eitaa logo
حرفیخته
318 دنبال‌کننده
135 عکس
16 ویدیو
2 فایل
یک آزاده اینجا حرف می‌زند که آرزویش آزاده شدن است. باهام حرف بزنید: @azadr0 آزاده رباط‌جزی
مشاهده در ایتا
دانلود
حال کسی‌ را دارم که سال‌ها خودش را با شیرینی و شکر و عسل، خفه کرده و حالا فهمیده که اگر می‌خواهد زنده بماند، اگر می‌خواهد پای چپش هنوز راه برود، باید پای راستش را قطع کند. هنوز مزه کیک شکلاتی زیر زبانش مانده، هنوز از خوردن نان‌خامه‌ای و کوکی پسته‌ای پشیمان نیست. می‌‌داند وقتی پای راستش را بدهد زیر تیغ، چقدر قرار است ناله بزند و از درد بپیچد. اما دلش هم به حال پای چپش می‌سوزد که قرار است بماند و راه ببردش هنوز. می‌داند که باید زنده بماند و ادامه بدهد. روزی که آقای دولت‌آبادی برایم پیام فرستاد و پیشنهاد پذیرش مسئولیت جدید را در کنار استادیاری داد، دست و دلم لرزید. اما فایل شرح شغل را که تمام و کمال خواندم، دلم رفت برای تک‌تک بندهایش. به هر خط که می‌رسیدم فکر می‌کردم چقدر دوستش دارم. چقدر این کار، من است. حتی عنوان شغلی را، هر بار که با خودم می‌گفتم، دهانم شیرین می‌شد. هنوز هم... منابع انسانی، برای من بخشی از شغلم نبود. زندگی کردنِ درونیاتم بود‌. نشستن روی صندلی علاقه‌هایم بود. بعدتر که بزرگ‌تر شدم و شدیم، ترس‌هایم هم البته بزرگ‌تر شد‌. از طرفی، هم‌زمان، پای دیگرم، پای چپم هم داشت توی اتاق بغلی، داستان نقد می‌کرد و سؤال تکنیکی جواب می‌داد و برنامه هفتگی دوره‌ را می‌فرستاد. هر روز بیشتر و سخت‌تر. یک جایی، شیرینی‌به‌دست، دیگر نِشستم. دیدم نمی‌شود. باید تصمیم می‌گرفتم‌. هر دو کار سخت‌تر و تخصصی‌تر شده بود و منِ بیشتری را از من طلب می‌کرد. هر دو کار، من را کامل می‌خواست و من یکی بودم. تصمیم را گرفتم‌. سخت بود. برایم یک بغل حس فقدان و حتی سوگ به همراه آورد. به هر جان‌کندنی بود باید تصمیم می‌گرفتم. کاری را که با کرامت، بهم تعارف کرده بودند، بهم اعتماد کرده و عزت داده بودند، حالا کادوپیچ‌شده، توی یک جعبه شیشه‌ای گران‌قیمت، خودم با دست خودم، بهشان برگرداندم. من حالا، مثل کسی‌ام که مدت‌ها لذت شیرینی خوردن را برده و حالا تصمیم گرفته که برای زنده ماندن و سالم ماندن، باید یک پای دوست‌داشتنی‌اش را، هویتِ راه رفتنش را، پای راستش را بکَند و بچسبد به پای چپش. حالا پای راستم را کنده‌ام و جایش درد می‌کند و می‌سوزد؛ اما پای چپ را مثل جان، دوست می‌دارم. گمانم پای چپ هم حالا بیشتر دوستم دارد.