💎👌 حرز بسیار ساده حضرت خدیجه علیهاالسلام برای دور شدن از بلایا
دوستان و عزیزان! حرز حضرت خدیجه علیهاالسلام را به خانواده و دوستان خود بیاموزیم تا از شرّ دشمنان و خطرات حفظ شوند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم،ِ يَا اللَّهُ يَا حَافِظُ، يَا حَفِيظُ يَا رَقِيبُ».(مهج الدّعوات، ص5)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
حرم
* 💞﷽💞 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان کابوس رویایی 💗 قسمت70 آشپزخانه و اتاق هایش حرف ندارد. به خانهی پری و پ
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی 💗
قسمت71
تک خندهی پری روی اعصابم قدم زنان راه می رود.
_همچین قیافه گرفتی فکر کردم چیشده!
این پیمان از بچگی هول بود تو ولش کن. بعدشم پیمان میدونه واسه ماموریتته!
خیلی دوست دارم همین فکرها را بکنم اما نمی شود. یعنی وقتی میخواهم چنین بهانه هایی را به جای واقعیت بنشانم مغزم رد می دهد.
به زور چند لقمه ای می خورم و بشقاب را کنار سینک می گذارم.
به کابینت های فلزی تکیه می دهم که صدای زیق زیقش به گوشم می رسد.
ظرف پری را با اصرار می شویم و بعد کنارش می نشینم.
یکهو یاد سوالی می افتم و می پرسم:
_تو از کجا سر از ماموریت من در آوردی؟
همان طور که دارد روزنامه را زیر و رو می کند، کمی سرش را بالا می آورد.
_پیمان گفت.
_پیمان؟ آخه... برای چی؟
ماموریت سِری بود.
لبش را کج می کند و طعنه می زند:
" حالا من شدم نامحرم؟"
من هم دور قانون مداری برمی دارم.
_خب کیوان گفته بود!
_پیمان مسئول توعه!
حرصم می گیرد که همه اش پیمان را به سرم می کوبد.
آرزو می کنم با این ماموریت بتوانم از زیر سایهی سنگین پیمان بگریزم.
_دستور کیوان، دستور سازمانه!
مگه پیمان این وقت خود سره که هر کاری کنه!
روزنامه را به پشتی می کوبد و صورتش هم تراز صورتم قرار می گیرد.
_من فقط میدونم و بس!
از کی تا حالا اینقدر ضوابطی شدی؟
حرف های خودش را به رخش می کشم.
_مگه تو نگفتی که مطیع قانون های سازمان بودن مهمه؟
متوجه صدای بالای مان نیستیم که سمیه در را به هم می زند و با عصبانیت می گوید:" بس کنین! صداتون کل محله رو برداشته.
گیس و گیس کشی تونو ببرین یه جای دیگه. همه فهمیدن ما تو این خونه چیکار می کنیم."
من و پری نگاه پر غصب مان را از سمیه می گیریم و بی توجه به او می نشینیم.
با خودم می گویم کم مانده از سمیه دستور بگیرم!
کمی که جو آرام می شود او هم دمش را روی کولش می گذارد و به بالا می رود.
سکوت میان مان بدتر از جیغ و دعوا است.
نمیدانم چه بگویم که پری آهسته لب می زند:
_پیمان این موضوع رو به من نگفته.
چشمانم گرد می شود و نزدیک است تعجب آن را از کاسه اش بیرون بکشد.
آخر جز من، پیمان و کیوان کسی توی اتاق نبود پس چطور این ماجرا را تنها پری فهمیده.
_چطوری؟
_حالا!
سعی می کنم با نفس عمیق خون خشم را از جلوی چشمانم محو کنم.
_پری بگو وگرنه دوباره دعوا میشه.
اصلا بزار برم به خود آقا پیمان بگم خیال هر دو مون جمع بشه.
تا به جلوی در برسم دستم را کشیده.
هر چه تقلا می کنم از چنگالش رها شوم، فایده ندارد.
قیافهی ملتمسانه ای به خود گرفته و ورقی از اشک روی چشمانش جا گرفته.
دستم را می کشد و کنار پشتی می نشاند.
با بغضی که در گلو مزاحمش است، می گوید:
_پیما نگفت اما من فهمیدم.
_خب بعدش؟...
به سختی لب می زند:
" توی پله ها نشسته بود. دیدم با خودش حرف می زنه و فهمیدم ماموریت جدیده.
دوست دارم بدانم چه گفته اما می دانم نمی گوید پس بیهوده هم نمی گویم.
عصر مجبورم برای خرید بوم بروم.
مجبورم در این چند روز تابلو های گالری را آماده کنم.
هیچ وقت اینقدر دست به قلمو نبوده ام!
آخر شب شده و تنها توانسته ام دو تابلو بکشم و اصلا دل بخواهم هم نشده.
با صدای پیمان جا می خورم و پشتم ایستاده است.
⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
* 💞﷽💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان کابوس رویایی💗
قسمت72
از روی صندلی برمی خیزم و نگاه مان در نقطه ای گره می خورد.
بعد چشمانش را رهایی بوم نقاشی می کند و تعریف می کند:
_چه قدر خوب کشیدی!
واقعا عالیه!
تمجید اش حس غرور را در من بر می انگیزد.
زیر لب تشکر می کنم. هنوز نرفته و انگار کار دیگری هم دارد.
_گزارش کار باید بدی.
_چه گزارشی؟
_چیز خاصی نیست.
باید بگی کجاها رفتین، اون چی گفت و تو چی گفتی.
با خودم می گویم من که کار خاصی نکرده ام که بخواهم گزارش دهم.
کمی مکث می کنم اما بر خلاف میلم می پذیرم.
قدم هایش او را از من جدا می کنند. درست سر جای پیمان می ایستم و به بوم نگاه می کنم.
منظرهی قشنگی است و بیشتر به روستا های شمال می خورد.
رود آب و در کنارش زندگی روزمرهی روستاییان را نشان می دهد.
دیر وقت می خوابم و صبح زود از خانه بیرون می زنم تا چند تابلو بخرم.
پری پیشنهاد داد اگر تعداد تابلو ها کم است، میتوانیم روی تابلوهای بی نشان حساب کنیم.
ده تابلو از مغازه های متعدد می خرم و برمی گردم خانه تیمی.
آستین بالا می زنم و بی معطلی طرح دیگری را روی بوم می کشم.
تمام لباس هایم رنگی شده و به بوم نگاه می کنم.
عجب منظره ای شده!
در میان برگ های پاییزی عشقی بارانی نهفته.
به دختر خوشحال توی تابلو خیره می شوم که سر بر معشوقهی خود تکیه داده.
این نقاشی را به نیت خودم و پیمان کشیده ام.
حتی به وقتی که بخواهم همسرش شوم حسودی می کنم که چرا الان اتفاق نمی افتد؟
شاید دیگر زیادی به سرم زده!
بوم را کنار بقیه در حیاط می گذارم تا خشک شود.
صبح پیمان برایم تاکسی می گیرد و تا در خانه ماشین می آید.
تمام تابلو ها را با احتیاط توی صندوق جای می دهد و بعضی را هم صندلی عقب می گذارد.
تا بخواهم پول را حساب کنم؛ او خودش را جلو کشیده و پول را هم پرداخت کرده!
تشکر می کنم و قدمی برمی دارم به طرف ماشین.
صدای آهسته اش از گوشم رد می شود که این چنین می گوید:" حالا نمیشد اینقدر تیپ نمی زد!"
تظاهر می کنم چیزی نشنیده ام.
نمیدانم این باید برایم امیدوار کننده باشد یا نه؟
این که او به من فکر می کند و اهمیت می دهد را خیلی دوست دارم اما از مضمون طعنه ها و سرزنش هایش بدم می آید.
وقتی تاکسی به راه می افتد، سر بر می گردانم و خیلی نامحسوس چهره اش را از نگاه می گذرانم.
هنوز هم وقتی نگاهش می کنم یک چیزی سمت چپ بدنم برایش تالاپ و تلوپ می کند.
پیرمرد خم می شود و در صندوق را باز می کند.
به ساعت مچی ام نگاه می کنم و میبینم هنوز یک ربع دیگر به قرارمان مانده.
تابلو ها را کنار دیوار تکیه می دهم و گوشه ای می ایستم.
گاهی رهگذران نگاهی را حواله ام می کنند.
تیپ های مختلفی در خیابان هستند.
جوان، کودک و مادری که دست در دست هم دارند و مردهای بزرگ و حتی پیرمرد.
ذهنم یک لحظه از تصور شیرین پیمان دور نمی شود.
کمی با خودم فکر می کنم چرا این بشر به قلبم رخنه کرده؟
نه وضع مالی خوبی دارد و نه قیافهی جذاب!
آن چیزی که باعث شده من به قیافهی معمولی و جیب خالی اش ببخشم، حس غرور و جذبهی مردانه اش است.
مردهایی که من دیده بودم همه به اندازه زن ها رفتار می کردند!
چیزهایی به چشم شان می آمد که در برابر چیزهایی که به چشم پیمان می آید، هیچ است!
من مرید مکتبش شدم و وابستهی حرف های به اصلاح دلسوزانه اش!
هر چه بالا و پایین می کنم میبینم واقعا هیچ دختری اگر در جایگاه من بود دل به پیمان نمی داد.
گاهی بی دلیل و برهان می شود و پا در کفش عاشقی کرد.
اصلا عشق معروف است به دشمن منطق و عقل، حال من شده ام کور و کر و لالی که تنها برای پیمان بیناست و برای او شنواست.
واقعا که عشق عنصر عجیبی است که ترکیباتش را نمیدانی و حتی نمی دانی از کی شروع می شود!
فقط وقتی میفهمی که چشم باز می کنی و میبینی تمام سلول هایت پر شده از عنصری به نام عشق و بس...
در خیال عاشقی سیر می کنم که دو جفت چشم و یک لب جلویم ظاهر می شود.
با دیدن موهای پرپشت و صورت بی ریش اش جا می خورم.
قبل از این که سوالی کنم خودش می گوید:
_هر چی بوق زدم متوجه نشدی.
بعدم دیدم وسیله داری گفتم بیام کمک.
صورت را از شوک می شویم و تنها به سلام زیر لبی اکتفا می کنم.
سه تابلو را من برمی دارم و توی ماشین می گذارم.
کیانوش اجازه نمی دهد برای بردن بقیه اش همراهی کنم.
خودش تمام تابلو ها را با احتیاط می چیند.
با نشستنش اندکی خودم را جمع و جور می کنم.
لبه های پالتو ام را بهم می رسانم.
بوی عطر تلخش با مشامم شوخی می کند و تمام ماشین را پر کرده است.
⭕️کپےبدون نام نویسنده حرام است ⭕️
نویسندهمبینارفعتی(آیه)
.
✴️پنجشنبه 👈 2 فروردین/ حمل 1403
👈10 رمضان 1445 👈21 مارس 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
😭 وفات حضرت ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها" 3 قبل هجرت"
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔘 وصول نامه های کوفیان به دست امام حسین علیه السلام " 60 ه ".😭
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅مسافرت.
✅نوشتن قرارداد و عهد و پیمان.
✅حسابرسی اموال.
✅آغاز نگارش کتاب و مقاله.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅و خرید و فروش خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است.
👶 زایمان مناسب و نوزاد شایسته باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️شروع امور دائمی.
✳️عقد و ازدواج.
✳️شروع معالجه و درمان.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️ورود به خانه نو.
✳️ورود به شهر دیگر.
✳️خرید احشام و حیوان.
✳️و خرید خانه و املاک نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب شب جمعه: برای سلامتی مفید و فرزند پس از فضیلت نماز عشاء، از یاران امام زمان خواهد شد.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث عزت و احترام می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث درد و الم می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از ایه ی 11 سوره مبارکه "هود"علیه السلام است.
الا الذین صبروا و عملوا الصالحات...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده کاری پیش آید که در نظر مردم مشکل باشد و لیکن چون صبر کند موجب نیکنامی و راحتی ایام عمرش می شود شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد.
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
هدایت شده از حرم
🕯پنجشنبه است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است...
🕯پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم ...
🕯پنجشنبه است و بوی حلوایی خیرات یاد آدم های رفته ...
🕯پنجشنبه است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد ...
🕯چه مهمانان بی دردسری هستند رفتگان نه به دستی ظرفی را آلوده میکنند و نه به حرفی دلی را, تنها به فاتحه ای قانعند
🌸روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌸
🍁🚩زیارت اهل قبور🚩🍁
✨بسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ✨
السَّلامُ عَلي اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا
اللهُ يا اَهْلَ لا اِلهَ اللهُ بِحَقَّ لااِلهَ اِلَّا اللهُ كَيْفَ وَجَدْتُمْ
قَوْلَ لا اِلهَ الَّا اللهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ يا لااِلهَ اِلَّا الله
بِحَقَّ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ اِغْفِرْلِمَنْ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ
وَاحْشُرْنا في زُمْرَهِ منَ قالَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدا
رَسُولُ اللهِ عَليٌّ وَلِيُّ الله.🌟
🕊نثار اروح مطهراهل البیت(علیهم السلام)
اولیاءالله،رجال الغیب،مراجع تقلید
بخوانیم الفاتحه مع الاخلاص والصلوات🕯🌹
هدایت شده از حرم
👌دوستان و سروران گرامی!
شب جمعه است. با ثبت نام در دو آدرس زیر، حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل علیه السلام را در این شب جمعه به نیابت از مولایمان حضرت ولی عصر علیه السلام زیارت کنیم.
زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام:
http://www.imamhussain.org/arabic/enaba/
زیارت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام:
http://alkafeel.net/zyara/
توجه: از طرف سایت، یک نفر زیارت می کند و نماز می خواند و سپس برای کسانی که ثبت نام کرده اند، اتمام زیارت اعلام می شود.
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
﷽؛ ⭐️ شکایت در روز قیامت ⭐️
🕯 الإمام الصادق عليه السلام: ثَلاثَةٌ يَشكونَ إلَى اللّهِ عَزَّ و جَلَّ:
1⃣ مَسجِدٌ خَرابٌ لا يُصَلّي فيهِ أهلُهُ،
2⃣ و عالِمٌ بَينَ جُهّالٍ،
3⃣ و مُصحَفٌ مُعَلَّقٌ قَد وَقَعَ عَلَيهِ الغُبارُ لا يُقرَأُ فيهِ.
🕯 امام صادق عليه السلام: سه چيزند كه به خداوند عز و جل شكايت مى برند:
🍇 مسجد خراب شده اى كه مردمش در آن نماز نمى گزارند،
🍇 و فرد دانا در ميان نادانان،
🍇 و قرآنى كه رها شده و غبار گرفته و تلاوت نمى شود.
📚 بحار الأنوار: ج 2 ص 41
#مسجد #قرآن #نماز #حدیث
🍀
✅ماه رمضان به سه قسمت تقسیم میشه
١-دهه اول رحمت
٢-دهه دوم مغفرت
٣-دهه سوم اجابت
🦋پس دهه اول را دعا کنیم
رحمت خدا نصیب حال ما بشه
و کلمه طیبه را زیاد بخوانیم
لا اله الا الله
🦋دهه دوم را استغفار بخوانیم
تا عفو شویم.
استغفرالله و اتوب الیه
🦋دهه سوم برای طلب بهشت
و رهایی از جهنم دعا کنیم.
اللهم اجرنی من النار وادخلن الجنه
🔵چه کسی جان حضرت عزرائیل را میگیرد؟
✅طبق روایت معتبری که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است به هنگام فرارسیدن روز قیامت خداوند به اسرافیل دستور میدهد که در صور بدمد،
🍃وقتی اسرافیل دستور الهی را اجرا نموده و در صور میدمد ناگهان صدای هولناکی از آن به سوی زمین برمی خیزد،
⛔️ آن صدا به اندازهای ترسناک است که تمام موجوداتی که روی زمین هستند از جن و انس گرفته تا شیاطین خبیث، همه و همه در اثر آن غش کرده و میمیرند. سپس عالم را سکوتی هولناک فرا میگیرد..
💠در ادامه همین روایت امام چهارم میفرماید:
🌸سپس خداوند به عزرائیل میفرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی ماندهاند؟
🌴فرشتهی مرگ میگوید: «أنت الحی الذی لا یموت» شما که هیچ گاه نمیمیری و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و من.
🌼خداوند به عزرائیل دستور میدهد که روح آن سه فرشتهی مقرّب درگاهش را قبض کند.
سپس خداوند به او میگوید: چه کسی زنده مانده است؟ عزرائیل جواب میدهد: بندهی ضعیف و مسکین تو عزرائیل
🌺 در این هنگام از طرف خدا خطاب میرسد: بمیر ای ملک الموت.
🍀 عزرائیل صیحه ای میزند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ خود میشنیدند در اثر آن میمردند.
💥 وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار میشود، میگوید: اگر میدانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است، همانا در این باره با مؤمنین مدارا میکردم.
♦️ در این هنگام خداوند خطاب میکند:
♻️ ای دنیا کجایند پادشاهان و فرزندانشان؟ کجایند ستمگران و فرزندانشان؟ کجایند ثروت اندوزانی که حقوق واجب خود را ادا نکردند؟
🌷 امروز پادشاهی عالم از آن کیست؟ هیچ کس پاسخ نمیگوید. آنگاه خداوند خود میفرماید: (لله الواحد القهار) پادشاهی از آن خداوند یگانه و قهار است.💥
📙ارشاد القلوب إلی الصواب، نوشته دیلمی، ج1، ص54
🔴آیا شخص جهنمی، اهل بهشت میشود؟
✅هم بهشت طبقات و درجات دارد و هم جهنم.
اما تفاوت این دو در این است که کسی که وارد بهشت شد،هیچگاه از آن اخراج یا خارج نمیشود، اما دلیلی نیست که هیچ کس در هیچ شرایطی از جهنم خارج نگردد.
🔰مرحوم علامه حلّی، برای خروج مۆمنین گناهکار جهنمی و ورودشان به بهشت دو دلیل اقامه مینماید:
🌟1. انسانی که هم ایمان و عمل صالح دارد و هم گناه، به خاطر ایمان و عمل خویش مستحق پاداش است و به خاطر انجام گناهش مستحق عذاب است و در نتیجه اگر اول وارد بهشت شود برای دریافت پاداش اعمال و بعد جهنم رود ،چنین چیزی درست نیست.
🌟2. دلیل دوم این است که بر خداوند قبیح است که بنده خود را به خاطر یک خطا و یا چند خطا که از او سر زده، با این که ایمان و عمل صالح دارد برای همیشه در جهنم نگهدارد و با کسی که در تمام عمر مشرک و کافر بوده است یکجا عذاب نماید و امر قبیح و زشت نسبت به خداوند محال است و از او صادر نمیشود.در نتیجه ممکن است اگر شیعه از گناه خویش توبه نکند و شفاعت و دستگیری او را نکند مدتی در جهنم بماند و بعد از پاک شدن نجات یابد.
📙بحارالانوار، ج 7، ص 183، روایت 31
📘کشف المراد، همان، ص 414
#چرا_هنوز_باور_نداریم❓
🍃چرا از اینکه مردم بدونن و بفهمن می ترسیم ، ولی از فهمیدن خدا نمی ترسیم . آیا انسان نمی داند که خدا او را می بیند؟
📚 سوره علق آیه۱۹
#با_تامل_بخوانید...❗️
🍃آیه الله خامنه ای : این حدیث تنم را لرزاند که امام صادق(ع) فرمود: اگر یک نماز صبحت قضا شود ، کل دنیا طلا شود و در راه خدا بدهی جبران نمیشود!
🔸 قبرستان ابوطالب
تصویری کم یاب از مزار مطهر حضرت خدیجه ی کبریٰ (س)
⚫️ رحلت ام المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت باد
🔺آخرش اين خاک ايوانش طلایی می شود...
#لعن_الله_علی_آل_سعود
یا #ام_المومنین یا حضرت #خدیجه سلام الله علیها
در حق حضرتش چقدر کم گذاشتم
تا هر کسی به خود لقب #مادرم دهد
🔴علت تفاوت گنبد آقا امام حسین(ع) و آقا حضرت ابوالفضل(ع)⁉️
💎اگر خوب نگاه کنیم می بینیم
گنبد هر دو بزرگوار طلاکاری هستند!
💯گلدستههاشون هم همین طور؛ اما دیواره گلدستههای حرم امام حسین(ع) طلا کاری شده و دیواره گلدستههای آقا اباالفضل(ع) کاشی کاری!
🔻دلیلش میدونین چیه؟
🔰گلدستههای حضرت اباالفضل(ع) رو سه بار طلاکاری کردند اما هر سه بار طلاها از گلدسته ها جدا شد و افتاد.
🔶سرانجام سرپرست گروهی که مسئول طلاکاری بود گفت من شب باید داخل حرم آقاعباس بمونم و ازش اجازه بگیرم تا کارمون رو انجام بدیم.
💢فردا صبح وقتی به سراغ سرپرست اومدند دیدند پریشون و گریونه؛ گفتند چی شده؟
گفت: شب متوسل به مولا اباالفضل شدم خیلی گریه کردم از خستگی خوابم برد؛ آقایی رو دیدم که دست در بدن ندارن؛ بهشون گفتم آقا چرا اجازه نمیدین ما کارمون رو تموم کنیم؟ ما باید بریم نجف اونجا هم کار داریم.!
⚜مولایم ابالفضل(ع) گفت نمیشود! آخر باید تفاوتی میان ارباب و غلام باشد...!
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
#دلنوشته_رمضان
سحر دهم.....
✍ این بار، تو قلم را در دستان من، بچرخان....
ناتوان ترین سرانگشتان، همان هايي اند که بی اذن تو می نگارند... و بی نام تو، تکرار می شوند...
دستان خالی من... کجا... و تکرار مکرر نام تو، کجا....
💓دلبر رعناقد من...
نیمه شب، بدون تو... یعنی سکوت...
نیمه شب، بدون تو...یعنی هیییچ...
نیمه شب، بدون تو...یعنی تماااام...
من...
هر سحر... با تو... "آغاز" می شوم....
✏️قلم را در دستان من بچرخان...
همان قدر که ده سحر است، کام سرانگشتان مرا، به لذت عاشقی ات، سیراب کرده ای!!
❄️قلم را در دستان من بچرخان...
تا طعم دهمین بوسه های عاشق کش تو را نیز، برای همه کاغذهای زمین، ملموس کند...
❄️می دانی دلبرم...؟
سجاده ام، بال در می آورد...
وقتی که سحرهای رمضان، عطر تو، در خانه مان، می پیچد...
آنقدر که حتی قلمم..جان می گيرد، و نجواهای بی جان مرا ... به گوش تو می رساند...
❣سجاده ام... بال در می آورد...
وقتی تو...سفرهدار ضیافتش هستی....
چرا که هییچ نقطه کوچکی را ، از ادراک این ضیافت خالی نمی گذاری...
قلم را در دستان من بچرخان...
میخواهم....
تو را با قلمم....فریااااااد کنم......
یا الله....
یا الله...
یا الله...
#جامانده
سید پیمان موسوی طباطبایی
💎👌⚠️ اگر اولین حاجت خود را فرج و ظهور امام زمان علیه السلام قرار دهید، در کارهایتان سریع تر گشایش حاصل می شود
مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد جامع زاهدان، در ماه رمضان سال1390قمری می فرمود:
این صیغه استغفار را بر زبان جاری کنید، بعد هم چند نوبت آیه مبارکه «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» را به منظور فرج امام عصر علیه السلام بخوانیم. فرج امام عصر علیه السلام مهمترین هدف این عالم است. من این مقصد و هدف را بر حوائج شخصی خودم مقدم می دارم. من که وجودم قیمتی ندارد، فرض کنید در زاهدان یک پشه نباشد، چه میشود؟ هیچی. یک پشه باشد یا نباشد چه تأثیری دارد؟ در این عالم، حکم هر نفر ما از پشه هم کمتر است، ولی وجود مسعود امام زمان علیه السلام قیّم زمین و قیّوم آسمان است. رکن زمان و مکان به اذن خدای سبحان، این بزرگوار است. ظهور آن حضرت با غیبتش تفاوت دارد و تفاوتش به قدر تفاوت وجود و عدم در اصلاح عالم اثر دارد. دعا کنید خدا حضرت را برساند و عالم از این منجلاب ها بیرون بیاید، عالم اصلاح بشود. به فرض، من و تو ناخوش باشیم یا سالم، زنده باشیم یا مرده، خیلی اثری ندارد، در این عالم اثری ندارد.
من حاجتم فرج امام زمان علیه السلام است، شما هم اگر مانند من حاجت اوّلیه خود را فرج و ظهور امام زمان علیه السلام بدانید و به آن منظور آیه را بخوانید، در کارهای شخصیتان هم بهتر و سریع تر گشایش و موفقیت به دست می آورید.
پس به منظور فرج امام زمان علیه السلام و حاجات شرعیه خودتان چند نوبت آیه مبارکه «أمَّن یُجیب» را بخوانید تا درِ خانه خدا برویم. با حال ناله و با صدای بلند، یکنواخت و به گونه ای که همه بدانید چه می گویید و از خدا چه می خواهید. تا آنجایی هم که ممکن است با خودتان کاری کنید که چشم هایتان اشک آلود شود، کاری کنید که دلتان هم متوجه مطلب باشد. خدایا به حق قرآن، این جمع را از در خانه ات نا امید برنگردان.
«بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحيم» «أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء»
باسمک الاعظم، الاعز الاجل الاکرم، بموالینا المعصومین و ساداتنا الاطهرین و بمولانا و سیدنا الحجه المنتظر و الإمام الثانی عشر علیه السلام، با حال استغاثه و التجاء به درگاه خدا، ده نوبت بلند یا الله!
خدایا به اسم اعظمت در قرآن و به سرّ سینه امیرمؤمنان علیه السلام و به روح مطهر خاتم پیغمبران صلّی الله علیه و آله همین ساعت امر ظهور امام زمان علیه السلام را اصلاح فرما.
دنیا را به ظهور موفورالسرور او دار عدل و امن و امان بگردان.
همه این جمع را در رکاب ولایت انتساب آن حضرت به خدمتگزاری و نصرتش موفق بفرما.
همه را در پناه امام عصر علیه السلام از جمیع خطرات و خطئات حفظ بفرما.
مشکلات همگانی همه ما را به حق حضرت بقيةالله علیه السلام سهل و آسان گردان.
گره از کار همه بگشا.
همه مسلمانان جهان را در پناه امام زمان علیه السلام از شرّ کفار حفظ فرما.
فتنه و فساد و آشوب کفار را به خودشان برگردان.
دول و ملل و ممالک اسلامی در حصار ولایت امام زمان علیه السلام مصون و مأمون بدار.
بیماران ما را شفا بده.
قرضهای ما را ادا فرما.
پریشانی از کسب و کار و زرع و کشت ما دور گردان.
به کسب و کار ما رفاه و رواج ، و به کشت و زرع ما خیر و برکت ، و به شهر و بیابان ما امن و امان عطا بفرما.
به حق امام زمان علیه السلام این نعمت ولایت را در اولاد ما جاری بفرما.
اولاد ما را هم در پناه صاحب الزمان علیه السلام از شرور و آفات شیطان حفظ فرما.
(سخنرانی مسجد جامع زاهدان در روزهای ماه رمضان 1390 قمری، روز بیستم ماه رمضان)
✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»