eitaa logo
حرم
2.7هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
6.8هزار ویدیو
652 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟نسل جوان را بہ جهان رهبرے ✨جلوه ے توحيد، علے اڪبرے 🌟هر ڪہ هواے رخ احمد ڪند ✨در تو تماشاے پيمبـر ڪند (ع)❣️✨ ❣️✨
* 💞﷽💞 ‍ -من دوست داشتم اما قرار بود فقط خانواده ها باشن. اگر من دوست خودم رو دعوت میکردم خب بقیه هم دوست داشتن یکی رو دعوت کنن سپیده که ذاتا دختر خوش قلبی بود این دلیل را پذیرفت و نرم شد و خب میدانست اگر بخواهد قهر بماند از فضولی خواهد ترکید. البته شاید اگر در همان حالت قهر می ماند بهتر بود چون در تمام طول راه با سوال هایش راحله را کلافه کرد... خب در کلاس و دانشگاه هم که تکلیف معلوم بود. پسر ها از نیما و دخترها از راحله، توقع شیرینی داشتند. راحله و نیما قصد داشتند در دوران نامزدی در دانشگاه طوری برخورد کنند که کسی نفهمد اما از آنجا که همیشه یک سری از کلاغ ها منتظر اخبار دسته اول هستند همه میدانستند چه شده و انکار قضیه راه ب جایی نمیبرد. این شد که هر دو را مجبور کردند بروند و دو تا جعبه شیرینی بگیرند. از شما چه پنهان که خب، برای هر دو نفر هم تجربه شیرینی بود این خرید دو نفره...برای همین مخالفتی نکردند. وقتی هر دو جعبه شیرینی در دست وارد حیاط دانشکده شدند اولین کسی که مقابلشان ظاهر شد کسی نبود جز دکتر پارسا... سیاوش که داشت از دانشکده خارج میشد با دیدن خانم شکیبا دوشادوش یک مرد جوان که با هم گفت و خندی هم داشتند تعجب کرد. قبل از اینکه بتواند به چیزی فکر کند به آنها رسیده بود. نیما سلام کرد و در حالیکه در جعبه شیرینی را باز میکرد گفت: -بفرمایید استاد...شیرینی نامزدی.. و بعد شوخی کنان اضافه کرد: -هرچند شما شیرینی ازدواجتون رو به ما ندادید سیاوش که انگار در دنیای دیگری بود ناباورانه دست کرد و اتوماتیک وار دانه ای از شیرینی ها را برداشت و نگاهی گیج و مبهوت به خانم شکیبا انداخت. نگاهی که رگه هایی از خشم در آن موج میزد. راحله قبلا هم این چشم های ابی رنگ را وقتی عصبانی میشد دیده بود. رنگ ابی تیره شان با آن برق غضب الود ادم را یاد دریاهای طوفانی، کف آلود و تیره فام شب می انداخت .... راحله یکباره تنش لرزید. اما نیما که گویا بیخیال تر از این حرفها بود متوجه این نگاه نشد و با بی خیالی گفت: -خب، با اجازه ما بریم استاد.. بچه ها منتظرن و رو به راحله گفت: -بریم راحله جان و راه افتاد. راحله خودش را از زیر نگاه پارسا بیرون کشید و دنبال نیما به راه افتاد. جرات نمیکرد برگردد و دوباره استاد را ببیند. اما وقتی به اندازه کافی دور شدند نیم نگاهی یواشکی به عقب انداخت و دید پارسا همانطور که از در دانشگاه بیرون میرفت شیرینی را طوری با عصبانیت در سطل زباله پرتاب کرد که گویا داشت مسبب تمام مشکلات زندگی اش را پرتاب میکند... مغزش هنگ کرده بود. آن نگاه پارسا، این برخورد، آخر چرا? اما این تنها سوال ذهنش نبود. چرا نیما اینقدر بیخیال بود? چطور متوجه نگاه استاد نشده بود? مگر میشود مردی نسبت به همسرش اینقدر بی تفاوت باشد?آن هم مردی با اعتقادات مذهبی نیما? و این سوال برایش خیلی مهم تر از رفتار گیج کننده پارسا بود. اولین روز نامزدی چقدر تلخ شروع شده بود... ...
* 💞﷽💞 ‍ : تصمیم سیاوش و اما سیاوش... وقتی از در دانشکده بیرون می آمد خشمش هر لحظه بیشتر میشد و اخم هایش در هم تر! طوری که وقتی جلوی در بیمارستان نگه داشت تا صادق سوار شود ، سید از اخم هایش وحشت کرد و پرسید: -یا ابوالفضل... این چه قیافه ایه? و سیاوش که گویا تازه به خودش آمده باشد نطق ش باز شد: -وقتی میگم دختر جماعت احمقن میگی چرا.. فقط دنبال اینن که شوهر کنن. اینقدرم هول هستن که نگاه نمیکنن به کی بله میگن. فکر میکردم این یکی یکم عاقله اما انگار همشون سرو ته ی کرباسن و صادق در حالیکه آور کتش را عقب میگذاشت با همان خون سردی اعصاب خرد کنش گفت: -خب لطفا قسمت اول ماجرا رو بگو تا ببینم چی شده -ولش کن..اصلا ارزش نداره.. خلایق هرچه لایق..اصلا به من چه و صادق هم چون اخلاق سیاوش را بلد بود میدانست هر اصراری نتیجه عکس خواهد داشت برای همین شانه ای بالا انداخت و گذاشت تا سیاوش آرام شود و خودش حرف بزند. اما گویا این بار آرام شدنی در کار نبود. تا سه روز سیاوش همچنان عنق بود و صادق مات و مبهوت این رفتار. چرا باید ازدواج یک دختر، اینقدر برای سیاوش مهم باشد? تنها حدسی که زد این بود که نکند سیاوش ... برای همین تصمیم گرفت از ته و توی ماجرا سر در بیاورد و آنقدر پا پی سیاوش شد تا بالاخره سیاوش دهان باز کرد: -همین دختره..شکیبا... همون که اول ترم با هم دعوا میکردیم -همون چادریه? -اره،خودش..دختره احمق!! صادق قاشقی سالاد خورد و گفت: -خب چرا احمق?چکار کرده? - نامزد کرده!! سید همان طور که قاشق را بالا برده بود تا توی دهانش بگذارد چندثانیه ای به سیاوش خیره شد و گفت: -میبینم که پیش بینی من درست از آب در اومد و زد زیر خنده و ادامه داد: -خب تو چته حالا?نکنه میخواستی...? و ادامه حرفش در میان خنده هایش گم شد.. ...
* 💞﷽💞 ‍ سیاوش نگاهی عاقل اندر سفیه به صادق انداخت و گفت: -برو بابا تو هم....قاطی داریا! من حرفم چیز دیگه س...آخه ادم کم بود زن این پسره عوضی شده? -کدوم پسره? -نیما! صادق برای دومین بار قاشق بالا رفته را پایین اورد و در حالیکه گویا باورش نشده بود پرسید: -نیما?نیما محسنی?همون ک میگفتی ...? و سیاوش با عصبانیت جواب داد: -اره،همون...دختره خنگ صادق سرش را پایین انداخت و مشغول بازی کردن با غذایش شد. سیاوش هم که گویا یاداوری این جریان اتش خشمش را از زیر خاکستر بیرون اورده بود جوری با عصبانیت تیکه کبابش را میجوید که انگار نیما محسنی زیر دندانش بود. مدتی به سکوت گذشت تا اینکه صادق پرسید: -خب میخای چکار کنی? بری بهش بگی? سیاوش خیره در چشمان سید گفت: -بچه شدی?فک میکنی قبول میکنه?اونم با اون روابط حسنه ما! اصن چه دلیل و مدرکی دارم ک ثابت کنم? این آدم اینقد زرنگه تو دانشکده هیچ رد پایی نداره... تنها جایی ک سرو کله ش پیدا میشه تو بسیج و صف اول نماز جماعت و این حرفهاست... هر کثافت کاری داره مال خارج از دانشکده ست... اون دفعه هم که من دیدمش تو باغای نزدیک باشگاه سوار کاری بود.... بخاطر خانواده ش و شغل پدرش بی گدار ب اب نمیزنه... صادق حرفهای سیاوش را با سر تایید کرد و بعد پرسید: - خب حالا چرا برای تو اینقدر مهمه? سیاوش با همان دهان پر گفت: -از حماقت بدم میاد... و صادق با لبخندی مرموز پرسید: -فقط همین? و سیاوش که اصلا حوصله شوخی نداشت گفت: -نه! عاشقش بودم.. تو هم مسخره بازیت گرفته صادق پوزخندی زد و دوباره مشغول غذایش شد. سیاوش احساس کرد آرامتر شده. انگار این اقرار طنز گونه به گوشش خوش آمده باشد. البته خودش هم خیلی دلیلش را نفهمید اما گویی مخدری به رگ و پی اش تزریق کرده باشند در حالتی خلسه گونه فرو رفت و از تندی و عصبانیت ش کاسته شد... ...
مداحی_آنلاین_یار_دردانه_ی_من_امیر_برومند.mp3
2.44M
🌸 (ع) 💐یار دردانه ی من 💐همه افسانه ی من 🎤 👏 👌بسیار زیبا
مداحی آنلاین - اگه حیدریم یا پیغمبریم - بنی فاطمه.mp3
3.08M
🌸 (ع) 💐علی اکبر لیلا سید و سالارم 💐علی اکبر لیلا خیلی دوست دارم 🎤 👏 👌فوق زیبا
متن توقیع امام زمان عجّل الله تعالی فرجه
متن توقیع امام زمان عجّل الله تعالی فرجه پیش از خواندن متن آخرین توقیعی که امام زمان عجّل الله تعالی فرجه به آخرین نائب خود در غیبت صُغری نوشته بودند توضیحی درباره ی واژه ی «توقیع» بیان می کنیم. توقیع چیست ؟! توقیع اصطلاحی در فرهنگ شیعی به معنای مکاتبات و منشور های امامان معصوم علیهم السلام به‌ ویژه حضرت ولی ‌عصر عجل ‌الله ‌تعالی ‌فرجه می ‌باشد؛ این اصطلاح به هر گونه سخن شفاهی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه نیز اطلاق شده است. بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ السَّمُرِیَّ ! أَعْظَمَ اللهُ أَجْرَ إِخْوَانِکَ فِيکَ فَإِنَّکَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَکَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَکَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُومَ مَقَامَکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ التَّامَّةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ ذَلِکَ بَعْدَ طُولِ الْأَمَدِ وَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ امْتِلَاءِ الْأَرْضِ جَوْراً وَ سَيَأْتِی إِلَى شِيعَتِی مَنْ يَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ ... أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْيَانِیِّ وَ الصَّيْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَرٍ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِيمِ بنام خداوند بخشنده مهربان ای علی بن محمّد ﺳَﻤُﺮﻯ ! خداوند متعال به براداران دينی‌ ات پاداشی عظيم در از دست دادنت كرامت فرمايد به درستی كه تو از امروز تا شش روز ديگر وفات خواهی يافت پس خود را براى مرگ مهيّا كن و به أحدى وصيّت مكن كه پس از وفات تو قائم مقام تو شود زیرا غيبت بزرگ واقع شده و ظهورى نيست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دل ها و پر شدن زمين از ستم واقع خواهد شد و به زودى كسانى نزد شيعيان من می آيند و ادّعاى مشاهده می كنند ... آگاه باشید ! هر كه پيش از خروج سفيانى و صيحه ی آسمانى ادّعاى رؤيت و مشاهده كند او بسیار دروغگو و افترا زننده است هیچ حرکت و قدرتی نیست مگر به وسیله ی خدای بلند مرتبه و بزرگ. (1) توضیح : مقصود به ادّعای مشاهده در این توقیع آن است که کسی ادّعا کند من هر گاه بخواهم خدمت حضرت رسیده، ایشان را دیده و دستور می ‌گیرم و در حقیقت من دربان و نائب خاص ایشان هستم که چنین ادّعایی را باید در عصر غیبت کبری تکذیب کرد و این موضوع با رؤیت کمی از افراد در عصر غیبت و رسیدن خدمت آن حضرت منافاتی ندارد. 📚 منابع : 1. الغَيبة (شيخ طوسی) : ص 242. و ... .
✴️ دوشنبه 👈 23 اسفند/ حوت 1400 👈11 شعبان 1443👈14 مارس 2022 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌹میلاد شبیه رسول خدا صلی الله علیه واله حضرت علی اکبر علیه السلام " روز جوان ". 🌙⭐️ امور دینی و اسلامی. 🚘سفر:مسافرت خوب نیست و در صورت نیاز همراه صدقه باشد. 🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظور مریضی است که امروز مریض شود). 👶 زایمان خوب و نوزاد مبارک و عمر طولانی و پیوسته روزی دار باشد.ان شاءالله 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است: ✳️خواستگاری عقد و امور ازدواجی. ✳️ شروع امور دائمی. ✳️ شروع به کار و آغاز شغل. ✳️ رفتن به خانه نو. ✳️ خرید خانه و ملک. ✳️ شروع به معالجه و درمان. ✳️ خرید حیوان و وسیله سواری. ✳️ شروع شغل. ✳️ و عهدنامه نوشتن با رقیب نیک است. 👩‍❤️‍👩 مباشرت و مجامعت: مباشرت امشب، فرزند سخاوتمند ،بسیار نرم دل و مهربان بوده و موحد از دنیا برود. 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه می شود. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث خبط دماغ می شود. 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد. 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 12 سوره مبارکه "یوسف " علیه السلام است. ارسله معنا غدا یرتع و یلعب.....‌‌‌‌‌ و از مفهوم آن استفاده می شود که عزیزی از خواب بیننده دور افتد و عاقبت آن دور افتاده خیر و نیک باشد.ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸
11 شعبان 1 ـ ﻭﻟﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 33 هـ ﺷﺒﻴﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻧﺒﻴﺎﺀ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺁﻣﺪ. (1) ﻧﺎﻡ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ «ﻋﻠﻰ»، ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻴّﺪ ﺍﻟﺸّﻬﺪﺍﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻣﺎﺩﺭﺷﺎﻥ ﻟﻴﻠﻰ ﺑﻨﺖ ﻣُﺮة ﺛﻘﻔﻰ ﺍﺳﺖ. ﻛﻨﻴﻪ ی ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻃﺒﻖ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ «ﺍﺑﺎ ﺍﻟﺤﺴﻦ» ﺍﺳﺖ. (2) ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺑَﺰَﻧﻄﻰ ﻫﻢ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﻭﺍﺭﺩﻩ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻫﻢ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﻴﻢ : «ﺻﻠّﻰ الله عَلَیکَ ﻭَ ﻋَﻠﻰ ﻋِﺘﺮَتِکَ ﻭَ ﺍﻫﻞِ بَیتِکَ ﻭَ ﺁﺑﺎئِکَ ﻭَ أﺑﻨﺎئِکَ ﻭَ ﺍُﻣَّﻬﺎتِکَ ﺍلأﺧﻴﺎﺭِ ﺍﻟَّﺬﻳﻦَ ﺃَﺫﻫَﺐَ ﻋَﻨﻬُﻢُ ﺍﻟﺮِّﺟﺲَ ﻭَ ﻃَﻬِّﺮﻫُﻢ ﺗَﻄﻬﻴﺮﺍً» (3) ﻭ ﻟﻔﻆ ﺃﺑﻨﺎﺀ ﺩﺭ ﺯﻳﺎﺭﺕ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺘّﻰ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻌﻪ ی ﻛﺮﺑﻠﺎ ﻧﺰﺩیک 27 ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﻣﺒﺎﺭک ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ. (4) 📚 منابع : 1. ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ (ﻣﻘﺮّﻡ) : ﺹ 16 ـ 15 ﺑﻪ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﺍﻧﻴﺲ ﺍلشیعة. مستدرک سفینة البحار : ج 5، ص 413. 2. ﻛﺎﻣﻞ ﺍﻟﺰﻳﺎﺭﺍﺕ : ﺹ 240. بحار الأنوار : ج 98، ص 186. 3. همان. 4. ﻋﻠﻰ ﺍﻛﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ (ﻣﻘﺮّﻡ) : ص 20 ـ 16.
🙏👌نمازهای روز دوشنبه حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هرکس روز دوشنبه ده رکعت نماز بخواند، در هر رکعت، یک بار سوره حمد و ده بار سوره توحید، خداوند در روز قیامت برای او از آن نماز نوری قرار می دهد که از آن نور، موقف (قیامت) روشن می شود به گونه ای که همه کسانی که خداوند خلق کرده است، در آن روز به واسطه آن نماز به او غبطه می خورند. (جمال الأسبوع، ص41) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، وقتی روز بلند شد، چهار رکعت نماز بخواند، در رکعت اول سوره حمد و آیةالکرسی، در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید، در رکعت سوم سوره حمد و سوره فلق و در رکعت چهارم سوره حمد و سوره ناس، و بعد از نماز ده بار استغفار کند، خداوند همه گناهانش را می آمرزد و به او قصری در بهشت فردوس عطا می کند که ویژگی آنچنانی دارد که در روایت بیان شده است. (جمال الاسبوع، ص68) ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🙏نماز والدین در روز دوشنبه بعد از بالا آمدن آفتاب قَالَ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله:‏ مَنْ صَلَّى يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ الْحَمْدَ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ مَرَّةً مَرَّةً، وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، وَ وَهَبَ ثَوَابَهَا لِوَالِدَيْهِ، أَعْطَاهُ اللَّهُ قَصْراً كَأَوْسَعِ مَدِينَةٍ فِي الدُّنْيَا.(جمال الأسبوع، ص70) رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: هرکس روز دوشنبه، بعد از آن که خورشید بالا آمد، 4 رکعت نماز بخواند(دو نماز 2 رکعتی)، در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار آیة الکرسی، و سه بار سوره توحید؛ و ثواب آن را به پدر و مادرش هدیه کند، خداوند به وی کاخی می بخشد که مانند وسیع ترین شهر در دنیاست. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»