eitaa logo
حرف حساب📚
165 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
326 ویدیو
11 فایل
📌 ﷽حرفی که بدون تعصب نسبت به گوینده اش و فقط بنابر عیار حقانیت شنیده شود حرف حساب است، حرفی که در ذائقه عقل مزمزه شده و آنگاه بر زبان و قلم جاری گردد. ادمین کانال @moslehin
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت. درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده و شیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف ، قدرت حرکت نداشت. مرحوم شفتی به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت. خود ایشان نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سر به آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او در حق من دعا می کند. ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن کند و از سود تجارت ، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم. کتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨ ✍️ حرف حساب 📚 @harfehessab 🌹🍃🌺🍃🌸🍃🖌