حرم
#روز_شمار_شهادت_رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله_هفتم 1️⃣وقایع روز سه شنبه ۱۵ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۲۸
#روز_شمار_شهادت_رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله_هشتم
#قرطاس
سیاه ترین روز تاریخ!!
📢📢📢...در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ،
۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟
➖➖➖▪️🌑🔶🌑
🕝🕜🕓...بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه میکنند ؛
رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید میکنند ، اما لحظاتی بعد می بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ،
در خانه ایشان جمع شده اند!!
…⚠️…رسول خدا صلی الله علیه و آله با عتاب میفرمایند:
💠 "چرا همراه با سپاه حرکت نمیکنید ؟"
ابوبکر می گوید:
❌من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!!
عمر عذر میآورد:
❌دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!!
... پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر میشوند و چند بار میفرمایند:
💠" سپاه اسامه را حرکت دهید " ، "سپاه اسامه را حرکت دهید"
گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک میکنند ؛
و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ؛
و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان میدهند!!!
▪️با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ،
آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان علیه السلام - نخواهد افتاد ؛
آری !
آنان انتظار وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله را میکشند؛
📜 پیامبر خدا که چنین می بینند ،
سر از بستر بیماری بر می دارند و میفرمایند:
💠" دوات و كَتِفی(۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید ."
عده ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند …
اما عمر مانع آنها می شود و میگوید:
⛔️ چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان میگوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!!
◀️◀️ برخی بر سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله تأکید می کنند و عده ای به طرفداری از عمر میپردازند ؛
در منزل پیامبر سروصدا بالا میگیرد ؛
طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور میشوند ؛
رسول خدا سلام الله علیه و آله ، ناراحت می شوند و میفرمایند:
💠" از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست ."
عده ای می گویند :
وسایل نوشتن را نیاوریم ؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
💠" بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید ."
...حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی نویسند ، خانهء رسول خدا را ترک می کنند ؛
...از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید!
👈 عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و پسرش فضل که همراه با امیرالمومنین علیه السلام و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهء رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده میشوند ؛
آنان میدانند که خلیفهء واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان علیهالسلام نیست ، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفهء توطئه گران و اهل صحیفه(*) را می بینند ، از همین روی عباس از پیامبر می پرسد :
➖ای رسول خدا ، اگر امر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می خوریم ، ما را آگاه ساز.
پیامبر رو به امیرمؤمنان می کنند و آگاهانه می فرمایند :
💠" شما پس از من مورد ظلم واقع میشوید."
🕝🕜🕖....در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله خلوت میشود ،
رسول خدا به امیرالمومنین می فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهء خلیفهء بر حق الاهی - امیر مؤمنان علیه السلام -
و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است...(۲)
《1》
#روز_شمار_شهادت_رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله_هشتم
#قرطاس
سیاه ترین روز تاریخ!!
📢📢📢...در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ،
۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟
➖➖➖▪️🌑🔶🌑
🕝🕜🕓...بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه میکنند ؛
رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید میکنند ، اما لحظاتی بعد می بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ،
در خانه ایشان جمع شده اند!!
…⚠️…رسول خدا صلی الله علیه و آله با عتاب میفرمایند:
💠 "چرا همراه با سپاه حرکت نمیکنید ؟"
ابوبکر می گوید:
❌من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!!
عمر عذر میآورد:
❌دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!!
... پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر میشوند و چند بار میفرمایند:
💠" سپاه اسامه را حرکت دهید " ، "سپاه اسامه را حرکت دهید"
گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک میکنند ؛
و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ؛
و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان میدهند!!!
▪️با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ،
آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان علیه السلام - نخواهد افتاد ؛
آری !
آنان انتظار وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله را میکشند؛
📜 پیامبر خدا که چنین می بینند ،
سر از بستر بیماری بر می دارند و میفرمایند:
💠" دوات و كَتِفی(۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید ."
عده ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند …
اما عمر مانع آنها می شود و میگوید:
⛔️ چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان میگوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!!
◀️◀️ برخی بر سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله تأکید می کنند و عده ای به طرفداری از عمر میپردازند ؛
در منزل پیامبر سروصدا بالا میگیرد ؛
طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور میشوند ؛
رسول خدا سلام الله علیه و آله ، ناراحت می شوند و میفرمایند:
💠" از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست ."
عده ای می گویند :
وسایل نوشتن را نیاوریم ؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
💠" بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید ."
...حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی نویسند ، خانهء رسول خدا را ترک می کنند ؛
...از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید!
👈 عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و پسرش فضل که همراه با امیرالمومنین علیه السلام و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهء رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده میشوند ؛
آنان میدانند که خلیفهء واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان علیهالسلام نیست ، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفهء توطئه گران و اهل صحیفه(*) را می بینند ، از همین روی عباس از پیامبر می پرسد :
➖ای رسول خدا ، اگر امر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می خوریم ، ما را آگاه ساز.
پیامبر رو به امیرمؤمنان می کنند و آگاهانه می فرمایند :
💠" شما پس از من مورد ظلم واقع میشوید."
🕝🕜🕖....در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله خلوت میشود ،
رسول خدا به امیرالمومنین می فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهء خلیفهء بر حق الاهی - امیر مؤمنان علیه السلام -
و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است...(۲)
《1》
هدایت شده از حرم
#روز_شمار_شهادت_رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله_هشتم
#قرطاس
سیاه ترین روز تاریخ!!
📢📢📢...در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ،
۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟
➖➖➖▪️🌑🔶🌑
🕝🕜🕓...بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه میکنند ؛
رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید میکنند ، اما لحظاتی بعد می بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ،
در خانه ایشان جمع شده اند!!
…⚠️…رسول خدا صلی الله علیه و آله با عتاب میفرمایند:
💠 "چرا همراه با سپاه حرکت نمیکنید ؟"
ابوبکر می گوید:
❌من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!!
عمر عذر میآورد:
❌دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!!
... پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر میشوند و چند بار میفرمایند:
💠" سپاه اسامه را حرکت دهید " ، "سپاه اسامه را حرکت دهید"
گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک میکنند ؛
و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ؛
و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان میدهند!!!
▪️با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ،
آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان علیه السلام - نخواهد افتاد ؛
آری !
آنان انتظار وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله را میکشند؛
📜 پیامبر خدا که چنین می بینند ،
سر از بستر بیماری بر می دارند و میفرمایند:
💠" دوات و كَتِفی(۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید ."
عده ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند …
اما عمر مانع آنها می شود و میگوید:
⛔️ چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان میگوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!!
◀️◀️ برخی بر سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله تأکید می کنند و عده ای به طرفداری از عمر میپردازند ؛
در منزل پیامبر سروصدا بالا میگیرد ؛
طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور میشوند ؛
رسول خدا سلام الله علیه و آله ، ناراحت می شوند و میفرمایند:
💠" از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست ."
عده ای می گویند :
وسایل نوشتن را نیاوریم ؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
💠" بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید ."
...حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی نویسند ، خانهء رسول خدا را ترک می کنند ؛
...از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید!
👈 عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و پسرش فضل که همراه با امیرالمومنین علیه السلام و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهء رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده میشوند ؛
آنان میدانند که خلیفهء واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان علیهالسلام نیست ، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفهء توطئه گران و اهل صحیفه(*) را می بینند ، از همین روی عباس از پیامبر می پرسد :
➖ای رسول خدا ، اگر امر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می خوریم ، ما را آگاه ساز.
پیامبر رو به امیرمؤمنان می کنند و آگاهانه می فرمایند :
💠" شما پس از من مورد ظلم واقع میشوید."
🕝🕜🕖....در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله خلوت میشود ،
رسول خدا به امیرالمومنین می فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهء خلیفهء بر حق الاهی - امیر مؤمنان علیه السلام -
و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است...(۲)
《1》