eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
#معرفی_یاران_امام_حسین (ع)📜 #یار_یازدهم💕 💚 #بشر‌بن‌عمر💚  او از تابعین بود و دلاورى فرزندان او در
(ع) و ❤️ (غلام عامر بن مسلم)❤️ 💛 💛 💕سالم (غلام عامر بن مسلم ): او غلام عامر بود و در بصره سكونت داشت، و عامر از شیعیان آن شهر بشمار مى‏رفت، و هنگامى كه یزید بن ثبیط با فرزندان خود و برخى دیگر در مكه به خدمت امام علیه‏السلام آمدند، این دو نیز به همراه آنها به امام ملحق و با او به كربلا آمدند. 💕سالم بن عمرو: او اهل كوفه و از شیعیان بود، و در ایام مهادنه كه هنوز كار امام علیه‏السلام با سپاه كوفه به جنگ نیانجامیده بود، به كربلا آمد و به اصحاب امام ملحق شد. ... 📗 ابصار العین، 111 📒ابصار العین، 108
هدایت شده از حرم
(ع) و ❤️ (غلام عامر بن مسلم)❤️ 💛 💛 💕سالم (غلام عامر بن مسلم ): او غلام عامر بود و در بصره سكونت داشت، و عامر از شیعیان آن شهر بشمار مى‏رفت، و هنگامى كه یزید بن ثبیط با فرزندان خود و برخى دیگر در مكه به خدمت امام علیه‏السلام آمدند، این دو نیز به همراه آنها به امام ملحق و با او به كربلا آمدند. 💕سالم بن عمرو: او اهل كوفه و از شیعیان بود، و در ایام مهادنه كه هنوز كار امام علیه‏السلام با سپاه كوفه به جنگ نیانجامیده بود، به كربلا آمد و به اصحاب امام ملحق شد. ... 📗 ابصار العین، 111 📒ابصار العین، 108
🍃🌺🍃🥀🌴🌾🌺 ❌❌ جملاتی که مردان را دیوانه می‌کند! ❌ «اون از وضع غذا خوردنت، این هم از کارهای خونه انجام دادنت و...» با این کار را گیج می‌کنید که دقیقا کدام کارش شما را آزار داده است ❌یاد بگیرید دقیقا روی مشکلی که شما را کرده تمرکز کنید. اگر از اینکه جوراب‌های کثیفش را در راهرو انداخته است دلخورید به او نگویید تو همیشه همین جوری هستی ❌صریح باشید و از پرهیز کنید. این راه بهتری برای رسیدن به یک زندگی و موفق است. برای تغییر یک رفتار به ‌خصوص مثلا دیر به منزل آمدن، بی‌توجهی به تکالیف و امور مدرسه بچه‌ها و برنامه‌ریزی جهت تعطیلات آخر هفته سعی کنید، مورد به مورد و مرحله به مرحله با جزیی‌نگری پیش بروید تا حرف‌های کلی شما همسرتان را به‌هم نریزد
(ع) و ❤️ (غلام عامر بن مسلم)❤️ 💛 💛 💕سالم (غلام عامر بن مسلم ): او غلام عامر بود و در بصره سكونت داشت، و عامر از شیعیان آن شهر بشمار مى‏رفت، و هنگامى كه یزید بن ثبیط با فرزندان خود و برخى دیگر در مكه به خدمت امام علیه‏السلام آمدند، این دو نیز به همراه آنها به امام ملحق و با او به كربلا آمدند. 💕سالم بن عمرو: او اهل كوفه و از شیعیان بود، و در ایام مهادنه كه هنوز كار امام علیه‏السلام با سپاه كوفه به جنگ نیانجامیده بود، به كربلا آمد و به اصحاب امام ملحق شد. ... 📗 ابصار العین، 111 📒ابصار العین، 108
(ع) و ❤️ (غلام عامر بن مسلم)❤️ 💛 💛 💕سالم (غلام عامر بن مسلم ): او غلام عامر بود و در بصره سكونت داشت، و عامر از شیعیان آن شهر بشمار مى‏رفت، و هنگامى كه یزید بن ثبیط با فرزندان خود و برخى دیگر در مكه به خدمت امام علیه‏السلام آمدند، این دو نیز به همراه آنها به امام ملحق و با او به كربلا آمدند. 💕سالم بن عمرو: او اهل كوفه و از شیعیان بود، و در ایام مهادنه كه هنوز كار امام علیه‏السلام با سپاه كوفه به جنگ نیانجامیده بود، به كربلا آمد و به اصحاب امام ملحق شد. ... 📗 ابصار العین، 111 📒ابصار العین، 108
✿❀بِسْـمِـ الرَّبِ الشُّہَــداءِ وَالصِّدیـقین ✿❀ ✿رمان واقعی ✿❀قسمت ۱۷ یک بار ایوب داد و بیداد راه انداخته بود، زهرا و شهیده ایستاده بودند و با نگرانی نگاهش می کردند. ایوب داد زد: _ "هرچه میگویم نمی فهمند، بابا جان، دشمن آمده." به مگسی که دور اتاق می چرخید اشاره کرد. _آخر من به تو چه بگویم؟؟ لا مذهب چرا کلاه سرت نیست؟ اگر تیر بخوری و طوریت بشود، حقت است. دستشان را گرفتم و بردم بیرون. توی کمدمان خرت و پرت زیاد داشتیم، کلاه هم پیدا میشد. دادم که سرشان بگذارند. روبرویش نشستیم تا آرام شد. توی همین چند ماه تمام های ایوب خودش را نشان داده بود.... حالا می شد پشت این نسبتا سالم را فهمید. جایی از بدنش نبود که سالم باشد. حتی قفل می کرد؛ همان وقتی که موج گرفتش، وقتی که بیمارستان بوده با نی به او آب و غذا می دادند. بعد از مدتی از خدمه بیمارستان خواسته بودند که با زور فک ها را باز کنند، فک از جایش درمیرود. حالا بی دلیل و ناگهان فکش قفل می شد. حتی، وسط مهمانی، وقتی قاشق توی دهانش بود،... دو طرف صورتش را می گرفتم. دستم را می گذاشتم روی برآمدگی روی استخوان فک و ماساژ می دادم. فک ها آرام آرام از هم باز می شدند و توی دهانش معلوم میشد. بعضی مهمان ها میکردند و بعضی می زدند و سرشان را تکان می دادند. می توانستم صدای "آخی" گفتن بعضی ها را به راحتی بشنوم. باید میشد. دندان های عقب ایوب را کشیدند؛ همه بودند. سر یکی از استخوان های فک را هم تراشیدند. دکتر قبل از عمل گفته بود که این جراحی حتما عوارض هم دارد. و همینطور بود. بعد از عمل ابروی راستش حالت افتادگی پیدا کرد. ایوب چند بار جراحی شد تا به حالت عادی برگردد، ولی نشد. را برداشتند و ابرو را ثابت کردند... وقتی می خندید یا اخم می کرد..، ابرویش تکان نمی خورد و پوستش چروک نمی شد ادامه دارد... ✿❀