༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕
◼️▪️#منتخب_الأثر • قسمت - دویست • پنجاه✔️
📝..اعتقادِ من به شما , باوری است که به تحقیق جُسته ام …✏️
📕📗🔍🔎📘📙
✔" در تحقق ولادت حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف و کیفیت و تاریخ آن و برخی حالات مادر بزرگوار آن جناب و اسم او علیهما السلام . "
✍...دومین روایت منتخب از این عنوان از مجموع 449 روایت ، از منابع غنی ✨شیعی بیان میگردد:
...👤...محمد بن علی بن حمزة بن حسین بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب صلوات الله علیه گوید :
از حضرت امام حسن العسکری علیه السلام شنیدم که می فرمود:
❇️ قَد وُلِدَ وَليُّ اللهِ ، وَ حُجَّتُهُ عَلي عِبادِهِ ، وَ خَليفَتي مِن بَعدي ، ...ليلَةَ النِصفِ مِن شَعبانَ سَنَةَ خَمسٍ وَ خَمسينَ وَ مِائَتَينِ عِندَ طُلوعِ الفَجرِ ، وَ كانَ أوَّلُ مَن غَسَلَهُ رِضوانَ خازِنَ الجَنَّةِ مَعَ جَمعٍ مِنَ المَلائِكَةِ المُقَرَّبينَ بِماءِ الكَوثَرِ وَ السَلسَبيلِ ، ثُمَّ غَسَلَتهُ عَمَّتي حَكيمَةُ بِنتُ مُحَمَّدِ بنِ عَليٍّ الرِضا.
✴️ قطعاً ولیّ خدا و حجت او بر بندگانش و جانشین من پس از من ، ... در شب #نیمه_شعبان سال ۲۵۵ هنگام طلوع فجر به دنیا آمد و اولین کسی که او را شستشو داد ، رضوان خازن بهشت بود که به همراه عده ای از فرشتگان مقرب با آب کوثر و سلسبیل این کار را انجام داد ، سپس عمه ام حکیمه دختر محمد بن علی الرضا علیهم السلام او را شستشو داد.
📕📗🔍🔎📘📙
✔️ کفایة المهتدی ص۱۱۶ ح۳۰
✔️ کشف الحق ص۲۴ ح۲
✔️ اثبات الهداة ۵۷۰/۳ ب۳۲ ح۶۸۳
🙏دعا در شب جمعه برای برادران ایمانی که از دنیا رفته اند
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: مَنْ دَعَا لِعَشْرٍ مِنْ إِخْوَانِهِ الْمَوْتَى فِي لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ. (بحار الأنوار، ج89، ص312 به نقل از كتاب الْعَرُوس)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هرکس در شب جمعه، برای ده نفر از برادران ایمانی خویش که از دنیا رفته اند، دعا کند، خداوند بهشت را بر او واجب می کند.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
حرم
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ ◻️▫️#ضرورت_معرفت امام معصوم علیه السلام قسمت • پانزدهم ✔️ ✅ قابل درك نبودن مقا
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
◻️▫️#ضرورت_معرفت امام معصوم علیه السلام قسمت • شانزدهم ✔️
✅ معرفت اهلبیت علیهم السلام اساس هر منزلت الهی
🔻خداونـد متعـال همانطور که اهلبیت علیهم السلام را برتر از همه مخلوقات قرار داده و آنها را اختصاص به فضایلی داده که هیچکس را آرزوي رسـیدن به آنها هم نیست، به همین ترتیب #تنها راه تقرب به سوي خود و جلب عنایت خود را، معرفت این ذوات مقـدسه قرار داده است.
و معرفت ایشان- به طوريکه قبًلا هم بیان گردیـد- عبارت است از اینکه وقتی مقام و منصـب آنها براي کسـی روشن گردید، #تسـلیم کامل و اقرار محض نسبت به آن داشته باشد. هر قدر انسان در این مسیر با یقین و ثبات بیشـتري قـدم بردارد، نزد پروردگـار محترمتر و داراي مقـام و منزلت والاتري خواهـد بود؛
تـا آن حـد که حّتی انبیـای عظـام و برگزیـدگان از امتهای پیشـین هم اگر به مقام نبوت و رسالت نایل شده اند، از برکت همین معرفت و ارادت به اهلبیت علیهم السلام بوده است.
حضرت امام جعفر الصادق علیهالسلام میفرماید:
💠 «ما نُبِّیَ نَبیٌّ قَطٌّ إلّا بِمَعرِفَةِ حَقّنا وَ بِفٓضلِنا عَلى مَن سِوانا(۱)
هیچ پیامبری به نبوت نرسید مگر ازطریق معرفت نسبت به حّق ما و برتری دادن ما بر غیر ما.»
🔚 وقتی «نبوّت»که از عالیترین مناصب الهی است، به سـبب معرفت و اقرار به فضـیلت اهلبیت علیهم السلام حاصل شده است
سایر امتیازاتی هم که خداوند به بشـری عنایت کرده یا میکنـد و هر کمالی که به هرکسـی رسـیده یا میرسد نیز از همین راه و به همین سـبب میباشد.
این مطلب به دلایل نقلی قابل اثبات است:
🔰 روزی سلیم بن قیس هلالی از جنـاب #مقـداد خواست تـا بهـترین چیزي که از حضرت پیامبر خدا صـلی الله علیه و آله دربـاره حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام شـنیده است بیان کنـد. مقـداد در پاسـخ، حدیثی را از حضرت پیامبر صـلی الله علیه و آله نقل کرد که قسمتی از آن چنین است:
💠 « وَالَّذي نَفسِي بِيَدِهِ مَا أُرِيَ إبراهيمُ مَلَكوتَ السَّماواتِ وَ الأرضَ وَ لا اتَّخَذَهُ خَليلًا إلّا بِنَبُوَّتي وَ الإقرارِ لِعليٍّ بَعدي وَالَّذي نَفسِي بِيَدِهِ مَا كَلَّمَ اللهُ موسى تَكليمًا وَ لا أقامَ عيسى آيَةً لِلعَالَمينَ إلَّا بِنَبُوَّتي وَ مَعرِفَةِ عَليٍّ بَعدي وَالَّذي نَفسِي بِيَدِهِ مَا تَنَبَّأ نَبِيٌّ قَطُّ إلّا بِمَعرِفَتِي وَ الإقرارِ لَنا بِالوَلايَةِ وَ لَااسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَیْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِیَّهًِْ لَهُ وَ الإقرارِ لِعَليٍّ بَعدي.(۲)
قسم به آنکه جـانم به دست اوست،خـدا ملکوت آسـمانها و زمین را به ابراهیم ارائه نکرد و او را به مقـام خلیل الّلهی نرساند مگر بـه سـبب (قبـول) نبـوت مـن و اقرار نسـبت بـه (ولایت) علی علیه السلام پس از من. قسم به آن که جـانم به دست اوست. خداونـد با حضـرت موسـی سـخن نگفـت و او را به مقـام کلیم الّلهی نرسانـد و همچنین عیسـی را نشـانه جهانیـان قرار نـداد مگر به سـبب نبوت من و معرفت نسـبت به علی. قسم به آنکه جانم به دست اوست، هیچ پیامبري به پیامبري نرسـید مگر به سبب (پذیرفتن) معرفت نسـبت به من و اعتراف به ولایت ما (اهلبیت). و هیـچ یک از مخلوقات خـدا شایسـتگی مورد عنایت خدا قرار گرفتن پیدا نکرد مگر به سبب بندگی نسبت به او و اعتراف به (ولایت) علی بعد از من.»
🔚✅🔚 ملاحظه میشود که در انتهاي حـدیث یک اصل کلی بیان شـده و آن اینکه:
هرکس میخواهـد مورد توجه و عنایت خـدای متعال قرار بگیرد، منحصـراً بایـد به بنـدگی خدا و اقرار نسـبت به مقامات اهلبیت علیهم السلام گردن بنهد. و این قاعده کلی هیچ جا در عالَم خلقت مورد استثنا قرار نگرفته است.
۱- بحارالانوارج26ص281ح29 ،از بصائر الدرجات.
۲- بحارالانوارج40ص96ح116 ،ازکتاب سلیم بن قیس.
🔵ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🔵
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
| #معرفت_امام
◾️#شب_زیارتےارباب_بےڪفݧ
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبداللهالحسین علیه السلام
🔹 حضرت امام جعفر الصادق علیهالسلام فرمودند:
🔘 به درستي كسي كه براي زيارت به سوي مرقد حضرت حسين بن علي عليهالسلام برود، در حالي كه حقّش را ميشناسد و پيش از زيارت در فُرات غسل كند و از آب خارج شود،
☑️ مثل كسي است كه از گناهانش خارج شود.
پس هنگامی كه به حائر حرم عليهالسلام رسيد، قدم از قدم برنمیدارد، مگر اينكه خداوند برايش ده حسنه مینويسد و ده گناهش پاك میگردد.
📚 روضه المتقین، ج۵، ص۳۷۹
⚫️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⚫️
🔺حضرت سلطان اباالحسن علی بن موسی الرضا سلاماللهعلیها فرمودند :
همانا خداوند تبارک و تعالى در یکسوم آخر هر شب، و از اوّل شب در هر شب جمعه، فرشتههایى را به آسمان دنیا فرو میفرستد و آنها را مأمور میسازد که ندا كنند:
آيا كسى هست كه درخواستی داشته باشد تا به او اعطا كنم؟
آيا کسى هست که توبه کند تا توبهی او را بپذيرم؟
آيا کسى هست كه درخواست آمرزش و مغفرت نمايد تا او را ببخشم و از گناهانش درگذرم؟
اى آنكه خواهان خیر و در جستجوى نیکیها میباشی؛ به سوى ما رو کن!
و اى كسى كه در پیِ نابكارى و شرّ میروى، از آن دست بدار!
و اين ندا همچنان تكرار میشود تا هنگامى كه فجر طلوع کند، وقتی فجر طلوع کرد، آن فرشته به جايگاه خود در ملكوت آسمان باز میگردد.
📚 من لایحضره الفقیه، جلد ۱، صفحهی ۴۲۱
🟢 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟢
▫️#آشناییبامعارفحدیثکساء
📌 قسمت هشتم✔️
8️⃣ اهمیت حدیث کساء به عنوان زنده نگه داشتن معارف اهل بیت علیهمالسلام
یکی از وظایف شیعیان پاسداشت معارف و یاد اهل بیت علیهم السلام است.
💠 یادگیری و نشر احادیث نورانی اهل بیت علیهمالسلام وظیفهای است که خود اهلبیت علیهم السلام بر دوش ما گذاشتهاند.
🔰 حدیث کساء یکی از مهمترین احادیثی که نشر و معرفی و فهم آن باعث انجام این وظیفه است. زیرا این حدیث در بردارنده معرفی خانواده حضرت پیامبر خدا صلی الله علیه واله و هدف خلقت است.
✅ حضرت سلطان اباالحسن علی بن موسی الرضا علیهالسلام فرمودند:
👌 خدا رحمت کند کسی را که این امر ولایت ما را زنده میسازد.
⁉️ پرسیده شد امر شما چگونه زنده میشود؟
🔹 فرمودند:
👈 علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود.
📚 بحارالانوار، ج۲، ص۳۰.
🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🆕 سلسله جلسات کوتاه 🔺#معارف_مهدوی
🖼إعرف امامك !!
امام زمانت را بشناس !!
▫️در بیان استاد #دکتر_فریدونی
🔸قسمت • نوزدهم :
موضوع :
▫️ طول عُمر حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف قسمت • هفت ✔️
🌐..نشر حداکثری در دیگر کانال ها با اسم و نام کانال خود شما دوستان بلامانع است و باعث خوشحالی جناب استاد و ما می گردد💐
••••
🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
حرم
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان کابوسࢪرویایی💗 قسمت152 آن یکی که چاق است لبخندش رنگ طعنه می گوید: _کبری
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت153
از این که جواب سوالم را نمی شنوم وا می روم.
آب دهانم را قورت می دهم.
بعد از کلی مِن مِن کردن می گویم:" من که فکر میکنم شما رو اشتباه گرفتن.
مگه با این شخصیت مهربون میشه کاری کرده باشین؟"
این بار نگاهم می کند.
عمیق در چشمانم فرو می رود.
_اشتباه که نه ولی ناحق چرا!
لحن و جنس حرف هایش مرا یاد حاج رسول می اندازد.
انگار که کشف بزرگی کرده باشم با شادی می گویم:
_شما از انقلابیون هستین؟
به آهستگی می گوید بله!
کم مانده از شادی بال در آورم. نمی دانم چرا هر چه پیش می روم به این بیشتر پی می برم که خدای حاج رسول مرا همراهی می کند.
بعد از حاج رسول کسی که سخنانش هم جنس اوست سر راهم قرار داده.
لبخندی می زنم.
او چیزی از من نمی پرسد اما دلم میخواهد برایش بگویم:
_من از اعضای سازمان هستم.
_اها... اگه خواستی پی رفقات رو بگیری اونا دو سلول بعد ما هستن.
سری تکان می دهم و تشکر می کنم.
سر بحث را باز می کنم و اتفاقات پیش آمده را می گویم.
نرگس خوب گوش می کنند گاه با نچ نچ کردن واکنش نشان می دهد.
بعد از حاج رسول برایش می گویم.
از خوبی ها و کمالاتش... از چیز هایی که به من گفته.
نرگس هم حرف هایش را تایید کرد.
او حاج رسول را نمی شناسد اما درست مثل او با من حرف می زند.
انقدر حرف می زنیم و می زنیم که خبر می آید وقت ناهار است.
توی سالن همگی به صف می ایستند.
نرگس جلوی من ایستاده و وقتی نوبت مان می شود غذایمان را می گیریم.
خیلی ها با دیدن نرگس اصرار دارند او کنارشان بنشیند.
بالاخره دور یک میز می نشینیم.
نرگس با بسم الله غذایش را شروع می کند.
گاه میان غذا از او سوالی می پرسند و بحث داغ می شود.
بعد از خوردن غذا چند نفر دورش را می گیرند.
به محبوبیت او حسادت می کنم.
واقعا که مرام و اخلاقی مثل نرگس ندیده بودم که همه شیفته اش باشند.
از تخت بالا می روم و سر روی بالشت می گذارم.
با صدایی برمی خیزم و دور و برم را نگاه می کنم.
یک عده بند را شلوغ کرده اند و سربازها سعی در جدایی آن ها دارد.
دنبال نرگس می گردم و او را میانجی معرکه می بینم.
دو نفری که صدا بلند کرده بودند را می برند.
بعد از چند روز بی خوابی و کابوس این اولین خوابی بود که به من چسبید اگر این اتفاق پیش نمی آمد.
برای پانسمان دستم آن روز به دکتر زندان رفتم.
دکتر از روند بهبود زخم می گوید.
نرگس با دیدن زخم روی بازو ام دلسوزی می کند.
گاه در دستان خودش اثراتی از سوختگی می بینم، از همان سوختگی هایی که روی دستان حاج رسول بود.
با رد های هنوز کف پای نرگس دیده می شد که او سعی در مخفی کردن آن ها داشت.
هر روز که پیش می رود من و نرگس بهم نزدیک تر می شویم.
گه گاهی به سلول اعضای سازمان سر می زنم؛ اما به دلیل این که هیچ کدام شان برایم آشنا نیستند مراوده با آن ها را زیاد ترجیح نمی دهم.
هر از گاهی یکی از خانم های آنجا به نام سمیرا که فردی اجتماعی است مرا دعوت می کند.
دور هم جمع می شوند و از عقاید شان می گویند.
یک بار به اصرارشان به سلولی می روم که دور هم جمع می شوند.
این دورهمی ها سری است و گاه سه به سه و چند نفره برگزار می شود تا زندان بویی نبرد.
کنار کوکب نشسته ام که سمیرا از پشت سرش کاغذی به دستم می دهد.
_وقتی که رفتی بخونش!
قبول می کنم.
بعد از اتمام حرف ها به سلول خودمان برمی گردم.
کاغذ را باز می کنم و نشانی در بند نوشته شده که کتابی مخفی است.
من باید کتاب را بردارم و بخوانم.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمانکابوسࢪرویایی💗
قسمت154
در زندان هم زندانیان از پا نمی نشستند و از این فرصت برای پرورش و جذب نیرو استفاده می کنند.
گاهی بین افراد چپی، راستی و مسلمان مباحثه ای می شود.
انقلابیونی که گرایش اسلامی دارند به فتوای مرجعیت جز به ضرورت با کسانی که عقاید ماکسیسم و غیر الهی دارند هم نشینی نمی کنند.
نرگس هم جز در چند مباحثه با آن ها هم کلام نمی شود.
وقتی که بند خلوت می شود آهسته برای بار آخر به ادرس نگاه می کنم.
در سلول یکی از اعضاست و باید زیر تخت از گوشهی گلیم کهنه آن را بیرون بیاورم.
کمی استرس دارم چون اگر پاسبانی مرا ببیند با توجه به حکمم اعدام روی شاخش است!
کسی در سلول نیست.
زیر تخت می روم و گاهی سرک می کشم که کسی نیاید.
با دیدن دو پا از دور ترس برم می دارد.
موقعی که میخواهم سر بلند کنم گوشهی تخت به سرم می خورد.
آخی زیر لب می گویم و با دیدن سکینه که آن هم از اعضاست به خودم بد و بیراه می گویم.
سکینه که از قصدم با خبر می شود می گوید:
_تو کارتو انجام بده من سرک می کشم.
قبول می کنم و دوباره سر در تخت می کنم.
گلیم را کنار می زنم و کتابی بی جلد به دستم می آید.
سکینه که می بیند کارم را انجام داده ام می رود.
کتاب را زیر لباس مخفی می کنم و زیر تشک تخت قایم می کنم.
یکهو با صدای نرگس زهره می ترکانم.
نرگس با دیدن رنگ و روی پریده ام ابرو خم می کند و می پرسد:
_حالت خوبه رویا؟
_آ...آره خوبم! چطور؟
_چطور؟ رنگ شده زردچوبه.
الکی لبخند می زنم و می گویم که خوبم.
با این که بو هایی برده اما پا پیچم نمی شود.
روی تختش می نشیند و صدایم می زند.
_جان؟
_تو حاج رسولی که گفتی برات چه شکلی بود؟
_یعنی چی که چه شکلی بود؟
_یعنی این که چرا هنوز تو فکرته؟ فکر میکنی چه باعث شده فراموشش نکنی؟
سوالش مرا به فکر می برد.
کمی در موردش با خود خلوت می کنم.
چهرهی محجوب و با حیای پیرمرد در روزنهی نور هنوز در ذهنم نقش بسته.
تا به حال به این فکر نکرده بودم.
واقعا حاج رسول چه کسی بود که دید مرا باز تر کرد؟
چرا هنوز حرف هایش به ذهنم می ریزد؟
جوابی برایش ندارم.
_واقعا نمیدونم. هنوز خودم تو فکرشم اما نمیدونم اون چی بود که توی وجود حاج رسول که من رو مجذوب خودش کرد!
نرگس برمی خیزد و نگاهش رو به رویم قرار می گیرد.
_ولی من فکر کنم بدونم اون چی بوده.
چشمانم چهارتا می شود و سریع می پرسم:" چی؟ چی بوده؟"
مکث کوتاهش مرا دیوانه می کند.
_ایمان... ایمان به خدا.
تو وقتی به اون بالایی وصل باشی اون خودش همه چیزو خوب جفتو جور می کنه.
شاید چیزیایی که نگم رو الان نتونی درکش کنی اما مطمئنم یه روز به حرف میرسی.
_ایمان؟ چطور خب؟
_تو وقتی رابطتت رو با خدا خوب کنی.
خدا که خالق این بشر و عالمه میدونه چطور رابطهی تو رو با آدمای این دنیا درست کنه.
این حرف از جنس حرف های حاج رسول است.
طعم خوشی دارد.
حس خوب یک تکیه گاه... یکی که تا ابد همراهت می آید، اما من هنوز خودم را لایق این تکیه گاه نمیدانم شاید هم شک دارم.
هر چه هست مانعی است بین من و او!
آن روز یاد کتاب را فراموش می کنم.
فردا با بی حوصلگی کتاب را باز می کنم و در خلوت می خوانم.
همان حرف هاست... از همان جنس هایی که تا به حال مثل میخ با مغالطه و تکرار در ذهنت می کوبند.
مجبورم بخوانم چون نباید اعضا بوی از شکم ببرند.
اگر شک کنند همان ترس ها بر من غالب می شود.
روزهای زندان گر چه طعم آزادی ندارد اما در کنار نرگس روحم آزادانه بر فراز جهان پرواز می کند.
تشنهی حقیقت باری بر کنار رودی جاری نشسته و لذت می برد.
نرگس متوجه کتاب خواندن های یواشکی ام شده اما به رویم نمی آورد.
روزی که بعد از هواخوری به سلول ما را برمی گرداند سمیرا چشم و ابرو نشانم می دهد که پیش شان بروم.
برخلاف میلم مجبور به شرکت در جلسه هایشان هستم.
در هر جلسه هم مجبورم با چشم و بله اعتماد شان را جلب کنم.
آن ها به عنوان یک چیریک روی من خیلی حساب باز کرده اند.
سازمان به راحتی اعضایش را رها نمی کنند. علاوه بر جذب به اعضا هم می رسد و شست و شوی مغزی شان می دهد.
روزهای زمستان را از پشت شیشه های زندان به تماشا می نشینم.
بارش برف مرا به یاد پیمان می اندازد و با خود می گویم یعنی الان لباس گرمی پوشیده؟ سرما نخورد!
بعد هم به دانه های برفی حسودی می کنم که بر شانه اش سر می گذارند.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
💠اهمیت روز جمعه و اعمال روز جمعه
🔹روز جمعه مخصوص صاحب العصر و الزمان حضرت بقیة الله مهدی موعود(عج) می باشد. پس چه خوب است تا با اهمیت و اعمال این روز آشنا شویم.
🔸اهمیت روز جمعه:
👈۱-ولادت امام زمان(عج) در روز جمعه واقع شده است.
👈۲-امامت در روز جمعه به آن حضرت منتقل شده است.
👈۳-جمعه روزی است که خدای تعالی لقب معروف (قائم)را به آن حضرت اختصاص داده است.
👈۴-امام عصر(عج) در روز جمعه بر دشمنان مسلط خواهد شد.
👈۵-روز جمعه مخصوص صاحب العصر و الزمان حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود(عج) می باشد.
👈۶-خداوند در روز جمعه در عالم ذر از همه ارواح بنی آدم برای امام زمان (عج) و ائمه هدی(ع) پیمان وفاداری گرفته است.
👈۷-و از مهم ترین اعمال انسان در روزجمعه توجه به حضرت مهدی(عج) و انتظار فرج آن بزرگواراست.
👈۸-در این روز زیارت آن حضرت و دعا برای تعجیل فرج ایشان مستحب است زیرا طبق برخی از روایات و زیارات ، امید ظهور ان حظرت در روز جمعه بیشتر از سایر روزهاست.
💠اعمال ذکر شده برای روز جمعه
🌸1. در نماز صبح آن در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دوم توحید بخواند.
🌸2. بعد از نماز صبح خواندن دعای عهد و دعای ندبه
🌸3. غسل جمعه کند وازسنت های تاکید شده است. وقت آن بعد از طلوع فجر است تا زوال آفتاب و هرچه به زوال نزدیک شود بهتر است
🌸4. هزار مرتبه صلوات بفرستد.
رسول خدا - صلی الله- فرمود: هر کس هزار بار در روز جمعه بر من صلوات فرستد خطایای هشتاد سالهاش آمرزیده شود.
واگر 1000 مرتبه فرصت نشد لاقل 100 مرتبه صلوات بفرستد
🔽امام صادق ع فرمودند: اگر صد مرتبه صلوات بفرستد،تا در روز قيامت چهره اش نورانى گردد.و نیز هركس روز جمعه صد مرتبه صلوات فرستد و صد مرتبه اَستَغفِرُاللهَ رَبَّی وَ اَتُوبُ اِلَیه ِ گويد و صد مرتبه سوره«توحيد» را بخواند،آمرزيده خواهد شد.
🔽نيز روايت شده:كه ثواب صلوات بر محمّد و آل محمّد،بين نماز ظهر و عصر برابر با ثواب هفتاد حج است
🌸5. خواندن دعای آل یاسین در عصر روز جمعه
🌸6. رفتن به نماز پر فضیلت جمعه
🌸7. به زیارت اموات و زیارت قبر پدر و مادر یا یکی از ایشان برود که فضیلت دارد
( از امام باقر روایت شده که زیارت کنید مردگان را در روز جمعه که می دانند کیست که به زیارت ایشان رفته است و شاد می شوند)
🌸8. زیارت حضرت رسول(ص) و ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین نماید.
🌸9. اعمال عمومی مورد پسند در روز جمعه : حمام برود، ناخن خود را کوتاه کند وصورت خود را پیرایش نماید.بوی خوش به کار برد و جامه های پاکیزه خود را بپوشد.
🌸10.برای اهل و عیال چیزهای نیکوی تازه از میوه و گوشت بخرد تا شاد شوند به آمدن جمعه .همچنین خوردن انارو کاسنی توصیه شده
🌸11. خواندن دعای سمات در ساعت پایانی روز جمعه
🌸12.سوره های «احقاف»و«مؤمنون»را بخواند.
🌸13.صدقه دهد،
روايت داریم :ثواب صدقه دادن در شب و روز جمعه،هزار برابر اوقات ديگر است.
🌸14 .ساعتی از روز جمعه را به اموختن دین اختصاص دهد
4_5960853649759404530.mp3
25.23M
🌹باز صبح جمعه ای دیگر و دعای ندبه...
🌹با صدای آسمانی و زیبای استاد فرهمند...
🌹التماس دعای فرج...
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لایو حرم مطهر حضرت شاه عبدالعظیم حسنی ، امامزاده حمزه و امامزاده طاهر (سلام الله علیهم اجمعین)
اللهم عجل لولیک الفرج
🔶یا اباصالح المهدی علیه السلام
️🔶️اللهم عجل لولیک الفرج
گل فزون است ولی آن گل بی خار کجاست؟
خیمه بسیار بوَد، خیمه ی دلدار کجاست؟
دل آواره ی من، خانه به دوشِ یار است
ای حرم با من دلخسته بگو، یار کجاست؟
عرفات و جبل الرّحمه، بگویید به من
کعبه ی روح مرا وعده ی دیدار کجاست؟
شب، شب مشعر و چشم همگان بیدار است
جگرم خون شده، یارب! دل بیدار کجاست؟
یوسف فاطمه! بازار تو، گرم است ولی
آنکه ما را ببرَد بر سر بازار کجاست؟
تا بیاییم سر راه تو با گوهر اشک
سینه ی سوخته کو؟ چشم گهربار کجاست؟
حاجیان در عرفاتند و ز هم میپرسند
حاجی فاطمه کو؟ رهبر احرار، کجاست؟
ای جوانان مدینه! ز شما میپرسم
که علی اکبر و عباس علمدار کجاست؟
نه رباب و نه ز گهواره ی اصغر، خبر است
طفلِ شیرِ حرم حیدر کرار کجاست؟
«میثم» از کثرت عصیان چه هراست، بشنو
عفو، فریاد برآرد که گنهکار کجاست؟
شاعر سازگار حاج غلامرضا
منبع یک ماه خون گرفته۴
🔶️منبع بانک جامع اشعار مداحان جلد ۱ تا ۱۵/ مهدی سروری (مداح)
️🔶️بازار کتاب قائمیه