورد و پوشیدکه سر و وضعش به اصطلاح«نونوار» شود. به اش گفتم «بابا کجا ان شاء الله؟» گفت:« می رم روستا ،دیگه مرخصی دادن» گفتم:«خب اگه میخواین برین روستا چرا همون اورکت کهنه رو نپوشیدین؟» منظورم را نگرفت خیره ام شده بود و لام تا کام حرف نمی زد من هم رک و راست گفتم:«این اورکت نو رو در بیارین و همون قبلی رو بپوشین.» 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی بعد از عملیات 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ اولش اعتراض کرد که:« مگه مال خودم نیست؟» گفتم :«اگه مال خودتون هست، باید از روز اول می پوشیدین» بالاخره هم راضی اش کردم که هوای بیت المال را داشته باشد و اجر خودش را ضایع نکند. عبدالحسین آخر حرفش با خنده گفت: «خودم هم کمکش کردم تا اورکت را در بیاورد.» همسر شهید پدرش سکته کرده بود رفتیم روستا و آوردیمش مشهد، پیش چند تا دکتر بردیم حرف همه شان یکی بود،بعد از معاینه می گفتند:«این دیگه خوب شدنی نیست. غیر مستقیم هم اشاره می کردند که روزهای آخر زندگی اش است.» همان وقت ها، یک روز عبدالحسین از جبهه زنگ زد جریان مریضی پدرش را به اش گفتم گفت: «براش دعا می کنم.» به اعتراض گفتم:«یعنی چی؟ شما باید بیاین مشهد.» گفت: «من برای چی بیام؟ شماها خودتون ببریدش دکتر» «یعنی می شه که ما تا حالا دکتر نبرده باشیمش؟!» 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی بعد از عملیات 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ چیزی نگفت. انگار حدس زد باید خبرهایی باشد به ناراحتی ادامه دادم: «دکترها گفتن خوب نمی شه الانم حالش خیلی خرابه تا حتی...» می خواستم بگویم امکان مردنش هست صدام لرزید و نتوانستم. چند لحظه ای ساکت .ماند بعدش غمگین و گرفته گفت :«این جا شرایط طوری هست که نمی تونم بیام عقب حتماً باید بمونم حتی اگر بابا فوت کنه!» با پرخاش :گفتم:: این چه حرفیه شما می زنی؟» «ملاحظه ی جبهه و جنگ از هر چیز دیگه ای واجبتره» «پس اگه خدای نکرده بابات طوری شد چکار کنیم؟!» آهسته و به اندازه :گفت:« ببرین دفنش کنید.» چند روز بعد همین طور شد پدرش مرحوم شد ولی ما جنازه را دفن نکردیم برادرها و خواهرها، و تمام قوم و خویشش منتظر ماندند تا او بیاید عملیات میمک " ۱ " تازه شروع شده بود به هر زحمتی که بود با چند تا واسطه پیدایش کردم و بالاخره تلفنی باهاش حرف زدم گفتم :«بابات به رحمت خدا رفت.» آهسته از پشت تلفن گفت:« انالله و اناالیه راجعون» گفتم:« ما هنوز جنازه رو دفن نکردیم» «برای چی؟» «این جا همه منتظرن شما بیاین بعد دفنش کنن» گفت: «اون دفعه که زنگ زدی هنوز عملیات شروع نشده بود،حالا که شروع شده، دیگه اصلا نمی تونم بیام» «مگه میشه؟! بیست و چهار ساعت بیا و زود هم برگرد.» 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
🌺آداب قبـــل از خواب🌺 🌸قبل از خواب وضــــو بگیریم 👈 ثواب شب زنده داری 🌺تلاوت آیة الکرسی 🌺تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها هم قبل خواب بسیار سفارش شده : 🌸ﺧﺘـــــﻢ کردن قرآن با خواندن سه بار سوره توحید. 🌺ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻔﯿــــــﻊ ﺧﻮﺩ ﮔﺮدانیم: ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻ‌َﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ 🌺 ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم : ُ ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕِ. 🌺ﺣـــــﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤـــﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺁﻭﺭیم: ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻ‌ﺍِﻟﻪَﺍِﻻ‌َّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ. 🌸تلاوت 👈معوذتین (سوره ناس و فلق) 🌺آیه آخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح 🔹 قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کهف 🌺سوره ى تكاثر ایمنـی از عذاب قبر 🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ🔹حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ🔹 كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ🔹كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ🔹 لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ🔹 ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ🔹 ثُمَّ لَتُسْأَلُونَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ 🌺ثواب ۳ بار تلاوت👇 برابر با خواندن ۱۰۰۰رکعت نماز یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ 🌺پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» را در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. (مجمع البیان؛ ج 2/421) 🔹{آل عمران آیه «۱۸»} : 🔹شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
✨بســــــم الّله‌ ‌ الرّحمن الرّحــــــیم✨ ❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز می‌کنیـم 🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَ‌مُوسَـی‌اَلرِضَـا اَلمُرتَضـی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ 🌴اللّـــهُـم‌َّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪ‌َ_اَلْفَــــــــــرَجْ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
1_1082963901.mp3
1.25M
☘زیارتـنامـه ی شـهـــــــداء☘ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
🌹بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌹 حضرت دل❣بر✋ 🌷هرروز یک سلام به حضرت صاحب الزمان🌷 💞السَّلامُ عَلَيكَ حِينَ تَقُومُ، 🌱السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْعُدُ، 💫سلام بر تو هنگامی‌که بر می‌خیزی، 💫سلام بر تو زمانی که می نشینی ☀️سر شد به شوق وصل تو فصل جوانیَم هرگز نمی شود که از این در برانیَم ☀️یابن الحسن برای تو بیدار می شوم شبت بخیر ای همه زندگانیم ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
❤️ سال 46 در خانواده ی مذهبی و روحانی در قم به دنیا آمد. با شروع حوادث انقلاب و جهت یاری مردم به سبزوار رفتند. پدرش نماینده دور اول مجلس از سوی مردم سبزوار گردید. ناصرالدین در شاخه جوانان حزب جمهوری مشغول فعالیت شد و در این مدت، چهار بار برنده مسابقات قرآن کریم شد. با سپری کردن دوران دبیرستان در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) پذیرفته شد. خودش می گفت: من دانشگاه امام صادق را به دانشگاه امام حسین تبدیل کردم و مدرک قبولی را از دستان آقا اباعبدالله گرفتم. از عملیات بدر در جبهه حضور داشت و در عملیات کربلای 5 در حالی که نوزده سال بیشتر نداشت در 21/12/65 به شهادت رسید. دست نوشته ها و وصیتنامه او بسیار عجیب است. مقام معظم رهبری درباره ی این شهید بزرگوار می گوید: نوشتجات این شهید عزیز را مکرر خوانده ام و هر بار بهره و فیض تازه ای از آن گرفته ام. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
پدر و مادر عزیزم من امانتم در دست شما. آیا نمی خواهید مرا به صاحب امانت برگردانی؟! برگردانید مرا که سخت از دوری صاحبم غمناکم. سخت دلم گرفته چندی است که به فکر رفتن افتاده ام. یک سری بندهای گوناگون مرا از رفتن بازداشته است. ای صاحب و مولای من. بگشا تو بند از پای من. اماما ای روح پاک خدایی، ای هادی ما، از تو می خواهم که شهادت دهی بر اینکه ما کوفی نبودیم شهادت بدهی که ما تو را تنها نگذاشتیم وای بر آنها که دست از یاری تو کشیدند و بر منیت خود پرداختند. وای امت مسلمان امت شهید پرور امت قهرمان هر چند که خود آگاهید ولی ان الذکری تنفع المومنین. هیچ گاه دست از یاری امام و رهبری و ولایت فقیه برندارد. بدانید آن زمان که ولی فقیه را تنها بگذارید آن روز، روز شکست شماست روز نابودی شماست و خدا نیاورد آن روز را. از تاریخ عبرت بگیرید. بدانید که دعوای ما بر سر ولایت فقیه است. روحانیت مبارز را تنها نگذارید. اگر از روحانیت جدا شوید نابود می شوید. حفظ کنید اسلام را و احکام اسلام را. حفظ اسلام مهم تر از حفظ احکام اسلام است. در این راه از دادن خون نهراسید که نمی هراسید. بدانید جهاد امتحان الهی است بدانید مشکلات امتحان الهی است. سعی کنید این امتحان را با موفقیت بگذرانید. در پایان از برادران و خواهرم و فامیل و آشنایان حلالیت می طلبم و از بردرانم می خواهم که راه مرا دنبال کنند و به فراموشی نسپارند. 1365/8/18❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی‌اصغر باغانی، پدر شهید ناصرالدین باغانی در دیدار با جامعه قرآنی گفت: مصطفی در سال ۱۳۴۶ در شهر قم دیده به جهان گشود و در سن ۱۹ سالگی، ۲۱ اسفندماه سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید و در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد. حجت‌الاسلام باغانی در مورد تحصیلات فرزندش ادامه داد: ناصرالدین طی سال‌های ۶۴ ـ ۶۳ در رشته علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) تحصیل می‌کرد و همراه فرزند مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی در کلاس‌هایی که از سوی ایشان به عنوان مدرس این دانشگاه تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد. پدر شهید افزود: پسرم در کلاس‌های قرآن استاد موسوی بلده به همراه برادر کوچک خود شرکت می‌کرد و برادرش در حال حاضر ادامه دهنده راه برادر شهیدش در زمینه قرآن است.ناصرالدین جوانی بسیار مؤدب و با توجه به روحیه تدینی که داشت نسبت به مادرش و دیگران مهربان بود و در منزل بدون هیچ‌ چشم‌داشتی، همه کارها‌ی منزل را انجام می‌داد. وی در مورد رعایت حال دیگران توسط فرزندش اظهار کرد: در زمان حضورش در جبهه به هنگام مرخصی بعد از نیمه شب به منزل رسیده بود و به علت خواب بودن اهالی منزل تا صبح پشت در منتظر بیدار شدن ما نشسته بود و در هنگام نماز صبح که چراغ‌ها را روشن کردیم زنگ در را زد و وارد خانه شد. از همه لحاظ ملاحظه ما را می‌کرد.❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمتی از وصیت نامه شهید ‌🌱 "معشوق خدا" 🔹وصیت‌نامۀ معشوقانۀ! شهید ناصرالدین باغانی. 🔹مقام معظم رهبری: من مکرّر دست‌نوشته‌های این شهید را خوانده و هر بار بهره و فیض تازه‌ای از آن گرفته‌ام. ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی بعد از عملیات 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ گفت الان تو جبهه بیشتر به من احتیاج هست تا اون جا ،خودتون ببرین جنازه رو دفن کنید.» " ۲ ". چهلم خدا بیامرز پدرش، آمد.هم‌ تو مشهد تعزیه گرفتیم،هم روستا،تو مسجد روستا،خودش رفت پای منبر و گفت:«الان اهل آبادی همه شون این جا جمع شدن» بعضی ها هم که صحبت می کردندساکت شدند.پیش خودم گفتم:«:چی می خواد بگه؟» صدایی صاف کرد و بلند گفت:« هر کی از بابای خدا بیامرز من هر ناراحتی که داره یا قرض و طلبی داره همین جا بیاد به خودم بگه تا مسأله رو حل کنیم»..... پاورقی ۱- بعدها وقتی از شرایط سخت و استثنایی عملیات میمک می شنیدم،فهمیدم او تا چه حد از خود فداکاری و ایثار نشان داده است. ۲- بعد از شهادتش آقای مجید اخوان می گفتند:همان جا که شما تلفنی صحبت می کردید ما کنار حاج آقا بودیم و از دستش خیلی هم ناراحت شدیم وقتی فهمیدیم تصمیمش برای نیامدن به مشهد قطعی شده، یکی از بچه ها گفت: حاج آقا مگر می شودکه شما تو تشییع جنازه نباشی؟ خدا رحمتش کند، در جواب گفت::حضور من آلان این جا لازم است من هم پدر این بسیجی ها هستم چه فرقی می کند.تا آخر عملیات هم ماند تمام اهداف راکه گرفتیم و تمام مواضع که تثبیت شد، آمد مرخصی. 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی گلایه 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ همسر شهید تو خانه که بود اصلاً و ابدأ نمی شد مثلاً بگوییم امروز این همسایه رفت خانه ی آن همسایه. تا می خواستیم حرف کسی را بزنیم زود می گفت:«به ما مربوط نیست ما برای خودمون کار و زندگی داریم چکار داریم به این حرف ها؟» خودش حتی از حرف های بیهوده عجیب پرهیز داشت تا چه برسد به غیبت و دروغ و این طور گناهان. یک بار با هم رفته بودیم روستا، چند وقت پیش،ظاهراً به مادرش آب و ملکی رسیده بود. آمد کنار عبدالحسین نشست با لحن شکایت آمیزی گفت:«نمی دونم تو دیگه چطور پسری هستی مادر جان!» عبدالحسین لبخندی زد و پرسید:« برای چی؟» گفت: «هی می آی روستا خبر می گیری و می ری، ولی یکدفعه نشد بگی تنه این آب و ملک تو کجاست؟» تا این را گفت عبدالحسین اخمهاش را کشید به هم ناراحت جواب داد:« منو با ملک و املاک شما کاری نیست!» مادرش جا خورد درست مثل من، ادامه داد: «فکر کردم کنار من نشستی که بگی،چقدر نماز قضا خوندم یا چقدر نماز شب خوندم؛ حرف ملک و املاک چیه که شما می زنی؟» انتظار این طور برخوردها را همیشه از او داشتم ولی نه دیگر با مادرش، معترض گفتم::«یعنی همین جوری درسته؟ ناسلامتی مادر شماست!» زود تو جوابم گفت:« یعنی همین درسته که مادر من با این سن و سال بالا، بیادبشینه صحبت دنیا رو بکنه؟» 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی غرض و مرض 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ لحنش آرام شده بود مکثی کرد و ادامه داد:«رزق و روزی رو که خدا می رسونه مادر ما حالا دیگه باید بیشتر از هر وقتی فکر آخرتش باشه.» همسر شهید تا بعد از شهادتش،هیچ وقت نفهیمدم تو جبهه مسؤولیت مهمی دارد خیلی از فامیل و در و همسایه هم نفهمیدند. گاهی که صحبت منطقه رفتن او پیش می آمد بعضی از آشناها می گفتند:«این شوهر تو از جبهه چی می خواد که این قدر میره؟» یک بار تو همسایه ها صحبت همین حرفها بود. یکی از زنها گفت:«من که می گم آقای برونسی از زن و بچه اش سیر شده که می ره جبهه و پیش او نا نمی مونه.» کسی تحویلش نگرفت تا دست و پای بیشتری بزندادامه داد:«آدم اگر رویی و محبتی ببینه،بالاخره ملاحظه ی زن و زندگی رو هم حتماً میکنه دیگه.» حرفش به دلم سنگینی کرد نمی دانم غرض داشت یا مرض؟! هر چه بود چیزی نگفتم سرم را انداختم پایین و با ناراحتی آمدم خانه. همان موقع عبدالحسین هم مرخصی بود حرف آن زن را به اش گفتم،فهمیدخیلی ناراحت شده ام. شاید برای طبیعی جلوه دادن موضوع خندید و گفت:«می دونی من باید چکارکنم؟» 🌑🌕⚫️ 🌕🌑🌕⚫️🌕🌑 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._
❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
✨بســــــم الّله‌ ‌ الرّحمن الرّحــــــیم✨ ❤️روزِمـان را بـا سَــلام بَـر چهـارده مَعْـصــوم آغـاز می‌کنیـم 🌺اَلْسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا رَسُـولَ اَللّه ﷺ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا اَمیرَاَلْمـؤمِنـین 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکِ یا فاطِـمَةُ اَلزَهْـراءُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حُسَـینَ بـنَ عَلیٍ سَیــدَ اَلشُهَـــداءِ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ‌اَلحُسَیْنِ زینَ اَلعـابِـدیـنَ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدَ بـنَ عَلیٍ نِ اَلباقِــرُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یـا جَعْفَــرَ بـنَ مُحَمَّـدٍ نِ اَلصـادِقُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُوسَـی بـنَ جَعْفَـرٍ نِ اَلکاظِـمُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یاعَلیَّ بـنَ‌مُوسَـی‌اَلرِضَـا اَلمُرتَضـی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا مُحَمَّـدٍ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلجَــوادُ 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا عَلـیَّ بـنَ مُحَمَّـد نِ اَلهـادی 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا حَسَـنَ بـنَ عَلـیٍ نِ اَلعَسْــکَری 🌺اَلسَّـلامُ عَلَیْـکَ یا بَقیَــــةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمـان وَ رَحْـمَـــــةَ اَللّـهِ وَ بَرَکـاتِــهِ 🌴اللّـــهُـم‌َّ_عَجِّــلْ_لَوِلیِــڪ‌َ_اَلْفَــــــــــرَجْ ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
❣بسم الله الرّحمن الرّحيم ❣ ❤️ ✋🍀ألسّلام علیک یا مُبِيدَ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ ✋🍀السلام علیک یا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِينَ ✋🍀سلام برتو ای آنكه متكبران سركش عالم را هلاك و نابود مى ‏گردانی ✋🍀سلام برتو اى فرزند جوانمردان برگزيدگان «یاد دائمی امام زمان» 🔸 در روز، حضرت هزاران بار برای ما دعا می‌کنند تا از بلایا محفوظ بمانیم، پس کمترین کاری که می‌کنیم، تقدیم کردن صلوات با "وعجل فرجهم" به محضر ایشان است. ❣ ❣ ☀️اللّهم عجّل لولیّک الفرج والعافیة والنّصر ✋🌺سلام برهمه عاشقان مولا ☘روز شما بخیر وخوشبختی ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._ 🇮🇷به کانال هر روز با شهدا بپیوندیم🇮🇷
❤️ به امیر محسن معروف بود .سیدعلی حسینی در سال 1334 در مشهد به دنیا آمد. از همان کودکی به مسائل مذهبی علاقه زیادی داشت.در سال 1355 عازم خدمت سربازی شد و بر اثر تعالیم اسلام و شناختی که از دستگاه ستم شاهی داشت فعالیت های خود را با تشکیل هسته هایی از جوانان آغاز کرد، به طوری که درار حین خدمت در تهران مبارزه مخفی را سامان داد. در سال 1357 در حالی که دو ماه به پایان خدمتش بیشتر باقی نمانده بود، به فرمان امام از پادگان فرار کرد. .قداست روحی، اخلاص، ایمان، مهارت در میان همرزمانش مشخص کرد و شایستگی قبول مسئولیت‌های مهم را در او به وجود آورد.مسئولیتهای مهم و حساس او از ابتدای جنگ تحمیلی بدین ترتیب بود. مسئول اطلاعات و عملیات ستاد خراسان، مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 21 امام رضا (ع)، مسئول اطلاعات و عملیات لشگر قدس، مسئول عملیات سپاه هشتم ثامن الائمه(ع) خراسان نیروی زمینی سپاه ، فرمانده تیپ در لشگر5نصر،وبا حفظ مسئولیت ،فرمانده اطلاعات و عملیات سپاه هشتم ثامن الائمه(ع) خراسان.حضور بی وقفه سید علی در جبهه های نبرد آن چنان پیوند محکم و استواری بین او و جبهه به وجود آورد که هیچ چیز جز شهادت نتوانست این پیوند را بگشاید. این سردار شهید رشید خراسانی همچنین بنیانگذار تیپ 313 اطلاعات و عملیات حر بود و همزمان به عنوان جانشین اطلاعات و عملیات قرارگاه خاتم خدمت می‌کرد. و سرانجام این شیر جبهه های حق در عملیات بیت المقدس2، در نیمه شب 24 بهمن 1366 در ماووت عراق با ترکش خمپاره به ناحیه شکم و ران به شهادت رسید و در بهشت رضا (ع) دفن شد.
فرازي از وصيتنامه شهيد سردار سرتيپ پاسدار سيد علي حسيني ابراهيم آبادي، فرمانده تيپ 313 حر: از برادرانم تقاضا دارم خط امامي‌ باشند كه در غير اين صورت آنان را برادر نمي‌دانم ... برادران عزيز اميدوارم كه در بهشت رضوان، شما عزيزان را ملاقات كنم. از همسرم فوق‌العاده تشكر دارم. گذشته را از هر كه هست فراموش مكنيد. بدي ‌ها را نبينيد و نيكي‌ها را توجه خاص كنيد. پدر، مادر، همسر، برادران و خواهران و اقوام و دوستان، هميشه براي اين بنده گنهكار طلب مغفرت نماييد." انتهاي پيام
کم محلی به «بنی ­صدر» محمد جواد عصاران در آن زمان که «بنی­ صدر» مسئولیت فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت یک نوبت به همراه جمع زیادی از محافظان خود، برای بازدید به منطقه آمد. آن روز من و حاج «سیدعلی حسینی» و تعداد دیگری از دوستان نیز حضور داشتیم. در آن مقطع، بر روی لباس کاری که بر تن داشتیم علاوه بر آرم سپاه، پلاکی بر روی سینه ما بود که گروه خونی ما را نشان می­ داد. گروه خونی حاج «علی» AB مثبت بود. «بنی ­صدر» خطاب به حاج علی گفت: «شما هم A هستی و هم B؟» شهید حسینی با جدیت جواب داد: «بله من هم A هستم و هم B». با این جوابی که حاج «علی» به «بنی ­صدر» داد خیلی خندیدیم. سپس «بنی­ صدر» شروع کرد به دست دادن با بچه ­ها، وقتی به حاج «علی» رسید او هنگام دست دادن با حالت بی اعتنایی صورتش را برگرداند. همگی از این حرکت حاج «علی» لذت بردیم. در آن ردیف، بچه­ هایی که بعد از حاج «علی» با «بنی­ صدر» دست می­ دادند همگی به تقلید از او، حرکت شهید «حسینی» را تکرار کردند، چرا که آن زمان همگی با حاج «علی» همدل بودیم. شهید «حسینی» با این طرز برخورد، قصد داشت تنفر خود را نسبت به «بنی­ صدر» نشان دهد.
استفاده از تجربیات نیروهای ارتش سیدمحمد حسینی «سیدعلی حسینی» همیشه سعی داشت از تجربه­ ی نیروهای ارتش حداکثر استفاده را ببرد. روزی از او پرسیدم در شرایطی که در داخل کشور ارتش را زیر سئوال می­ بردند چگونه است که شما از نیروهای آنها استفاده می­ کنید؟ نمی ­گوئید شاید مشکلی پیش بیاید؟ شهید «حسینی» در پاسخ گفت: من کار ندارم که دیگران چه می­ گویند. دولت برای نیروهای ارتش سرمایه­ گذاری زیادی کرده است و آنها را برای آموزش دوره­ های مختلف به خارج اعزام کرده است. حال من چگونه می­ توانم به خود اجازه بدهم که از وجود اینها استفاده نکنم. «سیدعلی» تا جایی که می ­توانست از توانمندی آنها استفاده می­ کرد و به کارشان بها می­ داد که این امر باعث توفیق بیشتری در کارها شده بود.
🔴َِ کارتان را برای خدا نکنید/برای خدا کار کنید! 🔻تفاوتش فقط همین است که ممکن است حسین علیه السلام در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا ❤️ ❤️ _._._._._🌷♡🌷_._._._._ @har_rooz_ba_shohada110 _._._._._🌷♡🌷_._._._._