" حرفِ کتاب... "
پاییز آمد...
عشقهای افسانهای این طور ساخته میشوند:«در زمانهی بلا، در روزگار تنگی و حتی وقتی قحط سالی میشود اندر دمشق*.
عشقهایی که میشود سالها و سالها بعد داستانش را تعریف کرد، عشقهایی که در دوری شکل گرفتهاند نه در مجاورت. عشقهایی که روزها را برای وصل شمردهاند.»
در این فراموشی عشق، عاشق برای پایمردی بیشتر، به یار نیاز دارد، یار ناموجود. یاری که جز اطوارش و جای خالیاش چیزی نداریم و با این همه همان قدر عزیز است که بود. اما وقتی یار
نیست، چطور میشود عشق را همچنان نگه داشت
این روایتِ عاشقی است که در غیاب یار، عشق را مکرر میکند...
#مقدمه_مولف
🍁پاییز آمد🍂
*شیخ سعدی:
چنان قَحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق
@harfe_ketab
سلام ودرود(این متن را یکی از دوستان اماده کرده بودن به قدری دلنشین بود که خواستم با شما دوستان عزیزم هم تقسیم کنم)
*به مناسبت هشتاد و هشت سالگی رمان شازده کوچولو اثر جاودانه آنتوان دو سنت اگزوپری جملههایی از این اثر ماندگار را با هم مرور میکنیم...
*شازده کوچولو پرسید:*
غم انگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه چیه؟
روباه گفت: *بری و کسی متوجه نشه!*
*شازده کوچولو گفت:*
چطوری حماقتم رو نشون بدم؟
روباه گفت:
*برای هر چیزی اظهار نظر کن!*
*روباه گفت: عاشق هیچ گل عجیبی نشو بذار تنها بمونه*...
شازده كوچولو پرسيد چرا؟
روباه گفت؛ خسته ميشی ميری اونوقت اون تنهاتر ميشه...
*شازده كوچولو: حرف همو نمیفهمیم؟*
روباه گفت:
*فقط دو تا دشمن میتونن خوب حرف همو بفهمن* ،
*وگرنه دوستیها پر از سوءتفاهمه…*
*شازده کوچولو پرسید: گولخوردن یعنی چی؟*
روباه گفت: همون که اگر نخوری “تنها” میمونی...
*شازده کوچولو پرسید: کی اوضاع بهتر میشه؟*
روباه گفت: از وقتی که بفهمی همه چیز به خودت بستگی داره...
*شازده کوچولو از گل پرسید:*
*آدمها کجایند؟*
گل گفت: باد به اینور و انورشان میبرد این بیریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده...
انتوان دوسنت اگزوپری: و تو چه دانی که جنگ چیست...
هواپیماهای انگلیسی به سمت هدفهای آلمانی حمله میکردند . ضدهوایی ها نیز آسمان را به آتش کشیده بودند . در کشاکش درگیری ، گلوله های پدافند یکی از هواپیماها را هدف گرفت !
هواپیما در حال سقوط بود درحالی که نشانه ای از خروج خلبان دیده نمیشد . هواپیما به میان دریا سقوط کرد و در ژرفای آبها غرق شد !
ساعتی بعد :
اینجا رادیو ارتش آلمان ، من گزارش امروزِ جنگ را به سمعِ ملتِ آلمان میرسانم ...
ساعاتی پیش هواپیماهای ارتش انگلستان
مواضع ما را مورد حمله قرار دادند .
در این عملیات خساراتی به مواضع ما رسید و چند فروند از هواپیماهای انگلیسی نیز توسط پدافند خودی منهدم شدند . لازم به ذکر است که خلبان یکی از این هواپیماها ...
افسر جوانی که گزارشگر این اخبار بود ناگهان سکوت کرد !
مردمی که صدای رادیو را می شنیدند با سکوت گزارشگر کنجکاو شدند !
لحظاتی بعد صدای هق هقِ گریهٔ گزارشگر شنیده میشد .
همه می پرسیدند چه اتفاقی افتاده ؟
ناگهان همه گوش به زنگ رادیو شدند تا علت سکوت و گریه گزارشگر را بفهمند .
لحظاتی بعد گزارشگر ادامه داد :
خلبان یکی از این هواپیماها ، "آنتوان دوسنت اگزوپری" ، نویسنده شهیر فرانسوی و خالق داستان "شازده کوچولو" بود .
ناگهان کشور آلمان در سکوتی غریب غرق شد ! کسی چیزی نمی گفت . بُهت و بغض در چهره ها کاملا مشهود بود .
اگزوپری ، گرچه خلبان دشمن بود ولی از هر هموطنی به مردم نزدیکتر بود ! چیزی فراتر از یک دوست بود . با شازده کوچولو در قلب ️همه جاگرفته بود . آن روز هیچکس در آلمان خوشحال نبود و آلمان در هاله ای از غم فرورفته بود .
حتی آدولف هیتلر نیز از مرگ "اگزوپری" متاثر شد ! پایانی غیرمعمول برای یک داستان نویس جهانی ...
این خاصیت ادبیات است که دوست و دشمن را بر مزار ادیبی جهانی جمع میکند تا به یاد او اندکی تعمق کنند و حتی در سوک فرو روند .
کسی نمیدانست چه اتفاقی در آخرین لحظات برای او افتاد ؟ چرا از هواپیما خارج نشد ؟ زخمی بود ؟ مرده بود ؟ کشته شده بود ؟!
داستانهای اگزوپری به ویژه "شازده کوچولو" آنقدر قوی بود که او را در طی حیاتش به "نویسنده ای جهانی" تبدیل کند . و شاید مرگ قهرمانانه او ، اعتبارش را میان اروپاییان بیشتر و بیشتر کرد .
کمتر کسی در تاریخ جنگهای بشری ، در جایگاهی قرار گرفت که "اگزوپری" پیدا کرد .
او برای مردمش و ارتش متفقین یک قهرمان و برای مردم آلمان یک دلاور شد . او در داستانهایش از انسان و انسانیت سخن میگفت .
ماجرای تاثیر اعلام مرگ او بر روی مردم بسیار شنیدنی است اما عجیبترین قسمت این ماجرا ، "گزارشگر" رادیو آلمان بود .
آن افسر جوانی که با گریه و هق هق ، مرگِ اگزوپری را اعلام کرد ، خود "مترجم شازده کوچولو" به زبان آلمانی بود ...
چقدر انسانیت زیباست.🍃🍃🍃❤️
" حرفِ کتاب... "
با یک گروه از رفقای نوجوان کتاب جزیرهی گنج را شروع کردیم... مانی توضیح میده که موضوع رمان چیه و چ
26.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با یه گروه از بچهها خداراشکر دفتر اول شاهنامه را تموم کردیم، خیلی مختصر مرورش کردیم، ببینید...
@harfe_ketab
@skybook
" حرفِ کتاب... "
با یه گروه از بچهها خداراشکر دفتر اول شاهنامه را تموم کردیم، خیلی مختصر مرورش کردیم، ببینید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥در تاریکی بیبرقی خداراشکر جزیره گنج را تموم کردیم...
#دو_خط_آخر
@harfe_ketab
11.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید
#معرفی_کتاب توسط محمدمهدی نوریان
📚گردان قاطرچیها
اثر داوود امیریان
نشر کتابستان
@harfe_ketab
@skybook
هدایت شده از "پاتوق کتاب آسمان"
🔰رضا داوری اردکانی در مراسم گرامیداشت روز جهانی آینده:
همه زندگی من با کتاب بوده است
🔸رضا داوری اردکانی در مراسم روز جهانی آینده در فرهنگستان علوم گفت: اکنون در ۹۲ سالگی نه کتاب میتوانم بخوانم و نه زندگی میتوانم بکنم. آن روزی که کتاب میخواندم، زندگی میکردم. اما برخیها نمیفهمیدند که زندگی من با کتاب است.
🔸به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم روز جهانی آینده با شعار «آینده ایران، مسئولیت همگان» امروز شنبه ۱۱ اسفندماه در فرهنگستان علوم برگزار شد. در بخشی از این مراسم که از سوی شورای آیندهنگاری فرهنگستان علوم برگزارشد، از رضا داوری اردکانی، فیلسوف ایرانی به سبب تالیفاتش در حوزه آیندهنگری تجلیل شد.
🔸رضا داوری اردکانی در سخنان خودش سه تشکر از سه پرورده خود کرد و از دانشگاه تهران، فرهنگستان علوم و دانش فلسفه به عنوان سه نهادی یاد کرد که در پرورش فکری او نقش اصلی را داشتهاند. فیلسوف معاصر ایرانی با اشاره به تالیفاتی که در ۳۰ سال گذشته در فرهنگستان علوم داشته است گفت: فرهنگستان برای من محیطی فراهم کرد که بتوانم حرفهای خودم را مطرح کنم. امیدوارم این حرفها به دردی بخورد.
🔸رئیس سابق فرهنگستان علوم با ذکر این نکته که هیچ داعیه مبنی بر حرف نو زدن یا کار مهم کردن ندارد، افزود: البته تواضع بیش از حد هم نمیکنم و باید بگویم من سعی خودم را کردهام و نتیجهاش را نیز گرفتهام.
🔸فیلسوف معاصر ایرانی با اشاره به اینکه برخی افراد در طول این سالها به او توصیه کردهاند به جای کتاب خواندن، کمی زندگی کند گفت: اکنون در ۹۲ سالگی نه کتاب میتوانم بخوانم و نه زندگی میتوانم بکنم. آن روزی که کتاب میخواندم، زندگی میکردم. اما برخیها نمیفهمیدند که زندگی من با کتاب است.
🔸رضا داوری اردکانی با ذکر این نکته که با کتاب میشود زندگی کرد گفت: با کتاب زندگی کردن لذت زیادی دارد و این مایه خوشبختی من است که توانستهام با کتاب زندگی کنم.
ibna.ir/x6wVt
@skybook
42.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداراشکر از دیار حبیب را با رفقا خوندیم، بچهها در مورد کتاب نظرشون را گفتند و چندخطی از کتاب را_لحظهی وصال حبیب به امام حسین_ را خوندند...
ببینید و بشنوید حرفهای این گلپسرهای بینظیر را...
#دو_خط_آخر
@harfe_ketab
@skybook
اگر کودکان، درباره خدا، مکان خدا، جنسیت خدا، شکل و شمایل خدا یا وظایف خدا از ما پرسیدند ما چه جوابی بدهیم؟
" حرفِ کتاب... "
اگر کودکان، درباره خدا، مکان خدا، جنسیت خدا، شکل و شمایل خدا یا وظایف خدا از ما پرسیدند ما چه جوا
نادر ابراهیمی در این کتاب که جلد اول از یک مجموعه چند جلدی درباره نویسندگی برای کودکان است، درباره واژههایی که نباید برای کودکان بهکار برد و چالشهایی که در باب مفاهیم عمیق اما سخت وجود دارد سخنانی دارد که با هم میخونیم: