#داغ_عشق
۴۵ روز مانده بود روزهای آخر را به سختی تحمل می کردم نه خوابم مثل آدمیزاد بود نه خوراکم. شب هامثل جغد خواب از چشمانم می پرید هر کاری می کردم نمی توانستم مثل سعید زود بخوابم، تازه آخر شب وول وول کردنش شروع می شد. زیر پتو خودم را مچاله کردم چشمانم را به هم فشار دادم اما بازهم خوابم نبرد .چند دقیقه ای گذشت یک دفعه صدای معده ام مثل غولی در تاریکی شب زوزه کشید آنچنان که ترسیدم سعید بیدار شود چاره ای نداشتم اگر کمی دیرتر بلند میشدم حتم دارم معده ام را با مری بالا می آوردم. بعد از کلی مقاومت به سختی از جا بلند شدم .«آخه یکی نیست بهش بگه بگیر بخواب دیگه بزار منم بخوابم». دست به دیوار شدم در اتاق را باز کردم صدای قرچ قرچ در بلند شد نگاهی به سعید کردم تکانی خورد و پتویش را که زیر دست و پایش رفته بود روی سرش کشید و خروپفش همه ی گوشم را پر کرد. نگاه حسرت آلودی بهش کردم چه خواب عمیقی، چقدر راحت خوابیده بود مثل نوزادی بی خیال دنیا.
خودم را به آشپزخانه رساندم به طرف یخچال رفتم درش را باز کردم ، به جز دوتا شیشه ترشی چند دانه تخم مرغ محلی، یک شیشه خیارشور چیز دیگری نبود چشمم که به خیار شور افتاد دلم قنج رفت به سرعت در شیشه را باز کردم و یک دانه خیارشور را درسته قورت دادم اما معده ام استقبالی نکرد ، در یخچال را بستم چشمم به نایلون نان خشک افتاد با ولع تمام چند تا تیکه نان خشک را به دهانم رساندم تا صدای معده ام را خاموش کنم با اینکه خالی بود ولی مزه نانهای طاهره خانم خیلی حالم را خوب می کرد، توی خیالم یک پرس چلو کباب حاج رضا را هم با سبزی خوردن وپیاز وترشی نوش جان کردم.
ضعف دلم کم شد بلند شدم که به اتاق بروم وسط راه چشمم به ساعت روی دیوار افتاد ساعت سه و نیم بود دوباره به آشپزخانه برگشتم و وضو گرفتم، خواب به کلی از چشمم بیرون رفته بود، سجاده ام را به طرف پنجره مشرف به حیاط جایی که نور ماه از کنار پرده گل گلی روی قالی قرمز اتاق پهن شده بود، انداختم چادر نمازم را سرم کردم و نشستم ، فکر فردا آزارم میداد اما چه میشد کرد.
یک هفته بیشتر نبود که سعید برگشته بود تازه داشتم به بودنش، به بویش ، به صدایش، به لبخندش، به نگاهش دلخوش میشدم؛ اما این عادته روزگار است که داغ عشق را به دل معشوق بگذارد.
دیروز وقتی پشت تلفن ازش خواستند که برگردد خط وقتی که بهم گفت باید بروم انگار یکی آمد و یک پارچ آب یخ ریخت روی سرم یکدفعه همه ی دلخوشی هایم یخ زد .
دوست نداشت ناراحتم کند خصوصا توی این وضعیت برای همین نشست کنارم دستش را دور گردنم حلقه کرد: «ملیحه جان خودت که بهتر میدونی الان اونجا چقدر بهم احتیاج دارند اگه نرم پس فردا چطوری تو چشم مادرای شهید نگاه کنم ؟ گفتم آخه من؟!» لبخندی زد و دندان های سفیدش مثل مروارید دانه دانه ازپشت لبهای سرخش پیدا شد « :خانومم اگه نرم جواب حضرت زهرا رو میدی؟! » اسم حضرت زهرا لرزه به تنم انداخت ،بغض گلویم را قورت دادم جوری که دلش قرص شود گفتم :«راست میگی برو خدا به همراهت».
تسبیح تربتم را برداشتم و بو کردم بی اختیار اشک از کوچه چشم هایم روان شد، بوی بعضی چیزها هوش از سرآدم میبرد مثل همین تسبیح تربت که آقا جان قبل جنگ ، از کربلا برام گرفته بود ،بوی حرم آقا را میداد.
صدای باز شدن در اتاق من را به خودم آورد .« نخوابیدی؟ سلام: نه. ولی تو خوب خوابیدی فکر کنم بیشتر از یک ماه بود که درست نخوابیده بودی» چشمانش را به هم مالید و گفت:« اذان شده؟ گفتم نه خنده ای ملیحی کرد وبه آشپزخانه رفت وضو گرفت و جلوتر از من ایستاد به نماز، توی این دوسالی که پیش هم بودیم هیچ وقت نماز شبش ترک نمیشد دلم می خواست فقط بنشینم و نماز خواندن سعید را تماشا کنم حس میکردم سعید دیگر زمینی نیست، زمین برایش تنگ شده، خصوصاً وقتی العفو گفتنش با اشک و سوز وناله همراه میشد. به حالش غبطه خوردم، یک ساعتی گذشت صدای اذان آرامشی به قلبم شد ،نماز صبح را به جماعت خواندیم چه نمازی شد این نماز آخر.
بعد از نماز بلند شدم تا به اتاق بروم اما سعید نشست تا قرآن بخواند چند قدم که رفتم سرش را بلند کرد و گفت :«ملیحه جان عزیزم اگه من نبودم، یعنی اگه برنگشتم، وقتی بچمون به دنیا اومد، اگه پسر بود اسمشو بذار حیدر، واگه دختر بود بزار فاطمه» حس غریبی بهم دست داد، دیگر نتوانستم بغضم را قورت بدهم ،اشک هایم بارانی شد به کویر قلبم، برگشتم وگفتم:« سعید من تنهایی نمیتونم این راه رو ادامه بدم تو باید برگردی من منتظرت میمونم» این را گفتم و به اتاق رفتم. پتو را بغل کردم و سرم را توی پتو فشار دادم و باقی مانده ی بغضم را هم هق هق کنان بیرون ریختم، یادم نیست کی خوابم برده بود که با صدای سعید از خواب پریدم.سعید صدازد:
ادامه دارد ....
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#به_قلم_طلبه
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
✍امیرالمومنین امام علی (ع) :
✅دنیا دو روز است :
1️⃣ روزی به سود تو
2️⃣ و روزی به زیان تو
هر گاه به سود تو بود، سرکشی نکن،
و وقتی به زیان تو بود، شکیبایی پیشه کن.
📚غررالحکم
💐میلاد امام علی(ع)
و روز پدر مبارک باد 💐
#حدیث
#سیزده_رحب
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ /الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ
🎇پس واى بر نمازگزاران،همان کسانى که در نمازخود سهل انگارى مى کنند. (ماعون ۵-۴)
🌠در این آیه مى فرماید: واى بر نمازگزاران (فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ).
🔆 همان نمازگزارانى که نماز خود را به دست فراموشى مى سپرند (الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ).
🔆نه ارزشى براى آن قائلند، نه به اوقاتش اهمیتى مى دهند، و نه ارکان و شرائط و آدابش را رعایت مى کنند.
🔆 ساهُون از ماده سهو در اصل به معنى خطائى است که از روى غفلت سرزند، خواه در فراهم کردن مقدماتش مقصر باشد یا نه، البته در صورت اول معذور نیست، و در صورت دوم معذور است، ولى در اینجا منظور سهو توأم با تقصیر است.
🔆باید توجه داشت: نمى فرماید: در نمازشان سهو مى کنند چون سهو در نماز به هر حال براى هر کس واقع مى شود، بلکه مى فرماید: از اصل نماز سهو مى کنند و کل آن را به دست فراموشى مى سپرند.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🎊 #ذکرفضائل🎊
⚜رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلَّم فرمودند:
📌یاد کنید در #مجالس و گردهمائی های خود #فضائل علی بن ابیطالب(علیه السلام)را زیرا یاد کردن از #علی(علیه السلام) یاد از من است و یاد کردن از من یاد خداست.
📚منبع: عین الحیوة صفحه ۵۴۸
#امام_علی_علیهالسلام
#حدیث
#ذکرفضائل
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔@harimehayat
ادامه داستان ✨✨
🍀داغ عشق...
سعید صدا زد:
«خانومم نمیایی با هم صبحانه بخوریم حتما خیلی گرسنه ات شده » تمام بدنم خورد و خمیر بود از همه بدتر دل بی صاحابم بود که آرام نمی گرفت. زیر چشمی نگاهی به سعید کردم یکپارچه نور شده بود ،دست و صورتم را شستم روبروی سعید نشستم، عطر وجودش عطر همان تسبیح تربت شده بود، صبحانه را آماده کرده بود ،نیم رو با نون سنگک خشخاشی وچای شیرین. امامن چیزی از گلویم پایین نمیرفت. برای اینکه ناراحت نشود چندتا لقمه خوردم.
لبخندی زد و گفت:« ملیحه جان من دیگه باید برم اگه کاری داشتی به عمو محمود بگو»
بلند شد و به سمت چوب لباسی رفت ،چفیه اش را توی قاب آیینه دور گردنش حلقه کرد، بلند شدم قرآن لب تاقچه را برداشتم و به سینه چسباندم تا قلبم موقع خداحافظی از سعید از حرکت نایسته ، میخکوب زمین شده بودم، نمی توانستم قدم از قدم بردارم ، اگر این آخرین دیدارمان باشد !؟!؟
خدایا چگونه با تمام عشقم به یک باره خداحافظی کنم چقدر دل کندن سخت است.
در افکارمشوشم درحال دست وپا زدن بودم تا خودم را از این گرداب نجات بدهم که ناگهان روضه عاشورا توی ذهنم ورق خورد دست به چادر خاکی حضرت زینب گرفتم. پاهایم قدرت گرفت، پارچ چینی گل قرمز پر از آب را به همراه قرآن برداشتم و به سمت سعید رفتم سعید توی لباس سبز سپاه خواستنی تر بود، خم شدم تا بند پوتین های سعید را به دل تنگم گره بزنم، دستش را زیرشانه ام گرفت و گفت:« خانومم شما با این وضع چرا !؟»
بند پوتین هایش را محکم کرد ،قرآن را بوسید و از زیر قرآن رد شد، چشمانمان به هم گره خورده بود و دلهامان اما گره ای کور.
همدیگر را در آغوش کشیدیم ،اشکهایم پشت سیاهی چشمانم نظاره گر این صحنه بودند. توی چشمهایش برق عجیبی بود، « ملیحه جان تو واین مسافرکوچولومون رو به خدا میسپارم، بهش بگو بابات خیلی دلش می خواست ببینتت اما رفت تا تو........ »
بغض گلوش، مثل قلوه سنگی جلوی ادامه حرفش را گرفت.
سعید ساکش را برداشت و رفت آنقدر رفت تا توی سیاهی چشمانم غرق شد.
وامروز حیدر من ۲۳ ساله که طعم پدر داشتن را فقط خواب میبینه....
☘☘☘تقدیم به همه ی پدرهایی که حسرت بابا گفتن
بچه هایشان به دلشان ماند.
🌷💔🍃🌷🍃💔🌷
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تولیدی
#به_قلم_طلبه
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🌾از نسل گل و بهار و آيينه تويي
🌼منظومه انتظار ديرينه تويي
🌾ما منتظران وعده ديداريم
🌼خورشيد زلال روز آدينه تويي
💖حضرت پدر ، عجّل علی ظهورک💖
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#عکس_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ/ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ
🎆سپس (با ورود در آن) آن را به عین الیقین
مشاهده خواهید کرد، سپس در آن روز (همه شما) از نعمتها (ى الهى) بازپرسى خواهید شد. (تکاثر/۸-۷)
🔷یقین و مراحل آن
🔹 یقین نقطه مقابل شک است، همان گونه که علم نقطه مقابل جهل است، و به معنى وضوح و ثبوت چیزى آمده است، و طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده مى شود، به مرحله عالى ایمان، یقین گفته مى شود.
🔹 امام باقر(علیه السلام)فرمود: ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، و تقوا یک درجه از ایمان بالاتر، و یقین یک درجه برتر از تقوا است ، سپس افزود: وَ لَمْ یُقْسَمْ بَیْنَ النّاسِ شَیْءٌ أَقَلَّ مِنَ الْیَقِین: در میان مردم چیزى کمتر از یقین تقسیم نشده است !.
راوى سؤال مى کند: یقین چیست؟ مى فرماید: حقیقت یقین، توکل بر خدا، تسلیم در برابر ذات پاک او، رضا به قضاى الهى، و واگذارى تمام کارهاى خویش به خداوند است .
🔹از نشانه هاى صحت یقین مردم مسلمان این است که: مردم را با خشم الهى از خود خشنود نکند، و آنها را بر چیزى که خداوند به او نداده است، ملامت ننماید (آنها را مسؤول محرومیت خود نشمارد)... خداوند به خاطر عدل و دادش، آرامش و راحت را در یقین و رضا قرار داده، و اندوه و حزن را در شک و ناخشنودى.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
animation.gif
2.47M
🕯کربلا در کربلا می مانداگر زینب نبود🕯
🏴وفات حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد🏴
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#گیف_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
7803912_949.mp3
4.09M
🔳 #وفات_حضرت_زینب_سلام_علیها
🌴ما دسته دسته، شیعه ی تسلیم زینبیم
🌴بیچاره آن دلی، که در این قوم ودسته نیست
🎙حسین طاهری
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜تربیت فرزند
🍃یکی از راههای آموزش قرآن به کودکان، آشنا کردن آنها با مفاهیم قرآنی و داستانهای قرآن است.
🌿مفاهیم و داستانهای قرآنی ،بایدها ونبایدهارا در ذهن کودک مانند یک نقشه راه ترسیم میکند و موجب تربیت صحیح کودک خواهد شد.
🍃بنابراین از این امر مهم بههیچ وجه غافل نشوید.
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تربیت_فرزند
#به_قلم_طلبه
#عکس_نوشته_تولیدی
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
♠️علامه سيد محسن امين
☘ «زينب عليها السلام از زنان برجسته و والا بود. فضيلتش مشهورتر از آن است كه لزومي به يادآوري داشته باشد و به نوشته آيد».
♣️ «برتري، برجستگي و نيرومندي برهان، خردمندي و استواري روحيه، فصاحت گفتار و رسايي سخنانش كه گويا از زبان پدرش اميرمؤمنان علي عليه السلام فرو مي ريخت، از خطبه هاي كوفه و شامش به خوبي به دست مي آيد».
📚اعیانالشیعه،ص۱۹۱
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🦋چقدر از مال خود را انفاق کنیم؟
🕋وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً (۶۷- فرقان)
🕊مؤمنین که بندگان خداوند رحمانند وقتی انفاق میکنند، نه اهل زیادهروی هستند و نه بخل میورزند؛ بلکه بین این دو راه اعتدال را بر میگزینند.
این آیه شریفه به یکی از ویژگیهای مؤمنین که اعتدال و دوری از هر گونه افراط و تفریط در کارها به خصوص در مسأله انفاق است اشاره میکند.
در این فراز قرآن کریم اصل انفاق کردن را به عنوان یکی از وظایف و برنامههای قطعی مؤمنین، مسلّم گرفته و تنها مقدار پرداخت آن را به شکل توصیفی بیان میکند که: مؤمنین انفاقی عادلانه و دور از هر گونه اسراف و سختگیری دارند؛ نه آن چنان بذل و بخشش میکنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند و نه آن چنان سخت میگیرند که دیگران از مواهب آنها بهره نگیرند.
در یکی از روایات اسلامی تشبیه جالبی برای «اسراف» و «اقتار» که نقطه مقابل یکدیگرند و نیز حد اعتدال شده است. بر اساس آن روایت امام صادق علیهالسلام این آیه را تلاوت فرمود و مشتی سنگریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت و فرمود این همان «اقتار» و سختگیری است؛ سپس مشت دیگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روی زمین ریخت و فرمود این «اسراف» است. بار سوم مشت دیگری برداشت و کمی دست خود را گشود به گونهای که مقداری فرو ریخت و مقداری در دستش ماند و فرمود این همان «قوام» است.۱
۱. الکافی،ج۴، ص ۵۴.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال مطالب، در معرفی کانال به دیگران ما را یاری دهید.🌹
#تفسیر
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🌺🌸🌼
🌼🌸
🌺
🌼حضرت امام صادق عليه السلام
💐مَنْ قالَ فى كُلِّ يَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ دَفَعَ اللّهُ بِها عَنْهُ سَبْعينَ نَوْعا مِنَ الْبَلاءِ اَيْسَرُهَا الْهَمُّ؛
🌹هر كس در هر روز صد مرتبه لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ بگويد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او دفع مى كند، كه كوچكترين آن غم و اندوه است.
📚ثواب الأعمال ص ۱۶۲.
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
#همسرانه
اعطای هدیه🎁 به همسر از زوایای گوناگون به سازگاری همسران کمک می کند از جمله:🔰🔰
◀️۱- پاکسازی
اخلاقی✅
◀️۲- جلب محبت✅
⭕️👈پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)دراین زمینه میفرمایند:
💠به یکدیگرهدیه🎁دهید،
هدیه کینه هاراازبین میبرد.
📚همسران سازگار
🌟💫🌟💫🌟💫
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#همسرانه
#عکس_نوشته
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
💯💯یه کانال عالی 💯💯
⭕️مستند ⭕️تولیدی
بزن رو حرم ببین کجا میری👇👇👇
ـ 💚 💚
ـ 💚 💚
ـ 💚💚💚💚💚💚 💚💚💚💚
ـ 💚 💚 💚 💚
ـ 💚 💚
ـ 💚 💚
✅اعیاد و شهادت ائمه اطهار علیهم السلام را متفاوت ببینند✅
https://eitaa.com/harimeharame
⚜هر روز با کلام خدا
🕋سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
🎆 پاک و منزّه است آن کس که بنده اش را در یک شب، از مسجدالحرام به مسجدالأقصى ـ که گرداگردش را پربرکت ساخته ایم ـ برد، تا برخى از نشانه هاى خود را به او ارائه دهیم. چرا که او شنوا و بیناست. (اسراء/۱)
🎇این آیه، در عین فشردگى، بیشتر مشخصات این سفر شبانه اعجازآمیز را بیان مى کند:
۱ ـ جمله أَسْرى نشان مى دهد که: این سفر، شب هنگام واقع شده; زیرا اسراء در لغت عرب به معنى سفر شبانه است، در حالى که کلمه سیر به مسافرت در روز گفته مى شود.
۲ ـ کلمه لَیْلاً در عین این که: تاکیدى است براى آنچه از کلمه اسراء فهمیده مى شود، این حقیقت را نیز بیان مى کند که: این سفر، به طور کامل، در یک شب واقع شد، و مهم نیز همین است که: فاصله میان مسجد الحرام و بیت المقدس که بیش از یکصد فرسخ است و در شرائط آن زمان، مى بایست روزها یا هفته ها به طول بیانجامد، تنها در یک شب رخ داد.
۳ ـ کلمه عبد نشان مى دهد: این افتخار و اکرام به خاطر مقام عبودیت و بندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود.
۴ ـ همچنین، تعبیر عبد نشان مى دهد: این سفر در بیدارى واقع شده.
و این سیر، جسمانى بوده است، نه روحانى
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
✨می فروشی گفت کالایم می است
✨رونق بازار من ساز و نی است
✨من خمینی دوست میدارم که او
✨هم خم است و هم می است و هم نی است
(مقام معظم رهبری)
💞💞💞💞💞💞
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رهبری
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🌺🌿🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺
🌿🌺🌿
✨حفظ شخصیّت نیازمند✨
💐امام علی علیه السلام فرمود: اگر احساس کنم کسی چیزی را از من میخواهد قبل از آنکه نیاز خود را مطرح کند به او میبخشم، زیرا حقیقت بخشش و کَرَم، ناخواسته بخشیدن است.
🌱و به نیازمندان فرمود که:نیازهای خود را برروی کاغذی بنویسند، تا ذلّت و خواری سئوال کردن در چهره شان نمایان نشود.
🌼وقتی حارث همدانی در یکی از شبها خدمت امام علی علیهالسلام رسید، ودست نیاز به طرف امام علی علیه السلام دراز نمود، ودر خواست کمک کرد،امام علی علیه السلام چراغ را خاموش کرد تا چهره او را ننگرد و فرمود:
🌟 برای این چراغ را خاموش کردم که چهره ات دچار شرم و شکستگی نشود.
🌹🌹🌹🌹🌹
📚 بحارالانوار
🔸همانطور که قرآن نیز فرموده است بخشش باید به دور از ریا و منت باشد و در این کمک کردن به دیگران نباید شخصیت و آبروی مومن خدشهدار گردد .
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#سیره_معصومین
#امام_علی_علیهالسلام
#کمک_بهدیگران
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚖رعایت عدالت⚖
در زمان خلافت امام علی (علیه السلام) در کوفه زره آن حضرت گم شد.پس از چندی در نزد یک مرد مسیحی پیدا شد.
علی( علیه السلام) او را به محضر قاضی👨⚖ برد و اقامه دعوی کرد که این زره از آن من است،نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام.
قاضی به مسیحی گفت: خلیفه ادعای خود را اظهار کرد،تو چه می گویی؟
او گفت:این زره مال خود من است.
🍁☘🍁☘
☘🍁☘🍁☘🍁
قاضی رو کرد به علی (علیه السلام )و گفت:تو مدعی هستی و این شخص منکر است،علی بر توست که شاهد بر مدعای خود بیاوری.
علی علیه السلام خندید😊 و فرمود: قاضی👨⚖ راست می گوید. اکنون باید من شاهد بیاورم،ولی من شاهد ندارم.
قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد،به نفع مسیحی حکم کرد و او هم زره را برداشت و رفت.
مرد مسیحی که خود بهتر می دانست که زره مال کیست،پس از آن که چند گا می، پیمود وجدانش مرتعش شد و برگشت،گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتارهای بشر عادی نیست،از نوع حکومت انبیا است و اقرار کرد که زره از آن علی( علیه السلام) است.
طولی نکشید او را دیدند مسلمان شده و با شوق💕 و ایمان در زیر پرچم علی علیه السلام در جنگ⚔ نهروان می جنگد.
📚۱۰۰۱داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام)
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
#داستان_کوتاه
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ
🌅او پروردگارِ دو مشرق و دو مغرب است.
(الرحمن/۱۷)
🎇درست است که خورشید در هر روزى از ایام سال، از نقطه اى طلوع و در نقطه اى غروب مى کند، و به این ترتیب، به تعداد روزهاى سال، مشرق و مغرب دارد، ولى با توجه به حداکثر میل شمالى خورشید، و میل جنوبى آن، در حقیقت دو مشرق و دو مغرب دارد، و بقیه در میان این دو مى باشد.
🎆این آیه در مجموع، هم بیانگر نظام دقیق آفرینش و حرکت زمین و ماه و خورشید مى باشد، و هم اشاره اى است به نعمتها و برکاتى که از این رهگذر عائد انسان مى شود.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
✨از جملهی کارهای مهم، کارهای فرهنگی است؛ ما خُلل و فُرج فرهنگی زیاد داریم؛ جاهایی که نفوذگاه دشمن است ازلحاظ فرهنگی، بسیار است؛ این را، هم مجموعههای مسئول دولتی، هم مجموعههای گستردهی عظیم مردمی موظّفند که انجام بدهند. «آتشبهاختیار» به معنی کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوانها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همّت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را -کارهای فرهنگی را- پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و در مقابل آنها، کار انجام بدهند.✨✨✨✨
۱۳۹۶/۴/۵
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رهبری
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
#خانواده
راهکارهای ساده برای تربیت پسران🔰🔰
⭕️ پسرها و تعلیم معنوی📿
💠۱- توکل کردن به خداوند را به او بیاموز.✅
💢۲-او را تشویق کنید تا زمانی که با مشکلی برخورد می کند از خداوند برای رفع آن کمک بخواهد.✅
♥️۳-در کنار خانواده و با همدیگر به دعا🤲مشغول شوید و به مرور به او یاد بده تا در تنهایش نیز دعا بخواند.✅
👌۴-به طور مرتب او را به جلسات و اجتماعات مذهبی ببر.ممکن است تمایل چندانی به این کار نشان ندهد اما وقتی به سن نوجوانی رسید بسیار شرافتمند و پر از اشتیاق خواهد بود.✅
📚پدر وپسر
➖➖➖➖💙🍃
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#خانواده
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ
🎆همه کسانى که روى آن [= زمین] هستند فانى مى شوند. (الرحمن/۲۶)
🌠چگونه مسأله فنا مى تواند در زمره نعمتهاى الهى قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که، این فنا به معنى فناى مطلق نیست، بلکه دریچه اى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که، شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.
🌠دنیا با تمام نعمتهایش زندانى است براى مؤمن، و خروج از این دنیا، آزاد شدن از این زندان تنگ و تاریک است.
🌠و یا از این نظر که، ذکر نعمتهاى فراوان گذشته، ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنیها و نوشیدنیها و لؤلؤ و مرجان و مرکبهاى راهوارش گردد، لذا یادآورى مى کند: این دنیا جاى بقا نیست، مبادا دلبستگى به اینها پیدا کنید، و از آنها در مسیر پروردگار بهره نگیرید که، این تذکر خود نعمتى است بزرگ.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🌸امام رضا (علیهالسلام )میفرماید: با سخاوت به خداوند متعال بهشت به مردم نزدیک و از آتش به دور است🌸
امام رضا (ع)در مجلسی پرسش های مردم را در زمینه مسائل دینی پاسخ میداد که ناگهان مردی وارد شد و بعد از سلام گفت: ای فرزند رسول خدا! من از دوستداران💓 شما و خاندانتان هستم. از سفر حج🕋 برمیگردم به جهت از دست رفتن داراییام هزینه💴 رسیدن به منزل🏠 را ندارم اگر لطف شما شامل حال من شود به سوی خانوادهام رفته و به محض رسیدن، به همان مقدار از جانب شما صدقه می دهم .
امام رضا (علیهالسلام) ضمن دعوت او به نشستن، خواستار رحمت الهی🤲 برای او شد و سپس به پاسخ به سؤالهای مردم پرداخت.
پس از جلسه پرسش و پاسخ حضرت با کسب اجازه از چند نفر از یاران خویش که در مجلس باقی مانده بودند وارد اتاقی شد و از پشت در آن مرد را خواست و از بالای در دویست اشرفی به او عطا فرمود. و از او خواست تا این پول💵 را خرج زندگیش کند و از صدقه دادن از طرف امام خودداری کرده و قبل از اینکه حضرت او را مشاهده کنند از آنجا بیرون رود. 🔆سلیمان جعفری که ناظر بر جریان بود از امام (علیهالسلام )پرسید: جانم فدای شما! بااینکه مبلغ زیادی را هدیه دادید چرا روی مبارک خود را از او پوشاندید؟
امام عرض کرد: از آن ترسیدم که به جهت برآوردن نیاز شرمنده😥 شود و او را بر آن حال ببینم .مگر رسول اکرم (ص) نفرمود :نیکی را در خفا و پنهانی انجام دادن برابر با بجا آوردن هفتاد حج🕋 است .
📚بحارالانوار، ج ۴۹
👈لطفا با ارسال مطالب همراه لینک ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
#داستان_کوتاه
🆔 @harimehayat