7 صفر
1 _ شهادت امام مجتبی علیه السلام
در این روز در سال 50 هـ قمری امام مجتبی علیه السلام در سن 47 سالگی در مدینه به شهادت رسیدند (1) ولی اشهر بین علمای امامیّه شهادت حضرت در 28 ماه صفر است.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله درباره ی حضرت مجتبی علیه السلام فرموده اند :
کسی که بر او بگرید کور نمی شود روزی که چشم ها نمی بینند، و کسی که بر آن حضرت محزون باشد دلش محزون نمی شود روزی که دل ها محزون است، و کسی که آن حضرت را در بقیعش زیارت کند قدمش بر صراط ثابت می ماند روزی که قدم ها بر صراط می لغزد ... . (2)
← نسب شریف آن حضرت علیه السلام
از طرف مادر، جدّشان خاتم الأنبیاء و المرسلین محمّد بن عبدالله صلّی الله علیه و آله، جدّه شان جناب خدیجه بنت خویلد ام المؤمنین علیها السلام است.
از طرف پدر جدّشان سیّد بطحاء حضرت ابو طالب علیه السلام، جدّه شان جناب فاطمه بنت أسد علیها السلام است.
پدر : مولی الموالی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهما السلام. مادر : سیدة النساء فاطمه زهراء علیها السلام.
برادرانی مانند حضرت سیّدالشهدا علیه السلام و ابا الفضل العبّاس علیه السلام، و خواهرانی همچون زینب کبری و امّ کلثوم علیهما السلام.
← بعضی از صفات آن حضرت علیه السلام
در جود و سخاوت زبانزد همگان بود، به حدّی که در طول عمر شریف سه بار مالشان را _ حتّی کفش خود را _ در راه خدا تقسیم کردند.
حلم و صبر آن حضرت تعجّب همگان را بر انگیخته بود. مروان با آن بغض و عنادی که داشت بعد از تیر باران شدن جنازه می آید و تابوت آن حضرت را به دوش می کشد. هنگامی که امام حسین علیه السلام از او سؤال می کند :
تا دیروز غیظ و کینه ی او را داشتی و امروز تابوت او را حمل می کنی ؟
در پاسخ می گوید :
با کسی این کارها را کردم که حلمش با کوه ها برابر بود. (3)
← عمر شریف آن حضرت علیه السلام
مشهور طبق روایت حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام عمر شریف آن حضرت 47 سال و چند ماه بوده است. (4)
← شهادت آن حضرت علیه السلام
بعد از آتش بس بین حضرت و معاویه، امام علیه السلام به مدینه باز گشتند و ده سال در آنجا بودند تا اینکه معاویه توسط جعدة دختر اشعث کندی آن حضرت را مسموم کرد. مدّت مسمومیّت حضرت چهل روز طول کشید.
هنگامی که ارتحال حضرت نزدیک شد، امام حسین علیه السلام را با دیگر فرزندان امیر المؤمنین علیه السلام طلبیدند، و ودایع امامت و کتب رسول خدا صلّی الله علیه و آله و امیر المؤمنین علیه السلام و سلاح آن حضرت را به امام حسین علیه السلام سپردند و به آنچه امیر المؤمنین علیه السلام به آن حضرت وصیّت فرموده بودند اهل بیت و شیعیانش را وصیت فرمود که امام بعد از من برادرم امام حسین علیه السلام است، دستوراتش را اطاعت کنید و از مخالفت با او بپرهیزید.
سپس فرمود :
شما را به خدا می سپارم و او خلیفه ی من بر شماست، چشمان مبارک خود را بست و دو دست و پا را دراز کرد و از دنیا رفت در حالی که می فرمود : لا اله الّا الله.
صدای گریه و ناله از منزل آن حضرت بلند شد، و مدینه از ناله و ضجّه مانند روزی شده بود که رسول خدا صلّی الله علیه و آله از دنیا رفت.
برادران، اولاد، شیعیان صدا به نوحه و ناله بلند کرده، امام حسین علیه السلام در حالتی که اشک می ریخت متوجّه غسل و حنوط کفن برادر شدند، سپس بر آن مظلوم نماز خواندند و جنازه را برای تجدید عهد با رسول خدا صلّی الله علیه و آله به طرف روضه منوّره نبویّه بردند و آن وقایع اتّفاق افتاد.
بدن را به بقیع آوردند، امام حسین علیه السلام داخل قبر شد و بدن برادر را دفن کرد و هنگام خروج از قبر در حالت گریه می فرمود :
ءأدهن رأسی أم أطیب محاسنی
و رأسک معفور و أنت سلیب ؟
بکائی طویل و الدموع غزیرة
و أنت بعید و المزار قریب
📚 منابع :
1. توضیح المقاصد : ص 6. و ... .
2. امالی صدوق : ص 177. و ... .
3. بحار الأنوار : ج 44، ص 145. و ... .
4. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 34. و ... .
🌹 *حکایتی بسیار زیبا و تکان دهنده*
از سید علی اکبر کوثری
( از روضه خوان های قدیم قم و از پیرغلام های مخلص اباعبدالله علیه السلام)
🔹در ظهر عاشورای یک سالی برای روضه خوانی به یکی از مساجد قم رفتم.
بچه های آن محله به رسم کودکانهٔ خود بازی میکردند
و به جهت تقلید از بزرگترها با چادرهای مشکی و مقنعه های مشکی مادرانشان حسینیه و تکیه ی کودکانه و کوچکی در عالم کودکی در گوشه ای از محله برای خودشان درست کرده بودند
🔹 بعد از اتمام جلسه آمدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم:دخترم روز عاشوراست. و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم
و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم
هر چه دختربچه اصرار کرد، توجهی نکردم
تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت: مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
🔹 پیش خودم گفتم دل این بچه رو نشکنم. قبول کردم
و باعجله به دنبالش رفتم
تا رسیدیم به حسینیهٔ کوچک و محقری که به اندازه سه چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند
🔹 سر خم کردم و وارد شدم.
روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد
روی خاک دور و اطرافم نشستند.
سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر
از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعائی کردم و آمدم بلند بشم باعجله برم
که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری
امکان نداره بزاریم بری.
🔹رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون
برام چای ریخت ، چائی سرد که رنگ خوبی هم نداشت
با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا
و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن، بی سر و صدا از پشت سر چای رو ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
🔹شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته آمدم منزل. از شدت خستگی فورا به خواب رفتم
وجود نازنین حضرت زهرا صدیقهٔ کبری علیهاالسلام
در عالم رویا بالای سرم آمدند. طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمودند:
آسید علی اکبر مجالس روضهٔ امروز قبول نیست
گفتم: چرا خانوم جان؟
🔹فرمودند:
نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی. فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمان در آنجا حضور داشتیم.
و آن روضه ای بود که برای اون چند تا بچهٔ کوچک،
دور از ریا و خالصانه، گوشهٔ محله خواندی....
آسید علی اکبر ، ما از تو گله و خورده ای داریم!
🔹گفتم جانم خانوم، بفرمائید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند:
اون چایی را من بادست خودم ریخته بودم
چرا نخوردی و روی زمین ریختی!!؟
🔹از خواب بیدار شدم و از آن روز فهمیدم
که توجه و عنایت آن بزرگواران
به مجالس بااخلاص و بی ریاست
و بعد از آن هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود
قبول میکردم
و اندک صله و پاکتی که از آنها عاید و حاصلم میشد
برکتی فراوان داشت. و برای همهٔ گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
🔹 *بنازم به بزم محبت که در آن*
*گدایی و شاهی برابر نشیند...*
📚 خاطرات مرحوم کوثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا بی روضه ی تو زبان مشترک نداره
خلقت بی نام شما نام حسین'ع' نمک نداره
✅حاج مهدی رسولی
🔵پیشنهاد ویژه ی دانلود
@haram110
دلدادگی💙
🌺✨زیارتنامه_امام_حسن_مجتبی_علیه_ال
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمین🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّء🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَبیبَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِفْوَةَ اللّه🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللّه🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صِراطَ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَیانَ حُکْمِ اللّه🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّکِىّ🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمین🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعالِمُ بِالتَّأویلِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىّ🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّکِىُّ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا التَّقِِیُّ النَّقِىّ🌹
السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ🌹
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه🌹ُ
🌸✨صلوات خاصه امام حسن مجتبی علیه السلام
💔اللّهُمَّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بْنِ
💔سَیِّدِالنَّبِیِّینَ وَوَصِیِّ أَمِیرِالمُؤْمِنِینَ
💔السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ رَسُولِ الله
💔السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّیَنَ،
💔أَشْهَدُ أَنَّکَ یابْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ
💔أَمِینُ الله وَابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ
💔مَظْلُوماًوَمَضْیَت شَهِیداً،وَأَشْهَدُأَنَّکَ
💔الإمام الزَّکِیُّ الهادِی المَهْدِیُّ،
💔اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَبَلِّغْ رُوحَهُ
💔وَجَسَدَهُ عَنِّی فِی هذِهِ السَّاعَةِ
💔أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
💔 سالروز شهادت
💔جانگداز دومین جانشین
💔رسول خدا صلی الله علیه وآله،
💔امام حسن مجتبی تسلیت باد.
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅این کلیپ رو ندیده باشی و کربلا بری، ضرر کردی!!
کلیپ سوم اربعین شاهراه ظهور
اگه به دلت نشست برا چندتا دوست، ارسال کن.
اجرت با مادر🌹
4_644236607544623518.mp3
12.04M
فایل صوتی:۲۴ دقیقه
حاج آقا دارستانی
مظلومیت امام حسن علیه السلام
@haram110
مداحی آنلاین - دلتنگی یعنی حال من - بنی فاطمه.mp3
3.33M
⏯ #شور احساسی
🍃دلتنگی یعنی حال من ...
🍃دلتنگی شد وبال من ...
🎤 #بنی #فاطمه
👌فوق زیبا
🌷 #شبتون_حسینی
🌷 #التماس_دعا
♨️ @haram110
مداحی آنلاین - میراث زهرا صبر و قرارش - میرداماد.mp3
2.47M
🔳 #شهادت_امام_حسن_مجتبی (ع)
🌴میراث زهرا صبر و قرارش
🌴رفته به مادر حتی مزارش
🎤 #میرداماد
⏯ #زمینه
👌فوق زیبا
🔴گلچین بهترین #مداحی های روز
♨️ @haram110
YEKNET.IR - shoor - shabe 6 safar 1441 - amir kermanshahi.mp3
6.86M
🔳 #شور احساسی #اربعین
🌴سلام آقا سلام تو راه کربلام
🌴به امید خدا منم دارم میام
🎤 #امیر_کرمانشاهی
👌 #پیشنهاد_ویژه
🔴جدیدترین #مداحی های روز
♨️ @haram110
🔷 زائرین عزیز توجه داشته باشید
با گوشی همراهتان عکس از گذرنامه و ویزای خود گرفته و در گوشی نگهداری کنید تا اگر گذرنامه شما مفقود و یا به سرقت رفت به هنگام بازگشت به مشکلی برخورد نکنید.
لطفا به زائرین دیگر هم اطلاع رسانی کنیدتا شریک اجر معنوی "زائرین اربعین"شوید.
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌مداحی بسیار زیبا که
سراسرش سلام به سیدالشهداست
🍁هرشب با یک سلام زائر
اباعبدالله الحسین(ع)
شویم
🔸چرا که امام صادق فرمودند:
سلام به امام حسین
دور و نزدیک
ندارد...
✅ساعت23
سلام بر امام حسین(ع)
به نیت فرج مولا صاحب زمان
🌴 بســـم ربـــ الــحــیــدر🌴﷽
#قاتل_امام_مجتبی_علیه_السلام
#جعده_دختر_اشعث_لعنت_الله_علیهم
🔺 جَعده(یا جُعده) بنت اَشعَث بن قِیس کِندی همسر امام حسن مجتبی(علیهالسلام) است که با توطئه و وسوسه معاویه، امام مجتبی(علیهالسلام ) را مسموم کرد و به شهادت رساند.
وی از امام(علیهالسلام) صاحب فرزند نشد. در چگونگی و چرایی وقوع ازدواج امام با او روایتهای مختلفی وجود دارد.
☑️نامها، ولادت و نسب
در تاریخ، از تولد جعده مطلبی به میان نیامده
اما درباره نسب وی آمده است که پدرش « اشعث بن قیس کِندی» از چهرههای مشهور صدر اسلام و مادرش «ام فروة» خواهر #ابوبکر بوده است.( ۱ )
🔺 ابوالفرج اصفهانی میگوید:
گفته شده از نامهای وی شعثاء و عایشه است اما نام صحیح او جعده میباشد.( ۲ )
بنا بر گزارشهای شیعه و سنی، جعده عامل شهادت امام مجتبی(علیهالسلام) است.
سخاوی به نقل از ابن
عبدالبر میگوید:
جعده به سبب کینهای که از امام حسن(علیهالسلام) داشت او را مسموم کرد.( ۳ )
🔺 منابع شیعی گفتهاند معاویه با دسیسه و تطمیع جعده در وعده مالی و #ازدواج با فرزند خویش یزید، او را راغب ساخت تا به امام حسن(علیهالسلام) زهر دهد.( ۴ )
برخی نوشتهاند خود معاویه زهر را به جعده داد تا امام(علیهالسلام) را مسموم سازد.( ۵ )
🔺 قطب راوندی روایتی را نقل میکند که امام(علیهالسلام) پس از نوشیدن شربت مسموم، جعده را لعن و نفرین کرد.( ۶ )
کلینی روایتی را نقل میکند که امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:
اشعث بن قیس در قتل امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شریک است
و دخترش جعده، حسن بن علی(علیهالسلام) را مسموم کرد
و محمد پسر اشعث نیز در شهادت حسین بن علی علیه السلام .( ۷ )
📚 منابع :
( ۱ ) کتاب الفتوح، ج ۱، ص۶۸.
( ۲ ) مقاتل الطالببین، ص۳۲
( ۳ ) التحفه اللطیفه، ج ۱ ، ص ۲۸۳.
( ۴ ) الارشاد، ج ۲، ص۱۶.
( ۵ ) الاحتجاج، ج ۲، ص۱۳.
( ۶ ) الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص۲۴۲.
( ۷ ) کافی، ج ۸، ص۱۶۷
الهی بِحَقِالسّیدةزِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّللِوَلیکَالغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
4_5820905129716484132.mp3
9.69M
🎙 حجت الاسلام بندانی نیشابوری
🎵 مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام و جسارتهایی که دشمنان در حقِّ حضرت کردند
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
4_5820905129716484131.mp3
6.18M
🎙 حجت الاسلام بندانی نیشابوری
🎵 سرانجامِ جعده ملعونه ، پدرش اشعث بن قیس و برادرش محمد بن اشعث (علیهم العنه)
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
4_5820905129716484133.mp3
7.32M
🎙 حجت الاسلام بندانی نیشابوری
🎵 ماجرای حلم و صبرِ امام حسن مجتبی علیه السلام و شیعه شدن مرد شامی
◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️ 🌿 ◾️
🥀🥀⚫️🥀🥀⚫️🥀🥀⚫️
#بیوگرافی📝
#امام_حسن_مجتبی(ع)💖
🍃نام:حسن بن علی
💓کنیه:ابومحمد
💛نقش:امام دوم شیعیان
🎉زاد روز:۱۵ رمضان سال ۳قمری
🎈زادگاه :مدینه
💟مدت امامت: ۱۰سال(۴۰تا۵۰قمری)
🖤شهادت: ۲۸صفر،۵۰قمری(یا ۷صفر ،۵۰ قمری)
🕌مدفن:مدینه،بقیع
🌼محل زندگی :مدینه،کوفه
🌹لقبها:مجتبی،سید،زکی،سبط
💫نام پدر: امام علی (ع)
🎀نام مادر:حضرت فاطمه زهرا(س)
✨همسران:ام بشیر،خوله،ام اسحق،حفضه،هند،جعده
❤️فرزندان:زید،ام الحسن،ام الحسین،حسن،عمر،قاسم،عبدالله،ابوبکر،عبدالرحمن،حسین،طلحه،ام عبدالله،ام سلمه،رقیه
✔️طول عمر:۴۸سال
🍂علت شهادت:خوراندن زهر توسط جعده به تحریک معاویه
🗡قاتل:جعده، همسر امام (ع)
📒ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
📕ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر، ۱۳۸۵ش.
و.....
💚🍃
🕯شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه السلام را خدمت امام زمان (عج) و همه عزیزان و عاشقان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض میکنیم✨
💚🍃
🏴🥀الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🥀🏴
4_5793978248866038304.mp3
4.63M
🕯🕊🥁🕯🕊🥁🕯🕊🥁🕯🥁🕊
#طرح_موبایل_حسینی 📲
#مداحیدرددلامامحسینعباامامحسن(ع)🎼
كاش بودی كرببلا
كنار حرمم،حرم داشتی حسن
كاش بودی كرببلا
یه ایوون طلا،تو هم داشتی حسن
دور ضریحت پر مرد و زن بود
مادرمون فاطمه بی محن بود😭
یك شب جمعه حرم حسین و
یك شب جمعه حرم حسن بود
من گنبدی دارم و گنبد بقیع، گرد و غباره
من یك ضریح دارم و تو سایه بونم ،قبرت نداره
برادر بی حرمم حسن جان😭
🎤 #مهدی_اکبری
بسیار عالی👌👌👌
🕯🕊🥁🕯🕊🥁🕯🕊🥁🕯🥁🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾ظهری بـی نـظیـر
🌸آرامـشـی عـمـیـق
🌾خدایی همیشه همراه
🌸لــبــخنــدی از سـر
🌾خوشبختی و شادی
🌸تقدیم لحظههاتون
🌾سلام همراهان عزیز
🌸ظهر یکشنبهتون بخیر🌸
@haram110
🕊💞🕊
مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت.
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه .
همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه.
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژه گون