eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
636 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
*همه بخونن* ✍ *همسرداری را از شهدا بیاموزیم* هر وقت خونه بود ، توی بچه داری کمکم می کرد. از شستنِ بچه گرفته تا پهن کردنِ لباس‌هاش رویِ بند خلاصه از هیـچ کمکی دریغ نمی‌کرد. هیچ‌وقت هم سخت‌گیری نمی‌کرد که چیزی بخرم یا نه ... البته من هم اهلِ ریخت و پاش نبودم ، عبدالله هم این رو می دونست ... 📌خاطره‌ای از زندگی طلبه شهید عبدالله میثمی 📚منبع: کتاب نیمه پنهان ماه11، صفحات 26 و33
 📞 صدای زنگ تلفن 📞   صدای زنگ تلفن           صدای آشنائيه   تو خلوت خانه ما    رفيق خوش صدائيه تا تلفن زنگ می زند      گوشی رو من بر می دارم با اشتياق گوشی رو من        کنار گوشم می ذارم   بعد سلام بفرمائيد            منتظر صدای ام برای حرف و گفتگو      عاشق يک پيامی ام   مادر بزرگ با خنده هاش    صدای خوب و نازيه برای من صدای اون                صدای دل نوازيه  
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸رسوایی 🚫اعتراف عجیب پسرها به دخترها😳😱😢 «💕🍃دخترای ما خیلی چیزا نمیدونن💕--•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ‌
4_5944973965960153253.mp3
10.07M
مخصوص نوجوانان 👉 مخصوص معلمین مدارس 👉 🔻در پاسخ به این سوال که : از کجا بدانیم احادیثی که به دست ما رسیده است از اهل بیت علیهم السلام رسیده و دروغین و جعلی نیست! قسمت : 8 پنج شاهد تاریخی برای کتابت حدیث در صدر اسلام لطفا برسانید به دست آنکه میشناسید
4_5985302845581167583.mp3
11.17M
✦‍ 0️⃣4⃣ 🎤 ⚜ به انصاف نزدیک ترند آنان که ؛ ۱- برای اهل خانه‌ی خود بهترینند. ۲- برای خانواده‌ی آسمانی خود، بهترینند. ← کسی که در حق ریشه‌های زمینی و آسمانی خود انصاف را رعایت میکند؛ به رعایت انصاف در حق همه‌ی مخلوقات دیگر ، نزدیک‌تر و موفق‌تر است. ┄┅═✦‍═┅┄
4_5897917140329039954.mp3
6.54M
✍ توجه توجه توجه ✍ قابل توجه خانمهای محترم ✍ خانمهایی که از (واجبی)برای موهای زیر بغل استفاده نکردند و گرفتن!!! ✍ کلیه موبرهای موجود در بازار به روشهای شیمیایی تهیه می شود و برای مواد افزودنی انها از سولفات باریوم و یا مواد شیمیایی دیگر استفاده می شود که طبیعتاً در مدت زمان طولانی اثرات شیمیایی آنها در بدن بروز خواهد کرد.  ✍ آنها موبر هستند. نه واجبی!!!
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_بیست_و_سه ***************** چادرش را محکمتر گرفت و سر به زیر به د
"رمان _چه خبری بینمون هست؟ یه روز بی بی و سید اومدن مغازه و ازم خواستن به این دختر کار بدم! گفتن دوره ی قنادی دیده و کارش خوبه، گفتن دانشجوئه ومراعات حال مادر مریضشو بکنم؛ گفتم باشه! قرار شد شبا بیاد کارای فرداش رو انجام بده که بتونه به دانشگاهش برسه! که بتونه هم درسشو تموم کنه هم خرج خونه رو در بیاره که با آبرو زندگی کنه؛، چیزی که شما هیچی ازش نمیفهمین؛ دیشب سفارش زیاد داشتیم برای امروز... این دختر هم میخواست خواهر برادرشو امروز ببره حرم زیارت، برای همین تا این وقت صبح سرکار بود. منم که رسیدم قنادی دیدم روی پا نیست، اصرار کردم و رسوندمش؛ اگه میدونستم شما اینجوری میکنید هرگز این کارو نمیکردم که شما اینجوری آبروی یه آدم آبرودار رو ببرید، خدا از سر تقصیراتتون بگذره! دخترک چادرش را محکمتر دور خود پیچید. زهرا را به خود چسباند و دست محمدصادق را گرفت و به سمت خانه میرفت که صدای زن همسایه بلند شد: _کجا... کجا؟ خودم چندبار دیدم که رفت قنادی و با حاجی رفت پشت ساختمون؛ باید زن حاجی بیاد و بفهمه! زن بیچاره تو خونه بشور و بساب میکنه و تو قنادی کار میکنه و این دختره برای شوهرش دلبری میکنه، اگه راست میگی زنتو بیار حاجی! حاج یوسفی لااله الالله زیر لبی گفت و گوشی تلفن را از جیبش بیرون کشید و شماره گرفت: _سلام حاج خانم... نه اتفاقی نیفتاده... یه سوءتفاهمی پیش اومده که اگه شما جواب سوال منو بدی انشاءالله که حل میشه! من گوشی رو میذارم روی پخش صدا که اینایی که اینجا جمع شدن جوابتون رو بشنون... صدای حاج خانم پخش شد: _خیره حاجی! حاج یوسفی: یادته گفتم سید و بی بی اومد و خواستن که خانم رضوی تو قنادی کار کنن؟ حاج خانم: آره حاجی، یادمه! گفتن دانشجوئه و شبا بیاد کار کنه؟ من خودم میرفتم درو براش باز میکردم میرفت داخل و وقتی کارش تموم میشد در رو قفل میکردم! بیشتر وقتا هم پیشش میموندم و ازش یاد میگرفتم! حاج یوسفی: گاهی روزا میومد قنادی برای چی بود؟ که میرفتیم پشت فروشگاه؟ حاج خانم: برای حساب کتاب بود. صندوقدار از صندوق میدزدید. بهمون کمک کرد حسابرسی کنیم! حسابداری میخونه دیگه، ماشاءالله فوق لیسانس داره و کارشم خوبه! حاج یوسفی: شما تو این مدت رفتاری از من یا خانم رضوی دیدی که... حاج خانم: این چه حرفیه؟! من همیشه تو قنادی بودم، بیشتر به کار قنادا رسیدگی میکردم، به خاطر همین زیاد تو فروشگاه نبودم؛ اما هروقت خانم رضوی میومد، منو صدا میزدی که یه وقت معذب نباشه! حاج یوسفی: دستت درد نکنه، فعلا خداحافظ؛ میام قنادی برات میگم چی شده. خداحافظ! تماس را قطع کرد و منتظر به مردم نگاه میکرد کسی حرف نمیزد اما نگاهها هنوز هم پر از کینه و نفرت بود. دخترک آرام از حاج یوسفی تشکر کرد و به درون خانه رفت. زهرا هنوز بغ کرده گوشه ای نشسته بود. صدای مادر را میشنید که ناله میکند. وقت داروهایش بود و حتما گرسنه اش هم شده بود. به آشپزخانه رفت و صبحانه را آماده کرد. سفره را پهن کرد و کنار بستر مادر نشست و آرام نان خشکی که در شیر گرم ریخته بود را به خوردش میداد. بعد از آسمانی شدن پدر، قلب مادر هم ایستاد! یکسال بعد هم آلزایمرش شروع شد. مادر از کار افتاده، گوشه ی خانه در بستر بود و تمام حقوقی که از بنیاد شهیدمیگرفتند خرج داروهای قلب مادرمیشد ادامه دارد... نویسنده:
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_بیست_و_چهار _چه خبری بینمون هست؟ یه روز بی بی و سید اومدن مغازه و از
"رمان از روزی که مشغول کار شده بود، کمی آب زیر پوست زهرا و محمدصادق رفته بود؛ طفلی ها از همه ی لذت های دنیا محروم شده بودند و شکایت نمیکردند؛ این هم بدبختی دیگری که بر سرشان آمده بود. -آبجی مریم! صدای زهرایش بود. خواهرکش! ِ -جان آبجی؟ زهرا: امروز میریم حرم؟ مریم به فکر رفت. مادر را به که میسپرد؟ میشد چند ساعتی تنها باشد؟ داروهایش را که میخورد، چند ساعتی میخوابید: _مامان که خوابید میریم. زهرا با شوق کودکانه اش دوید و از کمد کوچک کنار اتاق، لباسهایش را آورد و مقابل مریم گذاشت. باآن چادرسیاهی که به سرداشت مقابل گنبد که قرار گرفت، زانو زد. زهرا کنارش نشست. محمد صادق پشت سرشان ایستاده بود. مرد که باشی، سن و سالت مهم نیست دیگر! غیرت داشت روی ناموسش! در هر سنی که باشی، غیرتی میشویروی خواهر هایت! مرد ک باشی شش دنگ حواست پی ناموس میدود، مهم نیست چند سالت باشد! نگاه مریم به گنبد طلایی امام رضا(ع) دوخته شد در دل زمزمه کرد "السلام علیک یا غریب الغربا! سلام آقا!. سلام پناه بی پناه ها! سلام انیس جان! اذن دخول میدی؟ اذنم بده که خسته آمده ام سوی مرقدت! اذنم بده که شکسته پر امده ام سوی گنبدت! آقای شهر بی سروسامان روزگار! آقای خسته تر ز من و همرهان من! ای صحن تو شده سامان قلب من! آقا نگاه میکنی که چگونه شکسته ام؟ آقا نگاه میکنی که مرا زخم میزنند؟ در شهر تو روی دلم پنجه میکشند؟ آقای ضامن آهو مرا ببین! آقا فقط تو مرا ببین! آقای شهر بی سروسامان روزگار! بنگر که چادر مادرت حرمت شکن نبوده به سر دارم! ببین کنار نامم تو را دارم! ام که مرا هجمه کرده اند! بی آبرو نبودم و رسوای عالم و آدم نموده اند! آقای خستگی من و اهل خانه ام! دردانه‌ی صدیقه کبری، دلم شکست! من آمدم که حق بستانم به دست تو! ضربی زنم به طبل انوشیروانی ات!" صدای نقاره ها بلند شد. مریم چشم های خیسش را گرداند. لبخند بر لبش آمد! یکی دیگر شفا گرفت! این صدای نقاره ها ندای شفا یافتن بود؛ شاید هم صدای ضرب طبل انوشیروان بود! "آقا! چگونه با دلم بازی میکنی؟ این همزمانی و این هم آوایی ات! آقا به من خسته اشاره میکنی؟ حقم بگیر ای تو تمنای بی کسان! حقم بگیر ای که نوایت مرا نشان! آقای خسته تر ز من و روزگار من! از روسیاهی من رو سیه گذر!" مریم که اشک میریخت، زهرا به کبوترهای روی گنبد نگاه میکرد.محمدصادق اخم کرده و برای امام، از امروز مریم میگفت، از دردهای مادر میگفت، از اشکها و هق هق های زهرا میگفت! امروز جمعه بود... جمعه های دلگیر! امروز جمعه بود... جمعه ای که بوی انتظار میداد؛ جمعه ای که بود درد میداد، بوی درد بی کسی! بوی درد نبود تو... تویی که منجی بشریتی! تویی که اگر بیایی دیگر زخم زبان نمیزنند! تویی که بیایی دیگر تهمت نمیزنند! تویی که بیایی دیگر یتیمی معنا ندارد؛ مگر تو پدرهمه ی امت پدرت نیستی؟ مگر تو درمان درد کل جهان نیستی؟ پس بیا... مگر تو درمان دردبی درمان امت جدت نیستی؟ مگر تومصلح کل جهان نیستی! بیا که حرف های زیادی با تو دارم اگر بیایی! ادامه دارد... نویسنده:
حرم
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝 14 _ با امام حسین دوست شو وقتی که با امام حسین دوست میشوی ،راب
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝 15 _ صلوات و درود بفرست برای امام زمان به آیت الله بهجت گفتن میخوایم مشرف بشیم خدمت حضرت ،چیکار کنیم ؟ گفت به همین نیت به امام هدیه کنید. ▫️ هم صلوات عادی با ذکر وعجل فرجهم ▫️ هم میتونید صلوات ویژه برای حضرت ( قسمت صلوات بر حجج طاهره ) در کتاب مفاتیح الجنان را مطالعه کنید و به حضرت درود بفرستید.  🌺 «ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وعجل فرجهم ٍ» 🌺
حرم
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝 15 _ صلوات و درود بفرست برای امام زمان به آیت الله بهجت گفتن می
20 روش دوستی با امام زمان (عج) : 🤝 16_ دستور امام صادق در آخر الزمان را رعایت کن.👇 مداومت بر خواندن وقتی که ایمانت حفظ بشه در آخرالزمان ،این خودش دوستی با امام زمانه. ❄️ « یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک َ» 17 _ همواره درآخرالزمان دعای معرفت بخوان ،با امام زمان رفیق میشی همان دعای اللهم عرفنی نفسک ..... شناخت تو رو نسبت به حضرت بیشتر میکنه.
✴️ دوشنبه 👈 6 اردیبهشت / ثور 1400 👈 13 رمضان 1442👈 26 آوریل 2021 🕌 مناسبت های دینی اسلامی . 🔥مرگ حجاج بن یوسف ثقفی " 95 ه" . 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. 🌓شب سه شنبه ساعت 20:49 قمر وارد برج عقرب میشود. 📛 تقارن نحسین و صدقه اول صبح رفع نحوست کند . 📛از منازعه و کشمکش و دعوا پرهیز شود. 📛 انواع دیدارها . 📛 و کوتاه کردن و تراشیدن سر خوب نیست . 🤕 مریص ان خوب گردد. ان شاءالله ✈️ مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد . 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب . امشب :قمر در عقرب است 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز:قمر در برج میزان است و انجام امور زیر نیک است . ✳️ فروختن جواهرات . ✳️ نو پوشیدن . ✳️ و آغاز درمان نیک است . 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، موجب ملال می شود . 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد . 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود . ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد . 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 14 سوره مبارکه " ابراهیم علیه السلام " است . و لنسکننکم الارض من بعدهم ذالک لمن خاف مقامی ..... و از مفهوم ان استفاده می شود که کسی که از دوستان و یا دشمنان خواب بیننده باشد به او برسد . و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید . 🌸زندگیتون مهدوی🌸
joze 13.mp3
3.89M
🔺تحدیر (تندخوانی) جزء سیزدهم قرآن کریم 👤 استاد معتز آقایی