🏴نهم
یا رب الحسین،
به حق زانویی که پله میشد برای خواهر تا سوار مرکب شود،
به حق ترکیب سیال اشک چشم با عرق شرم و خون،
به حق یقین آن قلبی که وقت رد کردن اماننامه، ثانیهای نلرزید،
به حق آن دلاوری که میل به رزمآوری را گذاشت توی خیمه و مشک را برداشت،
به حق آن نام مقدسی که هر جا برده شود، صاحب ما آنجاست،
به حق عباس بن علی (ع)
و بحق الحسین (ع)،
اشف صدر الحسین بظهور الحجه...
-به خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان
یزید آنجا که میگوید الا یا ایها الساقی
چنان رفتی که حتی سایهات از رفتنت جا ماند
رکاب از هم گسست از بس برای مرگ مشتاقی
به سوی خیمهها یا «عدتی فی شدتی» برگرد
که تو بی مشک سقایی که تو بی دست رزاقی
شنیدم بغض بیگریه به آتش میکشد جان را
بماند باقی روضه درون سینهام باقی
#ابوالفضل_العباس
¤ @harfikhteh