eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
6.4هزار ویدیو
626 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 (عج) 💐تشرف حسن بن مثله جمکرانی(دستور ساخت بنای مسجد جمکران) وقتى به در منزلش رسیدیم ,خدمتگذاران او را دیدیم . آنها به من گفتند: سید ابوالحسن از اول صبح در انتظار تو است . آیا اهل جمکرانى ؟ گـفـتـم : بـلـى . همان وقت نزد سید ابوالحسن رفتم و سلام کردم . ایشان جواب سلام مرابه نحو احسن داد و مرا گرامى داشت و پیش از آن که چیزى بگویم , گفت : اى حسن بن مثله من خواب بـودم . در عالم رؤیا شخصى به من گفت : کسى به نام حسن بن مثله از جمکران نزد تو مى آید. هر چـه گـفـت سـخـن او را تـصدیق کن و بر قولش اعتماد کن ,چون سخن او سخن ما است و نباید گفته اش را رد کنى . از خواب بیدار شدم و تا الان منتظر تو بوده ام . در ایـن جـا حـسـن بن مثله وقایع را مشروحا به او گفت . سید همان وقت فرمود که اسبهارا زین کـنـند بعد سوار شدند. وقتى نزدیک ده رسیدند, جعفر چوپان را دیدند که گله رادر کنار مسیر, مى برد. حـسن بن مثله میان گله رفت و آن بزى که حضرت اوصافش را داده بودند, آخر گله دید, که به طـرف او مى آید! او هم آن بز را گرفت و خواست قیمتش را به جعفر بدهد. جعفر سوگند یاد کرد کـه مـن ایـن بـز را هـرگز ندیده ام و در گله من نبوده است , جز آن که امروز مى بینم و هر طور خواسته ام آن را بگیرم , برایم ممکن نمى شد, تا الان که پیش شما آمد. بـز را هـمان طورى که حضرت بقیه اللّه ارواحنافداه دستور داده بودند, به آن جا آوردند وکشتند. بعد هم در حضور سید ابوالحسن الرضا, حسن بن مسلم را حاضر کردند. استفاده هاى زمین را از او گرفته و درآمد رهق را هم آورده و به آن اضافه کردند. سپس مسجد جمکران را ساخته و با چوب پوشاندند. سـیـد ابـوالـحـسـن الـرضـا زنجیر و میخها را به قم برد و در منزل خود گذاشت . همه بیماران و دردمندان به منزلش مى رفتند و خود را به آن زنجیرها مى مالیدند و خداى تعالى آنان را به سرعت شفا مى داد و خوب مى شدند. ابـوالـحـسـن مـحـمـد بـن حیدر مى گوید: از چند نفر شنیدم که سید ابوالحسن الرضا درمحل مـوسـویـان , در شـهـر قـم مدفون است . بعد از او یکى از فرزندانش مریض شد. خواستند از همان زنجیرها براى شفایش بهره بگیرند. در صندوق را باز کردند, اماچیزى نیافتند . 📚برکات حضرت ولى عصر (عج) ـ خلاصه العبقرى 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🆔 @haram110 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
🖤شعار چه تأثیری بر تاریخ اسلام و حتی ظهور حکومت بنی عباس دارد، اصولا چه سوء استفاده هایی از این شعار برای قدرت و حکومت شده است؟ ▪️بعد از او، قیام فرزندش را در خراسان داریم که مردم این منطقه به او پیوستند. یحیی بن زید وارث دو شهادت یکی جدش امام حسین(ع) و دیگری پدرش بود لذا خراسانیان او را یاری کردند اما در برابر فرمانروای مقتدر اموی خراسان موفق نشد و به شهادت رسید. اما شهادت او موجب شد خراسان به شدت بر ضد بنی امیه تهییج شود و ما در تاریخ داریم که تا یکسال هر نوزاد پسری که در خراسان متولد می شد نام او را به یاد یحیی بن زید، «یحیی» می گذاشتند و این قضیه باعث شد بنی عباس که شاخه ای از بنی هاشم و تحت ظلم بنی امیه بودند -اما نه مانند طالبیان یعنی اولاد ابوطالب- از حدود سال 100 هجری در صدد بیرون آمدن از این شرایط باشند. ▪️عباسیان اما با وجود علم به حقانیت اهل بیت درصدد کسب قدرت برای خود بودند یعنی از احساسات تحریک شده مردم در اثر واقعه کربلا و شهادت زید و یحیی نهایت بهره را بردند یعنی در بیان فجایع بنی امیه شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را بیان می کردند و قید می کردند که برای خونخواهی خاندان پیامبر باید بنی امیه را نابود کرد و دعوتگرانی را به نقاط مختلف عالم اسلام فرستادند و با یک حرکت حساب شده و مخفی به ویژه در خراسان که آمادگی قیام را داشت موفق شدند مردم را برای قیام بر ضد بنی امیه سازماندهی کنند لذا از آنجا که خراسان این آمادگی را داشت و از شام مرکز خلافت دور بود و به ویژه شخصی به مانند «ابومسلم» که مورد توجه و اعتماد خراسانی ها بود در این کار موفق شد و توانست قیام را از خراسان آغاز کند و مردم را به سوی شام گسیل کند. ▪️در حقیقت موفقیت عباسیان در پیشبرد اهداف خود مرهون بهره برداری آنها از بحث خونخواهی امام حسین(ع) بود که ضمن تأکید بر این موضوع، مردم را دعوت به براندازی بنی امیه و پذیرفتن خلافت و رهبری فردی پسندیده از خاندان پیامبر می کردند اما تصور این بود که فرد پسندیده از اهل بیت(ع) است اما آنها مرادشان خودشان بود که در این راه هم  موفق شدند. 🚩 🏴 🖤
📝 💟 🎀قسم به خدای کعبه ـ و کسي که از عمد روزه خواري مي کنه ... يعني کسيه که از عمد بعد مادي رو انتخاب مي کنه ... و با اختیار، بخش هاي شرطي شده شيطان رو انتخاب مي کنه و بهش اجازه ورود ميده ... براي همين هم شکستن شرط ها و پايه ريزي هاي شيطان واسش سخت تره ... چون حرکتش آگاهانه است ... خودش به صورت کاملا آگاهانه بعد اول و دوم وجودش رو يکي کرده ... که مثل ساختن يه بزرگراه عريض و عالي براي عبور و مرور داده هاي شيطانه ... شراب هم همين طور ... کسي که اون رو مي خوره چون آگاهانه خلاف فرمان خدا عمل کرده ... وقتي روزه بگيره ... روزه فقط مي تونه تاثير مخرب عمل گذشته اون رو برطرف کنه ... که اونم بستگي به اين داره که شخص با رفتار اشتباه و آگاهانه اش چقدر از بعد سومش رو نابود کرده باشه ... واسه همينه که روزه اش پذيرفته نميشه ... اين پذيرش يعني اجازه ورود به بعد سوم ... خودش اين پذيرش و اجازه نامه رو نابود کرده ... و ظرفيت فعال کردن اين بعد رو از خودش گرفته ... عملا همه چيز و تمام عواقب بعديش انتخاب خود انسانه ... خدا رحمت خاص خودش رو توي اين ماه مي فرسته ... چون انسان بدون هدايت خاص، قدرت درک اين بعد رو نداره ... انسان رو مجبور مي کنه خودش رو براي 11 ماه بعد واکسينه کنه ... مثل سرپرستي که به زور بچه رو واکسينه مي کنه ... چون اگه به زور اين واکسينه شدن انجام نشه ... ممکنه تا زماني که اون اينقدر بزرگ بشه که قدرت درک پيدا کنه ... ديگه خيلي دير شده باشه ... خدا انسان رو در اين اجبار قرار ميده ... و از طرفي تمام منافع و چيزهايي رو که مي تونه اونها رو تشويق کنه رو توي اين ماه قرار ميده ... مثل بچه اي که بهش قول ميدن اگه درس هاش رو خوب بخونه براش چيزي بخرن ... خدا هم اين ماه رو فقط براي خودش قرار ميده ... چون فقط بعد سوم هست که مي تونه انسان رو جانشين خدا کنه ... پس تمام تشويق ها رو مثل بخشش ... رحمت و مغفرت ... عنايت ... استجابت دعا ... در اين ماه قرار ميده ... و چون فرد غير از تشويق ها و پاداش هايي که مي گيره .... بعد سومش رو فعال کرده ... با ارتقاي قدرت اون، در جايگاهي وراي ملائک قرار گرفته ... پس حقيقتا به بخشش و استجابت نزديک تره ... چون فاصله اش تا خدا کمتر شده ... بالاتر از ملائک ... ديگه کسي براي دريافت پاسخ، نيازي به واسطه نداره ... عملا خدا زمينه عروج و معراج انسان رو مهيا مي کنه ... و کسي که به اين عظمت پشت کنه ... خودش، حکم نابودي خودش رو امضا کرده ... و اين معناي رقم زدن سرنوشت يک ساله است ... خدا راست گفته ... توي رمضان، سرنوشت يک ساله انسان رقم مي خوره ... اما سرنوشتي که خودت تصميم مي گيري چطور رقم بخوره ... و همه چيز به اين بستگي داره ... چقدر در اين تمرين يک ماهه موفق عمل مي کني؟ ... فقط از خوردن و آشاميدن اجتناب مي کني؟ ... يا دقيقا براساس سيره عملي اي که اسلام مقابلت گذاشته عمل مي کني؟ ... هر چقدر راه شيطان رو محکم تر ببندي و از اين فرصت براي آزاد شدن ظرفيت بهتر استفاده کني ... سرنوشت درست تري رو مي توني رقم بزني ... و مسير شيطان رو براي 11 ماه ديگه محکم تر ببندي ... با اصلاح عملي خودت مورد غفران و بخشش قرار مي گيري ... و با رفتار اصلاح شده، در آينده به جاي انتخاب هاي شرطي و آلوده به افکار شيطاني ... انتخاب هايي با بعد روحي و الهي انجام ميدي ... در نتيجه از آتش جهنم هم نجات پيدا مي کني ... و بقيه اش رو هم خدا کمکت مي کنه و مي بخشه ... چون خودش گفته رحمت من بر عذابم غلبه داره ... تو حرکت مي کني ... اون کمکت مي کنه ... و نقصت رو هم مي پوشونه ... چند قدم رفتم عقب ... نفس عميقي کشيدم و چشم هام رو بستم ... شادي عجيبي بند بند سلول هاي وجودم رو پر کرده بود و آرامشي که تا اون لحظه نظيرش رو احساس نکرده بودم ... چشم هام رو که باز کردم، هنوز تصوير و منظره زيباي حرم، در برابر وسعت ديدگان من بود ... چشم هايي که تازه داشت، حقيقت ديدن رو درک مي کرد ... ـ تو صداي من رو شنيدي ... و اشک بي اختيار در برابر پرده نازک ديده من نقش بست ... حس و اشکي که جنس ناشناخته اش، مولود تازه وارد زندگي من مي شد ... ـ به خداي کعبه قسم مي خورم ... خدايي هست و اون خداي يگانه شماست ... به خداي کعبه قسم مي خورم ... محمد، فرستاده و بنده برگزيده و زنده اوست ... و به خداي کعبه قسم مي خورم ... شما، اولي الامر و جانشينان خدا در زمين هستيد ... و براي شما، مرگ مفهومي نداره ... من شما رو باور کردم ... به شما ايمان آوردم ... اطاعت از فرمان شما رو مي پذيرم ... و هرگز از اطاعت شما دست برنمي دارم ... ..... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 🍃 🌺 🎉🌸🍃
🕊 (عج) وجه‌الله: مظهر جمال و جلال خدا، سمت و سوى الهى كه اولياى حقّ رو به او دارند. •باب‌الله: دروازه همه معارف الهى، درى كه خدا جويان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مي‌كنند. •نورالله: نور خاموشى‌ناپذير خدا، ظاهر كننده همه معارف و حقّايق توحيدى، مايه هدايت ره‌جويان. •سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقيمانده نسل پيامبران. •عين الحيوة: چشمه زندگى، منبع حيات حقّيقى. •صاحب الزّمان: اختياردارِ زمانه، فرمانده كل هستى به اذن حقّ. •ناموس العصر: نگهدارنده زمان، كيان هستى دوران. •نظام الدين: نظام بخش دين. •يعسوب المتقين: پيشواى متقين. 💢پ.ن, در این طرح سعی شد گوشه‌ای از معانی و القاب امام زمان (عج)معرفی شود،امیدواریم مفید واقع شده باشد.
* 💞﷽💞 رمان: نویسنده: بخش اول خیلی عجیب بود.ما میخواستیم بریم حرم امام حسین یعنی تابلو های حرم امام حسین رو هم دنبال کرده بودیم. اما یهو دیدیم روبه روی حرم حضرت عباسیم.همین موقع که اومدیم از هم بپرسیم چرا سر از اینجا دراوردیم یکی از موکب های ایرانی یه مداحی گذاشت که جواب همه سوال هامون بود. هیچ وقت یادم نمیره اون مداحی رو به رو حرم عباس... وقتی مداح خوند:اذن دخول حرم تو با ابلفضله... دست عطا و کرم تو با ابلفضله حالمون خیلی عجیب بود.خیلی. فهمیدیم یه چیزی رو.برای رفتن به حرم سردار باید اجازه سقا صادر بشه... پس رفتیم برای اذن دخول حرم سردار از سقای‌ حرم. بعد از این که با بدبختی هفت خان رستم گشت و تفتیش رو گذروندیم رسیدیم توی حرم. حرم حضرت عباس... حرم امید بچه های حسین.‌‌‌.. زبان من قاصره نمی تونم چیزی بگم. من از عباس بگم؟ شما خودتون میفهمین. من بگم آب... من بگم نگاه بچه ها..‌. من به همه گفته ام شما باب الحوائج هستی عباس... امیدوام لذت برده باشید کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
* 💞﷽💞 ‎💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜 ‎ . ‎ . ‎چشمامو باز کردم، همه جا تاریک بود، تاریکه تاریک ..خیره بودم به سقف اتاقم که تو تاریکی شب فرو رفته بود .. ‎بلند شدم نشستم، صدای نفس های منظم مهسا که نشون از خواب عمیقش میداد فقط میومد .. ‎دستی به صورتم کشیدم از اشک و عرق خیس شده بود .. ‎دستام میلرزید .. ‎دست بردم و "و ان یکاد" ی که عباس بهم داده بود و لمس کردم .. ‎یازینب .. یازینب .. ‎زدم زیر گریه .. ‎فقط حضرت زینب "سلام الله علیها "رو صدا میزدم .. ‎یازینب ... ‎فقط صدای گریه ی من بود که تو تاریکی شب به گوش میرسید .. ‎آخ عباس .... عباس.... . ‎وای که چه کابوس وحشتناکی بود .. ‎بلند شدم و وضو گرفتم .. ‎به ساعت نگاه کردم، یکساعت تا اذان صبح مونده بود .. ‎سجاده ام رو پهن کردم .. ‎چادرمو سر کردم و ایستادم .. ‎خدایا برای رسیدن به بندگی تو نماز میخونم، ‎دو رکعت "نماز شفع" میخونم قربه الی الله .. ‎دستامو کنار گوشم آوردم و "الله اکبر " گفتم ..تا دستام پایین رسیدن اشکام هم جاری شدن .. ‎بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین ... ‎سلام نماز رو دادم، باز پیشونیم بهونه ی مهر رو میگرفت، سرم رو به سجده گذاشتم که سجده شکر بجا بیارم .. ‎اما نمیشد، گریه امان شکر گذاری نمیداد.. ‎خدایا، خدا جونم، منو ببخش، من کی نماز شب خون بودم که الان بهم این توفیق رو دادی .. ‎خدایا من اگه برای عباس بی تابی میکردم چون عباس رو دوست داشتم بخاطر تو .. ‎چون بوی تو رو میداد .. ‎چون با دیدنش یادِ تو می افتادم .. ‎خدایا من دنبال تو ام .. ‎خدایا رسیدن به تو چقدر سخته.. ‎چقدر سخت .. ‎باید از عباس های وجودم بگذرم .. ‎باید از تمام دلبستگیام به این دنیا بگذرم .. ‎خدایا .. ‎خدایا من از عباسم گذشتم .. ‎تو ام از گناهای من بگذر یا الله .. ‎شروع کردم در همون حال سجده با گریه "العفو " گفتن .. ‎چقدر خوب بود که خدایی داشتیم که اجابت میکرد دعای بندش رو .. ‎💌نویسنده: بانوگل نرگــــس بامــــاهمـــراه باشــید🌹