eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
#روز_شمار_شهادت_رسول_خدا_صلی_الله_علیه_و_آله_هفتم 1️⃣وقایع روز سه شنبه ۱۵ صفر سال ۱۱ هجری قمری ، ۲۸
سیاه ترین روز تاریخ!! 📢📢📢...در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ، ۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟ ➖➖➖▪️🌑🔶🌑 🕝🕜🕓...بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه می‌کنند ؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید می‌کنند ، اما لحظاتی بعد می بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ، در خانه ایشان جمع شده اند!! …⚠️…رسول خدا صلی الله علیه و آله با عتاب می‌فرمایند: 💠 "چرا همراه با سپاه حرکت نمی‌کنید ؟" ابوبکر می گوید: ❌من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!! عمر عذر می‌آورد: ❌دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!! ... پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر می‌شوند و چند بار می‌فرمایند: 💠" سپاه اسامه را حرکت دهید " ، "سپاه اسامه را حرکت دهید" گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک می‌کنند ؛ و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ؛ و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان می‌دهند!!! ▪️با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ، آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان علیه السلام - نخواهد افتاد ؛ آری ! آنان انتظار وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله را می‌کشند؛ 📜 پیامبر خدا که چنین می بینند ، سر از بستر بیماری بر می دارند و می‌فرمایند: 💠" دوات و كَتِفی(۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید ." عده ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند … اما عمر مانع آنها می شود و می‌گوید: ⛔️ چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان می‌گوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!! ◀️◀️ برخی بر سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله تأکید می کنند و عده ای به طرفداری از عمر می‌پردازند ؛ در منزل پیامبر سروصدا بالا می‌گیرد ؛ طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور می‌شوند ؛ رسول خدا سلام الله علیه و آله ، ناراحت می شوند و می‌فرمایند: 💠" از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست ." عده ای می گویند : وسایل نوشتن را نیاوریم ؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: 💠" بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید ." ...حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی نویسند ، خانهء رسول خدا را ترک می کنند ؛ ...از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید! 👈 عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و پسرش فضل که همراه با امیرالمومنین علیه السلام و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهء رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده می‌شوند ؛ آنان میدانند که خلیفهء واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان علیه‌السلام نیست ، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفهء توطئه گران و اهل صحیفه(*) را می بینند ، از همین روی عباس از پیامبر می پرسد : ➖ای رسول خدا ، اگر امر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می خوریم ، ما را آگاه ساز. پیامبر رو به امیرمؤمنان می کنند و آگاهانه می فرمایند : 💠" شما پس از من مورد ظلم واقع می‌شوید." 🕝🕜🕖....در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله خلوت می‌شود ، رسول خدا به امیرالمومنین می فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهء خلیفهء بر حق الاهی - امیر مؤمنان علیه السلام - و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است...(۲) 《1》
سیاه ترین روز تاریخ!! 📢📢📢...در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ، ۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟ ➖➖➖▪️🌑🔶🌑 🕝🕜🕓...بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه می‌کنند ؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید می‌کنند ، اما لحظاتی بعد می بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ، در خانه ایشان جمع شده اند!! …⚠️…رسول خدا صلی الله علیه و آله با عتاب می‌فرمایند: 💠 "چرا همراه با سپاه حرکت نمی‌کنید ؟" ابوبکر می گوید: ❌من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!! عمر عذر می‌آورد: ❌دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!! ... پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر می‌شوند و چند بار می‌فرمایند: 💠" سپاه اسامه را حرکت دهید " ، "سپاه اسامه را حرکت دهید" گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک می‌کنند ؛ و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ؛ و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان می‌دهند!!! ▪️با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ، آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان علیه السلام - نخواهد افتاد ؛ آری ! آنان انتظار وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله را می‌کشند؛ 📜 پیامبر خدا که چنین می بینند ، سر از بستر بیماری بر می دارند و می‌فرمایند: 💠" دوات و كَتِفی(۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید ." عده ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند … اما عمر مانع آنها می شود و می‌گوید: ⛔️ چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان می‌گوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!! ◀️◀️ برخی بر سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله تأکید می کنند و عده ای به طرفداری از عمر می‌پردازند ؛ در منزل پیامبر سروصدا بالا می‌گیرد ؛ طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور می‌شوند ؛ رسول خدا سلام الله علیه و آله ، ناراحت می شوند و می‌فرمایند: 💠" از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست ." عده ای می گویند : وسایل نوشتن را نیاوریم ؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: 💠" بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید ." ...حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی نویسند ، خانهء رسول خدا را ترک می کنند ؛ ...از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید! 👈 عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و پسرش فضل که همراه با امیرالمومنین علیه السلام و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهء رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده می‌شوند ؛ آنان میدانند که خلیفهء واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان علیه‌السلام نیست ، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفهء توطئه گران و اهل صحیفه(*) را می بینند ، از همین روی عباس از پیامبر می پرسد : ➖ای رسول خدا ، اگر امر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می خوریم ، ما را آگاه ساز. پیامبر رو به امیرمؤمنان می کنند و آگاهانه می فرمایند : 💠" شما پس از من مورد ظلم واقع می‌شوید." 🕝🕜🕖....در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله خلوت می‌شود ، رسول خدا به امیرالمومنین می فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهء خلیفهء بر حق الاهی - امیر مؤمنان علیه السلام - و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است...(۲) 《1》
هدایت شده از حرم
سیاه ترین روز تاریخ!! 📢📢📢...در روز پنجشنبه ۲۴ صفر سال ۱۱ هجری قمری، ۷ خرداد ۱۱ هجری شمسی ، ۲۳ می سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد؟؟ ➖➖➖▪️🌑🔶🌑 🕝🕜🕓...بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت یافته است ، آن چنان که حضرت از بیماری شِکوه می‌کنند ؛ رسول خدا بار دیگر به حرکت سپاه اسامه تأکید می‌کنند ، اما لحظاتی بعد می بینند که ابوبکر و عمر و طلحه به همراه تعدادی از اصحاب که باید هم اکنون در سپاه باشند ، در خانه ایشان جمع شده اند!! …⚠️…رسول خدا صلی الله علیه و آله با عتاب می‌فرمایند: 💠 "چرا همراه با سپاه حرکت نمی‌کنید ؟" ابوبکر می گوید: ❌من آنجا بودم و برای تجدید دیدار شما آنجا را ترک کردم!! عمر عذر می‌آورد: ❌دوست نداشتم خبر شما را از دیگران بشنوم!! ... پیامبر صلی الله علیه و آله متأثر می‌شوند و چند بار می‌فرمایند: 💠" سپاه اسامه را حرکت دهید " ، "سپاه اسامه را حرکت دهید" گویا تنها ابوبکر به همراه چند نفر خانه پیامبر را ترک می‌کنند ؛ و به نظر نمی آید مقصد آنان سپاه اسامه در جُرف باشد ؛ و با وجود تأکید پیامبر اکثر آنان که باید به سپاه می پیوستند , هم چنان نشسته اند و خود را نگران نشان می‌دهند!!! ▪️با توجه به آن که حال عمومی رسول خدا امروز - پنج شنبه - بدتر از قبل شده است ، آنان میخواهند مطمئن شوند که در نبود پیامبر صلی الله علیه و آله ، حکومت به دست کسی دیگر - یعنی شخص امیرمؤمنان علیه السلام - نخواهد افتاد ؛ آری ! آنان انتظار وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله را می‌کشند؛ 📜 پیامبر خدا که چنین می بینند ، سر از بستر بیماری بر می دارند و می‌فرمایند: 💠" دوات و كَتِفی(۱) بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که با تمسک به آن هیچ گاه پس از من گمراه نشوید ." عده ای برمی خیزند تا وسایل نوشتن بیاورند … اما عمر مانع آنها می شود و می‌گوید: ⛔️ چیزی نیاورید که بیماری بر این مرد غلبه کرده و هذیان می‌گوید , نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را کافی است!! ◀️◀️ برخی بر سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله تأکید می کنند و عده ای به طرفداری از عمر می‌پردازند ؛ در منزل پیامبر سروصدا بالا می‌گیرد ؛ طرفداران عمر با فریاد و سر و صدا مانع از اجرای دستور می‌شوند ؛ رسول خدا سلام الله علیه و آله ، ناراحت می شوند و می‌فرمایند: 💠" از کنار من برخیزید که خانه انبیاء جای قیل و قال نیست ." عده ای می گویند : وسایل نوشتن را نیاوریم ؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: 💠" بعد از این سخنان چیزی نخواهم نوشت ؛ تنها وصیت میکنم که با اهل بیت من خوشرفتاری کنید ." ...حاضران که مطمئن می شوند ، پیامبر صلی الله علیه و آله وصیت خویش را نمی نویسند ، خانهء رسول خدا را ترک می کنند ؛ ...از این پس همگان در می یابند که حکومت به آسانی به امیرمؤمنان علیه السلام نخواهد رسید! 👈 عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و پسرش فضل که همراه با امیرالمومنین علیه السلام و دیگر اهل بیت علیهم السلام همچنان در خانهء رسول خدا نشسته اند ، نگران آینده می‌شوند ؛ آنان میدانند که خلیفهء واقعی رسول خدا جز امیرمؤمنان علیه‌السلام نیست ، اما از سوی دیگر تلاش بی وقفهء توطئه گران و اهل صحیفه(*) را می بینند ، از همین روی عباس از پیامبر می پرسد : ➖ای رسول خدا ، اگر امر خلافت به ما می رسد ، ما را بشارت دهيد و اگر در این راه شکست می خوریم ، ما را آگاه ساز. پیامبر رو به امیرمؤمنان می کنند و آگاهانه می فرمایند : 💠" شما پس از من مورد ظلم واقع می‌شوید." 🕝🕜🕖....در انتهای همین روز ، پس از آنکه خانهء پیامبر صلی الله علیه و آله خلوت می‌شود ، رسول خدا به امیرالمومنین می فرمایند که هدف از نگارش آن نامه چیزی جز تأکید بر ثقلین و توصیهء خلیفهء بر حق الاهی - امیر مؤمنان علیه السلام - و گواهی گرفتن از حاضران نبوده است...(۲) 《1》