eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
652 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠 #هزار و یک #داستان از #زندگانی #امیرالمؤمنین علی علیه السلا
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠 و یک از علی علیه السلام💠 🔸 🔸 🌸 🌸 علي (عليه السلام) مي‌فرمايد: شبي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مرا نزد خويش فرا خواند. من در منزل همسرش خديجه نزد او حاضر شدم آنگاه فرمود علي (آماده باش) و از پي من حركت كن. سپس خود در جلو حركت كرد و من هم به دنبال آن حضرت حركت كردم تا آني كه در دل آن شب به خانه خدا كعبه رسيديم … رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آهسته فرمود: علي از دوش من بالا برو، آنگاه خود خم شد و من از كتف مبارك او بالا رفتم و بر بام كعبه قرار گرفتم و هر چه بت در آنجا بود پايين انداختم، آنگاه از مسجدالحرام خارج شديم و راهي منزل خديجه شديم. در بازگشت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به من فرمود: نخستين كسي كه بتها را درهم شكست جد تو ابراهيم (عليه السلام) بود و آخرين كسي كه بتها را شكست تو بودي بامداد روز بعد هنگامي كه اهل مكه سراغ بتهاي خود رفتند ديدند كه بتهايشان برخي شكسته و برگشته و بر زمين افتاده است. آنها با خود اين اعمال از كسي جز محمد صلي الله عليه و آله و سلم و پسر عمويش علي (عليه السلام) سر نمي زند … [۸۳]. 🌸 🌸 اعراب به كثرت نسل خود خيلي علاقمند بودند و اصرار زيادي مي‌ورزيدند تا در خانواده شان جنس ذكوري باشد لذا روزي سه مرد در طهر واحد با زني هم بستر شدند و اين زن پسري زائيد هر سه اين مرد ادعا داشتند كه پدر اين پسر هستند هنوز سوره ي مباركه نور نازل نشده بود تا زناكاران به مجازات خود برسند، لذا آنها با هم اختلاف نزاع داشتند تا اينكه خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هم اين قضاوت را به علي (عليه السلام) احاله فرمود. اميرالمؤمنين (عليه السلام) دستور داد: نام اين سه مرد را بر ۳ ورقه كوچك بنويسند و آن سه ورقه را مثل قرعه لوله كرد و جلوي بچه بيندازند آن قرعه را كه كودك از زمين برمي دارد بنام پدرش خواهد بود. رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اين قضاوت علي (عليه السلام) را به قضاوت حضرت داود (عليه السلام) تشبيه فرمود: الحمدلله الذي جعل فينا اهل البيت من يقضي علي سنن داوود. [۸۴]. 📚منابع: [۸۳] كشف الغمه، ج ۱، ص ۷۹. اين شكستن بتها بوسيله علي (عليه السلام) قبل از هجرت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و فتخ مكه بوده است و همين عمل نيز در روز فتح مكه مجددا توسط آن حضرت انام شده است. [۸۴] كتاب معصوم دوم، جواد فاضل، ص ۱۵۵.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرم
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_ششم
💍💞💍 💞💍 💍 💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 📚 🎬 《منوچهر گل از گلش شکفت! پایش را گذاشت روي گاز و رفت، حتی فراموش کرد از فرشته خداحافظی کند فرشته خنده اش گرفت اصلا چرا این حرفها را به او گفت؟ فقط می دانست اگر پدر بفهمد خیلی خوشحال می شود. شاید خوشحال تر از خود او!! اما دلش شور افتاد. شانزده سال بیشتر نداشت. چنین چیزی در خانواده نوبر بود! مادر بیست سالگی ازدواج کرده بود. هر وقت سروکله ي خواستگار پیدا میشد، می گفت: "دخترهایم را زودتر از بیست و پنج سالگی شوهر نمی دهم". فرشته این جور وقت ها می گفت: "ما را شوهر نمیدهند برویم سر زندگیمان!" و میزد روي شانه مادر که اخم هایش درهم بود و می خنداندش! هر چند این حرف ها را به شوخی می زد اما حالا که جدي شده بود، ترس برش داشته بود. زندگی مسئولیت داشت و او کاري بلد نبود...》 حتی غذا درست کردن هم بلد نبودم. اولین غذایی که بعد از عروسیمون درست کردم، استانبولی بود. از مادرم تلفنی پرسیدم. شد سوپ !!! آبش زیاد شده بود. کاسه کاسه کردم گذاشتم سر سفره. منوچهر می خورد و به به و چه چه می کرد ! خودم رغبت نکردم بخورم! روز بعد گوشت قلقلی درست کردم. شده بود عین قلوه سنگ. تا من سفره رو آماده کنم منوچهر چیده بودشون رو میز و باهاشون تیله بازی میکرد...!! قاه قاه می خندید و می گفت: "چشمم کور، دندم نرم تا خانم آشپزي یاد بگیرن هرچی درست کنن می خوریم حتی قلوه سنگ". و واقعا می خورد...!! به من می گفت: "دونه دونه بپز. یک کم دقت کنی یاد میگیری" روزي که اومدن خواستگاري، پدرم گفت: "نمیدونی چه خبره مادر وپدر منوچهر اومدن خواستگاری تو !!". ... 📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق ✍نویسنده:مریم برادران 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات 💍 💞💍 💍💞💍
حرم
💍💞💍 💞💍 💍 #رمان_واقعی_عاشقانه_مذهبی💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 #رمان_اینک_شوکران 📚 #قسمت_هفت
💍💞💍 💞💍 💍 💑 ما ثابت میکنیم مذهبیا عاشقترن👌 📚 🎬 خودش نیومد پدرم از پنجره نگاه کرده بود. منوچهر گوشه ي اتاق نماز می خوند. مادرم یک هفته فرصت خواست تا جواب بده. من یه خواستگار پولدار تحصیل کرده داشتم. ولی منوچهر تحصیلات نداشت تا دوم دبیرستان خونده بود و رفته بود سرکار.توي مغازه مکانیکی کار میکرد. خانواده متوسطی داشت، حتی اجاره نشین هم بودند. هر کس میشنید میگفت: "تو دیوونه ای حتما میخوای بری تو یدونه اتاق هم زندگی کنی ..." خب من انقدر منوچهر رو دوست داشتم که این کار رو می کردم. یک هفته شد یک ماه. ما هم رو میدیدیم منوچهر نگران بود. براي هر دومون سخت شده بود این بلاتکلیفی. بعد از یک ماه صبرش تمام شد. گفت :"من میخوام برم کردستان، برم پاوه. لااقل تکلیفم رو بدونم. من چی کار کنم فرشته؟" منوچهر صبور بود. بی قرار که می شد من هم بی طاقت می شدم. با خانواده ام حرف زدم. دایی هام زیاد موافق نبودند. گفتم: "اگر مخالفید با پدرم میریم محضر عقد میکنیم ". خیالم از بابت اون راحت بود. اونها که کاری نمیتونستن بکنن... به پدرم گفتم: "نمیخوام مهریه ام بیشتر از یک جلد قرآن و یک شاخه نبات باشه." اما به اصرار پدر برای اینکه فامیل حرفی نزنن به صد و ده هزار تومن راضی شدم. پدر منوچهر مهریه ام رو کرد صد و پنجاه هزار تومن. عید قربان عقد کردیم... عقد وارد شناسنامه ام نشد تا بتونم درس بخونم.... 《-حالا من قربانی شدم یا تو؟ منوچهر زل زد به چشم هاي فرشته. از پس زبانش که بر نمی آمد! فرشته چشم هایش را دزدید و گفت: " این که دیگه این همه فکر ندارد. معلوم است، من". منوچهر از ته دل خندید. فرشته گردنبندش را که منوچهر سر عقد گردنش کرده بود، بین انگشتانش گرفت و به تاریخ «21 بهمن 57» که منوچهر داده بود پشت آن کنده بودند، نگاه کرد.حالا احساس میکرد اگر آن روز حرفهاي منوچهر برایش قشنگ بود، امروز ذره ذره وجود او برایش ارزش دارد و زیباست. او مرد رؤیاهایش بود،قابل اعتماد،دوست داشتنی و نترس...》 ... 📖به روایت همسر شهید منوچهر مدق ✍نویسنده:مریم برادران 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 💍 💞💍 💍💞💍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پویش جهانی استغاثه به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه).mp3
17.45M
🎤 توضیحات مهم استاد درباره 👈 نحوه عمل به این استغاثه و طرح عظیم چیست؟؟؟ 👈 انشالله همه نیروهای انقلابی با کنار گذاشتن اختلافات چند روزه ، این طرح مهم را که اصلاحیه طرح چله است انجام می دهیم ❇️ پس در حد توان تبلیغ کنید . نام طرح 👈 موضوع: محتوا: رده سنی:
💖اشبه الناسی به پیغمبر علیِّ اکبری ✨بر حسین بن علی دلبر علیِّ اکبری 💖آیِنه دارِ علی سر تا به پایت حیدر است ✨شیرِ حق را جلوه و مظهر علیِّ اکبری 💖حضرت حق مفتخر از خلقتت یابن الحسین ✨عرش حق را زینت و زیور علیِّ اکبری (ع)✨❣️ ✨❣️
خبر رسیده که آقایمان پدر شده است پسر رسیده؛ پدر صاحبِ سپر شده است جوانِ خوش قد و بالای خانۂ لیلا برای سید و سالارمان ثمر شده است خصایصش شده تلفیقی از نبی(ص) و علی(ع) چهارقل به لبِ هر که با خبر شده است (ع)✨❣️ ✨❣️ ✨❣️
مداحی آنلاین - شیعه وقتی که امامش شاد است - نریمانی.mp3
4.71M
🌸 (ع) 💐شیعه وقتی که امامش شاد است 💐روحش از سلسله ها آزاد است 🎤 👏 👌فوق زیبا
مداحی آنلاین - خونه آقا گشته باصفا - محمد فصولی.mp3
4.64M
🌸 (ع) 💐خونه آقا گشته باصفا 💐اومدن همه آسمونیا 🎤 👏 👌فوق زیبا
مداحی آنلاین - ماه اومد - حسین طاهری.mp3
9.55M
🌸 (ع) 💐ماه اومد 💐ببینید دلبر دل خواه اومد 🎤 👏 👌فوق زیبا