حرم
"رمان #پلاک_پنهان #قسمت_هفتاد_و_دو همه ی خانم ها در پذیرایی نشسته بودند،نگران بودند اما لبخند میزد
آرش بیخیال بچه ها شد و سریع از خانه خارج شد و به طرف خیابان اصلی دوید ،همه ی راه را نفس نفس می زد،زیر لب میگفت:
ــ غلط کردم غلط کردم
کمیل و بقیه را از دور دید،با تمام توانش فریاد زد:
ــ کمیل کمیل
کمیل با شنیدن فریاد کسی که او را صدا می زند،برگشت بقیه هم کنجکاو به آرش نگاه کردند،کمیل چند قدم به سمتش رفت،آرش روبه رویش ایستاد و با گریه گفت:
ــ سمانه،سمانه
نفس نفس می زد و نمیتوانست درست صحبت کند،با شنیدن اسم سمانه همه نگران به او نزدیک شدند،کمیل بازوانش را گرفت و شدید تکان داد و فریاد زد:
ـــ سمانه چی؟حرف بزن آرش
ــ روی صورت سمانه اسید ریختند
و بدون خجالت بلند گریه کرد،صدای یا حسین همه بلند شد و در کمتر از چند ثانیه همه با شتاب به سمت خانه دویدند.
کمیل با شتاب در را باز کرد و به طرف سمانه که بر روی زمین افتاده بود رفت،صغری را کنار زد و سر سمانه را در آغوش کشید،با صدای بلند صدایش کرد و روی صورتش می زد.
ــ سمانه خانمی،سمانه صدامو میشنوی جوابمو بده سمانه
رد خون بر روی پیشانی اش را که دید دیوانه شد ،نمی دانست چه کاری بکند تا
قلبش آرام بگیرد،پشت سرهم با صدای بلند سمانه را صدا می زد و خدا را قسم می داد که اتفاقی برای او نیفتد.
صدای زمزمه آرام سمانه را که شنید به او نزدیک شد و گفت:
ــ جانم ،بگو سمانه
سمانه با درد و مقطع گفت:
ــ درد دارم کمیل
ــ کجا قربونت برم کجات درد میکنه؟
ــ سرم،صورتم داره میسوزه کمیل
کمیل دستی به صورت سمانه کشید به شدت داغ بود و سرخ بود می دانست اسید
نیست اما همین هم او را نگران کرده بود،صدای لرزان سمانه او را نابود کرد دوست
داشت از دردی که در سینه اش نشسته فریاد بزند.
ــ کمیل صورتم میسوزه،
آرام از درد گریه کرد ،کمیل سرش را در آغوش فشرد و بدون اهمیت به اطراف
پیشانی اش را بر سرش گذاشت و اجازه داد اشک هایش پایین بیایند،همسرت با این حال ،ترسیده و پر درد ، بین بازوانت گریه کند،بدتر از این درد مگر برای یک مرد وجود دارد؟؟؟
ادامه دارد...
"نویسنده : #فاطمه_امیری
حرم
آرش بیخیال بچه ها شد و سریع از خانه خارج شد و به طرف خیابان اصلی دوید ،همه ی راه را نفس نفس می زد،زی
"رمان #پلاک_پنهان
#قسمت_هفتاد_و_سه
دکتر لبخندی زد و گفت:
ــ نگران نباشید حالش خوبه،فقط ترسیده
ــ این ماده ای که روی صورتش ریختن چیه؟میدونم اسید نیست اما اثراتی داشته
ــ اسید نیست چون اگه اسید بود کاملا صورتشون از بین میرفت،ماده ی شیمیایی هست که سوزش و التهاب روی صورت ایجاد میکنه،و چون از نزدیک روی صورتشون ریختن ،سوزش و التهابش بیشتر شده،نمیگم خطرناک نیست اتفاقا اگه چشماشونو به
موقع نمیبستن ممکن بود بینایی خانمتون مشکل پیدا کنه ولی خداروشکر به خیر
گذشت
ــ سرش چی؟
ــ زخم شده ،پانسمانش کردم، الان سرم بهشون وصله،به خاطر امنیتش الان از خانه خارج نشه بهتره،مشکلی پیش اومد بگید خودم میام
کمیل با او دست داد وبعد از تشکر به اتاق رفت،سمانه با دیدنش دستش را به سمتش دراز کرد، ،کنارش روی تخت نشست و موهایش را که بر روی چشمانش افتاد را کنار زد.
ــ گریه کردی کمیل؟
ــ نه مگه مرد هم گریه میکنه
ــ چشمای سرخت چی میگن پس؟
کمیل نگاهی به صورت سرخ سمانه و موژه های خیسش کرد و گفت:
ــ گریه کمترین چیز بود،اون لحظه از درد قلبم نزدیک بود سکته کنم
ــ خدانکنه
ــ لعنت به من که تورو به این حال انداختم
ــ کمیل چه ربطی به تو داره آخه؟
ــ ربط داره خانمی،الان ذهنتو درگیر نکن بخواب
در باز شد،کمیل سرش را بالا آورد و با دیدن امیرعلی که با شرمندگی او را نگاه میکرد،سری تکان داد ومشغول برسی پرونده شد.
ــ سلام بیا تو چرا اونجا ایستادی؟
امیرعلی در را بست و روی صندلی روبه روی میزکار کمیل نشست.
ــ کمیل،شرمندم
ــ برا چی؟
ــ دیشب
کمیل اجازه نداد حرفش را ادامه بده
ــ هرچی بود برای دیشب بود،موضوع تموم شد دیگه
ــ به مولاشرمندتم دیشب خونه پدر خانوم بودیم ،گوشیم هم تو خونه مونده بود
کمیل که می دانست امیرعلی چقدر از این اتفاق ناراحت است،لبخند زدو گفت:
ــ شرمندگی برا چی آخه،مگه عمدا جواب ندادی؟امیر اومد کارا هم انجام شد.
آره پرونده رو ازش گرفتم
ــ خب؟
امیرعلی پرونده را به سمت کمیل گرفت و گفت:
ــ اونایی که اومدن دم در خونه مادربزرگت دو نفرن،روی موتور هم بودن،معلومه از ریختن این ماده شیمیایی فقط میخواستن همسرتو بترسونن ،اما قضیه دعوا واقعی بوده،اوناهم از این موقعیت استفاده کردن
کمیل متفکر به پرونده خیره شده بود،امیرعلی آرام گفت:
ــ کمیل میدونم به چی فکر میکنی،من مطمئنم این کارِ تیمور و آدماشه،والا کی
میدونه تو مامور اطلاعاتی
ـــ چیز دیگه ای نیست ؟
ــ نه
ــ خب خیلی ممنون
حرم
"رمان #پلاک_پنهان #قسمت_هفتاد_و_سه دکتر لبخندی زد و گفت: ــ نگران نباشید حالش خوبه،فقط ترسیده ــ
با صدای گوشی ،کمیل گوشی خود را از کتش بیرون آورد،چند تا عکس برایش ارسال
شده بود،تا عکس ها را باز کرد،از شدت خشم و عصبانیت محکم مشتش را برروی
میز کوبید،امیرعلی سریع از جایش بلند شد ،با نگرانی گفت:
ــ چی شده کمیل؟
نگاهی به دستان مشت شده ی کمیل و چشمان به خون نشسته اش انداخت.
ــ بگو چی شده کمیل
کمیل بدون هیچ حرفی گوشی را به طرف امیرعلی گرفت و از جایش بلند شد،پنجره
را باز کرد و سرش را بیرون برد ،احساس می کرد کل وجودش در حال آتش گرفتن
است.
امیرعلی با دیدن عکس ها چشم هایش را عصبی بست،دوباره صدای گوشی کمیل
بلند شد،امیرعلی با دیدن شماره ناشناس گفت:
ــ کمیل فک کنم خودشون باشن؟
کمیل به سمت گوشی خیز برداشت.
ــ کمیل صبر کن بزار ردیابی کنیم
کمیل سری تکان داد و منتظر امیرعلی بود،با جواب بده ی امیرعلی سریع دکمه
اتصال را لمس کرد:
ــ الو
ــ به به جناب پاسدار،سرگرد،اطلاعاتی،اخوی،برادر،چی بهت بگم دقیقا کمیل
و شروع کرد بلند خندیدند
ــ عکسا چطور بودن؟؟
ادامه دارد...
"نویسنده : #فاطمه_امیری
✴️ چهارشنبه 👈 21 مهر / میزان 1400
👈 6 ربیع الاول 1443 👈 13 اکتبر 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
✴ روز اول ماه تشرین اول ( از سال رومی):
👈 این ماه سی و یک روز است. مجامعت در آن مفید ولی از فصد و نوشیدن داروها در این ماه دوری شود. خوردن گوشت های چرب پروار و انار میخوش نفع دارد. مصرف میوه بعد از غذا سفارش میشود. آب کمتر بنوشید. ورزش و فعالیت های بدنی بیشتر گردد.گوشت را به همراه حبوبات مصرف نمایید.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
❇️ امروز برای امور زیر خوب است:
✅ شکار و صید و دام گذاری .
✅رفتن به تفریحات سالم .
✅ امور زراعی و کشاورزی .
✅ آشتی دادن بین افراد .
✅ و درختکاری خوب است .
👶 زایمان خوب و نوزادش خوب تربیت خواهد شد و از آفات و بلاها دور خواهد ماند . ان شاءالله
🚘مسافرت : خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج جدی و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ درو غلات و برداشت محصول .
✳️ کندن چاه و کانال .
✳️ وام و قرض گرفتن و دادن .
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ عمل جراحی .
✳️ و شکار و صید و دام گذاری خوب است .
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد . ان شاءالله
💉💉 حجامت خون دادن فصد سبب رعشه اعضا می شود .
💇♂💇 اصلاح سر وصورت باعث بلای ناگهانی می شود .
😴🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 7 سوره مبارکه " اعراف " است .
و الوزن یومئذ الحق ....
و مفهوم آن این است که خواب ببینده انجام کاری از کارهای خود را به گروهی واگذارد بعضی در انجام آن تلاش کنند و باعث رفعت مقامشان شود و برخی نیز کوتاهی کنند و از چشم وی بیفتد . و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
هدایت شده از حرم
#روایت
✅امام صادق علیه السلام درباره #دعای_عهد فرمودند:
🌸«هر کس با این دعای #عهد چهل صبح به سوی خدا دعا کند از یاوران قائم ما خواهد بود و اگر بمیرد خداوند او را از قبرش به سوی حضرت قائم عج خارج خواهد ساخت و حتی در مقابل هر کلمه ای هزار حسنه به او می دهد و هزار گناه از او محو می کند».
📚 بحار الانوار، جلد 83، ص284، حدیث 47 به نقل از کتاب امام مهدی عج،تنظیم:اکبر اسد علیزاده
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•
هدایت شده از حرم
3_453884580403872619.mp3
1.82M
#دعای_عهد♡
#استاد_فرهمند
کجایى ...؟؟
اى همیشه پیدا از پس ابرهاى غیبت!
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
هدایت شده از حرم
4_468051916576786804.mp3
4.02M
#زیارت_عاشورا_صوتی
🎧 با صدای استاد فرهمند
🎁 به سفارش آقا صاحب الزمان (عج) و با نیت تعجیل در امر فرج ایشان هر روز یڪ زیارت عاشورا بخوانیم.
حرم
#روز_شمار_تشکیل_سقیفه_تا_شهادت_صدیقهکبری سلام الله علیها(8) 📢📢📢 ..در روز سه شنبه و چهارشنبه ، ۶ و
#روز_شمار_تشکیل_سقیفه_تا_شهادت_صدیقه کبری سلام الله علیها(9)
📢📢📢...در روز پنج شنبه ، ۸ ربیع الاول سال ۱۱ هجری قمری ، ۲۱ خرداد سال ۱۱ هجری شمسی ، ۷ ژوئن سال ۶۳۲ میلادی چه اتفاقی افتاد⁉️
💔 #جسارتی_عظیم!!!!
➖➖➖➖🌑🔶🌑
🕕🕔🕓… دستگاه خلافت اینک از تثبیت نسبی برخوردار شده است ؛
سقیفه گران با مصادرهء میراث پیامبر صلی الله علیه و آله و سهم ذی القربا (خمس) پیروزی دیگری را تجربه کردهاند ؛
📣📣 اینک خبرها ، حکایت از تصمیم خلیفه برای مصادرهء دیگر اموال اهل بیت علیهم السلام میکند ؛
حاکمان سقیفه ، پس از مصادرهء ارث خاندان وحی و خمس متعلق به ایشان , چشم به فدک دوخته اند ؛
🏮فدکی که "هِبه و هديه" رسول خدا به صدیقه طاهره سلام الله علیهاست و حکم ارث و خمس بر آن جاری نمیشود
👈 این خبر به خانه وحی میرسد ……
▪️ آن بانوی الاهی مقنعه به سر میافکنند و خود را در چادری میپیچند و به همراه گروهی از زنان بنی هاشم به جانب مسجد رسولخدا گام مینهند …
◀️ #فدک ، بهانه ای می شود تا آن حضرت ، پیام غدیر را بازگو کنند ، تا کسی نگوید : در نبود پیامبر کسی ما را به صراط مستقیم که همانا امیرالمومنین علیه السلام است متذکر نکرد.
👈 ورود صدیقه کبری سلام الله علیها , هم زمان با حضور ابوبکر در مسجد است ؛
آن حضرت ، در پس پرده می نشینند و خطبه ای رسا ، علیه دستگاه حاکم ایراد می فرمایند , خطبه ای که بعدها به "خطبه فدکیه" شهرت مییابد .(۱)
🔅در این سخنرانی , صدیقه طاهره سلام الله علیها , پس از حمد و ثنای الاهی و معرفی پدر بزرگوارشان ،
از گسترش روند نامسلمانی و برخاستن پرچم نفاق , سخن راندند ؛
و در پی آن ، به استناد آیات قرآن کریم ، خود را میراث دار رسول خدا معرفی کرده و به شدت به مصادره ارث خویش توسط خلیفه ی وقت انتقاد میکنند.
……سخن حضرت زهرا سلام الله علیها در اوج خویش ، چندین بار زیرکانه توسط خلیفهء وقت , قطع می گردد تا از تأثیر آن کاسته گردد ؛
اما در نهایت ، آن چنان تاثیر می گذارد که در تاریخ نقل می کنند:
📜 " تا به آن روز دیده نشد که مردمان ، چنین ناله و گریه ای سر دهند " (۲)
🏮خطبهء فدکیه به پایان میرسد و مردمان که به خود آمده اند ، زبان به توجیه می گشایند:
⛔️ " ای دخت پیامبر ! اگر این سخنان را پیش از بیعت با ابوبکر گفته بودی ,
با علی بیعت میکردیم "‼️
آن حضرت در پاسخ قاطعانه فرمودند:
💠 وَ هَل تَرَكَ أبي يَوْمَ غَديرِ خُمٍ لِأحَدٍ عُذراً
💠 و آیا پدرم پس از غدیر خم ، برای اَحَدی از مردمان جای عذر (و بهانه تراشی) گذاشت ؟ (۳)
کار آنچنان سخت گردید که خلیفه که تا آن لحظه همواره به نرمی و محترمانه سخن میگفت و حتی گاهی با سر خم کردن و گریان شدن ، عواطف خویش را از جنایات اطرافیانش متأثر نشان می داد و خشونت های لفظی و عملی را بر عهدهء دیگران میگذاشت ،
این بار خطر را به روشنی دریافته و زبان خود را از بند سیاست بازی بیرون کشید و پرده از ذات پلید خویش برداشت!!
…وی با اشاره به امیرالمؤمنین علیه السلام که در مسجد حضور داشتند , برای سرکوب احساسات برانگیختهء مردم ، بر روی منبر رفت و گفت:
⛔️" این چه سر و صدایی است که راه انداخته اید ؟ همانا او روباهی است که شاهد او دُم اوست (‼️‼️) ؛ برپا کنندهء فتنه است ؛
کمک از ضعفا می خواهد و یاری از زنان می طلبد (او اینجا زنش را جلو انداخته است) ؛
او مانند اُمِّ طِحال است (زنی که در بدکارگی در جاهلیت شهره بود!! ) که عزیزترین کسان نزد وی افراد فاحشه بودند ."(‼️‼️‼️)
…… این حکایت به قدری تکان دهنده و توهین آمیز است و عنان سخن آنچنان سیاستمدارانه از دست خلیفه رها شده که "ابن ابی الحدید سنّی" نیز متعجبانه از استاد خویش ،
"ابویحیی , جعفر بن یحیی بن ابو زید بصری" میپرسد:
⚠️ ابوبکر , تمام این کلمات را به علی نسبت داده است؟؟!!
و استاد پاسخ میدهد:
⚠️ آری پسرم , مُلك و سلطنت است که کار را بدین جا میکشاند !!
❌سخنان خلیفه با تهدید شدید انصار به سرکوب توسط نظام خلافت , پایان میپذیرد…
و حضرت صدیقه طاهره و امیرمومنان علیهما السلام به منزل باز میگردند (۴)
…ابوبکر نیز از منبر پایین میآید …
《1》
حرم
#روز_شمار_تشکیل_سقیفه_تا_شهادت_صدیقه کبری سلام الله علیها(9) 📢📢📢...در روز پنج شنبه ، ۸ ربیع الاول س
◀️ سخنان صدیقهء کبری سلام الله علیها تأثیر شگرفی بر روند وقایع بعدی داشته است ؛
۱۲ نفر از مهاجر و انصار تصمیم میگیرند که به هر صورت ممکن ، ابوبکر را از منبر پایین کشیده و خلافت را به صاحب اصلی آن تحویل دهند؛
در این میان ، ترس از بی نتیجه ماندن این کار و خطر جانیِ چنین عملی , آنان را به مشورت با امیرالمؤمنین فرا میخواند.
🅾 امیرالمومنین علیه السلام چنین عملی را نامناسب می بینند و میفرمایند:
💠 "اگر بخواهید ابوبکر را از منبر پایین بکشید , شما را تار و مار می کنند و به جایی نخواهید رسید ، چرا که این امت , سخن پیامبر خویش را رها کرده اند ؛ اما به سراغ آن مرد بروید و آن چه را از پیامبر شنیده اید به او بگویید ؛
که این بهترین اتمام حجت برای اوست ؛ تا روز قیامت ، او را با دست خالی در برابر خداوند قرار دهند."
📌 این دوازده تن , هم پیمان میشوند که فردا , حجت را بر ابوبکر تمام کنند …
۶ نفر از مهاجرین : مقداد , سلمان , ابوذر , عمار , بُرَيده أسلَمی و خالد بن سعید .
۶ نفر از انصار:خُزيمه بن ثابت , سَهل بن حُنَيف و برادرش عثمان , اُبَيّ بن كَعب , ابو ایوب انصاری و ابو هَيثُم بن تَيَهان . (۵)
➖➖➖➖➖
1⃣ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۲۶۳/۱۶
2⃣ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۲۱۲/۱۶
3⃣ خصال ۱۷۳/۱ و بحارالانوار ۱۲۴/۳۰
4⃣ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۲۱۵،۲۱۴/۱۶
5⃣ خصال ۴۶۱/۲ و بحارالانوار ۲۰۸،۲۰۹،۲۱۰/۲۸
حرم
🪶أعوذ بالله مِن (عُمَر) الشيطان الرجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🥀 #خطبه_فدکیه قسمت چهار
🪶أعوذ بالله مِن (عُمَر) الشيطان الرجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🥀
#خطبه_فدکیه قسمت پنجم
🪶▪️ كوَّنَها بِقُدْرَتِهِ، وَ ذَرَأَها بِمَشِيَّتِهِ، مِنْ غَيْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلىٰ تَكْوِينِها، وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فى تَصْوِيرِها، اِلّا تَثْبِيتاً لِحِكْمَتِهِ، وَ تَنْبِيهاً عَلىٰ طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ، وَ دَلالَةً عَلىٰ رُبُوبِيَّتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ.
ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلىٰ طاعَتِهِ وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلىٰ مَعْصِيَتِهِ، ذِيادَةً لِعِبادِهِ عَنْ نَقِمَتِهِ، وَ حِياشَةً لَهُمْ اِلىٰ جَنَّتِهِ
🪶▪️پس اشياء را تنها به قدرت خود، هستى بخشيد و به خواست خود پديدار نمود. او كه نيازى به ايجاد هستى نداشته و در صورتگرى آنها بهره اى برايش نيست؛ مگر آنكه نشان دهد حكمت خود را و بيدار كند آفريده ها را در فرمان بردارى و نمايش دهد توانايى اش را و مردمان را به پروردگارى خود رهنما باشد و ايجاد نمايد بندگى را در آفريدگان و نيرومندى و شكوه بخشد دعوت خود را از بندگان!
آنگاه براى سوق آنان به بهشت و فرمان بردارى خود، پاداش و براى بازدارى شان از دوزخ و سرپيچى از فرمانش، كيفر آورده است.
🪶▪️He created them by His will to create, not due to any need on Allah's part of bringing them
In to being, nor for any benefit to Him by giving them forms,
But only in order to establish the Proof of His wisdom and as a proclamation that creatures obey Him,
And in order to manifest His creative ability and enthrall creation to perform their duty and devotion to Him – to Exalt His invitation.
And then Allah rewarded those obedient to Him and chastised those who rebelled, so as
to guard His creation against His chastisement,
And to lead them towards His acceptance and pleasure.
#خطبه_فدکیه #قسمت_پنجم
#Fadak_Sermon ﴾5﴿💔
🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
🪶أعوذ بالله مِن (عُمَر) الشيطان الرجيم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم🥀
▪️نحوه ورود حضرت محسن بن علی علیه السلام به صحنه قیامت
حضرت امام جعفرصادق علیه السلام فرمودند:
▪️يأتي محسن مخضّباً محمولاً، تحمله خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت أسد أمّ أميرالمؤمنين عليه السلام- و هما جدّتاه- و أمّ هاني و جمّانة- عمّتاه ابنتا أبي طالب عليه السلام- و أسماء بنت عميس الخثعمية صارخات، أيديهنَّ على خدودهنَّ و نواصيهنَّ منتشرة و الملائكة تسترهنَّ بأجنحتهنَّ، و فاطمة أُمّه تبكي و تصيح و تقول: «هذا يومكم الذي كنتم توعدون»، و جبرائيل يصيح- يعني محسناً- و يقول: «إنّي مظلوم فانتصر». فيأخذ رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله محسناً على يديه رافعاً له إلى السماء و هو يقول: «إلهي و سيّدي، صبرنا في الدنيا احتساباً، و هذا اليوم الذي تجد كل نفس ما عملت من سوء، تودّ لو أنّ بينها و بينه أمداً بعيداً».
▪️روز قيامت حضرت محسن عليه السلام مى آيد در حاليكه او را حمل مى كند حضرت خديجه و فاطمه بنت اسد كه دو جده ى او هستند و ام هانى و جمانه دو دختر حضرت ابوطالب عليه السلام كه دو عمه ى او هستند و اسماء بنت عميس، و در همان حال فرياد مى زنند و دستها را بر صورت گذارده اند و موها پريشان كرده اند و ملائكه ايشان را با بالهايشان مى پوشانند. در همين حال مادرش فاطمه عليهاالسلام گريه مى كند و فرياد مى زند و مى گويد: «امروز همان روزى است كه وعده داده شديد»
جبرئيل عليه السلام هم از طرف حضرت محسن عليه السلام فرياد مى زند و مى گويد: «من مظلوم هستم، خدايا به فرياد رس». پيامبر صلى اللَّه عليه و آله محسن عليه السلام را روى دست مى گيرد و او را به آسمان بلند مى كند و مى گويد: الهى و سيدى، در دنيا بخاطر تو صبر كرديم، و امروز وقت آن است كه هر نفسى آنچه بدى كرده آرزو كند كه بين او و آنها فاصله ى زيادى باشد.
📚نوائب الدهور: ج 3 ص 192📚
🌟ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است 🌟
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..