فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
《💝💍》
❤️ سوالات مهم درجلسه خواستگاری
🎥 #کلیپ
--•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•--
*تربیت_کودک*
اگر کودک مؤدب می خواهید!
به رفتارهای زشت و مسخره کودک نخندید و مراقب باشید کسی این کار را انجام ندهد.
خندیدن، کودک را تشویق می کند تا این رفتار را منبع شوخی و سرگرمی بداند.
✅ به جای #تنبیه و فریاد، آموزش دهید.
او را سرزنش نکنید. از او بخواهید به دلیل رفتار نامناسب عذرخواهی کند. به طور مثال بگویید: هل دادن کار خوبی نیست و اگر چنین کاری انجام دادی باید بگویی ببخشید
#جوجه_اردک:
يه اردک مادر 6 تا تخم زيبا و کوچيک گذاشته بود . اما يه روز که اون داخل لونش رو نگاه کرد با کمال تعجب ديد که در کنار 6 تا تخم کوچيک خودش ، يه تخم بزرگ هم هست . خيلي عجيبه ، يه تخم ... 👇
4_5900079686427348450.mp3
11.34M
#دفاع_از_حدیث
#دین_زیباست
مخصوص نوجوانان 👉
مخصوص معلمین مدارس 👉
🔻در پاسخ به این سوال که : از کجا بدانیم احادیثی که به دست ما رسیده است از اهل بیت علیهم السلام رسیده و دروغین و جعلی نیست!
قسمت : 1
مقدمه
لطفا برسانید به دست آنکه میشناسید!
4_5922662637354617181.mp3
10.88M
#کارگاه_انصاف 3️⃣3️⃣
#استاد_شجاعی 🎤
▫️ هلاککنندهترین بیانصافیها؛
بیانصافی در حق زیردستانی است
که بخاطر برتریجویی و خودخواهی مدیران و رؤسای خود، مورد ظلم قرار میگیرند!
🔥 داد این مظلومان، خانمانبرانداز است برای ظالمان.
4_5947558350861371274.mp3
3.66M
✴️ #روده_تحریک_پذیر_تهوع_واسهال
✅ #صوت37
🔆روده تحریک پذیر چیست❓
🤔چند نوع روده تحریک پذیر داریم❓
🔰درمان هر یک در طب اسلامی سنتی چگونه است❓
🎤 #استاد_سید_حسین_افشار_نجفۍ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفـرج_الساعه🍃🌺
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای افطار🔰
بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَكَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
التماس دعا
قبول حق
@haram110 🌸
هدایت شده از حرم
4_5947498285743736268.pdf
107.7K
هدایت شده از حرم
Farahmand-Dua-Iftitah.mp3
15.36M
#دعای_افتتاح_صوتی
#استاد_فرهمند_آزاد
دعای سفارش شده مولا #صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ماه مبارک #رمضان
#التماس_دعای_فرج
@haram110
هدایت شده از حرم
2512870.mp3
24.9M
#دعای_افتتاح_صوتی
#مهدی_سماواتی
دعای سفارش شده مولا #صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ماه مبارک #رمضان
#التماس_دعای_فرج
@haram110
حرم
آنها حق نداشتند که آیه ی زیبای زندگی اش را آزار دهند. آیه مداخله کرد: _دارید چیکار میکنید؟ ارمیا
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو
#قسمت_نهم
ارمیا نگاهش را به آیه داد:
_شرمنده، باید بهتر برنامهریزی میکردم اما چون ناگهانی بود یه چیزایی از دستم در رفت.
آیه: غذاتونو بخورید، سرد شد. تقصیر منه که باعث این اتفاقات شدم.
ارمیا گوشی تلفن همراهش را کنارش گذاشت و قاشق را در دست گرفت.
خواست قاشق را در دهان بگذارد که نگاهش به گردن شل زینب افتاد که خوابیده بود:
_ببرمش تو تخت؟خوابش برده.
آیه بلند شد که زینب را بگیرد که ارمیا مانع شد:
_برای شما سنگینه؛ وقتی من هستم لطفا بلندش نکنید!
ارمیا بلند شد و زینب را به سمت اتاقش برد که آیه گفت:
_بذاریدش روی تخت من، اتاق بغلیشه!
ارمیا سری تکان داد و راهش را به سمت در دیگر برد. همان دری که آیه را بارها دیده بود که از آن خارج شده بود. وارد اتاق که شد، زینب را روی تخت گذاشت و صورت غرق در آرامشش را بوسید. وقتی صاف ایستاد نگاهش در اتاق چرخید. تصاویر زیادی از آیه و سید مهدی روی دیوار بود.
چیزی در دلش درد گرفت که باعث شد سرش را پایین بیندازد و از اتاق
خارج شود
ارمیا که خارج شد آیه دم در گفت: _بفرمایید غذاتون سرد شد!
_ممنون دیگه سیر شدم!
آیه: لطفا غذاتونو بخورید، شما ازماموریت اومدید، سید مهدی که از
ماموریت برمیگشت اندازه ی سه نفر غذا میخورد!
آهی کشید و ادامه داد:
_شما هم بفرمایید؛ میدونم تا به دستپخت من عادت کنید کمی طول
میکشه!
ارمیا پشت سر آیه به سمت سفره رفت و نشست:
_برای کسی مثل من که تمام عمرشکسی نبوده به خواست و سلیقه اون غذابپزه و هرچی میذاشتن جلوش باید میخورد، اونم جاهایی مثل پرورشگاه و ارتش، این غذا عین زندگیه و آدما به زندگی کردن زود عادت میکنن!حق داشت سید مهدی که اندازه ی سه نفر میخورد، منم اگه روم میشد میخوردم!
آیه نشست و اندکی برای خودش غذا کشید؛ شاید ارمیا هم از تنها غذا خوردن بدش میآید... مثل سید مهدی!
آیه بیشتر با غذایش بازی میکرد اما ارمیا شوق در دلش آمد که بانویش مقابلش نشسته و این ساعت از شب به خاطر او سفره انداخته و با او همراه شده؛ گاهی توجه های کوچک هم دل غمزدگان محروم مانده از توجه را خوب بازی میدهد!
ارمیا تمام غذای فردای آیه و زینب را که خورد، تشکر کرد:
_خیلی عالی بود!اولین باره که دستپخت شما رو خوردم و میتونم بگم بهترین غذای عمرم بود، بهتره رفع زحمت کنم!
آیه که ظرفها را جمع کرده و در سینی بزرگی میچید، دست نگهداشت و به ارمیایی که قیام کرده بود برای رفتن نگاه کرد:
_اینجا دیگه خونه ی شما هم هست، کجا میخواید برید؟
_نمیخوام حضورم اذیتتون کنه، میرم پیش بچه ها، هنوز توی اون خونه جا دارم.
_حضورتون منو اذیت نمیکنه!
_پس این چادر چیه؟ چهل روزه عقد کردیم.
آیه چادر را روی سرش مرتب کرد:
_با رفتنتون که بهتر نمیشه، بذارید آروم آروم حضورتونو بپذیرم!
ارمیا روی دو زانو مقابل آیه نشست:
_تو دوست داری من بمونم؟
_زینب...
حرفش را برید:
_پرسیدم تو آیه، خود تو چی میخوای؟ اگه من و تو زن و شوهریم به خاطر خواست زینبه، اما بودن و نبودن من توی این خونه فقط به خواست تو انجام میشه؛ من به پدر شدن برای زینبت هم راضی ام! تو بخواه که باشم، هستم، تو نخوای فقط پدر زینب میمونم!
آیه باقی وسایل سفره را درون سینی گذاشت و تا خواست بلندش کند،
ارمیا آن را برداشت و به آشپزخانه برد:
_سلیقه ی خوبی داری، خونه عجیب آرامشبخش چیده شده!
آیه آرام گفت:
_براتون تو اتاق زینب رختخواب میاندازم!
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_نهم ارمیا نگاهش را به آیه داد: _شرمنده، باید بهتر برنامهریزی میکردم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو
#قسمت_دهم
ارمیا سینی را روی اپن گذاشت و به آیه با لبخند نگاه کرد:
_یه پتو و بالشم بدید کافیه!
آیه رختخواب را پهن کرد و حوله و لباس راحتی روی آن گذاشت. ارمیا وارد اتاق شد که آیه گفت:
_شرمنده لباس نداشتم، اینا مال سید مهدیه، اگه دوس نداشتید نپوشید؛ آدما دوست ندارن لباس مرده هارو بپوشن
دیر وقته و رها اینا هم خوابن وگرنه از آقا صدرا میگرفتم! حالا تا فردا که وسایلتون رو میارید یه جور سر کنید. وسیله هم گذاشتم اگه خواستید
برید حموم، آماده ست.
_تو ساکم لباس دارم اما خب چهل روزه که شسته نشده!
_بذارید من میاندازم تو ماشین لباسشویی، اگه با همونا راحتید، همونا رو
بپوشید؛ ملافه ها تمیزن و بعد از استفاده ی شما هم دوباره شسته میشن،
وسواس نیستم اما ممکنه مهموناوسواس باشن، به خاطر همین سعی میکنم همیشه تمیز باشن!
چرا برای ارمیا توضیح میداد؟ شاید چون باید کم کم با اخلاق و رفتار هم آشنا میشدند!
ارمیا حوله و لباسها را برداشت و گفت:
شکستههایم بعد تو
_با اجازه من یه دوش بگیرم!
آیه به اتاقش رفت و زینب را در آغوش کشید. خواب به چشمانش نمیامد مردی مهمان خانه اش شده بود که غریبه ی آشنایی بود با نامی که در شناسنامه ی آیه داشت.
نماز صبح را که خواند، صبحانه را آماده کرد. نوری که از اتاق زینب می آمد، نشان میداد ارمیا هم بیدار است؛ شاید او هم شب را خواب نداشته است.زینب چشمانش را میمالید که از اتاق بیرون آمد:
_مامان! مامان!
آیه به سمتش آمد:
_هیس... بابا خوابه عزیزم!
چشمان زینب برق زد:
_پس کو؟
آیه به دخترکش لبخند زد:
_تو اتاق تو خوابیده.
نتوانست زینب را بگیرد. به سمت اتاق دوید و داد زد:
_بابایی!
ارمیا تازه داشت روی رختخواب دراز میکشید که زینب خود را به آغوشش انداخت. "جان نفس های پدر! من فدای بابایی گفتنهایت دردانه ی سید مهدی!"
ُآیه لباسهایش را مرتب کرد. بلوز، دامن و روسری بزرگی روی سرش تمام
موهایش را پوشانده بود. ارمیا با زینب حرف میزد که صدای آیه آمد:
_پدر و دختر نمیان سر سفره؟
شاید سخت بود برایش صدا کردن ارمیا! برای شروع که بد نبود؟ بود؟
ارمیا زینب به بغل از اتاق خارج شد و با لبخند سر سفره نشست:
_همیشه اینموقع صبحونه میخورید؟
آیه همانطور که استکان چای زیرفون را مقابل ارمیا میگذاشت گفت:
_دوازده ساله که بعد از نماز صبح صبحانه میخوریم؛ یه جورایی خانواده ی یه ارتشی هم ارتشی میشن، غذا خوردن، خواب، بیداری، لباس پوشیدن،
همه چیز تو زندگی یه نظم ارتشی پیدا میکنه!
ارمیا لبخند زد:
_زینب هم هر روز بیدار میشه؟
آیه دستی روی موهای دخترش کشید:
_آره! عادت کرده با هم صبحانه بخوریم و کارامونو انجام بدیم. من ساعت هفت و نیم میرم سر کار و زینب و مهدی میرن پایین پیش محبوبه خانم.
لقمه ای به دست زینب داد که لقمه ای مقابلش گرفته شد. نگاهش را به ارمیا دوخت که صدای آرامش را شنید:
_حالا که میخوای به حضورم عادت کنی!، خوب عادت کن؛ حاالا هم برای تمرین این رو از دست من بگیر!
آیه لقمه را از دست ارمیا گرفت. ارمیا نفس عمیقی کشید و گفت:
_نمی دونستم توی این خونه پذیرفته شدم، به خاطر همین یه ماموریت یه ماهه گرفتم، دو روز دیگه هم باید برم.
زینب مشغول خوردن بود که با شنیدن رفتن ارمیا چشمان اشک آلودش را
به ارمیا دوخت:
_نرو!
بعد از جایش بلند شد و خود را در آغوش ارمیا انداخت. ارمیا نوازشش کرد:
_برای من سختتره، اما وقتی بیام میریم سفر، بهش چی میگن؟ ماه عسل، قبوله؟
نگاهش با آیه بود. آیه نگاهش را به قاب عکس بزرگ سید مهدی دوخت... قلبش درد گرفته بود؛ نه... ماه عسل نمیخواست!
آیه: لازم نیست، شما تا برید و بیایید پاییز شده دیگه، سفر لازم نیست.
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝
1_ میخوای با امام زمان دوست بشی باید عملت حداکثر تشابه سنخیت رو با عمل امام زمان داشته باشه ...
خلاصش میشه 👇
#انجام_واجبات و #ترک_محرمات
یعنی دوری از گنااه کن ،این بهترین چیزیست که تو رو دوست امام زمان میکند.
چیزی که مانع هست بین ما و حضرت گناهان ماست.
ماباید یک #اخلاق_مهدوی داشته باشیم
که در راس این اخلاق ترک معصیت کنیم.
توی گناهان ،دومورد هست که خیلی مارو از حضرت فاصله می اندازه .
⭕️ 1_ بحث حق الناس
⭕️ 2 _بحث گناه های مرتبط با زبان
و در وظایف هشتادگانه از کتاب مکیال المکارم هم امده است.که اینقدر حفظ زبان در آخرالزمان نگه داشتنش مهمه.
و از زبان مهم تر #حق_الناسه
باید بدانی خیلی نمیتونی رفیق امام زمان باشی وقتی که به مردم حق الناسی بدهکاری، حالا یا میتونه مادی باشه یا غیر مادی.
اون داستان معروف دوتا جوانی که میخواستن امام زمانو ببینن و رفتند ماه ها عتبات و بعد هم مکه ....
تو روزهای آخر یک نفرشون توی طواف امام زمان رو دید ،خوشحال شد.
_گفت یا بقیت الله دوستم میتونه شمارو ببینه؟
گفت دوستت نمیتونه منو ببینه
_پرسید برای چی ؟
گفت به خاطر اینکه توی سفر که می آمدید به یک مزرعه گندمزار رسید ،یه دونه گندم از اونجا چید که ببینه رسیده یا نرسیده ،و بعدهم انداخت داخل همون مزرعه . حق الناس گردنشه به خاطر اون یه دونه گندم
به همین دلیل نمیتونه من رو ببینه و از من دور شد .
پس بدان وقتی که حضرت به خاطر یه دونه گندم به اون جوان اذن تشرف و دیدار نداد،ماهایی که حق الناس به گردن داریم تو این زمینه خیلی با حضرت فاصله داریم و نمیتونیم با امام دوست بشیم.
پس باید #خودسازی کنیم .
#روش_دوستی_با_امام_زمان
[برترین کار،کاربرای #فرج است]
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝
2 _مردم را به هرشکلی ،به هر طریقی میتوانی به سوی امام زمان دعوت کنی ،یعنی #مبلغ امام زمان باشی.
این میتونه زبانی باشه ،تو فضای مجازی باشه، ماشین نویسی و دیوار نویسی در سطح شهر و....
خلاصه هر کاری که یاااد ونااام حضرت رو زنده میکنه.
به خصوص امروزه که فضای مجازی در زندگی مردم غالب شده،خیلی میشه تبلیغ امام زمان رو کرد و از این فرصت حداکثر استفاده را برد.
#روش_دوستی_با_امام_زمان
[برترین کار،کاربرای #فرج است]
. 👇تقویم نجومی جمعه👇
👇👇👇کانال عمومی 👇👇👇
✴️ جمعه 👈 27 فروردین / حمل 1400
👈3 رمضان 1442👈 16 آوریل 2021
🏛مناسبت های دینی و اسلامی.
🎇 امور دینی و اسلامی .
📛 صدقه صبحگاهی مطلوب است و برای امور زیر مناسب نیست .
📛 ازدواج عقد و عروسی.
📛 مشارکت
📛 وارد شدن بر رؤسا.
📛و طلب حوائج. و در پی خواسته ای رفتن خوب نیست .
✈️مسافرت : مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت بعد از ظهر و همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی :
🌗 امروز قمر در برج جوزا است و از نظر نجومی روز مناسبی است برای امور زیر :
✳️ شروع نگارش و تحصیل و تعلیم .
✳️ معامله ملک .
✳️ مبادله اسناد .
✳️ارسال کالاهای تجاری نیک
💑 انعقاد نطفه و مباشرت .
👩❤️👨 امشب : امشب ( شب شنبه ) ، دستوری مبنی بر کراهت و استحباب و تاثیر آن بر فرزند وارد نشده است .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ،#اصلاح_مو (سر و صورت) ، باعث طول عمر است .
💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت ، زالو انداختن سبب ضعف مغز می شود .
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود..
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
😴 تعبیر خواب امشب :
اگر شب شنبه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 4 سوره مبارکه " نساء " است .
واتوا النساء صدقاتهن ....
و چنین برداشت میشود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی به او برسد . ان شاءالله شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از حرم
4_5841371963141916999.mp3
9.02M
#قصه_رمضان ۳
🍭 مــزه لبخند
نویسنده؛ سیدحاتمه سیدزاده 🖋
قصهگو؛ زهرا نجد 🎤
تدوینوصداگذاری؛ پارساکمالی 🎧
طرح گرافیکی؛ سمانه صدیقی🎨
هدایت شده از حرم
#یا_رقیـہ_خاتـون🌷
بہ #سومين_روز ماه بندگے سوگند
دوچشم نوڪرتان ماٺ پرچم توسٺ
ز نوڪرانِ قديمِ رقيـہ ساداتم (س)
دلم اسيرِ شب سـوم محـرم توسٺ
#روز_سوم_شد_و_ياد_رقيہ_ڪردهام❤️
@haram110 🌸