✴️ شنبه👈8 شهریور 1399
👈9 محرم الحرام 1442👈29 اوت 2020
🕌 مناسبت های دینی واسلامی .
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
تاسوعای حضرت سیدالشهداء علیه السلام .
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
⛺️😭محاصره خیمه ها در کربلا و آمدن امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام و درخواست تاخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام .
🐪ورود لشکری تازه نفس به کربلا خطبه امام حسین علیه السلام برای اصحابش .
⚫️شهادت رجایی و باهنر "۶۰ شمسی "
🌙⭐️احکام دینی و اسلامی.
📛هیچ کاری شایسته نیست جز عزاداری برای سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام .
👶مناسب زایمان و نوزادش ولادتش آسان ،حالش خوب و موفق در همه امور زندگی و اعمال صالح انجام میدهد . ان شاءالله .
🤕بیمار امروز زود شفا یابد ان شاءالله.
🚖 مسافرت بسیار نیک است.
🔭 🌗احکام و اختیارات نجومی.
✳️کم کردن خواسته ها.
✳️ و شرکت درمراسمات عزاداری نیک است.
🔲این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑 مباشرت و انعقاد نطفه
دلیل خاصی برآن واردنشده است .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری باعث درد و بیماری می شود .
💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث درد اعضا می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب.
خوابی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 10 سوره مبارکه ی "یونس علیه السلام" است.
دعواهم فیها سبحانک اللهم ......
و از معنی آن چنین استفاده می شود که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند ان شاءالله. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
9 محرّم
1 ـ محاصره ی خیمه ها در کربلا
امام صادق علیه السلام فرمودند :
تاسوعا روزی بود که حسین علیه السلام و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع نمودند، و پسر مرجانه و عُمَر سعد به خاطر کثرت سپاه و لشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند، و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخواهند نمود. (1)
📚 منابع :
1. کافی : ج 4، ص 174. و ... .
9 محرّم
2 ـ آمدن امان نامه برای فرزندان امّ البنین علیها السلام
در این روز شمر ملعون برای حضرت عبّاس علیه السلام و برادرانش امان نامه آورد.
آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله علیه السلام رسانید و بانگ بر آورد :
«أینَ بَنُو اُختِنا» : «پسران خواهر ما کجایند»؟
ولی آن بزرگواران جواب ندادند.
امام حسین علیه السلام فرمودند :
جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.
حضرت عبّاس علیه السلام در جواب فرمودند : چه می گویی ؟
شمر گفت :
من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام.
شما خود را به خاطر حسین علیه السلام به کشتن ندهید.
حضرت عبّاس علیه السلام با صدای بلند فرمود :
«لعنت خدا بر تو و امیر تو (و بر امان تو) باد. ما را امان می دهید در حالی که پسر رسول خدا را امان نباشد» ؟ (2)
📚 منابع:
2. امالی صدوق : ص 220. و ... .
9 محرّم
3 ـ در خواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین علیه السلام
در عصر تاسوعا امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتند.
چون عُمَر سعد لشکر را آماده ی جنگ با امام علیه السلام نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارند، حضرت به برادرش عبّاس علیه السلام فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد.
آنها در ابتدا قبول نکردند، ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند. (3)
📚 منابع :
3. امالی صدوق : ص 220. و ... .
9 محرّم
4 ـ آمدن لشکر تازه نفس به کربلا
در این روز لشکر مجهّزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد، (4) و شمر نامه ی ابن زیاد را آورد. (5)
📚 منابع :
4. امالی صدوق : ص 220. و ... .
5. همان. و ... .
9 محرّم
5 ـ خطابه ی امام حسین علیه السلام برای اصحابش
در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند. (6)
📚 منابع :
6. همان. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 4، ص 107. و ... .
🌟 زیارتحسینی| *حضرت ابوالفضل و حضرت علي اكبر علیهماالسلام استقبال ملا عبدالحميد قزويني ميروند*
👈🏾 مرحوم عراقي در كتاب دارالسلام ماجراي ديدار آخوند ملا عبدالحميد قدس سره با حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام و حضرت علي اكبر عليهالسلام را اينگونه نقل كرده است:
ملا عبدالحميد قزويني كه از ابتداي مجاورات در نجف اشرف، در همهي اوقات زيارتي مخصوصه ي حضرت امام حسين عليهالسلام، با پاي پياده به كربلا رفته بود، فرمود: روزي به ارادهي زيارت كربلا از نجف اشرف بيرون رفتم. چون به بلندي وادي السلام رسيدم، جمعي از بزرگان و اعيان نجف را ديدم كه براي بدرقه ي آقازاده اي بيرون آمده اند. آنها او را با كمال احترام بر كجاوه سوار كردند و دعاي سفر در گوش او خواندند و مقداري از راه را با او همراه شدند. سپس با او وداع كردند و در عقب او اذان گفتند و ساير آداب آقايي را براي او به جا آوردند، و او هم با نوكر و بنه و ساير لوازم سفر روانهي كربلا گرديد.
چون اين عزت را ديدم و ذلت خود را هم مشاهده كردم، ملول و خجل شدم و با خود گفتم: اين دفعه هم كه بيرون آمده ام، به كربلا ميروم، لكن بعد از اين اگر اسباب مساعدت كرد كه رفتن به كربلا بر وجه ذلت نباشد ميروم والا ديگر نميروم و همان مقداري كه تا به حال رفتهام، كفايت ميكند.
اين دفعه به كربلا رفتم و برگشتم و بعد از آن قصد كردم كه ديگر به طريق مذلت به زيارت نروم، و بر همان اراده بودم تا آنكه وقت زيارت مخصوصهي ديگر رسيد و چند نفر از طلاب آمدند و پرسيدند: چه روزي ارادهي زيارت داري كه ما هم با تو بياييم؟ گفتم من اراده رفتن ندارم، زيرا كه خرج منزل و كرايه ندارم و پياده هم نميروم! گفتند: تو كه هميشه پياده مي رفتي! گفتم: ديگر نميروم! گفتند: اين دفعه كه ما ارادهي پياده رفتن داريم، با ما بيا تا ما هم از راه باز نمانيم، بعد از آن را خودت ميداني!
بالاخره، پس از اصرار و انكار، آنها رفتند و براي توشهي راه چيزهايي خريداري كردند و مرا با اصرار برداشتند و از نجف بيرون آمديم و با ايشان روانه شديم. چون وقت رفتن براي زيارت تنگ شده بود و فرداي آن روز، روز زيارت بود، در هنگام صبح بيرون رفتيم، كه ظهر در كاروانسراي شور بخوابيم و شب به كربلا برسيم.
پس با همراهان، كه دو نفر بودند، روانه شديم و در هنگام ظهر وارد كاروانسرا گرديديم. زوار ديگر شب قبل بار كرده بودند، بنابراين در آن هنگام هيچ زائري در كاروانسرا نبود چون كه آن اوقات كاروانسرا مخروبه بود و هوا هم گرم بود و خانواري هم در كاروانسرا نبود، بنابراين كسي در آنجا نميماند. به علاوه آنكه، كاروانسرا هم از خوف طراران عرب در امان نبود، بلكه گاه گاه در داخل كاروانسرا مردم را برهنه ميكردند و احيانا اگر بعضي از طلاب و مجاورين در آنجا وارد ميشدند و توان مبارزه با دزدان را نداشتند، از خوف عربها، اسباب و لباس خود را در زير زبالهها مستور ميكردند.
ما بعد از ورود به كاروانسرا، چون اسباب مهمي نداشتيم، در صفهي بزرگ مسقفي كه در آنجا بود، منزل كرديم و پس از صرف غذا خوابيديم.
اتفاقا من زودتر از همراهان بيدار شدم و آفتابه را برداشتم و براي وضو گرفتن بيرون آمدم. بعد از انجام مقدمات وضو، بر صفهاي كه در وسط كاروانسرا بود، بالا رفتم و بر لب آن صفه رو به در كاروانسرا نشستم و مشغول وضو شدم. در اثناي وضو گرفتن كه مشغول مسح پا بودم، مرد عربی كه در زي لباس اعراب بود و پياده از درب كاروانسرا داخل گرديد!
وي با سرعت تمام نزد من آمد به گونهاي كه گمان كردم، او از اعراب بيابان است و اراده كرده كه مرا برهنه كند، لكن چون چيز قابلي با خود نداشتم، چندان خوف نكردم و مسح پا را تمام نمودم! چون نزديك آمد، متوجه من گرديد و گفت: ملا عبدالحميد قزويني تو هستي؟!
چون بدون سابقه ي آشنايي نام مرا ذكر نمود، تعجب كردم و گفتم: آري منم!
گفت: تويي كه ميگفتي: من به اين ذلت و خواري ديگر به كربلا نميروم، مگر آنكه به طريق عزت متمكن و قادر شوم؟! قدري تأمل كردم و با خود گفتم: اين شخص اين واقعه را از كجا دانست؟ سپس در جواب گفتم: آري!
آن عرب گفت: اينك آماده شو كه مولاي تو حضرت ابوالفضل العباس عليهالسلام و آقاي تو حضرت علي بن الحسين عليهالسلام به استقبال تو آمده اند، تا قدر خود را بداني و به خاطر اعتبارات بي اعتبار دنيا افسرده و مهموم نگردي!
چون اين سخن را شنيدم، متحير ماندم و مبهوت گرديدم كه اين شخص چه ميگويد؟! ناگاه ديدم كه دو نفر سواره با شمايل آن دو بزرگوار، كه شنيده و در كتب اخبار و مصيبت ديده و خوانده بودم، با آلات و اسلحهي حرب - در حالي كه حضرت ابوالفضل عليهالسلام در جلو بودند و حضرت علي اكبر عليهالسلام به دنبال آن بزرگوار بودند - از باب كاروانسرا داخل صحن آن گرديدند!
چون اين واقعه را ديدم، بياختيار خود را از بالاي آن صفه پايين انداختم و جلو دويدم و خود را به پاي اسبهاي ايشان انداختم و بوسيدم و
به دور اسبهاي ايشان گرديدم و زانو و ركاب و پايشان را نيز بوسيدم!
بعد از آن با خود خيال كردم كه خوب است كه به رفقا هم خبر دهم و آنها را از خواب بيدار نمايم كه به خدمت آن دو فرزند حيدر كرار برسند. پس با سرعت به نزد رفقا رفتم و بر بالين يكي از آنها كه ملا محمد جعفر نام داشت، نشستم و با دست او را حركت دادم و گفتم: ملامحمدجعفر، برخيز كه حضرت عباس عليهالسلام و علي اكبر عليهالسلام به استقبال آمده اند، بيا به خدمت ايشان شرفياب شو!
ملامحمدجعفر چون اين سخن را شنيد، گفت: آخوند چه ميگويي؟ مزاح و شوخي ميكني؟!
گفتم: نه والله، راست ميگويم، بيا ببين هر دو تشريف دارند. چون اين حالت و اصرار را از من ديد، دانست كه چيزي هست! برخاست و به زودي دويد. چون رفتيم، كسي را نديديم، و از در كاروانسرا هم بيرون رفتيم و اطراف صحرا را، كه هموار بود و راه آن تا مسافت بسيار ديده ميشود، مشاهده كرديم و اثري يا غباري از آن پياده و آن دو سوار نديديم. پس متأسف و متحير برگشتيم.
پس از اين ماجرا، از عزم و اردهي سابق بازگشتم و تائب و نادم شدم و قصد كردم كه زيارت آن مظلوم را ترك نكنم، اگر چه بر وجه ذلت و زحمت باشد. و اگر در اوقات زيارتي، عذر شرعي عارض شود تدارك و قضا كنم. از آن زمان تاكنون زيارتم ترك نشده است و مادام الحياة هم ترك نخواهد شد، ان شاءالله تعالي.
📚 منابع:
1️⃣ چهرهي درخشان ج۱، ص۳۰۸
2️⃣ دارالسلام عراقي ص۴۰۵
3️⃣ راحة الروح ص۱۱۶
4️⃣ سحاب رحمت ص۱۲۲
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چشمهای که دور قبرحضرت عباس(ع) طواف میکند
🔵چشمه آب زلالی، صدها سال است گرداگرد قبر اصلی حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام در زیر حرم مطهرش در کربلا طواف می کند.
😭😭😭😭😭😭
آب هم شرمنده عباس است و صدها سال است که میگه دورت بگردم علمدار کربلا😭😭😭
هدایت شده از حرم
#معرفی_یاران_امام_حسین(ع)📜
#یار_پنجم💕
💙 #وهب_بن_وهب💙
یا
#وهببنعبداللهبنحبابکلبی
وهب بن وهب جوانی نصرانی مذهب بود که در مسیر حرکت حسین بن علی به سوی کربلا به دست وی اسلام آورد و در روز عاشورا در کربلا شهید شد.
وهب و همسر و مادرش نصرانی بودند و در راه کربلا در ثعلبیه بدست علی بن حسین مسلمان شدند.
#در_جریان_واقعه_عاشورا🐎
وهب در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت. در این زمان از دامادی اش هفده روز میگذشت. وی پس از بریریا، عمرو بن مطاع به میدان رفت.
#شهادت🥰
وهب در روز عاشورا به هنگام نبرد، بیست و چهار پیاده و دوازده سوار را کشت. وهب را اسیر کرده و نزد عمر بن سعد آوردند. عمر سعد فرمان داد گردنش را زدند و سرش را به سوی لشکر حسین بن علی انداختند.
مادر وهب آن را برداشت و بوسید و با عمود خیمه، یک و به قولی دو تن را کشت و به فرمان حسین بن علی از معرکه خارج شد؛ و سپس مادر وهب سر پسرش را به سوی لشکر عمر برد سر را به صورت شمر انداخت و گفت چیزی را که به خدا دادهام پس نمیگیرم.
#ادامه_دارد...
📗جواد محدثی، فرهنگ عاشورا.
📘جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۳۷۳–۳۷۶.
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
هدایت شده از حرم
4_5782708722832769114.mp3
2.72M
⚫️سرگذشت شنیدنی و جانسوز
(وَهب اَرمنی) در کربلا..
🔸
لعن الله سقیفه واتباعه
هدایت شده از حرم
#کلیپ_صوتی
💠 عنوان:
#بررسی_تحریفات_عاشورا_هشتم
👈 خلاصه ای از بحث:
"بعضی ها می گویند که هدف امام حسین (علیه السلام) ، قیام برای تشکیل حکومت بوده است ؟! "
🎙سخنران :
#دکتر_محمد_دولتی
⏰ زمان:۴۱دقیقه و ۱ثانیه
❌ با توجه به اینکه عدهای هدف امام حسین علیه السلام در کربلا را تشکیل حکومت و قیام میدانند ، لطفا در نشر این سخنرانی و به جهت رفع این شبهه ،
این فایل صوتی را نشر دهید!❌
➖➖➖
⬅️ نگاه به عنوان "تحریفات عاشورا" از منظر و دیدگاهی متفاوت ،
استماع فرمائید و نشر دهید.
👇👇👇
هدایت شده از حرم
4_6005722099358892700.mp3
9.85M