eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
6.3هزار ویدیو
625 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
10 شعبان 1 _ توقیع امام زمان عجّل الله تعالی فرجه برای شیعیان در این روز ابو جعفر سَمُری شش روز قبل از رحلتش، توقیعی از ناحیه ی مقدّسه ی حضرت صاحب الأمر علیه السلام برای شیعیان آورد. (1) 📚 منابع : 1 . کمال الدین : ص 516. و ...
هدایت شده از حرم
✅امام صادق علیه السلام درباره فرمودند: 🌸«هر کس با این دعای چهل صبح به سوی خدا دعا کند از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم عج خارج خواهد ساخت و حتی در مقابل هر کلمه ای هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند». 📚 بحار الانوار، جلد 83، ص284، حدیث 47 به نقل از کتاب امام مهدی عج،تنظیم:اکبر اسد علیزاده •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هدایت شده از حرم
3_453884580403872619.mp3
1.82M
 کجایى ...؟؟  اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت! 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤🌦🌤 دوباره صبح شد و☀️ حالم روبه راه شد وقت سلام وعرض ارادت به شاه کربلا شد🕌 عالم تمام خاک کف پای شاه عشق💚 شاهی که برتمام جهان سرپناه شد💚 صلی اللَّه علیْك یٰا اباعبدِاللّٰه الْحُسَیْنِ💚 @haram110
هدایت شده از حرم
Ziyarat e Ashura Farahmand_120516170200.mp3
4.27M
💠 زیارت #عاشورا 🎤🎤 #فرهمند @haram110 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🙏🏼 نماز ساده شب یازدهم ماه شعبان عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قَالَ: مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْحَادِيَةَ عَشْرَةَ ثَمَانٍ، بِالْحَمْدِ وَ الْجَحْدِ عَشْراً، لَا يُصَلِّيهَا إِلَّا مُؤْمِنٌ مُسْتَكْمِلُ الْإِيمَانِ، وَ يُعْطَى بِكُلِّ رَكْعَةٍ رَوْضَةً مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ. (البلدالأمين، ص172) رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: در شب یازدهم ماه شعبان جز مؤمنی که ایمانش کامل باشد، این نماز را نمی خواند، و خداوند به ازای هر رکعت، باغی از باغ های بهشت به آن مؤمن اعطا می کند. نمازِ شب یازدهم بدین صورت است: 8 رکعت نماز و در هر رکعت یک بار سوره حمد و ده بار سوره کافرون. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌺🌟🌺 یازدهم شعبان، روز میلاد حضرت علیّ اکبر علیه السلام مبارک باد مرحوم عبدالرّزاق موسوی مقرّم در کتاب «علیّ الاکبر» ، ولادت حضرت علیّ اکبر را در روز یازدهم شعبان سال 33 هجری گزارش می نماید. (علیّ الاکبر، ص12) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
💎👌مقام والای حضرت علی اکبر علیه السلام مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در منابر مسجد سیدّ عزیز الله تهران و مسجد مروی می فرمود: حضرت علي اكبر علیه السلام يك امتيازاتي دارد. از اين امتيازات، يك چيزهايي را مي ‏فهميم. در قرآن مقدس چند آيه است كه مربوط به مقامات نبوّت انبياء و ولايت اوصيائشان است، و ائمه علیهم السلام در مقام استدلال، به اين آيات متمسّك مي ‏شدند و این آیات را برای اثبات ولایت خودشان می ‏خواندند. يكي این آیه است: «إِنَّ اللهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمين ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ». اين آيه، مشهور به آیه اصطِفا، مربوط به مقامات ولايتي انبياء است كه خداي متعال اين‌ بزرگواران را انتخاب كرده و برگزيده و آن‌ها را به مقام پيشوایي، نبوت يا امامت، منصوب داشته است. ارباب مقاتل، متّفق الكلمه، شيخ مفيد رضوان الله تعالی علیه در «ارشاد»، سيد بن‏ طاووس در «لهوف»‏، و ديگران از قدما و متأخّرين همه نوشته ‏اند: وقتي حضرت عليّ اكبر علیه السلام روانه ميدان شد، امام حسين علیه السلام پشت سر عليّ ‌اكبر علیه السلام سر را بلند كرد و با صداي بلند همین آیه را خواند. چرا پشت سر ابوالفضل علیه السلام نخواندند؟ چرا پشت سر قاسم بن الحسن علیه السلام نخواندند؟ و پشت سر اين آقازاده خواندند؟ اين يعني چه؟ چه رمزی دارد؟ پس قرائت کرد آیه اصطفا تا کند فاش آن رموزات خفا کاین جوان که سوی میدان عازم ‌است برگزیده جمله اهل عالم است نوح من از دیده من دور شد موسی من سوی کوه طور شد یعنی اين جوان كه عازم ميدان شده است، شايستگي دارد اگر زنده بماند، به مقام امامت نائل شود، يعني اين پسر من لياقت مقام امامت را دارد، لياقت مقام نبوت و صفوت را دارد، اما هزار افسوس. جوان می ‏رفت و بابا عقب سرش. یک نگاه مأیوسانه کرد. بَه ‏بَه به ناله‏ های شما! اغلب جوان‌ها گریان شدند. خدایا! هر چشمی که می ‏گرید آن چشم را به جمال صاحب ‌الزّمان علیه السلام روشن فرما. یک مرتبه دیدند این بابای پیر از عقب سر جوانش، دستش را برد زیر ریش سفیدش: «رَفَعَ شَیْبَهُ إلَی السَّماء» اشک، بی ‏اختیار می ‏آید. یک وقت آدم با زور می ‏خواهد گریه کند، یک وقت به قدری متأثر است که اشک مثل آب، جاری می ‌شود. این را عرب می ‏گوید: «اَرْخی عَیْنَیْهِ». راوی می ‏گوید: یک وقت دیدم چشم حسین علیه السلام سرخ شد. بی ‏اختیار اشک از چشمانش می ‏ریزد. یک ساعت بعد هم دیدند حسین علیه السلام صورتش را بالای صورت علی علیه السلام گذاشت. خدایا! به قطرات اشک امام حسین علیه السلام همین ساعت، امر فرج و ظهور امام ‏زمان علیه السلام را اصلاح بفرما. (سخنرانی های مسجد سیّدعزیز الله تهران، 1396 قمری، شب دوازدهم رمضان/ سخنرانی های مسجد مروی، 1383 قمری، مجلس سوم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😥😥دیدند امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه می کند مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد سیّد اصفهان در ماه رمضان 1392 هجری می فرمود: امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، خیلی گریه کرد. می ‌توانم ادّعا کنم از ساعت اوّلی که اصحابش را به خون غلتان دید، چشم مبارکش گریان شد و تا آن ساعتی که سر مطهّر را جدا کردند، چشمان امام حسین علیه السلام خشک نبود. گریه می ‌کرد، ولی با صدا گریه نمی‌ کرد. اشک می ‌ریخت، «صَرِیعَ‏ الدَّمْعَةِ السَّاکبَةِ» بود. همین طور اشک‌ هایش می ‌ریخت؛ ولیکن با صدای بلند، ناله نمی ‌زد. چرا؟ برای دو جهت؛ یکی این که دشمن نشنود و امام حسین علیه السلام را شماتت نکند. دشمن دلخوش نشود؛ خوشحال نشود که حسین علیه السلام دارد گریه می ‌کند. یکی دیگر این که صدایش را زن‌ها نشنوند و زن و بچّه ‌اش منقلب نشوند. این بود که آهسته آهسته گریه می ‌کرد. همینطور اشک ‌هایش می ‌آمد. ولی در یک موقع، امام حسین علیه السلام با صدای بلند گریه کرد! دلم می ‌خواهد در این مصیبت و در این مطلبی که می ‌گویم، جوان‌ های مجلس از سیدالشهداء علیه السلام تبعیت کنند و بلند بلند گریه کنند. یک موقع بود که دیگر اختیار از سیدالشهداء علیه السلام رفت؛ و آن، وقتی بود که دید جوان هجده ساله اش‌ رو به میدان می ‌رود. واویلا! علما! عبارت مقتل است: «فَبَکی بُکاءً عالیاً». در این کلمه، پیرمردها بلند بنالند. یک وقت دیدند امام حسین علیه السلام بلند بلند گریه کرد! «رَفَعَ شَیبَتَهُ نَحْوَ السَّماءِ» حضرت دستش را زیر محاسنش برد؛ سر به آسمان بلند کرد و گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ‏ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیهِمْ‏ غُلَامٌ‏ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک» خدا ز سوز دلم آگهي كه جانم رفت ز جانِ عزيزترم، اكبر جوانم رفت یک کلمه دیگر بگویم؛ همه گریه کنند. بعد در خانه خدا برویم. وقتی که صورتش را از صورت علی اکبر علیه السلام بلند کرد، یک وقت دیدند محاسن امام حسین علیه السلام پر از خون است؛ «وَضَعَ‏ خَدَّهُ‏ عَلَى‏ خَدِّهِ‏ وَ قَالَ:... عَلَى الدُّنْیا بَعْدَک الْعَفَاءُ!» به حقّ مولانا الحسین المظلوم علیه السلام و بِوَلَدِهِ علیّ الأکبر علیه السلام، با چشمانی گریان و دل ‌هایی سوزان، ده مرتبه بلند، یا الله! خدایا! به ریش پرخون امام حسین علیه السلام، به آن چشمان گریان امام حسین علیه السلام، به آن سینه سوزان خواهر امام حسین علیه السلام، همین ساعت امر ظهور امام زمانمان را اصلاح بفرما. ما را به زودی به دیدار و یاری آن بزرگوار، سعادتمند بفرما. (سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، ماه رمضان 1392 قمری، مجلس هشتم) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔴🏴فدای آن کسی که خونش به آسمان پاشیده شد در زیارت حضرت علیّ بن الحسین علیه السلام - در پایین پای حضرت سیدالشهدا علیه السلام- منقول از حضرت صادق علیه السلام، به آن بزرگوار چنین خطاب می کنیم: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مِنْ مَذْبُوحٍ وَ مَقْتُولٍ مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ، وَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي دَمُكَ الْمُرْتَقَى بِهِ إِلَى حَبِيبِ اللهِ، وَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مِنْ مُقَدَّمٍ بَيْنَ يَدِي أَبِيكَ يَحْتَسِبُكَ وَ يَبْكِي عَلَيْكَ مُحْرَقاً عَلَيْكَ قَلْبُهُ، يَرْفَعُ دَمَكَ بِكَفِّهِ إِلَى أَعْنَانِ السَّمَاءِ، لَا تَرْجِعُ مِنْهُ قَطْرَةٌ، وَ لَا تَسْكُنُ عَلَيْكَ مِنْ أَبِيكَ زَفْرَةٌ وَدَّعَكَ لِلْفِرَاقِ». (بحارالأنوار، ج101، ص185- 186 به نقل از کامل الزّیارات) پدر و مادرم به فدایت (ای علی اکبر!) که بدون هیچ جرمی تو را سر بریدند و کشتند. پدر و مادرم به فدایت که خونت را به سوی حبیب خدا فرستادند. پدر و مادرم به فدایت که در مقابل پدرت روی زمین افتادی و جان می دادی، و او بر تو گریه می‌ کرد در حالی که قلبش در مصیبت تو سوخته بود؛ و خون تو را با کف دست به پهنای آسمان پاشید و قطره ‌ای از آن بازنگشت؛ و آن نفس بلند و سوزناک پدرت، آن هنگام که با تو وداع فرمود، آرام نگرفت. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚪️🏴قربان حضرت علی اکبر علیه السلام که خداوند او را از مصادیق آیه تطهیر قرار داده است در زیارت علیّ بن الحسین (علی اکبر) علیه السلام در نیمه شعبان منقول از مرحوم شیخ مفید چنین آمده است: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الطَّيِّبُ الزَّكِيُّ الْحَبِيبُ الْمُقَرَّبُ!... جَعَلَكَ مِنْ أَهْلِ الْبَيْتِ الَّذِينَ أَذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً. (بحارالأنوار، ج101، ص338) سلام بر تو ای بسیار راستگوی پاک نیکو و محبوب و مقرّب درگاه الهی! خداوند تو را در زمره اهل بیتی قرار داده است که خداوند از ایشان رجس و پلیدی را برداشته است و ایشان را به طور ویژه پاک گردانیده است. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5969950089844623456.mp3
2.28M
عظمت و مقام عصمت حضرت علی اکبر علیه السلام-حجةالاسلام معاونیان ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
4_5969950089844623457.wma
2.86M
آینه پیامبر- حامد جلیلی ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🎀🎉🎀 این گل که شکفته ،عطر جنت دارد انــدازۀ  فـردوس طراوت دارد از یمـن شکفتـن علـی اکبـر ارباب به خانه اش ضیافت دارد 🌹ولادت زيباترين، بااخلاق ترين، داناترين و رشيدترين جوان تاريخ مبارکــــــــَ باد 🎉 🎊
🔖 مردان بايد در داخل خانه هم لباس مناسب بپوشند. لباسی كه سبب نشاط همسر و فرزند شود و به عفت همسرشان كمک كند. جویا شدن نظر همسر در این مورد بسیار پسندید‌ه‌ است. 👈 اگر چه مناسب نيست، مرد در جامعه هر لباسی را بپوشد و لازم است برای حفظ عفت اجتماعی، حجاب خود را داشته باشد، ولی برای همسرش می‌تواند از مدل‌ها و رنگ‌های لذت‌بخش و مسرت‌بخش که متناسب با شأن مرد است، استفاده كند. 👈 بسياری از زنان و دختران از مردان و پدران‌شان به دليل پوشيدن و پیژامه‌ها و زيرپوش‌های رنگ‌باخته شكايت دارند. 👈 هم‌چنين بوی بد دهان و سيگار نيز سبب آزار زنان می‌شود كه بسياری مردان متوجه نيستند كه فضای دهان يكی از كانون‌های مؤثر در ایجاد مهر و عشق در روابط زناشويی است و اشتراكی است و حق‌آلوده كردنش را ندارند. ✅ البته خانم‌ها هم باید به طرز پوشش و همچنین بهداشت دهان خود توجه داشته باشند.
4_750708911236972844.mp3
3.35M
چطوری افکار شیطانی رو از خودمون دور کنیم؟؟؟ ما میخوایم کنترلمون دست خودمون باشه نه !! ☝️جواب رو بشنویم
شعر سلام سلام سلام بچه ها سلام آهای بزرگترا سلام یعنی سلامتی سلام یعنی نام خدا هر كسی كه سلام بده هفتاد تا ثواب می دن حتی اگر كسی نبود فرشته ها جواب می دن
: یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود توی باغچه مهمونی بود مهمونی کی؟ سوسکه خانم، دختر عمو سوسک و خاله سوسکه، فصل هم فصل بهار بود باغچه هم پر از گل و سبزه، عمو سوسک و خاله سوسک از چند روز ... 👇
4_5805223924945914243.mp3
11.92M
❤️ ❤️ قسمت 46 پیامران اولوالعزم 🔗 پیشنهاد مطالعه مخصوص نوجوانان 👉 مخصوص معلمین 👉 علیه‌السلام ✅ مخاطب اصلی این فایلها نوجوانان هستند لطفا برسانید به دست نوجوانِ شیعه!
4_5859389131905304919.mp3
10.91M
"❁" 9⃣1⃣ 🎤 ▪️تکبّر و غرور، نقطه‌ی مقابل انصاف، و یکی از بزرگترین ظلم‌ها در حقّ خودمان و دیگران است! - تبعات این ظلم، چگونه و درچه زمان، به ما باز‌می‌گردد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بلایی که الکل بر سر بدن انسان می آورد! ‌‌
"رمان آیه: قبوله؛ فقط پول پیش و اجاره رو به توافق برسیم من مشکل ندارم! قبل از مستقل شدنتون هم به من بگید که بتونم به موقع خونه رو خالی کنم. حاج علی هم اینگونه راضیتر بود، شهر غریب و تنهایی دخترکش دلش را میلرزاند حالا دلش آرام بود که مردی هست‌،رهایی هست! صدرا: خب حالا دیگه ناراحت نباشید سید! کی بیایم برای اسباب کشی؟ رها: آیه که هنوز خونه رو ندیده! صدرا لبخندی زد: _این حرفا فرمالیته‌ست! به خاطر تو هم شده میان! لبخند بر لب هر چهار نفر نشست. صدرا تلفنش را درآورد و گفت: _به ارمیا و دوستاش زنگ بزنم خبر بدم که لباس کارگریهاشونو دربیارن! حاج علی: باهاش در ارتباطی؟ صدرا: آره، پسر خوبیه؛ رفاقت بلده! حاج علی: واقعا پسر خوبیه. اون روز که فهمیدم ارتشیه تعجب کردم، فکرشم نمیکردم. صدرا: آره خب، منم تعجب کردم. روز اسباب کشی فرارسید. سایه و رهانگذاشتند آیه دست به چیزی بزند. همه ی کارها را انجام دادند و آخر شب بود که تقریبا چیدن خانه ی آیه تمام شد. خانه ی خوبی بود اما نسبت به خانه ی قبلی کمی کوچکتر بود. حالا که مَردش نبود چه اهمیت داشت متراژ خانه! ارمیا دلش آرام گرفته بود. نگران تنهایی این زن بود. کار دنیا به کجا رسیده که غریبه ها برایش دل میسوزانند؟ کار دنیا به کجا رسیده که دردش را نامحرمان هم میدانند! قاب عکس مَردش را روی دیوار نصب کرده بودند نمیدانست چه کسی این کار را کرده است ولی سپاسگزارش بود، اصلا چه اهمیت دارد که بداند ارمیا با چه عشقی آن قاب عکس را کنار عکس رهبر نصب کرده است؛ اصلا چه اهمیت دارد که بداند ارمیا نگاهش به دنیای آیه عوض شده است؟! آیه مقابل مردش ایستاد"خانه‌ی جدیدمان را دوست داری؟ کوچکتر از قبلیست نه؟ اما راحتتر تمیز میشود! الان که دیگر کسی سراغم نمیآید، تو که بودی همه بودند، تو که رفتی، همه رفتند... این است زندگی من، از روزی که رفتی... از روزی که رفتی همه چیز عوض شده! همه ی دنیا زیر و رو شده است، راستی َمرد من... یادت هست آن لباسها را کجا گذاشتی؟ یادت هست که روز اولی که دانستی پدر شدهای چقدر لباس خریدی؟ یادت هست آنها را کجا گذاشتیم؟" صدای زنگ‌در آمد رها بود و صدرا با سینی بزرگ غذا... آیه کنار رفت وارد شدند: _راحتید آیه خانم؟ _بله ممنون، خیلی بهتون زحمت دادم. حاج علی از اتاق بیرون آمد: _چرا زحمت کشیدید؟ صدرا: کاری نکردیم، با مادرم صحبت کردم وقتایی که شما اینجا نیستید، رها بیاد باال که آیه خانم تنها نباشن! رها به گفتوگوی دقایق قبلش اندیشید... صدرا: با مادرم صحبت کردم. وقتی حاجی رفت، شبها برو بالا، به کارای خونه برس و حواست به مادرم باشه! وقتی هم معصومه برگشت، زیاد دورو برش نباش! باشه؟ رها همانطور که به کارهایش میرسید به حرف های صدرا گوش میداد. این بودن آیه برایش خوب بود، برای ِدلش خوب بود! _مزاحم زندگی شما شدم. رها اعتراض کرد: _آیه! حاج علی: ما واقعا شرمنده ی شماییم، هم شما هم خانواده؛ واقعا پیدا کردن جای مطمئنی که میوه ی دلمو اونجا بذارم کار سختیه. صدرا: این حرفا رو نزنید حاج آقا! ما دیگه رفع زحمت میکنیم، شما هم شامتون رو میل کنید، نوش جونتون! صدرا که به سمت در رفت، رها به دنبالش روان شد. از پله ها پایین میرفتند که در ساختمان باز شد و رویا وارد شد.‌ ادامه دارد... نویسنده:
"رمان تن رها لرزید. لرزید از آن اخم های به هم گره خورده... از آن توپی که پر بودنش حسابی معلوم بود! رویا: باید با هم حرف بزنیم صدرا! صدرا لبخندی به رویایش زد: _سلام، چرا بیخبر اومدی! _همچین بیخبرم نیومدم، شما دو روزه گوشیتو جواب ندادی! _حالا بیا داخل خونه ببینم چی شده که اینجوری شدی! رویا وارد شد. صدرا به رها اشاره کرد که وارد شود و رها به داخِل خانه رفت، در که بسته شد رویا فریاد زد: _تو با اجازه ی کی خونه ی منو اجاره دادی؟ صدرا ابرو در هم کشید: _صداتو بیار پایین، میشنون! _دارم میگم که بشنون، نمیگی شگون نداره؟ میخوای توئم مثل برادرت بمیری... خب بمیر! به جهنم! دیگه خسته ام صدرا... خسته! میفهمی؟ _اول که این دختره رو عقد کردی آوردی توی این خونه، حالا هم یه بیوه زن رو آوردی... این یعنی چی؟! این یعنی فقط تو یه...صورت رویا سوخت و حرفش نیمه کاره ماند. رها بود که زد تا بشکند کلامی که حرمت آیه را میشکند رویا شوکه گفت: تو؟! تو؟! تو به چه حقی روی من دست بلند کردی؟! صدرا؟! صدرا: به همون حقی که اگه نزده بود من زده بودم! تو اصلا فهمیدی حرمت همه رو شکستی! چی گفتی؟ رویا خواست چیزی بگوید که صدای مادر صدرا بلند شد: ِ _بسه رویا! اومدی اینجا که حرف بزنی، راهت دادم؛ اما توی خونه ی من داری به پسرم توهین میکنی؟ برگرد برو خونه تون، دیگه ادامه نده! الان هم تو عصبانی هستی هم صدرا! بعدا درباره ش صحبت میکنیم! کلمه ی بعدا رویا را شیر کرد: _چرا بعدا؟ الان باید تکلیف منو روشن کنید! این دختره باید از این خونه بره! هم خودش و هم اون دوست پاپتیش! غرید: صدرا از میان دندانهای کلید شده اش _خفه شو رویا... خفه شو! کسی به در کوبید ادامه دارد... نویسنده:
4_5967470768433400097.mp3
648.9K
آیا حدنصاب قرار گرفتن درزمره یاران حضرت خواندن چهل روز دعای عهد میباشد؟ پاسخ: [برترین کارها،کاربرای است]