eitaa logo
" حرفِ کتاب... "
111 دنبال‌کننده
61 عکس
30 ویدیو
2 فایل
‌ حرفِ کتاب، بر وزن حرفِ حساب... اگه دوست داشتید و شماهم حرف‌ِکتابی داشتید میتونید با ما درمیان بزارید تا ما هم با دیگران در میان بگذاریم: @matindehghani ‌ پاتوق کتاب آسمان https://eitaa.com/skybook
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ کسی کو هوای فریدون کند سر از بند ضحاک بیرون کند... ‌
سلام ودرود(این متن را یکی از دوستان اماده کرده بودن به قدری دلنشین بود که خواستم با شما دوستان عزیزم هم تقسیم کنم) *‏به مناسبت هشتاد و هشت سالگی رمان شازده کوچولو اثر جاودانه آنتوان دو سنت اگزوپری جمله‌هایی از این اثر ماندگار را با هم مرور می‌کنیم... *شازده کوچولو پرسید:* غم انگیزتر از اینکه بیای و کسی خوشحال نشه چیه؟ روباه گفت: *بری و کسی متوجه نشه!* *شازده کوچولو گفت:* چطوری حماقتم رو نشون بدم؟ روباه گفت: *برای هر چیزی اظهار نظر کن!* *روباه گفت: ‎عاشق هیچ گل عجیبی نشو بذار تنها بمونه*... شازده كوچولو پرسيد چرا؟ روباه گفت؛ خسته ميشی ميری اونوقت اون تنها‌تر ميشه... *شازده كوچولو: حرف همو نمی‌فهمیم؟* روباه گفت: *فقط دو تا دشمن میتونن خوب حرف همو بفهمن* ،         *وگرنه دوستی‌ها  پر از سوءتفاهمه…* *شازده کوچولو پرسید: گول‌خوردن یعنی چی؟* روباه گفت: همون که اگر نخوری “تنها” میمونی... *شازده کوچولو پرسید: کی اوضاع بهتر میشه؟* روباه گفت: از وقتی که بفهمی همه چیز به خودت بستگی داره... *شازده کوچولو از گل پرسید:* *آدم‌ها کجایند؟* گل گفت: باد به اینور و انورشان می‌برد این بی‌ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده...     انتوان دوسنت اگزوپری: و تو چه دانی که جنگ چیست... هواپیماهای انگلیسی به سمت هدفهای آلمانی حمله میکردند . ضدهوایی ها نیز آسمان را به آتش کشیده بودند . در کشاکش درگیری ، گلوله های پدافند یکی از هواپیماها را هدف گرفت ! هواپیما در حال سقوط بود درحالی که نشانه ای از خروج خلبان دیده نمیشد . هواپیما به میان دریا سقوط کرد و در ژرفای آبها غرق شد ! ساعتی بعد : اینجا رادیو ارتش آلمان ، من گزارش امروزِ جنگ را به سمعِ ملتِ آلمان میرسانم ... ساعاتی پیش هواپیماهای ارتش انگلستان مواضع ما را مورد حمله قرار دادند . در این عملیات خساراتی به مواضع ما رسید و چند فروند از هواپیماهای انگلیسی نیز توسط پدافند خودی منهدم شدند . لازم به ذکر است که خلبان یکی از این هواپیماها ... افسر جوانی که گزارشگر این اخبار بود ناگهان سکوت کرد ! مردمی که صدای رادیو را می شنیدند با سکوت گزارشگر کنجکاو شدند ! لحظاتی بعد صدای هق هقِ گریهٔ گزارشگر شنیده میشد . همه می پرسیدند چه اتفاقی افتاده ؟ ناگهان همه گوش به زنگ رادیو شدند تا علت سکوت و گریه گزارشگر را بفهمند . لحظاتی بعد گزارشگر ادامه داد : خلبان یکی از این هواپیماها ، "آنتوان دوسنت اگزوپری" ، نویسنده شهیر فرانسوی و خالق داستان "شازده کوچولو" بود . ناگهان کشور آلمان در سکوتی غریب غرق شد ! کسی چیزی نمی گفت . بُهت و بغض در چهره ها کاملا مشهود بود . اگزوپری ، گرچه خلبان دشمن بود ولی از هر هموطنی به مردم نزدیکتر بود ! چیزی فراتر از یک دوست بود . با شازده کوچولو در قلب ️همه جاگرفته بود . آن روز هیچکس در آلمان خوشحال نبود و آلمان در هاله ای از غم فرورفته بود . حتی آدولف هیتلر نیز از مرگ "اگزوپری" متاثر شد ! پایانی غیرمعمول برای یک داستان نویس جهانی ... این خاصیت ادبیات است که دوست و دشمن را بر مزار ادیبی جهانی جمع میکند تا به یاد او اندکی تعمق کنند و حتی در سوک فرو روند . کسی نمیدانست چه اتفاقی در آخرین لحظات برای او افتاد ؟ چرا از هواپیما خارج نشد ؟ زخمی بود ؟ مرده بود ؟ کشته شده بود ؟! داستانهای اگزوپری به ویژه "شازده کوچولو" آنقدر قوی بود که او را در طی حیاتش به "نویسنده ای جهانی" تبدیل کند . و شاید مرگ قهرمانانه او ، اعتبارش را میان اروپاییان بیشتر و بیشتر کرد . کمتر کسی در تاریخ جنگهای بشری ، در جایگاهی قرار گرفت که "اگزوپری" پیدا کرد . او برای مردمش و ارتش متفقین یک قهرمان و برای مردم آلمان یک دلاور شد . او در داستانهایش از انسان و انسانیت سخن میگفت . ماجرای تاثیر اعلام مرگ او بر روی مردم بسیار شنیدنی است اما عجیبترین قسمت این ماجرا ، "گزارشگر" رادیو آلمان بود . آن افسر جوانی که با گریه و هق هق ، مرگِ اگزوپری را اعلام کرد ، خود "مترجم شازده کوچولو" به زبان آلمانی بود ... چقدر انسانیت زیباست.🍃🍃🍃❤️
11.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ 🎥 توسط محمدمهدی نوریان 📚گردان قاطرچی‌ها اثر داوود امیریان نشر کتابستان @harfe_ketab @skybook
‌ امروز، روز خداست... ‌
هدایت شده از "پاتوق کتاب آسمان"
‍ 🔰رضا داوری اردکانی در مراسم گرامیداشت روز جهانی آینده: همه زندگی من با کتاب بوده است 🔸رضا داوری اردکانی در مراسم روز جهانی آینده در فرهنگستان علوم گفت: اکنون در ۹۲ سالگی نه کتاب می‌توانم بخوانم و نه زندگی می‌توانم بکنم. آن روزی که کتاب می‌خواندم، زندگی می‌کردم. اما برخی‌ها نمی‌فهمیدند که زندگی من با کتاب است. 🔸به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم روز جهانی آینده با شعار «آینده ایران، مسئولیت همگان» امروز شنبه ۱۱ اسفندماه در فرهنگستان علوم برگزار شد. در بخشی از این مراسم که از سوی شورای آینده‌نگاری فرهنگستان علوم برگزارشد، از رضا داوری اردکانی، فیلسوف ایرانی به سبب تالیفاتش در حوزه آینده‌نگری تجلیل شد. 🔸رضا داوری اردکانی در سخنان خودش سه تشکر از سه پرورده خود کرد و از دانشگاه تهران، فرهنگستان علوم و دانش فلسفه به عنوان سه نهادی یاد کرد که در پرورش فکری او نقش اصلی را داشته‌اند. فیلسوف معاصر ایرانی با اشاره به تالیفاتی که در ۳۰ سال گذشته در فرهنگستان علوم داشته است گفت: فرهنگستان برای من محیطی فراهم کرد که بتوانم حرف‌های خودم را مطرح کنم. امیدوارم این حرف‌ها به دردی بخورد. 🔸رئیس سابق فرهنگستان علوم با ذکر این نکته که هیچ داعیه مبنی بر حرف نو زدن یا کار مهم کردن ندارد، افزود: البته تواضع بیش از حد هم نمی‌کنم و باید بگویم من سعی خودم را کرده‌ام و نتیجه‌اش را نیز گرفته‌ام. 🔸فیلسوف معاصر ایرانی با اشاره به اینکه برخی افراد در طول این سال‌ها به او توصیه کرده‌اند به جای کتاب خواندن، کمی زندگی کند گفت: اکنون در ۹۲ سالگی نه کتاب می‌توانم بخوانم و نه زندگی می‌توانم بکنم. آن روزی که کتاب می‌خواندم، زندگی می‌کردم. اما برخی‌ها نمی‌فهمیدند که زندگی من با کتاب است. 🔸رضا داوری اردکانی با ذکر این نکته که با کتاب می‌شود زندگی کرد گفت: با کتاب زندگی کردن لذت زیادی دارد و این مایه خوشبختی من است که توانسته‌ام با کتاب زندگی کنم. ibna.ir/x6wVt @skybook
42.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ خداراشکر از دیار حبیب را با رفقا خوندیم، بچه‌ها در مورد کتاب نظرشون را گفتند و چندخطی از کتاب را_لحظه‌ی وصال حبیب به امام حسین_ را خوندند... ببینید و بشنوید حرف‌های این گل‌پسرهای بی‌نظیر را... @harfe_ketab @skybook
اگر کودکان، درباره خدا، مکان خدا، جنسیت خدا، شکل و شمایل خدا یا وظایف خدا از ما پرسیدند ما چه جوابی بدهیم؟
" حرفِ کتاب... "
‌ اگر کودکان، درباره خدا، مکان خدا، جنسیت خدا، شکل و شمایل خدا یا وظایف خدا از ما پرسیدند ما چه جوا
‌ نادر ابراهیمی در این کتاب که جلد اول از یک مجموعه چند جلدی درباره نویسندگی برای کودکان است، درباره واژه‌هایی که نباید برای کودکان به‌کار برد و چالش‌هایی که در باب مفاهیم عمیق اما سخت وجود دارد سخنانی دارد که با هم می‌خونیم: ‌ ‌
" حرفِ کتاب... "
‌ نادر ابراهیمی در این کتاب که جلد اول از یک مجموعه چند جلدی درباره نویسندگی برای کودکان است، دربار
‌ ‌ اگر طفل کم سن و سالی در نوشته‌یی به جمله‌یی برسد که در آن واژه‌ی «خدا» نقش اساسی و جهت دهنده دارد و تصمیم بگیرد که به دلیل کم‌عقلی و معصومیت از شما درباره‌ی محل خداوند، جنسیت خدا، شکل و شمایل خدا، طرز حرف زدن خدا، اعمال و وظایف خدا و در مجموع درباره‌ی نقشی که خداوند در زمینه‌ی مسائل مختلف دارد سؤال کند، جواب های نادرست، مشکوک، دو پهلو، بلاتکلیف و گیج کننده‌ی شما، حتی اگر شما مرد یا زنی خداترس و کاملاً مؤمن باشید و میل داشته باشید که فرزندانتان هم خداپرست و مُتقی از آب درآیند، طفل را نسبت به ارزش چیزی که مورد پرستش و ستایش شماست و شما به طور حسی و شهودی یا به شکل فلسفی آن را باور دارید مشکوک میکند و همین شک بعدها در وجود او نطفه می‌بندد و چه بسا که باعث می‌شود خلافِ میل و اعتقاد صادقانه‌ی شما بیندیشد. ما در این زمینه به کرّات و به صُوَر مختلف آزمایش‌هایی انجام داده و در خانواده‌های مختلف، به طور نمونه‌یی، تحقیق کرده‌ییم. تقریباً، در کل این تحقیقات و آزمایش‌ها جواب یکسان بوده است. اگر شخص در مقابل سؤال‌های مطرح شده در فوق جواب بدهد: «خداوند تبارک و تعالی چیزی‌ست که هیچ جا نیست و همه جا هست و به این مسأله ایمان راسخ هم داشته باشد این جواب فقط خود او را قانع میکند نه طفل را و اگر بگوید اصلاً خدا حرف نمی‌زند ولی همه‌ی زبان‌ها را خوب میداند و به همه‌ی زبان‌ها پیام میفرستد، باز هم محتمل است که این جواب برای خود او بس باشد؛ ولی برای طفل ابداً روشنگر و راضی کننده نیست و اگر بگوید: «هنوز برای تو زود است که این چیزها را بفهمی یا درباره‌ی آنها سؤال کنی» دقیقاً به مقصود و منظور ما رسیده است. خوراکی را که مطمئن هستید بچه نمی تواند هضم کند به او ندهید.