4_5949673171283085174.pdf
1.57M
💯 آموزش جامع فرمولاسیون نوره زرنیخ دار اسلامی 📃 به همراه
"روایات ، تدابیر کامل مصرف #نوره ، درمان بیماری ها با نوره و..."
🎷 مدرس : استاد اشتری
💻 🎷 پشتیبان علمی مقاله : استاد برزویی
💻🎙 تدریس شده در گروه تخصصی واتساپ دانشجویان 🎷 استاد برزویی
⏱ مدت زمان مطالعه : ۱ ساعت
📅 تاریخ تدریس : 1399/09/09
💻 گرد آوردندگان : سرکار خانم الهه صفرخانی(کارشناس اتاق عمل) و
دکتر امین کرمی(دانشجوی پزشکی)
حرم
" رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_بیست_و_نه آیه لبخند زد به روی زن مقابلش: _نمیخوایم مزاحمتون بشیم!
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو
#قسمت_سی
حاج یوسفی: خدا خیرت بده سید، این دختر دست ما امانته، خدابیامرزه پدرش رو ،شیمیایی بود؛ گاهی موج انفجار میگرفتش و این دختر و مادرش مکافات؛ الانم که چند ساله شهید شده و زنش افتاده تو بستر! همه ی امید خواهر و برادرش به این دختره، چشم به راهشن.
غم در چهره ها نشست. این خانواده چقدر با این درد آشنا بودند... درد یتیمی، درد شهادت.
کسی حرفی نداشت، عمق فاجعه آنقدر زیاد بود که دهانها بسته بود.
چه میگفتند وقتی همه این درد مشترک را میشناختند؟
زینب در آغوش ارمیا به خواب رفت. آیه بلند شد تا زینب را از او گرفته و به اتاق ببرد که ارمیا خودش بلند شد و آرام گفت:
_برات سنگینه، من میارمش؛ از حاج خانم یه بالش پتو بگیر پهن کن!
حاج خانوم خودش زودتر بلند شد و به اتاق رفت. وقتی از اتاق بیرون آمد، ارمیا تشکر کرد و زینب را به اتاق برد و روی رختخوابی که در گوشه ی اتاق پهن شده بود خواباند. رویش پتو کشید و آرام موهایش را نوازش کرد. آیه دم در اتاق ایستاده بود و به این پدرانه ها نگاه میکرد.
دلش هنوز با ارمیا نبود، دلش هنوز دنبال سیدمهدی میرفت؛ دلش غیرممکن ها را میخواست، ارمیا هیچ نمیگفت... اعتراض نمیکرد... درک میکرد؛ اصلا چرا اینقدر درک میکرد حال آیه را؟
آیه سری تکان داد و قصد خروج از اتاق را داشت که صدای ارمیا مانع شد:
_خیلی شبیه شماست بانو؛ هم چهره اش، هم رفتاراش؛ گاهی حرکتی میکنه که فکر میکنم شمایید، خیلی شبیه شماست!
آیه هنوز هم شما بود! گاهی میشد که صمیمی تر میشدند اما دوباره از هم دور میشدند. یک جاذبه و دافعه داشتندانگار... چیزی شبیه جزر و مد.
_مهدی همه ش میگفت باید شبیه به من باشه؛ آخر به آرزوش رسید و زینب شبیه من شد.
ارمیا دست از نوازش زینب کشید و صورتش را به سمت آیه که پشت سرش بود چرخاند:
َ_وقتی یه مرداصرار کنه که بچهش شبیه همسرش باشه، به خاطر عشق زیادیه که به اون داره، اینکه میخواد هر جای خونه چهره ی زیبای همسرش رو ببینه!
آیه: اما اون منظورش این نبود، مهدی فقط میخواست شبیه خودش نباشه، اون میخواست وقتی رفت، هیچ نشونی ازش نمونه؛ نگاه به محمد کردی؟ شبیه مادرشه، مهدی شبیه پدرش بود؛ پدرش رفت، خودش رفت... نذاشت یه یادگار ازش داشته باشم، این حق من نبود!
ارمیا دلش گرفت، سرش را پایین انداخت. آب دهانش را به سختی فرو
داد و با صدای آرامی گفت:
_شاید چون شما باید زندگی کنید؛ منم اگه روزی بچه دار بشم، دوست دارم شبیه مادرش باشه!
آیه رو گرداند و رفت. رفت و نگاه مانده بر روی خود را ندید. نگاه مردی
که صبرش در این روزها زیادی زیاد شده بود.
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
حرم
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو #قسمت_سی حاج یوسفی: خدا خیرت بده سید، این دختر دست ما امانته، خدابیامرزه پ
"رمان #شکسته_هایم_بعدتو
#قسمت_سی_و_یک
مریم به سختی نشست،سر حالش بهتر بود.
اینجا را میشناخت، خانه ی حاج یوسفی بود، نگاهی به ساعت انداخت، نه شب بود؛ باید سریعتر به خانه میرفت، زهرا و محمدصادق تنها بودند و برای شام غذا نداشتند. به سختی بلند شد و سرم آویزان رابرداشت. چادرش هم همانجا آویزان بود بر سرش کشید ودراتاق را باز
کرد.
صدای قاشق چنگال و صحبت می آمد. وارد پذیرایی که شد تعداد زیادی سر سفره نشسته بودند
ِ زهرا به سمتش دوید:
_آبجی مریم، خوب شدی؟
ِ خواهرش دست کشید:
_آره عزیزم، خوبم؛ با دست آزادش روی سر ش کشید و گفت اینجا چیکار میکنید؟
حاج خانم به سمتش آمد و دستش را گرفت:
_خوب شد بیدار شدی؛ بیا بشین برات سوپ بیارم بخوری، حاجی رفت دنبالشون؛ نگران مادرتم نباش، خواهرم مواظبشه! بهش زنگ زدم و گفتم چی شده، اونم گفت مواظب مادرت هست تا تو خوب بشی؛ میدونی که با این حالت
نمیتونی بری خونه، مادرت نباید سرما بخوره، برای قلبش بده!
مریم: اما بی بی با اون پا دردش چطور هی به مادرم سر بزنه؟
حاج یوسفی: نترس، گفت همونجامیمونه. سید هم حواسش بهشون هست؛ بیا بشین بابا جان!
مریم به جمعیت نگاه کرد و آرام سلام کرد. همه با خوشرویی جوابش را میدادند انگار همه او را میشناختند. محمدصادق هم بود، در میان مردها نشسته بود. دختری که لبخند عمیقی داشت بلند شد و به سمتش آمد، دستش را گرفت و کنار خودش نشاند:
_من سایه ام... اینم جاریم آیه، اینم خواهر جاریم رها؛ البته قبلش همه با هم دوست بودیما، یکهو همه فامیل شدیم؛ اون آقاهه که از همه خوشتیپ تره محمد همسر منه، بغلیشم آقاارمیابرادرشوهرم و آقایوسف و آقامسیح دوستای آقاارمیا و اونی که بچه بغلشه، آقا صدرا همسر رها؛
این دوتا فسقلی هم مهدی و زینبن که بغل باباهاشون نشستن دیگه، این از ما... حالا غریبی نکن عزیزم!
مریم مات اینهمه صمیمیت ناگهانی سایه شده بود. با صدای گرفته اش اظهار خوشوقتی کرد که محمد رو به سایه گفت:
ُ _سایه جان، عزیزم! نمیخوای سرم رو از دست مریم خانم در بیاری؟
سرمشون تموم شده ها!
سایه لبخندی به پهنای صورت زد و دوباره دست مریم را گرفت و بلند کرد
و به اتاق برد؛ سایه بود دیگر... گاهی عجیب احساس صمیمیت میکرد!
مسیح خیره به راهی که رفته بودند ماند. این دختر آرام عحیب جذاب شده بود. نگاهش را به دنبال خود میکشید؛ نامش را در ذهن تکرار کرد "مریم!" نمیدانست تنهایی و غربت این دختر است که اینگونه ذهنش به دنبالش میرود یا چیزی فراتر؟ شاید او هم دلش هم نفس
میخواست؛ شاید او هم داشت به چشم یک خواستگار نگاه میکرد... به دختری که پدر بود، مادر بود، همه کس بود برای خواهر و برادر کوچکش.
نگاهش را به محمدصادق دوخت... دوست داشت بیشتر بشناسد این خانواده را، دوست داشت بهتر درک کند این زندگی را؛ اصلا نمیدانست که میتواند با زنی زندگی مشترک تشکیل دهد؟ بعد از اینهمه سال که نتوانسته بود کسی را شریک زندگی اش کند، این دختر عجیب به دلش نشسته بود.
ارمیا رد نگاه مسیح را گرفت... برادر بود دیگر، یک عمر با هم بزرگ شده بودند؛ یک عمر بود که سر یک سفره نشسته و با هم روزگار گذرانده بودند، خط نگاه برادر را میشناخت... رد نگاه مانده بر راه آن دخترک، شبیه رد نگاهی بود که بیشتر از سه سال قبل به دنبال آیه میرفت؛ شاید
مسیح هم دلش رفته بود؛ شاید مسیح هم دلش آرامش میخواست...
ادامه دارد...
نویسنده: #سنیه_منصوری
✦
"بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ"
آنچه خدا باقی میگذارد
برایتان بهتر است
اگر مومن باشید :)
هود | ۸۶🌻
خدا بارها میگوید
مهدیش برایتان بهتر است
نکند دل به غیر او ببندید
و از او غافل شوید
که در این وادی همه فنا خواهند پذیرفت
جز خدا و کسانی که منتصب به او هستند
اما بیشتر مردم نمیدانند ...🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✦
💢منجی موعود یا منجی موجود!؟💢
#کلیپ
#مهدی_تنها_نمی_ماند
#روزی_یک_ساعت عمرمان را با خدا معامله کنیم👍
┄┅═✦═┅┄
✴️ پنجشنبه 👈 9 اردیبهشت / ثور 1400
👈 16 رمضان 1442 👈 29 آوریل 2021
🕋 مناسب های دینی و اسلامی .
🐪 ورود محمد بن ابوبکر به مصر " 37 ه " .
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز مبارک و محمودی است و برای:
✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن خوب است.
📛 ولی نقل و انتقال و جابجایی .
📛و ملاقات و دیدارها خوب نیست .
🤒 مریض امروز زود خوب می شود .
👶 مناسب زایمان و نوزاد بعدازظهر عاقل و عابد و رفتار صالح داشته باشد . ان شاء الله
🚘 مسافرت : خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج قوس است و برای امور زیر خوب نیست :
📛 امور مشارکتی .
📛 شروع به شغل و کسب و کار .
📛 تعلیم و تعلم .
📛 فروش طلا و حیوان .
📛 و وام و قرض خوب نیست .
💑 امشب: امشب (شبِ جمعه) ، فرزندش سخنوری توانا با بیانی زیبا و فصیح خواهد بود . ان شاء الله
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری ، باعث حزن و اندوه است .
💉💉حجامت فصد خون دادن .
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث فرج و نشاط می شود .
😴 تعبیر خواب امشب :
اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 17 سوره مبارکه " بنی اسرائیل " است .
و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح ....
و مفهوم آن این است که چیزی که باعث حزن و اندوه خواب بیننده شود پدیدار گردد ولی عاقبت بخیر شود صدقات و مبرات بدهد تا رفع گردد . ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد .
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
15 ماه رمضان
2 ـ حرکت حضرت مُسلم علیه السلام به سمت کوفه
در این روز در سال 60 هـ حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام جناب مسلم بن عقیل علیه السلام را به کوفه روانه کرد.
همراه او پاسخ نامه های کوفیان را داده بود که مضمون آن چنین بود :
«به سوی شما برادر و پسر عمویم، موثق اهل بیت خویش، مسلم بن عقیل را فرستادم. اگر او بنویسد برای من که رأی دانایان و بزرگان و شما متّفق شده و بر آنچه در نامه ها درج کرده اید، به زودی به سوی شما خواهم آمد، ان شاء الله ...» (4)
📚 منابع :
4. مقتل الحسین علیه السلام (ابی مخنف) : ص 16. و ... .
هدایت شده از حرم
#دلنوشته_رمضان
سحر شانزدهم...
✍ رمضان، به پیچ نهایی اش، نزدیک می شود....
و لحظه های قدر از راه می رسند...
شب های قدر، فرصت میوه چینی اند...
و ما...
برداشت می کنیم، همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان، کاشته ايم، ...
❄️عمر یکساله ام را که برانداز میکنم، هیییچ نقطه ی روشنی، برای دریافت کرامتت نمی بینم...
اما...
مهربانی یکساله تو را، که مرور می کنم..؛ دلم به لیلةالقدر این رمضان نیز، قرص می شود...
❣سالهاست که رسم میان من و تو، همین بوده است... ؛
من... یکسال...را خراب کرده ام...
و تو....سال بعد... را به نیکوترین تقدیر، نوشته ای...
چه رازی است میان تو و اسم "رحمانت"..
که از هر چه بگذری، مهر پاشیدن بر بندگانت را، رها نمی کنی...؟
❄️سیاه دل تر از همیشه...
و شکسته تر از هر سال...
چشم براه لیلةالقدرت نشسته ام....
اما...یقین دارم... ؛
که سهم عظیمی از "ع ش ق" را برایم، کنار گذاشته ای...
❄️من، بی تو، تمام می شوم...؛ دلبرم....
دفتر تقدیرم را، از هر چه خالی می کنی، خیالی نیست....
اما.... تقدیر مرا، از لمس وجودت...خالی مکن...
من...بدون تو.... یعنی...؛ تماااام
تو..تنها ثروت قابل شمارش منی...خدا
و من...
به انتظار سهم بیشتری از تو، گوشه سفره رمضانت را، رها نکرده ام....
❣رحمان...مگر جز مهر ... می داند...؟
لیلةالقدر مرا، به طوفانی از مهرت...تکان بده....
یا رحمان....یا رحمان... یا رحمان
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی
@haram110
هدایت شده از حرم
#شانزدهمین_روزضیافت_الله
درعشق علامتی به جززینب نیست
درصبر قیامتی به جززینب نیست
آن جامه عصمتی که زهراپوشید
زیبنده قامتی به جززینب نیست
#توسل_به_علیاء_مخدره
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
#العفو
هدایت شده از حرم
animation.gif
16.79M
💠 دعای روز ﴿ شانزدهم ﴾
🌙 مـاه مبــارک رمضــان
التماس دعا خوبان🌷
هدایت شده از حرم
monjatae-ameral-momenen1.mp365005.mp3
4.49M
🙏مناجات و صوت بسیار زیبا و تاثیر گذار حضرت امیرالمومنین در مسجد کوفه
🌹
😔الهم انی اسئلک الاماااان
التماس دعا
▪️ @haram110
4_5902392977287807104.mp3
3.95M
#تحدیر_سی_جزءقرآن
(تندخوانی)
🌹تلاوت جزء شانزدهم قرآن کریم توسط استاد معتز آقایی🌹
هدایت شده از حرم
حرم:
👌دوستان و سروران گرامی!
شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم.
زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام:
http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/
زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام:
http://alkafeel.net/zyara/
توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است...
🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ...
🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ...
🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ...
🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند
🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸
🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁
✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨
السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا
اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ
قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله
بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ
وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا
رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟
🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام)
اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید
بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
🙏🏼💎🙏🏼 نماز ساده شب هفدهم ماه رمضان با ثواب های شگفت انگیز
قالَ امیرُالمؤمنین علیه السلام: مَنْ صَلَّى لَيْلَةَ سَبْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي الْأُولَى مَا تَيَسَّرَ بَعْدَ فَاتِحَةِ الْكِتَابِ، وَ فِي الثَّانِيَةِ مِائَةَ مَرَّةٍ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِائَةَ مَرَّةٍ، أَعْطَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ أَلْفِ أَلْفِ حَجَّةٍ وَ أَلْفِ أَلْفِ عُمْرَةٍ وَ أَلْفِ غَزْوَة. (بحارالأنوار، ج97، ص384 به نقل از اربعین شهید)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس در شب هفدهم ماه رمضان 2 رکعت نماز بخواند، در رکعت اوّل، یک حمد و یک سوره دلخواه و در رکعت دوم، یک حمد و صد بار سوره توحید، و بعد از نماز صدبار لااله الاالله بگوید، خداوند ثواب یک میلیون حج و یک میلیون عمره و هزار غزوه را به او اعطا می کند.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏🏼 ادعیه شب هفدهم ماه رمضان
1) حضرت کاظم علیه السلام فرمود: شب هفدهم ماه رمضان شبی است که دو جمع مسلمانان و کفار در روز بدر با یکدیگر روبرو شدند و خداوند آیات بزرگ خویش را در اولیا و دشمنانش ظاهر ساخت. دعای این شب عبارت است از:
يَا صَاحِبَ مُحَمَّدٍ صلّی الله علیه وآله يَوْمَ حُنَيْنٍ، وَ يَا مُبِيرَ الْجَبَّارِينَ، وَ يَا عَاصِمَ النَّبِيِّينَ، أَسْأَلُكَ بِ يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ، وَ بِ طه وَ سَائِرِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تَهَبَ لِيَ اللَّيْلَةَ تَأْيِيداً تَشُدُّ بِهِ عَضُدِي وَ تَسُدُّ بِهِ خَلَّتِي، يَا كَرِيمُ أَنَا الْمُقِرُّ بِالذُّنُوبِ فَافْعَلْ بِي مَا تَشَاءُ لَنْ يُصِيبَنِي إلَّا مَا كَتَبْتَ لِي، عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ أَنْتَ حَسْبِي وَ أَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ، اللَّهُمَّ إنِّي أَسْأَلُكَ خَيْرَ الْمَعِيشَةِ أَبَداً مَا أَبْقَيْتَنِي بُلْغَةً إلَى انْقِضَاءِ أَجَلِي، أَتَقَوَّى بِهَا عَلَى جَمِيعِ حَوَائِجِي،وَ أَتَوَصَّلُ بِهَا إلَيْكَ مِنْ غَيْرِ أَنْ تَفْتِنَنِي بِإكْثَارٍ فَأَطْغَى، أَوْ بِتَقْتِيرٍ عَلَيَّ فَأَشْقَى، وَ لَا تَشْغَلْنِي مِنْ شُكْرِ نِعْمَتِكَ، وَ أَعْطِنِي غِنًى عَنْ شِرَارِ خَلْقِكَ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الدُّنْيَا وَ شَرِّ مَا فِيهَا، اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلِ الدُّنْيَا لِي سِجْناً، وَ لَا تَجْعَلْ فِرَاقَهَا لِي حَزَناً، أَخْرِجْنِي عَنْ فِتَنِهَا إذَا كَانَتِ الْوَفَاةُ خَيْراً لِي مِنْ حَيَاتِي، مَقْبُولًا عَمَلِي إلَى دَارِ الْحَيَوَانِ وَ مَسَاكِنِ الْأَخْيَارِ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَزْلِهَا وَ زِلْزَالِهَا وَ سَطَوَاتِ سُلْطَانِهَا وَ بَغْيِ بُغَاتِهَا، اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنِي فَأَرِدْهُ، وَ مَنْ كَادَنِي فَكِدْهُ، وَ اكْفِنِي هَمَّ مَنْ أَدْخَلَ عَلَيَّ هَمَّهُ، وَ صَدِّقْ قَوْلِي بِفِعْلِي، وَ أَصْلِحْ لِي حَالِي، وَ بَارِكْ لِي فِي أَهْلِي وَ مَالِي وَ وُلْدِي وَ إخْوَانِي، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِي، وَ اعْصِمْنِي فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمُرِي حَتَّى أَلْقَاكَ وَ أَنْتَ عَنِّي رَاضٍ.»
پس حاجتت را بخواه و سجده کن و در سجده بگو:
«سَجَدَ وَجْهِيَ الْفَانِي الْبَالِي الْمَوْقُوفُ الْمُحَاسَبُ الْخَاطِي لِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ الْبَاقِي الدَّائِمِ الْغَفُورِ الرَّحِيمِ، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ،أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إلَيْهِ.» (بحارالأنوار، ج98، ص45-46 به نقل از اقبال الاعمال)
2) دعای پیامبر صلّی الله علیه وآله در شب هفدهم ماه رمضان عبارت است از:
«اللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ، أَمَرْتَنَا فِيهِ بِعِمَارَةِ الْمَسَاجِدِ وَ الدُّعَاءِ وَ الصِّيَامِ وَ الْقِيَامِ، وَ ضَمِنْتَ لَنَا فِيهِ الْإجَابَةَ، وَ قَدِ اجْتَهَدْنَا وَ أَنْتَ أَعَنْتَنَا فَاغْفِرْ لَنَا فِيهِ وَ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْهُ، وَ اعْفُ عَنَّا فَإنَّكَ رَبُّنَا، وَ ارْحَمْنَا فَأَنْتَ سَيِّدُنَا، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَنْقَلِبُ إلَى مَغْفِرَتِكَ وَ رِضْوَانِكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، إنَّكَ أَنْتَ الْأَجَلُّ الْأَعْظَمُ.» (بحارالأنوار، ج98 ،ص78 به نقل از البلدالامین)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🚿🚿🚿 دستور غسل برای شب هفدهم ماه مبارک رمضان
سروران و دوستان گرامی!
بنا بر روایات و فرموده مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الاعمال»، غسل در شب های فرد ماه رمضان، یعنی شب های اول، سوم، پنجم و ...؛ و در تمام شب های دهه آخر ماه استحباب دارد. البته در بعضی شب ها تاکید بیشتری شده است، نظیر شب اول، شب15، شب های قدر، شب24، شب25، شب27، شب29 و شب آخر ماه رمضان. (اقبال الاعمال، ص400 و 485)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🕋🙏درخواست حجّ از خداوند متعال در شب 17 ماه رمضان
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: حجّ را در شب هفدهم ماه رمضان از خدا بخواهید و هر سال در شب قدر، در شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان، رفتن حجّاج به حجّ نوشته و ثبت میشوند. (بحار الأنوار، ج97، ص9 به نقل از دعائم الاسلام)
حضرت باقر علیه السلام فرمود: شب هفدهم ماه رمضان، شبی است که رفتن حجّاج به حجّ نوشته و ثبت میشود. (بحار الأنوار، ج97، ص10 به نقل از دعائم الاسلام)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🔥🔥🔥 به نقل مرحوم محدث قمی در وقایع الایام، در شب هفدهم ماه رمضان، عایشه دختر ابوبکر مرد. (وقایع الایام، ص۳۷) 🌺🌺🌺😁😁😁
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😡 خداوند از نام حمیرا بدش می آید
عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِاللَّهِ علیه السلام وَ هُوَ وَاقِفٌ عَلَى رَأْسِ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى وَ هُوَ فِي الْمَهْدِ، فَجَعَلَ يُسَارُّهُ طَوِيلًا. فَجَلَسْتُ حَتَّى فَرَغَ فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ: ادْنُ إِلَى مَوْلَاكَ فَسَلِّمْ عَلَيْهِ، فَدَنَوْتُ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَرَدَّ عَلَيَّ بِلِسَانٍ فَصِيحٍ، ثُمَّ قَالَ لِي: اذْهَبْ فَغَيِّرِ اسْمَ ابْنَتِكَ الَّتِي سَمَّيْتَهَا أَمْسِ، فَإِنَّهُ اسْمٌ يُبْغِضُهُ اللَّهُ، وَ كَانَتْ وُلِدَتْ لِي بِنْتٌ وَ سَمَّيْتُهَا بِالْحُمَيْرَاءِ. فَقَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام: انْتَهِ إِلَى أَمْرِهِ تَرْشُدْ، فَغَيَّرْتُ اسْمَهَا. (بحار الأنوار، ج48، ص19 به نقل از اعلام الوری)
يعقوب سراج گفت: خدمت حضرت صادق علیه السلام رسيدم. او بالاى سر فرزندش ابی الحسن موسى علیه السلام بود كه در گهواره قرار داشت و با او مدتى طولانى سرگوشى صحبت مي كرد. نشستم تا صحبتش تمام شد، پس از جاى خود حركت كرده جلو رفتم. فرمود: برو پيش آقايت و بر او سلام كن. نزديك شده سلام كردم. با زبان فصيح جواب سلامم را داد و سپس فرمود: برو اسم دخترت را كه ديروز گذاشتى تغيير ده، زیرا خدا به این اسم بغض می ورزد. (ماجرا این بود که) دخترى برايم متولد شده بود كه او را حميراء ناميده بودم. حضرت صادق فرمود: برو دستور مولايت را انجام بده تا هدایت و رهنمون شوى. پس اسم دخترم را تغيير دادم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😮😧می دانی چرا نام غلامم را عبدالرحمن گذاشتم؟
رُوِيَ عَنْ مَسْرُوقٍ أَنَّهُ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَجَلَسْتُ إِلَيْهَا فَحَدَّثَتْنِي وَ اسْتَدْعَتْ غُلَاماً لَهَا أَسْوَدَ يُقَالُ لَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ. فَجَاءَ حَتَّى وَقَفَ فَقَالَتْ: يَا مَسْرُوقُ! أَ تَدْرِي لِمَ سَمَّيْتُهُ عَبْدَ الرَّحْمَنِ؟ فَقُلْتُ: لَا. فَقَالَتْ: حُبّاً مِنِّي لِعَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُلْجَمٍ. (بحار الأنوار، ج32، ص342)
مسروق می گوید: نزد عایشه رفتم و نشستم. پس با من صحبت می کرد و در آن حین، غلام سیاهش را که به او عبدالرحمن می گفتند، صدا کرد. آن غلام حاضر شد. عایشه گفت: ای مسروق! آیا می دانی چرا نامش را عبدالرّحمن گذاشتم؟ گفتم: خیر. گفت: به دلیل محبّتی که به عبدالرّحمن بن ملجم دارم.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😡👊🏾آن دو زن به پیامبر صلّی الله علیه و آله سم دادند
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: تَدْرُونَ مَاتَ النَّبِيُّ أَوْ قُتِلَ؟ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ؟» فَسُمَّ قَبْلَ الْمَوْتِ. إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ فَقُلْنَا: إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ. (بحار الأنوار، ج22، ص516 به نقل از تفسیر عیاشی)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: آیا می دانید که رسول خدا صلّی الله علیه و آله به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا کشته شد؟ خداوند نیز می فرماید: «آيا اگر او بميرد يا كشته شود، از عقيده خود بر می گرديد؟ آن حضرت قبل از این که از دنیا بروند، مسموم شدند. آن دو بانو (یعنی عایشه و حفصه، دو همسر رسول خدا)، سم را به آن حضرت نوشانیدند لذا ما می گوییم: آن دو بانو و پدرانشان، بدترین کسانی هستند که خداوند خلق فرموده است.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»