مرد اونیه که وقتی باهاش قهر میکنی و میگی دیگه نمیخوام صداتو بشنوم، یه ساعت بعد بهت اس بده و بگه: میشه تلفنتو جواب بدی؟ قول میدم حرف نزنم، فقط میخوام صدای نفساتو گوش کنم...!!! 😇😊 برگرفته از داستان تخیلی " خفاش ها ماکارونی🍝 میخورند گوسفندها 🐑بندری 💃 میرقصند" 😂😂

ﺳﻪ ﺗﺎ خنگ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺷﺪﻥ ، ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻓﻬﻤﯿﺪ خنگند ، ﺣﺮﮐﺖ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ! ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﻥ ، ﺳﻮﻣﯽ محکم ﺯﺩ ﺗﻮ ﺳﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﯾﻨﻘﺪ ﺗﻨﺪ ﻧﺮﻭ .ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ😂😂😂😂😂

💋در آغوش کشیدن کسی که برایتان خاص است، میتواند #فشارخون را کاهش دهد : در یک آزمایش، زنان و شوهرانی که دست یکدیگر را به مدت 10 دقیقه به دنبال یک آغوش 20 ثانیه ای گرفته بودند، واکنش های بهتری نسبت به شرایط استرس زا مانند سخنرانی در جمع، از خود نشان داده بودند. ⇠ در مقایسه با زوج هایی که بدون لمس یکدیگر در کنار هم بودند، زوج هایی که یک دیگر را به آغوش کشیده بودند، ویژگی های زیر را داشتند: ⇠ فشار خون پایین تر ⇠ ضربان قلب پایین تر ⇠ کاهش نرخ ضربان قلب

💢رازهایی که نباید از زندگی مشترکتان بدانند!" 💠خلوت‌هایتان با همسر: ✍هرگز از خلوت خودتان با همسر، چیزی به دوستانتان نگویید زیرا این روابط حکم «راز» بین شما و همسرتان است. همیشه خود را جای همسرتان بگذارید و ببینید از نظر شما قابل پسند است که دوستان همسرتان از رابطه بین شما مطلع باشند یا خیر؟ 💥مسائل مربوط به اتاق خواب، فقط به شما و همسرتان مربوط است. در غیر این‌ صورت خطر عدم اعتماد همسرتان را به جان می‌خرید. «صمیمیت» معنای مشخصی دارد. اگر در زندگی جنسی‌تان با چالشی روبه‌رو شدید، فقط با همسرتان یا روان‌شناس صحبت کنید.

💔😔احساس سرد شدن طرف مقابل مقاله از علی مجد ( محقق و پژوهشگر ) اگر در رابطه عاطفی به سر میبرید ممکن است گاهی وقتها احساس کنید طرف شما دیگه همانند قبل سراغ شما را نمیگیره، یا انرژی صرف رابطه نمیکنه در نتیجه از خود میپرسید ⁉️نکنه دیگه دوستم نداره ؟ ⁉️نکنه با یکی دیگه آشنا شده ؟ ⚠️برای همین شروع میکنید به سوال کردن از طرف ⁉️چیزی شده ؟ ⁉️چرا دیگه بهم زنگ نمیزنی ؟ ⁉️چرا سراغمو نمیگیری ؟ ⁉️چرا جوابامو دیر میدی ؟ ✅و معمولا پاسخی که دریافت میکنید : نه چیزی نشده اشتباه فکر میکنی ✅ تغییر رفتار ها لزوما به منزله سرد شدن طرف نقابل نیست 👈معمولا افراد در ابتدای رابطه ، خیلی پر سرعت و پر شتاب از نظر احساسی پیشروی میکنند در نتیجه هر انرژی دارند همان ابتدای رابطه صرف میکنند کم کم بعد از مدتی رابطه به سمت یکنواختی میرود ⚠️جریان از جایی اتفاق می افتد که دو طرف حرف تازه یا رفتار تازه ای ندارند هر چه بوده همان اول رو کردند پس انرژی اولیه رو دیگه نخواهند داشت طرفین چون سطح بالایی ازا حساسات را در ابتدای رابطه تجربه کردند در چنین وضعیتی انتظار دارند رابطه همانند روزهای اول باشد دوستان ،احساسات ثابت و ماندگار نیست و طبیعی است که شدت آن کم و زیاد شود گاهی صعودی ، گاهی نزولی سعی کنید در روابط عاطفی همه انرژی خودتان را به یکباره صرف رابطه نکنید ، تعادل را حفظ کنید گاهی وقتها باید طرف مقابلتان را تنها بگذارید تا با خودش خلوت کنه ✅گاهی وقتها ادمها خودشان هم نمیدانند چششون شده ، و نیاز دارند چند روزی دور از جرایانات قبلی باشند اگر پس احساس کردید طرفتان چند وقتیه مثل قبل نیست زود نتیجه گیری نکنید ، افکار منفی را دور کنید ⚠️در چنین شرایطی گیر دادنهای زیاد بیشتر میتواند باعث دوری وی از شما شود یادتون باشه هیچ وقت سطح احساسات در ابتدای آشنایی، یا نامزدی یا حتی ازدواج را نباید با ادامش مقایسه کنید وقتی دو طرف برای اولین بار یک حس جدیدی را تجربه میکنند احساسات خوشایند در بالاترین سطح خود قرار دارد برای همین توصیه میشود نذارید رابطه یکنواخت شود

اﻳﺠﺎﺩ اﺣﺴﺎﺱ اﻣﻨﻴﺖ ﺭﻭاﻧﻲ ﺩﺭ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ☝️☝️☝️☝️☝️☝️ ﺷﻔﻴﻌﻲ / ﻣﺸﺎﻭﺭ ﻛﻮﺩﻙ...

❤️ #دین_زیباست ⏰ کلاس‌های سه‌دقیقه‌ای برای نوجوانان جلسه 29 آیا هنگام مرگ اهل بیت را خواهیم دید؟! آیا امامان معصوم بالای سر ما خواهند آمد؟! #مرگ #معاد #اهل_بیت هدف ما آموزش نوجوانان است 👉 شما معلّم اعتقادات یک نوجوان باشید و این فایل را به دستش برسانید.

ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻔﺮ ﻭ ﯾﺎﺩﮔﯿﺮﯼﺍﺳﺖ.

جایگاه امام زمان در بین ائمه علیهم السلام و ناتوانی از درک مقام امام زمان عجل‌الله فرجه الشریف/ استاد شیخ حسن یوسفی؛ «الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلایَ يَا صَاحِبَ الزَّمَان»🤲😭

#کلیپ صوتی ▫️ اهمیت دعای طول عمر 🤲 دعا برای امام عصر صلوات الله علیه

#دعای_طول_عمر 🎙هر روز بعد از هر نماز واجب بخوانید و بعد از و لا فی احدّ من احبّتی بگویید و لا فی فُلان و اسم عزیزانتان را نام ببرید ▫️اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ رَسُولَكَ الصَّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ قالَ اِنَّكَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ في شَيْ ءٍ اَنَا فاعِلُهُ كَتَرَدُّدي في قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَاَكْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجَّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَالْعافِيَهَ وَالنَّصْرِ وَلا تَسُؤْني في نَفْسي وَلا في اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتِي خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست خدايا رسول راستگوي تصديق شده ات (درود تو بر او و خاندانش) گفت: كه تو فرمودي: در هيچ كاري از كارهايم توقف نكرده ام همچون توقف در گرفتن روح بنده مؤمنم درحالي كه او مرگ را خوش ندارد و من هم رنجاندن او را خوش ندارم، خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و براي وليّ ات گشايش و عافيت و ياري را نزديك گردان، و درباره خودم، و احدي از دوستانم بدي قرار مده. 📗مفاتیح الجنان

🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 #داستان_هایی_از_امام_زمان(عج) 💠 #عجز مأموران #خليفه از #دسترسي به #آقا! 💠 رشيق، دوستِ مادراني مي‌گويد: روزي معتضد، خليفه عبّاسي ما را - كه سه نفر بوديم - احضار نمود و دستور داد: هر يك سوار بر اسبي شده و اسبي ديگر را به همراه خود برداريد، و جز توشه مختصري چيزي با خود حمل نكنيد، و پنهاني و به سرعت خود را به سامرا برسانيد، و به فلان محلّه و فلان خانه برويد. وقتي آن جا رسيديد، غلام سياهي را مي‌بينيد كه دمِ در نشسته است. فوراً وارد خانه شده و هر كه را ديديد، سرش را براي من مي‌آوريد! ما طبق دستور حركت كرديم وقتي به سامرا رسيديم همان طور كه گفته بود در دهليز خانه غلام سياهي را ديديم كه بند شلواري را مي‌بافد، از او پرسيديم: چه كسي در خانه است؟ گفت: صاحبش. قسم به خدا! هيچ توجّهي به ما نكرد، و هيچ واهمه اي ننمود! وارد خانه شديم. خانه اي بود همانند خانه اميران لشكر [بسيار مجللّ و با شكوه ]پرده اي كه آويزان بود آن قدر نو و پاكيزه بود كه گويي تا آن موقع دست نخورده بود. كسي در خانه نبود. پرده را كنار زديم، سراي بزرگي را ديديم كه گويي دريايي در بستر آن قرار داشت. و در انتهاي سرا حصيري روي آب گسترده شده بود و مردي زيباروي به نماز ايستاده بود و به ما توجّهي نداشت. ما هيچ وسيله اي براي دسترسي به او نداشتيم، يكي از همراهان ما كه احمد بن عبداللَّه نام داشت خواست وارد سرا شده و گام بردارد كه در آب فرو رفت، او در آب دست و پا مي‌زد و ما با مشكل او را بيرون كشيديم، وقتي نجات يافت و بيرون آمد، از هوش رفت. ساعتي گذشت و دوست ديگرم تصميم گرفت كه خود را به آب زده و به آن مرد برساند، اما او نيز مانند احمد بن عبداللَّه آن قدر دست و پا زد كه وقتي بيرون كشيدمش بيهوش افتاد، و من نيز هاج و واج مانده بودم. به صاحب خانه - آن شخص زيبا - گفتم: از خدا و از شما پوزش مي‌طلبم. قسم به خدا! هيچ اطلاعي از موضوع نداشتم، و نمي دانستم كه براي دستگيري چه كسي آمده ام. هم اكنون به درگاه خداوند از عملي كه انجام داده‌ام توبه مي‌كنم. اما او همچنان نه توجهي به ما كرد و نه چيزي گفت و از حالتي كه داشت خارج نشد. [وقتي دوستانم به هوش آمدند] ناچار بازگشتيم. معتضد منتظر ما بود و به محافظان دستور داده بود كه ما هر زماني كه رسيديم، فوراً نزد او برويم. نيمه‌هاي شب به نزد معتضد رفتيم. او جريان را پرسيد، و ما همه چيز را بازگو كرديم. آن گاه گفت: واي بر شما! آيا پيش از من كسي را ملاقات كرده و ماجرا را گفته ايد؟ گفتيم: نه. گفت: من ديگر با او كاري نخواهم داشت. و سوگند سختي خورد كه اگر چيزي از اين مطلب به كسي بازگو كنيم، گردنمان را خواهد زد. ما نيز تا او زنده بود جرأت بيان آن را نداشتيم. (۱۴۲) 📚منابع: ۱۴۲) غيبة طوسي، ص ۲۴۸ - ۲۵۰، اثبات ولادته عليه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۵۱ و ۵۲.