eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
6.3هزار ویدیو
625 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
😓😥یا صاحب الزمان! با تمام بدی هایمان از درِ خانه ات جای دگری نمی رویم مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد مروی تهران، در سال1383قمری می فرمود: این عرایض من پشتش به کوه قاف بند است. صاحب الزمان علیه السلام از این چراغ ‌ها برایم روشن ‌تر است، آقایی ‌اش نسبت به منِ سگ و شما خوب ‌ها هست و مهربانی ‌اش از هر پدر مهربان، مهربان ‌تر است و به همین نسبت به همه شماها. این بزرگوار همین شیعه کثیف را دوست می ‌دارد؛ همین فاسق ‌ها و فاجرها که رعیت امام عصر هستند؛ یعنی اگر دم مردن بگویند «مَن إمامُك؟»، از امیرالمؤمنین علیه السلام تا امام عصر علیه السلام را نام می ‌برد. همین شیعه فاسق را امام عصر علیه السلام دوست دارد. این شیعه فاسق نزد امام عصر بهتر است از اخیار و ابرار زیدیه و اسماعیلیه و سنی ‌ها. امام زمان علیه السلام به شیخ مفید نوشته ‌اند: «إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ‏ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَانَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لَا ذَلِكَ، لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ.» ای برادر رشید من! ای شیخ مفید! ای ولیّ صفیّ وفیّ من! ای دوست باوفای من! ما در مراعات شما اهمال نمی‌ کنیم، ما شما را فراموش نمی ‌کنیم؛ چه کسانی را؟ همین شیعه را. خیال می ‌کنی شیعۀ زمان شیخ مفید غیر ما بوده ‌اند؟ خیر، آنها هم مثل ما بوده ‌اند. در ادامه می فرمایند: و از رعایت شما اهمال نمی ‌کنیم، دست ما بالای سر شماست، شما را در مرز و حصار و حفاظت خودمان حفظ می ‌نماییم. اگر مراعات ما نبود، دشمنان، شما را درهم می ‌شکستند، سختی‌ های جهان شما را درهم می ‌شکست و دشمنان، شما را از بین می ‌بردند. این مطلب را از یکی از اساتیدم (مرحوم آیةالله میرزا مهدی اصفهانی) شنیدم که یقین قطع دارم دست امام زمان علیه السلام روی سرش بوده است و او از استادی (مرحوم آیةالله میرزا حسین نایینی) که توجهش به امام عصر علیه السلام بوده است، نقل کرده که آن‌ حضرت فرموده است: ما همین فاسق و فاجر شیعه را نگهداری می‌ کنیم. مبادا ناامید شوید و با خودتان بگویید که حضرت از ما بیزار است. به فرض، ما سگی در خانه ‌اش هم که باشیم، حضرت سگش را از در خانه ‌اش بیرون نمی ‌کند، سگش را هم حفظ می‌ کند، نمی ‌گذارد شغالِ دیگری سگش را بگیرد. یادم می ‌آید یک موقعی خانه ‌ای خریدیم. سگی بود مال صاحبخانه اولی و از آن موقع هم که ما آن خانه را خریدیم، این سگ هم در خانه ما بود و از در خانه نمی‌ رفت، ما هم مراقبت غذای او را می‌ کردیم. این سگ، پیر و مریض شد، او را از خانه مان بیرون انداختیم. اما آن سگ از در خانه ما نمی رفت و جدا نمی شد، لذا آن سگ را بار دیگر برگرداندیم. من یکدفعه متوجه شدم و گفتم: یا صاحب الزمان! از در خانه‌ات جایی نمی ‌روم. اگر بد هستم، اگر سگ هستم، در خانۀ توأم. ای مردم! اگر چنانچه جانتان از دستتان برود، امام زمانتان را از دست ندهید. می ‌خواهی بلند شوی، یا بنشینی، یا بخوابی، یا بیدار شوی، بگو: یا صاحب الزمان! جان از فکرت می‌رود، جانان از یادت نرود، کعبه معنوی و قبله واقعی‌ ات از یادت نرود. (سخنرانی های مدرسه مروی تهران، 29 ماه رمضان سال 1383 قمری) ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✅ دشمن علی علیه السلام را دشمن بدار، اگر چه پدر و فرزندت باشد عَنْ حَسَنِ بْنِ عَلِيِّ العسکری علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ:‏ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ ذَاتَ يَوْمٍ: يَا عَبْدَ اللَّهِ! أَحِبَّ فِي اللَّهِ، وَ أَبْغِضْ فِي اللَّهِ، وَ وَالِ فِي اللَّهِ، وَ عَادِ فِي اللَّهِ؛ فَإِنَّهُ لَا تُنَالُ وِلَايَةُ اللَّهِ إِلَّا بِذَلِكَ، وَ لَا يَجِدُ رَجُلٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ وَ إِنْ‏ كَثُرَتْ‏ صَلَاتُهُ‏ وَ صِيَامُهُ‏ حَتَّى يَكُونَ كَذَلِكَ. وَ قَدْ صَارَتْ مُؤَاخَاةُ النَّاسِ يَوْمَكُمْ هَذَا أَكْثَرُهَا فِي الدُّنْيَا عَلَيْهَا يَتَوَادُّونَ‏ وَ عَلَيْهَا يَتَبَاغَضُونَ، وَ ذَلِكَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً. فَقَالَ لَهُ: وَ كَيْفَ لِي أَنْ أَعْلَمَ أَنِّي قَدْ وَالَيْتُ وَ عَادَيْتُ فِي‏ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ وَ مَنْ وَلِيُّ اللَّهِ تَعَالَى حَتَّى أُوَالِيَهُ وَ مَنْ عَدُوُّهُ حَتَّى أُعَادِيَهُ؟ فَأَشَارَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله إِلَى عَلِيٍّ علیه السلام، فَقَالَ: أَ تَرَى هَذَا؟ فَقَالَ: بَلَى. قَالَ: وَلِيُّ هَذَا وَلِيُّ اللَّهِ فَوَالِهِ، وَ عَدُوُّ هَذَا عَدُوُّ اللَّهِ فَعَادِهِ. ثُمَّ قَالَ: وَالِ وَلِيَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ قَاتِلُ أَبِيكَ وَ وَلَدِكَ، وَ عَادِ عَدُوَّ هَذَا وَ لَوْ أَنَّهُ أَبُوكَ وَ وَلَدُك‏. (علل الشرائع، ج‏1، ص140-141) حضرت عسکری علیه السلام از پدران گرامیش علیهم السلام نقل می کند که رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روزى به يكى از اصحابشان فرمودند: اى بنده خدا! در راه خدا، حبّ و بغض داشته باش و براى خدا محبّت و دشمنى نما، زیرا به ولايت حقّ تعالى نخواهى رسيد مگر با همین امر، و اساساً کسی طعم و مزه ايمان را نمى‏ چشد مگر چنين باشد، هرچند نماز و روزه‏اش بسيار باشد. اكثر دوستى‏ هاى مردم با هم دنيايى است، و به خاطر دنيا با هم مودّت ورزيده و به یکدیگر بغض می ورزند، و به طور قطع چنين حبّ و بغضى آنها را از (محبّت و دوستى در راه) خدا بى‏ نياز نمى ‏كند. آن صحابی عرض کرد: چگونه بدانم كه دوستى و دشمنى من در راه خداى عزّ و جلّ مى‏باشد؟ و اساساً ولىّ خدا كيست تا دوستش داشته، و دشمن خدا كيست تا دشمنش بدارم؟ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به امیرالمؤمنین عليه السّلام اشاره نموده و فرمودند: آيا او را مى ‏بينى؟ آن صحابی عرض كرد: بله. حضرت فرمودند: او ولىّ خداست، پس دوستش بدار، و دشمنش دشمن خدا است، پس او را دشمن بدار. سپس فرمودند: دوست علی علیه السلام را دوست بدار، اگر چه قاتل پدر و فرزندت باشد، و دشمن علی علیه السلام را دشمن بدار، اگر چه پدر و فرزندت باشد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✅ تولّی و تبرّی را از کلام الهی بیاموزیم «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في‏ قُلُوبِكُمْ، وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيان، أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ.»(حجرات، آیه7) ليكن خداوند، ايمان را محبوب شما نمود و آن را در دل هایتان زینت بخشید، و کفر و پلیدکاری و نافرمانی را در نظرتان ناخوشایند ساخت. آنان [كه چنين‏ اند] ره‏يافتگانند. ائمه معصومین علیهم السلام بارها در مبحث تولّی و تبرّی به این آیه استناد فرموده اند.(المحاسن، ج‏1، ص262/ المحاسن، ج‏1، ص263/ تفسير القمي، ج‏2، ص319/ تفسير فرات الكوفي، ص428/ تفسير فرات الكوفي، ص430/ الكافي، ج‏1، ص426/ الكافي، ج‏2، ص125/ الكافي، ج‏8، ص80/ دعائم الإسلام، ج‏1، ص72) لذا شایسته است این آیه را حفظ نموده و به دوستداران اهل بیت علیهم السلام آموزش دهیم. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
✅😎😎 آیا منکر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، بهشت را خواهد دید؟ عَنِ الامامِ العَسکَرِی علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله: إِنَّ مَنْ جَحَدَ وِلَايَةَ عَلِيٍّ علیه السلام لَا يَرَى بِعَيْنِهِ‏ الْجَنَّةَ أَبَداً إِلَّا مَا يَرَاهُ مِمَّا يَعْرِفُ بِهِ أَنَّهُ لَوْ كَانَ يُوَالِيهِ لَكَانَ ذَلِكَ مَحَلَّهُ وَ مَأْوَاهُ، فَيَزْدَادُ حَسَرَاتٍ وَ نَدَمَاتٍ. وَ إِنَّ مَنْ تَوَلَّى عَلِيّاً وَ تَبَرَّأَ مِنْ أَعْدَائِهِ وَ سَلَّمَ لِأَوْلِيَائِهِ لَا يَرَى النَّارَ بِعَيْنِهِ إِلَّا مَا يَرَاهُ، فَيُقَالُ لَهُ لَوْ كُنْتَ عَلَى غَيْرِ هَذَا لَكَانَ ذَلِكَ مَأْوَاكَ. (بحار الأنوار، ج‏8، ص352 به نقل از تفسیر الامام العسکری علیه السلام) حضرت عسکری علیه السلام از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: کسی که ولایت علیّ علیه السلام را انکار کند، هرگز با چشمانش بهشت را نخواهد دید مگر آن جایگاهی از بهشت که اگر ولایت آن حضرت را داشت، آنجا محلّ و مأوایش بود، پس حسرت و ندامتش افزون می گردد. کسی که ولایت علیّ علیه السلام را داشته باشد و از دشمنانش تبرّی بجوید و تسلیم اولیائش باشد، با چشمانش آتش جهنّم را نخواهد دید، مگر آن جایگاهی از جهنّم که درباره آن به او گفته می شود: اگر وضعیت تو غیر از آنی بود که هستی، جایگاه تو اینجا بود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج
⚫️وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین صلوات اللّه علیه به فضّه فرمودند: پس محسن (سلام اللّه علیه) را دفن و پنهان کن در گودی و انتهای خانه، زیرا که او به جدّ خود رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) ملحق شده و به سوی او شکایت می‌کند! 📚منابع: الهجوم على بيت فاطمة الزهراء ص۲۵۳ الهداية الكبرى ج۱ ص۴۰۸ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
⚫️امام صادق علیه‌السّلام: تَمَنَّوُا الفِتنَةَ فَفِيهَا هَلَاکُ الجَبَابِرَةِ وَ طَهَارَةُ الأرضِ مِنَ الفَسَقَةِ فتنه را از خدا تمنّا کنید، چرا که جبّاران از بین می‌‌روند و زمین را از فاسقین پاک می‌کند! 📚امالی شیخ طوسی ج۱ ص۷۰۰ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
⚫️مولا علی علیه‌السّلام: أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ نخستین پاداشى که بردبار از بردباریش می‌گیرد، این است که مردم در برابر نادان حمایتش می‌کنند! 📚نهج‌البلاغه حکمت ۱۹۷ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۳ لحظه ای از نگاه علی آب شدم ٬آنقدر نگاهش حس تحسین داشت که در دلم کیلو کیلو قند آب میشد٬ به خود آمدم و به گام هایم شتاب دادم٬لرز بدی به جانم افتاده بود ٬اما تصمیم را گرفته بودم باید تکلیفم را مشخص میکردم تا کی این جدال بین من و خانواده ام باید ادامه پیدا میکرد؟؟ -فاطمه جان میخوای چی کار کنی؟لطفا اگر به خاطر من... -علی بهم اعتماد کن و سرش را به نشانه تایید کلافه وار تکان داد٬ همراه هم به حیاط بیمارستان رسیدیم به علی گفتم _من با پدرم میروم و تو به دنبال ما بیا. سوار ماشین شدم و عصبانیت را در صورت پدرم به راحتی دیدم٬منتظر من بود که مکان را تایین کنم. -کجا؟ -اهم٬مزارشهدا.. -چی؟منو به مسخره گرفتی؟ -نه بابا لطفا بریم٬حداقل یه بار بنظرم احترام بزارید. و در سکوت به ماشین گاز داد و راه افتادیم٬دعا دعا میکردم انتخابم درست باشد ٬درست... -همینجاست بابا در را باز کردم و حجم خاک های سرد سریعا به روی روحم نشست٬لحظه ای بغض گلویم را فشرد و سرم گیج رفت اما حالا وقت جا زدن نبود باید برای زندگیم میجنگیدم برای پاک بودنم ٬برای.. قدم هایم را مصمم تر برداشتم٬قلبم ارام بود خیلی آرام... دسته ای گل خریدم و علی ماشین را پارک کرد و به سمت من آمد٫انگار این خاک سرد برقلب اوهم نشسته ٬شیشه ای گلاب خرید و چند دسته گل دیگر که بعد جویا شدن دلیلش فهمیدم برای قبور دیگر میخواهد٬ پدرم با اکراه قدم برمیداشت و اخم هایش درهم گره بود ٬ رسیدیم ٬ محل شهادت: علی با تعجب و سوال به من نگاه میکرد و من محو این مزار بودم٬باید شروع میکردم 🌺🍃ادامه دارد.... نویسنده: نهال سلطانی ٬..
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۴ شروع کردم.... -یه روز با دوستم رفتیم خرید ٬بعدش که اومدیم نزدیک خونه بودیم که ماشینی جلوی پامون ترمز زد٬ -خانوم کوچولو برسونیمت -عصبی از لحن چندش و چشمای کثیفش یه اخم حسابی کردم و دست دوستمو کشیدم بردم٬دنده عقب گرفت و دوباره ترمز زد٬اینبار درماشین رو باز کرد و خودشم پیاده شد٬ دیگه حرصم دراومده بود که دستشو جلو در ماشین دیدم٬در ماشینو با تمام قدرتم روی دستش کوبوندم٬ صورتش به سرخی میزد٬میخواستم برم که کیفمو کشید یک لحظه تمام تعادلمو از دست دادم و روی کاپوت جلوی ماشین افتادم٬خنده ی شیطانی دوتاشون بلند شد٬ دوستم که منو وادار میکرد بریم٬گریش شروع شده بود٬اون اطراف کسی نبود٬ماشینا رد میشدن و توجهی نمیکردن٬اونا شروع کردن مثل دستگاه اسکنر منو برانداز کردن حالم از نگاه های کثیفشون بهم میخورد٬خونم بجوش اومد دیگه نفهمیدم ٬هر فنی که از مربی دفاع شخصیم یاد گرفته بودم پیاد کردم و یکیشون به خاطر ضعیف بودنش به خودش میپیچید و فوحش میداد٬اون یکی هم با یه حرکت چاقوشو درآورد و جلوم گرفت وگفت -ببین...اگه الان سوار نشی با اون خاله سوسکه ٬مجبورم سرتونو واس ننه باباتون بفرستم٬حالا نظرتون چیه ؟تنه لشتو سوار میشی یا بزور بفرستم اون تو؟ تمام وجودم پر ترس شده بود ٬دستام میلرزید٬دوستمم که دیگه از ضعف روبه موت بود٬موهام کلا بیرون بود٬تازه دیدش با یه حرکت منو به ماشین چسبوند اون یکی دوستمو گرفت و اون به من نزدیک تر میشد فقط جیغ میزدم و دست و پامو تکون میدادم٬بوی الکل میداد داشتم بالا میاوردم ٬شب بود اما نورافکنا روشن بود... -تمومش کن فاطمه این علی بود که چشم هایش به سرخی میزد و از عصبانیت گردنش متورم شده بود .... نگرانش شدم ٬اما باید میگفتم او خق داشت بداند٬پدرم هم فقط متعجب به من نگاه میکرد و سنگین نفس میکشید... -نه حقتونه بدونید ٬مخصوصا شما بابا٬بابا هه..لحظه ای که میخواست منو هل بده تو ماشین ٬فقط بلند گفتم خدا وصدای جیغ دوستم اومد و من رها شدم و سرم محکم به تیغه ماشین خورد و بیهوش شدم٬ اما بیهوشیم دقیقه ای طول کشید چشم های نیمه بازم دید که یه مرد میونسال رو دیدم که داشت اونا رو کتک میزد نمیدونم چیشد که فقط صدای جیغ لاستیکارو شنیدم٬دوستم بسمتم اومد و منو تکون میداد٬ وقتی به خودم اومدم اون مرد نبود٬فقط یه پلاک دیدم که نوشته بود نمیدونم ازکجا و چجوری اومده بود اما بهش چنگ زدم٬ وقتی بلند شدم من و دوستم فقط گریه میکردیم تمام بدنمون یخ شده بود٬من که مسلط ترشدم به رها زنگ زدم که بیاد دنبالمون٬با رها رفتیم بیمارستانو شبو خونه اون بودیم٬ مثلا پدر و مادر داشتم یه زنگم بهم نزدن که کجایی......!!! اونموقع ٬بابا شما ترنتو بوذید و مامانم که مشغول شو لباسش بود٬.... تا رسیدم خونه رفتم اتاقمو گریه کردم و گریه کردم تأسف خوردم واسه خودم٬....وضعیتم.... ٬شکایت کردم از خانوادم که چرا خانواده نبودیم؟ چرا کسی روم غیرت نداشت !!! چرا کسی بهم گیر نمیداد قبل ۸خونه باش٬ چرا کسی نمیگفت روسریتو بیار جلوتر٬رژتو کمرنگ کن ٬ چرااااا؟؟اون پلاکو دور گردنم انداختم نمیدونم اون مرد کی بودو این از کجا اومده بود٬فقط اینو میدونم اگر نبود من با اون وضعیت و پسره مست الان .... علی سریع دور شد و به سمت درختی رفت دستش را به درخت میکوبیدو شانه هایش میلرزید٬بابا هم روی زانوانم تشسته بود و دستانش را ستون بدنش قرار داده بود میلرزید٬ خودم هم وضعیت خوبی نداشتم٬ روی مزار افتاده بودم و زار میزدم٬ علی را کنارم حس کردم چادرم را بوسید و روی صورتم کشید٬ -علی -جانم.. -من خیلی کثیفم به درد قلب پاک تو نمیخورم -نگو فاطمه نگو اینطوری٬تو تمام وجود من..٬ منی...!! به یکباره وجودم لرزید و از عشق پاکش گرم شدم ٬اینبار پدرم مرا مخاطب قرار داد -حرفاتو زدی٬کنایه هاتو زدی٬همشم درسته٬همش٬من کوتاهی کردم٬پدر نبودم٬متاسفم دخترم٬با اینکه هنوزم مخالف ازدواجتم اما انتخابو به عهده خودت میزارم٬حداقل تو خوشبخت شو... و بعد از نگاهی سرشار از شرمندگی از ما دور شد و به مزارها نگاه کرد٬نمیدانم چرا آنقدر با دقت٬انگار دنبال گمشده ای میگشت... من ماندم و علی٬ مردی که مرد بودن را تمام کرده بود٬در چشمانم نگاه کرد انگار باورش نمیشد این من باشم٬اب دهانش را با سختی قورت داد و نگاهش را به سمت مزار شهید گمنام انداخت٬ -فاطمه خانوم؟ -بله سید -مداحی مخصوصو بخونم؟ -وای سید اره بخون... و شروع کرد به مداحی حال هردویمان عجیب بود خیلی عجیب ٬انگار تمام شهدا درکنار ما دم یا حضرت زهرا یا مادر گرفته بودند من انقدر گریه کردم که علی نگران شد و کم کم به مداحی پایان داد... 🌺🍃ادامه دارد.... نویسنده؛ نهال سلطانی
⚠️⚠️ شیعیان دوره غیبت حضرت صاحب الزّمان علیه السلام، باید بر چه اصولی پایدار بمانند عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ، يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُونَ. طُوبَى لِشِيعَتِنَا! الْمُتَمَسِّكِينَ بِحُبِّنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا، الثَّابِتِينَ‏ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا. أُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ‏ مِنْهُمْ‏. قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً فَرَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً. فَطُوبَى لَهُمْ، ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ. هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَة. (كفاية الأثر، ص269-270) يونس بن عبد الرّحمن از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نقل می کند که فرمود: پنجمین نفر از فرزندانم، غیبتی دارد که مدّت آن طولانی است. گروه هایی در آن دوران، از دین خارج می شوند، و عده ای نیز ثابت قدم باقی خواهند ماند. خوشا به حال شیعیان ما! آنهایی که در دوران غیبت قائم ما علیه السلام، به محبّت ما تمسّک می جویند، و بر ولایت ما و برائت از دشمنان ما ثابت قدم می باشند. ایشان از ما، و ما از ایشان می باشیم. آنها به امامت ما رضایت دارند و ما به این که آنها شیعه ما هستند، خوشنودیم. پس خوشا بر احوال ایشان، خوشا بر احوال ایشان. به خدا قسم! آنها در روز قیامت، با ما و در درجه ما خواهند بود. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚫️مولا علی علیه‌السّلام: خداوند احترام مسلمان را از تمام آن چه محترم است، برتر شمرده و حفظ حقوق مسلمين را با اخلاص و توحيد پيوند زده و تضمين کرده است‌. 📚نهج‌البلاغه خطبهٔ ۱۶۷ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
⚫️امام صادق علیه‌السّلام: مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى أَمْرِكُمْ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ أَهلَ الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يُضِلُّوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ هُدَاهُ مَا اسْتَطَاعُوا كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا يَقُولُ أَحَدُكُمْ أَخِى وَ ابْنُ عَمِّى وَ جَارِى فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ فَلَا يَسمَعُ بِمَعْرُوفٍ إِلَّا عَرَفَهُ وَ لَا بِمُنْكَرٍ إِلَّا أَنْكَرَهُ ثُمَّ يَقْذِفُ اللَّهُ فِى قَلْبِهِ كَلِمَةً يَجْمَعُ بِهَا أَمْرَهُ به مردم چه کار دارید؟! دست از سر مردم بردارید و دنبال دعوت هیچ‌کس به راه خودتان نباشید! به خدا اگر اهل آسمان‌ و زمین جمع شوند تا بنده‌ای را که خدا می‌خواهد هدایتش کند گمراه سازند، نخواهند توانست! دست از سر مردم بردارید و هیچ‌یک از شما نگوید: این برادر من است، این پسر عموی من یا همسایهٔ من است، (پس باید هدایتش کنم)، چرا که خدای بزرگ وقتی برای بنده‌ای خیر بخواهد، خودش روحش را پاک می‌گرداند، تا همین که سخن نیکویی شنید، جذبش شود و همین که سخن ناپسندی شنید، آن را پس بزند، سپس با افکندن یک کلمه در دل او، کارش را سامان می‌دهد. 📚کافی ج۲ ص۲۱۳ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
‍ ✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ☑️ پیشگویی حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از عدم تمکین مردم از حضرت امیرالمؤمنین علی ابی طالب علیه السلام بعد از ایشان قسمت • یکم ✔️ ✍...روایت صحیح السندی در کتب جماعت عمریه آمده است که تأمل در آن راهگشاست: ◀️ ابن مسعود (صحابی) می گوید : از رسول خدا صلی االله علیه [و آله] و سلم پرسیدم : بعد از شما ابوبکر امام مردم خواهد بود ؟ رسول خدا صلی الله علیه [و آله] سکوت کردند ؛ پس دوباره پرسیدم : عمَر امام مردم خواهد بود ؟ پیامبر باز هم سکوت کردند ؛ پرسیدم : علی (علیه السلام) خواهد بود؟ پیامبر (صلی الله علیه واله) فرمودند : مردم از علی (علیه السلام) پیروی نخواهند کرد و او را امام بعد از من نخواهند دانست که اگر اینکار را بکنند همگی وارد بهشت خواهند شد . ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ☑️ پیشگویی حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از عدم تمکین مردم از حضرت امیرالمؤمنین علی ابی طالب علیه السلام بعد از ایشان قسمت • دوم ✔️ ✍..روایت صحیح السندی در کتب جماعت عمریه است که تأمل در آن راهگشاست: ◀️ حاكم نيشابوري از علمای عمریه در المستدرك به نقل از حضرت امير المؤمنين علی بن ابی طالب عليه السلام مى ‌نويسد : 📝حدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ عُمَرُ بْنُ أَحْمَدَ الْجُمَحِيُّ بِمَكَّةَ ، ثنا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ ، ثنا عَمْرُو بْنُ عَوْنٍ ، ثنا هُشَيْمٌ ، عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَالِمٍ ، عَنْ أَبِي إِدْرِيسَ الأَوْدِيِّ ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ، قَالَ : إِنَّ مِمَّا عَهِدَ إِلَيَّ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ [وَآلِهِ] وَسَلَّمَ : أَنَّ الأُمَّةَ سَتَغْدِرُ بِي بَعْدَهُ . هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ . 🔶 يكی از عهدهای پيامبر صلی الله علیه [و آله] به من اين بود : امت من ، بعد از من ، در حق تو بی‌وفايی و‌ پيمان شكنی می‌كنند. 📋شمس الدين ذهبي درباره سند روايت مينويسد : صحيح. 📋حاكم نيشابوري (نويسنده كتاب) هم درباره سند روايت مينويسد : هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الإِسْنَادِ ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ 1⃣سند اول: 📒 المستدرك على الصحيحن ؛ ج: 3 ، ص: 153 ، ح: 4676 ، ناشر: دار الكتب العلمية.(اسکن این سند در ادامه خواهد آمد) {ذهبی هم در تعلیق حدیث 4676 روایت حاکم را صحیح دانسته است: 🌐http://islamport.com/d/1/mtn/1/22/480.html?zoom_highlightsub=%22+%C3%E4+%C7%E1%C3%E3%C9+%D3%CA%DB%CF%D1%22} 📗دلائل النبوة للبیهقی - المدخل الی دلائل النبوة.. - جمّاع أبواب غزوة تبوک - ح 2763 با سند حسن 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=681&hid=2763&pid=334427 📗بغیة الباحث عن زوائد مسند الحارث - کتاب المناقب - باب فضل علی... - ح 984 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=1587&hid=984&pid=549919 📗المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة لابن حجر - ح 4051 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=325&hid=4051&pid= 2⃣سند دوم: 📗المستدرک علی الصحیحین - کتاب معرفة الصحابة - نکاح عمر بام کلثوم... - ح 4740  🌐http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=74&ID=1996&idfrom=4554&idto=4556&bookid=74&startno=2 ⚫️ذهبی هم در تعلیق حدیث 4686 گفته است این حدیث صحیح است 🌐http://islamport.com/d/1/mtn/1/22/480.html?zoom_highlightsub=%22+%C3%E4+%C7%E1%C3%E3%C9+%D3%CA%DB%CF%D1%22 📗تاریخ دمشق لابن عساکر - حرف الضاد فارغ - علی بن ابی طالب و اسمه... - ح 44325 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=798&pid=387079&hid=44325 3⃣سند سوم 📗مسند البزار - مسند عثمان... - ح 803 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=291&hid=803&pid=134359 ⚫️بوصیری میگوید این حدیث را ابوبکر ابن ابی شیبه با سند حسن روایت کرده است: 📗اتحاف الخیرة المهرة - ح 6635 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?indexstartno=0&hflag=&pid=525545&bk_no=970&startno=1 📗المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة لابن حجر - ح 4050 و 4052 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=325&hid=4050&pid= 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=325&hid=4052&pid= 4⃣سند چهارم 📗تاریخ مدینة دمشق لابن عساکر - ح 44806 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=798&hid=44806&pid= ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ☑️ پیشگویی حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از عدم تمکین مردم از حضرت امیرالمؤمنین علی ابی طالب علیه السلام بعد از ایشان قسمت • سوم ✔️ 🔴پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) صراحتا خطاب به امیرمومنان علی علیه السلام فرمودند: ضغائن في صدور أقوام لا يبدونها لك إلا من بعدي 🔵كينه‌هايی در سينه مردم است كه بعد از من نسبت به تو، ظهور و بروز خواهد كرد. 1⃣سند اول 📗📔مسند أبي يعلى - مسند علی بن ابی طالب - ح 559 با سند حسن 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=327&hid=559&pid=155209 ⚫️هیثمی بعد از نقل این حدیث ، میگوید: ♻️رواه أبو يعلى والبزار، وفيه الفضل بن عميرة ، وثقه ابن حبان وضعفه غيره ، وبقية رجاله ثقات 📗📔مجمع الزوائد و منبع الفوائد - کتاب المناقب - باب مناقب علی.. - باب بشارة بالجنة - ح 14690 🌐http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=87&ID=2923&idfrom=14813&idto=14821&bookid=87&startno=5 ⚫️فضل بن عمیره در برنامه ی جوامع الکلم مقبول معرفی شده است فلذا حدیث حجت است! 📗📔تاريخ بغداد للخطيب البغدادي - ح 4253 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=717&hid=4253&pid= 📗📔تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر - ح 44479 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=798&hid=44479&pid= 2⃣سند دوم 📗📔المعجم الكبير للطبراني - ح 10928 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=477&hid=10928&pid=285429 3⃣سند سوم 📗📔تاریخ مدینه دمشق لابن عساکر - حرف الضاد فارغ - علی بن ابی طالب (ع)... - ح 44481 🌐http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=798&pid=387079&hid=44481 📗📔الکامل فی الضعفاء لابن عدی - 2630 به نقل از مصنف ابن ابی شیبه متوفای 235هـ اسکن: 🌐http://s1.picofile.com/file/7708387739/مقدمه_الکامل_1_.png 🌐http://s2.picofile.com/file/7708387418/اکامل_1_.png _____________ ⚠️اما ابن ابی شیبه -یا شاید هم عمریه - به خاطر فرط محبتی که به اهل بیت علیهم السلام دارند ! قسمت آخر روایت را(که همان روایت با همان سند است) لطف کردند قیچی کردند و آن را از روایت حذف کردند! قسمت انتهایی روایت یعنی همین تکه ی مورد استناد ما اکنون در مصنف ابن ابی شیبه وجود ندارد! 🔴حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ یَعْلَى , عَنْ یُونُسَ بْنِ خَبَّابٍ , عَنْ أَنَسٍ , قَالَ : خَرَجْت أَنَا وَعَلِیٌّ مَعَ رَسُولِ اللهِ صلى الله علیه وسلم , فِی حوائط الْمَدِینَةِ , فَمَرَرْنَا بِحَدِیقَةٍ , فَقَالَ عَلِیٌّ : مَا أَحْسَنَ هَذِهِ الْحَدِیقَةَ یَا رَسُولَ اللهِ , قَالَ : فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله علیه وسلم : حَدِیقَتُک فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا یَا عَلِی , حَتَّى مَرَّ بِسَبْعِ حَدَائِقَ , کُلُّ ذَلِکَ یَقُولُ عَلِیٌّ : مَا أَحْسَنَ هَذِهِ الْحَدِیقَةَ یَا رَسُولَ اللهِ , فَیَقُولُ : حَدِیقَتُک فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْ هَذِهِ.✂️؟!؟!؟!؟!! 🔵بیرون رفتم (من و علی همراه رسول الله ص) در کوچه های شهر مدینه قدم می زدیم ،و به باغی نگاه می کردیم،پس به باغی رسیدیم،علی ع گفت:چه باغ زیبایی است این باغ! : پیامبر(ص)فرمود:زیباست! و باغی زیباتر از این برای تو در بهشت وجود دارد.همین طور تا نه باغ را دیدیم و پیامبر هربار مثل همان مطلب را به علی می گفت....✂️✂️پس پیامبر گریه کردند پس علی گفت: ای رسول خدا!چرا گریه می کنید؟فرمود: برخی از مردم (صحابه)، نسبت به تو کینه هایی در دل دارند که پس ازمن آشکارش میکنند.✂️️ 📗📔مصنف ابن ابی شیبه ج10ص492ح32709 🌐http://s3.picofile.com/file/7708388167/مقدمه_مصنف_1_.png 🌐http://s3.picofile.com/file/7708387090/ابن_ابی_شیبه_1_.png (پ.ن : کینه‌های پنهان برخی از صحابه که موجبات ناخرسندی و اشک حضرت رسول خدا صلی الله علیه واله است، خط بطلان دیگری است بر نظریه موهوم عدالت جمیع صحابه!!) ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
🚩🏴🚩 تاکید امام حسن مجتبی "سلام‌الله‌علیه" بر دعا برای تعجیل در فرج امام زمان "عجل‌الله‌فرجه‌الشریف" امام حسن مجتبی "سلام‌الله‌علیه" درعالم مکاشفه به آیت‌الله میرزا محمدباقر فقیه ایمانی فرمودند: «در منبرها به مردم بگویید : توبه نموده و برای فرج امام زمان دعا کنند، دعا کردن برای فرج مانند نماز میت واجب کفایی نیست که اگر انجام دهند از دوش عده‌ای دیگر ساقط شود بلکه مانند نمازهای پنج گانه است، بر هر فرد بالغ واجب است که برای ظهور امام زمان دعا کند». 📚منبع مکیال‌المکارم،ج۱،ص۴۳۸ اللهم عجل لولیک الفرج 🏴🏴🏴
رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند : مَا مِنْ قَوْمٌ اجْتَمَعُوا يَذْكُرُونَ فَضْلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ علیه السلام ، إِلَّا هَبَطَتْ عَلَيْهِمْ مَلَائِكَةُ السَّمَاٰءِ حَتَّىٰ تَحُفَّ بِهِمْ . هیچ مجلسی نیست که در آن علی ابن ابی‌ طالب (سلام الله علیه) نقل شود ، الا اینکه بر آن نازل شده و رحمت الهی ، آن جمع را فرا می گیرد . مصدر : مستدرک الوسائل ، جلد ۱۲ ، صفحه ۳۹۲ ، حدیث ۱۴۳۸۷
🌎🥀🍂 🥀 ❇️ تقویم نجومی 🗓 دوشنبه 🔺 ۱۹ شهریور / سنبله ۱۴۰۳ 🔺 ۵ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🔺 ۹ سپتامبر ۲۰۲۴ 🌎🔭👀 💠 مناسبت‌های دینی 🏴 وفات حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها دختر امام حسین علیه‌السلام 🌎🔭👀 🌓 امروز قمر در «برج عقرب» است. تقارن نحسین 🦂 امروز ساعت ۱۷:۲۷ قمر وارد صورت فلکی عقرب می‌شود. ✔️ مناسب برای امور زیر است: امور درمانی استعمال دارو کشیدن دندان جراحی چشم پاکسازی پوست خوردن مسهل امور زراعی امور حفاری از شیر گرفتن کودک ⛔️ ممنوعات امور اساسی و زیر بنایی امور ازدواجی امور مربوط به حرز نوشتن سند و قرار داد 🌎🔭👀 🚘 مسافرت اکیدا مکروه است. 👶 زایمان نوزاد حالش خوب است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه 🔹 امشب (شب دوشنبه) خوب نیست و احتیاط شود. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت باعث نشاط می‌شود. 🩸 حجامت، فصد، خون‌دادن باعث زردی رنگ می‌شود. 🔵 ناخن گرفتن روز مناسب و دارای برکات خوبی است از جمله قاری و حافظ قرآن گردد. 👕 بریدن پارچه روز بسیار مناسب و موجب برکت می‌شود. 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب دوشنبه) دیده شود، تعبیرش از آیه ۵ سوره مبارکه مائده است. ﴿﷽ الیوم أُحِلَّ لکُم الطّیّبات﴾ و از مفهوم و معنای آن استفاده می‌شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و به شکلی خوشحال شود. مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌎🔭👀 📿 وقت استخاره از طلوع فجر تا طلوع آفتاب از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تا عشای آخر(وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز دوشنبه «یا قاضی الحاجات» ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه «یا لطیف»، موجب یافتن مال کثیر می‌گردد. ☀️ ️روز دوشنبه متعلق است به: 💞 علیه‌السلام 💞 علیه‌السلام اعمال نیک خود را به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز دوشنبه پایان می‌یابد. 🥀 🌎🥀🍂
✅ اعترافی سنگین! ✅ علت اختلاف و افتراق امت 💥سیف الدین آمدی حنبلی از علمای عمریه در مورد علل اختلاف و گمراهی امت میگوید: مردم در زمان حيات پيامبر همواره بر يک عقيده بودند؛ مگر كسانیكه به ظاهر اظهار اسلام می‌كردند و در باطن روحيه منافقانه داشتند ... (بعد اشاره به حدیث میکند و مینویسد) يكی ديگر از اختلافاتي كه ميان امت اسلامی افتاد آن بود كه نبی مكرم از صحابه درخواست نمود كاغذ و قلمی برای حضرت بياورند و وصيتي را بنويسد امت بعد از پیامبر گمراه نشوند اما عمر ممانعت کرد و گفت قرآن برای ما کافیست ! (الی آخر) 🔹كان المسلمون عند وفاة النبي صلي الله عليه و سلم علي عقيدة واحدة و طريقة واحدة إلا من كان يبطن النفاق و يظهر الوفاق..... 👈و ذلك كاختلافهم عند قول النبي في مرض موته: إئتوني بقرطاس أكتب لكم كتابا لا تضلوا بعدي حتي قال عمر إن النبي قد غيبه الوجع و كثر اللغط في ذلك حتي قال النبي: قوموا عني، لا ينبغي عندي التنازع👉. 📚شرح المواقف الايجي جلد 8 صفحه 376 https://plink.ir/d3ZRj •••• ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔍 در واقعه کربلا قسمت • بیست – پنجم✔️ 🔻بخش دوم: قسمت دوم ☑️ نمادها و شعارهای تفکر عثمانی در کربلا، یکی دیگر از مؤیداتِ عثمانی بودن سپاه دشمن است. لذا به چند نماد و شعارِ مهم اشاره می‌شود: ⬅️ الف) منعِ آب، بارزترین نمود تفکر عثمانی 💢 پیشتر نیز بیان شد که وقتی عثمان لعین محاصره شد، آب را از وی منع کردند و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه‌السلام تذکر داد که آب را از احدی نباید منع نمود حتی از عثمان لعین ‌! اما پس از قتل عثمان لعین، قاتلانِ وی شایعه پراکنی کردند که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام عامل قتل عثمان لعین است، در حالی‌که آن حضرت علیه السلام هیچ نقشی در نجات و قتل عثمان لعین نداشتند. لذا عثمانی مذهبان سیاستی اتخاذ کردند که "همانطور که عثمان با لب تشنه کشته شد، شیعیان و علویان نیز باید اینگونه کشته شوند."❗️ بعنوان نمونه می‌توان منعِ آب از سپاه حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در جنگ صفین را بیان کرد‌؛ چه آنکه "ولید بن عقبة" گفت: این در انتقام از تشنه لب بودن عثمان بود. وقعة الصفین، ص ١٦١ 👈🏻 اما این ادعا: "تشنه بودنِ عثمان" بطور کامل ثابت نیست؛ چرا که شواهد و گزارشاتی موجود است که آب را به وی رساندند و او از آب استفاده کرد! ریاض النضرة، ٣/٨٧ 🔹نمونهٔ دیگرِ منعِ آب، در شهادت "محمد بن ابی بکر و مسلم بن عقیل" رضوان الله علیهم است که آنان را از نوشیدن آب منع نمودند! (مقاتل الطالبیین، ص ٦٦، شرح نهج البلاغه، ابن أبی الحدید، ٦/٨٧) 🔴 اما بارزترین و شدیدترین دستور منع آب، در کربلا بود. سیاست سپاه یزید لعین از ابتدا بر آن بود که آب را بر سپاه امام علیه السلام ببندند، مانند جنگ صفین. این نشانه‌ای از اشتراکِ تفکرِ دو حاکم و اتباع آنان یعنی معاويه و يزيد و اتباعشان لعنهم الله می‌باشد. در کربلا چندین بار دستور منع آب صادر شد که نشان از اهمیتِ این مسئله نزد سپاه یزید لعین دارد. اما شديدترینِ آن، دستور "ابن زیاد ملعون" از طريق نامه به "ابن سعد ملعون" لعنهم الله است که در شب هفتم محرم عملی شد. مضمون آن نامه چنین است: «میان حسین (علیه السلام) و سپاهش و آب جلوگیری کن و نگذار قطره‌ای از آن را بچشند، چنانکه با عثمان، آن مرد پاک و پرهیزکار چنین کردند!» (تاریخ طبری، ٤/٣١٤ مقتل خوارزمی، ١/٣٤٦ الارشاد، ٢/٨٥) 👈🏻 این نامه از بارزترین نمودهای تفکرِ عثمانیِ سپاه یزید لعین است. آنچه حائز اهمیت این است که: ابن زیاد لعنه الله که قصد دارد انتقام عثمان لنگ لعین را بگیرد، باید خواسته‌اش را توسط اشخاصی عملی کند که آنان نیز چنین عقیده‌ای داشته باشند؛ لذا او می‌داند سپاهش که در کربلا برای قتال با علویان صف کشیده‌اند، عقیده‌ای چون عقیده او دارند و دستور و خواسته‌اش را بنحو احسن عملی خواهند کرد. ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
✧✿﷽✿✧┅✧⊹┅┄┄ ◼️▪️پژوهشی در باب 🔎 قسمت • بیست - هفتم✔️ 🔻 عاشورا از دیدگاه جماعت عمریه -22- ❌ ابن تيميه و شُبهه در عزاداری یکی از سرسخت‌ترین دشمنان عزاداری و زیارت، عمریون وهابیّت و مدّعیان سلفیّت می‌باشند. و این نیست مگر از ناصبی‌گری آنان؛ بعنوان نمونه، ابن تیمیه لعیم که بزرگترین نظریه‌پرداز این جماعت است، می‌نویسد: "و من حماقتهم اقامه الماتم و النیاحه علی من قد قتل من سنین عدیده" ✍🏻 از حماقت‌های شیعیان برپایی مجلس ماتم و نوحه است بر کسی است که سال‌ها پیش کشته شده. (منهاج السنة، ج١ ص۵٢) و در جای دیگر می‌گوید: "و صار الشیطان بسبب قتل الحسین رضی الله عنه یحدث للناس بدعتین، بدعه الحزن والبکاء والنوح یوم عاشوراء... و بدعه السرور والفرح" ✍🏻 شیطان بواسطه کشته شدن حسین (عليه‌السّلام) برای مردم دو بدعت ایجاد کرده است: بدعت گریه و ناله و حزن در روز عاشوراء، و بدعت شادی و سُرور. همان، ج ۴ ص٣٣۴ به بعد با قسمت دوّم کلام وی ما نیز موافقیم و بارها گفته‌ایم که شادی و فرح در عاشورا از بدعت‌های نواصب ناپاک‌زاده است، که الحمدلله یکی از بزرگترين علمای عمریه نیز بدان معترف است، و البتّه برخی علمای دیگرشان نیز همین اعتقاد را دارند چنان‌که گذشت. ➖هم‌چنین" محمّد بن عبدالوهاب" که شاگرد فکری إبن تیمیه است، می‌گوید: "من قبائح هؤلاء الرافضة، أنهم یتخذون یوم موت الحسین مأتماً، فأما النیاحة فمن أعظم منکرات الجاهلیة، یترتب علی ما یفعلون من المنکرات و المحرمات کما لا یحصی و کل ذلک بدعة و منکر. کلهم مشارکون فی البدعة، فاللازم علی کل مؤمن منع هؤلاء المبتدعه من هذه البدعة القبیحة." ✍🏻 یکی از کارهای قبیح شیعیان، این است که عاشورا برای حسین (علیه السّلام)، ایّام عزا اعلام می‌کنند و اینها با" یا حسین" گفتن، کارهای خلافی انجام می‌دهند، نوحه کردن و عزاداری کردن از بزرگترین منکرات دوران جاهلیّت است. بر این عزاداری‌های شیعیان برای حسین (علیه السّلام) هم محرّمات و هم منکرات مترتّب است. اگر کسی عزاداری کند یا راضی به عزاداری باشد یا کمک به عزاداری کند، همه اینها در بدعت شریکند و بر همه مؤمنین واجب است که این شیعیان را از این بدعت قبیح، نهی از منکر بکنند. (رسالة فی الرد علی الرافضة در ص۴۶ _ ۴۹) 🔺لذا إشکال این جماعت بر دو مورد بنا شده است: یکی بدعت بودن عزاداری، دوّم مخالفتِ عزاداری با قرآن و سنّت. عجيب و تأسف‌بار است که با این همه ادّعا هنوز معنایِ صحیحِ بدعت را نمی‌دانند و هرچه را نپسندند بدعت می‌نامند! یا اینکه معنای بدعت را برای مخالفت با شیعیان تعمیم می‌دهند. به هر صورت بر طبل رسوايی خود کوبیده‌اند. حال باید معنای بدعت را تبیین نمائیم: هر نوآوری و إبداع روشی لزوماً بدعت نیست، جوهری می‌نویسد: "البدعة: انشاء الشیء لا علی مثال سابق، واختراعه وابتکاره بعد ان لمیکن" بدعت به معنای پدیدآوردن چیز بی‌سابقه و عمل نو و جدیدی است که نمونه نداشته باشد. (صحاح اللغة، ج٣ ص١١٣) بدعت بدین معنا مورد مذمّت و توبیخ شارع نیست، زیرا بشر بطور طبیعی نیازمند برخی نوآوری‌ها می‌باشد. ولی اگر حکمی را منسوب به شرع کنیم که مستند و شاهدی از شرع نداشته باشد، بدعت است. راغب اصفهانی می‌نویسد: "البدعة فی المذهب: ایراد قول لم یستنَّ قائلها و فاعلها فیه بصاحب الشریعه و اماثلها المتقدّمه و اصولها المتقنه" بدعت در دین، گفتار و کرداری است که به صاحب شریعت مستند نباشد و از موارد مشابه و اصول محکم شریعت استفاده نشده باشد. مفردات القرآن، ص٣٩ "ابن‌حجر عسقلانی" می‌گوید: "والمُحْدَثات بفتح الدال جمع مُحْدَثَه، والمراد بها: ما احدث و لیس له اصل فی الشرع ویسمّی فی عرف الشرع بدعه، وما کان لهاصل یدلّ علیه الشرع فلیس ببدعه" هر چیز جدیدی که ریشه شرعی نداشته باشد، در عرف شرع، بدعت نامیده می‌شود و هر چه که ریشه و دلیل شرعی داشته باشد بدعت نیست. فتح الباری، ج١٣ ص٢۵٣ دیگر علمای عمریه نیز همین تعریف را دارند که به همین مقدار اکتفا می‌کنیم. (از آنجا که إشکال‌کنندگان از عمریون می‌باشند، بحث را از مطالب علمای خودشان منعقد می‌کنیم) ⚫️ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است⚫️ الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 ‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️ ید الله فـــــوق ایدیهم یــــــد الله است.. بمیرد دشمن حیــــــدر ولــــــی الله است..
34.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} متّهم ردیف اول چه کسی است؟ 🎤شیخ عبّاس مفید؛ «پیشنهاد دانلود»
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۵ علی تقاضا کرد که به خانه برویم٬ مادر و پدرم که میخواهند به سوئد بروند برای قرارداد شرکت٬علی پیشنهاد داد برای تنها نبودن درخانه٬ به خانه شان بروم هم تنها نیستم و همچنین دل پدر و مادرش برای من تنگ شده ٬ تمام دلایلش منطقی بود خودم هم دلم برای آن خانواده گرم تنگ شده بود. سوار ماشین شدیم ٬نزدیک های ظهر بود٬خیلی گشنه بودم و معده ام درد گرفته بود٬علی هم این را فهمید چون رنگ و رویم حسابی پریده بود. به من نگاهی معنی دار با چاشنی یک لبخند نمکی انداخت و گوشه ای از خیابان متوقف شد٬با تعجب گفتم -ام٬علی چرا اینجا وایسادی؟ -خانوم؟مگه گشنت نیست؟ -اوا تو از کجا فهمیدی؟ -مارو دست کم گرفتیاااا ٬من متخصص تشخیص گرسنگیم -عه پس این تخصص جدیدا اومده اقای دکتر -بله خانوم دکتر٬حالا افتخارمیدید یه نهار بخوریم یا نه؟ -خخ بفرمایید جناب پیاده شدیم و هم گام باهم قدم برداشتیم٬چقدر احساس امنیت میکردم کنار این مرد٬واقعا مرد بود.در را برای من نگه داشت تا داخل شوم ٬ یک میز انتخاب کردیم و روی آن نشستیم٬لحظه ای علی به من خیره شد و تا متوجه نگاهش شدم سرش را برگرداند و گارسون را صدا زد٬ -خب خانم شما چی میل دارید؟ -یه پرس سلطانی -دو پرس سلطانی بدید٬همراه مخلفات با دوبطری دوغ -بله٬حتما گارسون رفت و ما دوباره تنها شدیم ٬سکوت سنگینی بود اما چون رستوران سنتی بود٬موسیقی سنتی که ول لایتی داشت پخش میشد٬که یکدفعه علی حرفی زد: -میدونستی باچادر آسمونی میشی؟! با آن نگاه زیبایش نگاهم میکرد٬قلبم روی هزار میتپید و احساس میکردم آریتمی اش را همه میشنوند٬سرم را به زیر انداختم و بدتر فشارم افتاد٬علی چند تقه به میز زد و سرم را بالا اورم ٬دیدم از خنده اشک در چشمانش حلقه زده٬خودم هم مثل او خنده ام گرفت و دستم را جلوی دهانم گرفتم و دوباره سرم را به زیر انداخته و خندیدم یعنی (خندیدیم). -فاطمه جان -بله اقا سید حالا نوبت من بود به میز بزنم انگار غرق افکارش شد٬ -کجایی آقا -ام٬چیزه٬ها؟ اینبار من اشک از چشمانم می آمد خیلی نمکین جمله اش را گفت و سرش را خاراند -هیچی٬فکر کنم شما میخواستی یه چیزی بگی ها؟ -اره اره٬میخواستم بگم پشیمون نیستی؟ 🌺🍃ادامه دارد...
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت ۱۶ میدانم نمیخواست این را بگوید اما پاپیش نشدم٬ -علی اقا٬من اصلا پشیمون نیستم٬اینبار تنها تصمیم نگرفتم٫اینبار ائمه کمکم کردن٬مادرم... و علی از حرفم لبخندی از سر رضایت زد و راضی نفسی عمیق کشید٬این حس آرامش به من هم منتقل شد.غذا آماده شد و هردویمان با ولع خوردیم و خندیدیم٬خداروشکر به خاطر انتخاب درست علی میزمان در دید نبود تامن راحت تر غذایم را بخورم٬خیلی احساس خوبی بود که برای هر قدمی که من برمیداشتم یک قدم جلوتر میرفت و راه را برایم امن میکرد٬حساب کردیم و به بیرون رفتیم٬لحظه ای نگاهم به دختری افتاد که کنار جدول نشسته بود و برگ مو میخورد٬بی اختیار جلوتر رفتم٬کنارش نشستم ٬باترس کمی فاصله گرفت و مظلومانه به من نگاه کرد٬لبخندی مهربان به صورتش پاشیدم دستانش را محکم فشار دادم ٬دستانش زبر و زمخت شده بود٬دستانی که باید الآن بازی میکرد و با آن دست ها شادی میکرد نه کار...نگاهم در نگاه علی گره خورد چشم هردویمان اشک بار شد٬اما نگذاشتم پایین بیاید که احساس ترحم کند٬علی به داخل رستوران برگشت تعجب کردم اما همانجا نشستم٬به تسبیح های زیبایش نگاه کردم٬و به اندازه اعضای خانواده علی و برای خودم تسبیح خریدم٬خیلی زیبا بودند٬به اندازه همان اندازه پول به دختر دادم -اسمت چیه خانوم خوشگل؟ -فرشته -واااای چه ناززز پس واسه همینه انقدر خوشگل و مهربونی -واقعا خوشگلم؟ -معلومههه و از صحبتم ذوقی کودکانه کرد و دستی به موهای طلایی بیرون از روسری کوچکش کشید٬لبخندی زدم و گفتم -خببب فرشته خانومی چقدر تونستی امروز دربیاری از این تسبیحای خوشگل؟ دسته ای از پول هایش را نشانم داد که تمامش خورد بود٬لبخندی توأم با غم زدم و طوری که او نفهمد چند تراول قاطی پول هایش گذاشتم که عزت نفس و غرورش جریحه دار نشود ٬و پول هارا دوباره بی توجه داخل جیبش گذاشت٬علی آمد اما غذا به دست٬لبخندی از سر رضایت زدم و با نگاهم از او تشکر کردم٬ -دخترنازم٬اسمت چیه؟ از لفظ دخترم که استفاده کردم بدنم یخ بست از لذت اینکه دختری به مهربانی علی نصیبمان شود و پدر دخترم مرد بزرگی چون علی باشد٬ -اسمم فرشتس عمو٬خاله میگه خوشگلم راس میگه؟ نگاهی زیبا به من انداخت و گفت -معلومههه خیلی هم خوشگلی خیلیاا سرش را به زیر انداخت و لپ های سفیدش گلبهی شد٬من و علی خنده مان گرفت و فرشته هم ریز خندید٬باعلی کمک کردیم سوار ماشین شود تا اورا به خانه برسانیم چون ظهر بود و هوا گرم٬طبق ادرسش به کوچه ای تنگ رسیدیم ٬پیاده شدیم و کمکش کردیم تا وسایلش را به خانه ببرد٬در را با فشار باز کرد حتی قفل هم نبود٬وارد خانه شدیم و گفت: 🍃🌺ادامه دارد....