حریم حیات
📕#ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_سوم جلوی در شماره سه توقف کرد و زنگ در رو فشار داد... هر دو منتظر، زوایای
📕#ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_چهارم
خانم بلر هم متوجه وخامت اوضاع بود بنابراین سخن رو کوتاه کرد:
_خب دیر وقته من دیگه میرم که به استراحتتون برسید خصوصا شما که مسافر هم بودید...شبتون بخیر...
زیر لب شب بخیری گفتم و با نگاهم تا روی پله ها بدرقه ش کردم... بعد برگشتم طرف در و با لبخند خیلی کوچیکی گفتم:
_سلام...
واضح بود که جواب نمیده برای همین منتظر جواب و خوش آمدگویی ش نشدم و با چمدون حرکت کردم به سمت در طوری که مجبور شد از جلوی در کنار بره و من وارد شدم..
چند قدم جلوتر ایستادم و چمدون رو رها کردم وتوی ظاهر خونه دقیق شدم...
شاید کمتر از چند ثانیه بعد جسم آتیشینی به سرعت از کنارم رد شد و وارد اتاقش شد و در رو هم نسبتا محکم بست...
لبخند محوی زدم...
حداقل مشخص شد اتاق من کدومه...
سوئیت کوچیک و جمع وجوری بود. معماری خونه چنگی به دل نمیزد و البته دکور شلخته و کم نورش هم مزید بر علت چنگی به دل نزدنش شده بود! اما همین که آشپزخونه و پنجره داشت جای شکرش باقی بود...تصمیم گرفتم فردا دستی به سر و روی این خونه بکشم... تا شروع هفته جدید و تشکیل کلاسها چند روزی وقت داشتم...
شاید همخونه هم از اینکارم خوشش بیاد و کمتر ناراحتی کنه...
چمدون رو بلند کردم و وارد اتاق خودم شدم...
وسایل هام قبل از خودم رسیده بودن و بی هدف وسط اتاق خواب رها شده بودن...
هرچند خیلی خسته بودم ولی باید شروع میکردم به تمیز کاری و مرتب کردن اتاق چون جایی برای استراحت نبود... لباس عوض کردم و مهیای گردگیری شدم... سعی می کردم در سکوت کامل کار کنم که همخونه اذیت نشه...
دوساعتی طول کشید تا همه چیز مرتب شد و سر جای خودش قرار گرفت... کمر خسته و گرفته م رو صاف کردم و نگاه رضایت بخشی به اطراف انداختم... پرده ی آبی لاجوردی روی پنجره کوچیک اتاق نصب شده بود و تخت چوبی قهوه رنگی کنارش قرار گرفته بود... پایین تخت میز یک تحریر جمع جور قرارگرفته بود و روبه روی میز کنار در ورودی یک کتابخونه ی کوچیک و کنارش هم مرز پنجره یک کمد دیواری که حالا پر از وسایل بود...
اتاق کوچیک بود و مجموع مساحت باقی مونده ی کف با یک فرش چهار متری پر میشد... راضی کننده بود... نگاهی به ساعت انداختم... دوازده شب بود ومن هنوز شام نخورده بودم... مشغول خوردن غذای هواپیما که نخورده بودم و همراهم بود شدم اما توی فکر بودم که زودتر برم خرید و سبد آذوقه م رو کامل کنم...
بعد از شام پشت پنجره ایستادم و کمی به خیابون بارون خورده خیره شدم... دوست داشتم پیام بدم و بپرسم اونجا هوا چطوره! ولی منصرف شدم چون وقت مناسبی نبود...
صبح خیلی زود از خونه بیرون رفتم تا هم با محیط اطرافم کمی آشنا بشم که ای کاش اصلا مجبور به آشنایی نبودم؛ و هم کمی خرید کنم...
کمی ظرف و ظروف تهیه کردم و کمی گوشت و مواد غذایی و بیشتر مواد شوینده! برای تمییز کردن کل خونه...
زندگی کردن در اون فضای کثیف که انگار سالها بود تمییز نشده بود در توان من نبود... البته تقصیر اون دختر هم نیست حتما اونقدر کارش زیاده که وقت نمیکنه به خونه برسه...
وقتی برگشتم خونه ساکت بود... کسی هم توی پذیرایی نبود... چون در اتاقش بسته بود نمیشد فهمید خونه ست یا نه ولی قاعدتا اون وقت روز سر کار بود...
البته به حال من که فرقی هم نمیکرد قصد کمک گرفتن نداشتم...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
🔶ویژگیهای خانواده سالم
🔰اعضای خانواده از پنج نوع آزادی بهرهمند هستند.
الف) آزادی دیدن👀، شنیدن👂 و تصورکردن آنچه حالا اینجاست، نه آنچه قبلاً بوده و بعداً خواهد بود.
ب) آزادی اندیشیدن🤔 به آنچه شخص میاندیشد، نه آنچه باید بیندیشد.
⭐️ج) آزادی احساسکردنآنچه شخص احساس میکند، نه آنچه باید احساس کند.
💢د) آزادی خواستن و انتخابکردن آنچه شخص میخواهد، نه آنچه باید بخواهد.
💠ه) آزادی تصور کردن خودشکوفایی و نه ایفای نقشی بیانعطاف و رعایت دامن احتیاط.
📚ده فرمان در باب خانواده سالم
〰〰〰〰〰〰
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#خانواده
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜مقام معظم رهبری :
📜 فرازی از حکم تنفیذ سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران
🔻 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
و الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة اللّه فی الارضین
🔹 امروز میهن عزیزمان، تشنهی خدمت و آمادهی حرکت جهشی در همهی عرصهها، و نیازمند مدیریّتی باکفایت و جهادی و دانا و شجاع است که بتواند توانمندیهای آشکار و نهفتهی ملّت، بویژه جوانان را که بسیار فراتر از مشکلات است، بسیج کرده و به میدان کار و تلاش سازنده آورَد؛ موانع را از سر راه تولید بردارد؛ سیاست تقویت پول ملّی را بِجِد دنبال کند، و قشرهای متوسّط و پایین جامعه را که سنگینیِ مشکلات اقتصادی بر دوش آنها است، توانمند سازد؛ مدیریّتی که با مشی فرهنگی خردمندانه، مسیر اعتلای مادّی و معنوی ملّت ایران را هموار کرده، حرکت کشور به سمت جایگاه شایستهاش را شتاب بخشد.
۱۴۰۰/۰۵/۱۲
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رهبری
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ ۚ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ ۚ وَعْدًا عَلَيْنَا ۚ إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ
🕊روزى که آسمان را چون طومارى در هم مى پیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز مى گردانیم. این وعده اى است بر ما، و به یقین آن را انجام خواهیم داد.
(انبیاء/۱۰۴)
💠در این آیه تشبیه لطیفى نسبت به درنوردیدن طومار عالم هستى در پایان دنیا شده است، در حال حاضر این طومار گشوده است و تمام نقوش و خطوط آن خوانده مى شود و هر یک در جائى قرار دارد، اما هنگامى که فرمان رستاخیز فرا رسد، این طومار عظیم با تمام خطوط و نقوشش، در هم پیچیده خواهد شد.
💠البته پیچیدن جهان، به معنى فنا و نابودى آن نیست چنان که بعضى پنداشته اند بلکه، به معنى درهم کوبیده شدن و جمع و جور شدن آن است.
به تعبیر دیگر شکل جهان به هم مى خورد، اما مواد آن نابود نمى شود، این حقیقتى است که از تعبیرات مختلف در آیات معاد (مخصوصاً بازگشت انسان از استخوان پوسیده و از قبرها) به خوبى مشاهده مى شود.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
😂#خاطرات_طنز_جبهه
✨مثل اغلب دوستان، من را هم خانواده نمی گذاشتند بروم جبهه. یك بار به قصد رفتن حمام😉 خیلی عادی از خانه خارج شدم – كاری كه همه بچه ها بلد بودند و به این وسیله ساك حاوی وسایل و لباسهایشان را از خانه خارج می كردند.🤔 بعد از چند روز كه در پادگان بودیم رفته بودم حمام گردان. موقع برگشتن گفتم بد نیست یك تلفن به خانه بزنم. 🤔 به مادرم تلفنی گفتم: خدا می داند تازه الان از حمام آمده ام بیرون و تا برگردم خانه، فكر می كنم چند ماه طول بكشد.😂😂😂
📚خاطرات جبهه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#عکس_تولیدی
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕#ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_چهارم خانم بلر هم متوجه وخامت اوضاع بود بنابراین سخن رو کوتاه کرد: _خب دیر
📕#ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_پنجم
هرچند فکر نمیکنم اگر هم من چنین قصدی داشتم اون علاقه ای به کمک کردن می داشت... به هر حال باید زودتر شروع میکردم...
اولین کاری که کردم تعویض لامپ بزرگی که خریده بودم با لامپ کوچیک پذیرایی بود... تحمل نور کم و فضای تاریک رو نداشتم.... همیشه از تاریکی بدم میومده... از وقتی که یادم میاد...
تا غروب تمام زوایا و گوشه و کنار خونه تمیز شده بود...
البته از کت و کول افتادم ولی خستگی رضایت بخشی بود...بعد از یک دوش آب گرم یه چای داغ قاعدتا مکمل خوبیه...
مثل خان باجی ها از اساس خودم قوری و کتری جمع و جوری درآوردم و چای دم کردم... دیگه واضح بود که این دوستمون هم خونه نیست و وقتی برگرده شاید با یک فنجان چای موافق باشه... اونم چای لاهیجان از آب گذشته!...
چای که حاضر شد یک فنجون ریختم و پشت صندلی نسبتا کهنه ی میز آشپزخونه نشستم... کتابی که از دیشب شروع کرده بودم و اگر چه کم حجم، هنوز تموم نشده بود هم دستم بود و مشغول خوندن بودم....
کمی که گذشت صدای چرخیدن کلید توی در به گوشم خورد...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
👈در یکی از شهرهای کوچک🌆 واقع در ایالات فیلادلفیا (امریکا) زن ها 🙎♀مبتلا به قماربازی🙇♀ شده بودند.
💢ابتدا کشیش ها و روزنامه نویس ها و خطبا و فصحا🙇♂ تا میتوانستند راجع به بدی قمار ♨️خصوصاً برای زن ها گفتند🎙 و نوشتند📝، ولی مثل همین حرف های خودمانی مانند گردو روی گنبد سُر 🔮خورد و پایین افتاد و به جایی نرسید.😏
👌👈تا آنکه #شهردار محل به فکر افتاد🧐 یکی دوتا #باشگاه ⛹♀🏌♀و #نمایشگاه هنری🎨🎭 زنانه دایر کند و #سرگرمی های مناسب🎳🎯 در آنجا فراهم نماید، از قبیل #نمایش بچه های چاق و تندرست و #جایزه دادن 🏆به مادران کاردان🧕، و از قبیل کارهای #دستی و غیره، که هرکدام برنامه و ترتیبات خاصی داشت و مردم را سرِ ذوق😍 می آورد. دو سه سالی از این #جریان گذشت که زن های آن شهر به کلی #قمار را #فراموش کردند.😉
📚امر به معروف در آثار شهید مطهری، ص۱۰۴
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#کار_فرهنگی_تمیز
#امربهمعروف #نهیازمنکر
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
✨إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»✨
💖 عید مباهله بر محبین اهلبیت مبارک باد 💖
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#مباهله
#عکس_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
🕊در «زبور» بعد از ذکر [= تورات ]نوشتیم: «بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.» (انبیاء/۱۰۵)
بندگان صالح خدا (عبادى الصالحون) کیانند⁉️
⏪با توجه به اضافه شدن بندگان به خدا، مسأله ایمان و توحید آنها روشن مى شود، و با توجه به کلمه صالحون که معنى گسترده و وسیعى دارد، همه شایستگى ها به ذهن مى آید:
شایستگى از نظر عمل و تقوا.
شایستگى از نظر علم و آگاهى.
شایستگى از نظر قدرت و قوت.
و شایستگى از نظر تدبیر و نظم و درک اجتماعى.
هنگامى که بندگان با ایمان این شایستگى ها را براى خود فراهم سازند، خداوند نیز کمک و یارى مى کند تا آنها بینى مستکبران را به خاک بمالند، دست هاى آلوده شان را از حکومت زمین کوتاه کنند، و وارث میراث هاى آنها گردند.
⏪بنابراین تنها مستضعف بودن دلیل بر پیروزى بر دشمنان و حکومت روى زمین نخواهد بود، بلکه از یکسو، ایمان لازم است و از سوى دیگر کسب شایستگى ها ، و مستضعفان جهان مادام که این دو اصل را زنده نکنند به حکومت روى زمین نخواهند رسید.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕#ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_پنجم هرچند فکر نمیکنم اگر هم من چنین قصدی داشتم اون علاقه ای به کمک کردن م
📕#ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_ششم
سر بلند نکردم تا در رو بست وچند قدمی جلو اومد... اینجا سر بلند کردم چون دوست داشتم واکنشش رو به خونه ی تمیز و مرتب ببینم... خیلی عادی و کمی صمیمانه گفتم:
_سلام...
اما نه تنها جوابی نشنیدم بلکه با قیافه بهت زده ش که توی خونه چشم میچرخوند مواجه شدم... فکر میکردم بهتش در اثر شگفتی باشه ولی کم کم آثار خشم توی چهره ش پیدا شد... تعجب کرده بودم. پرسیدم: مشکلی پیش اومده؟
مثل نارنجکی که ضامنش رو کشیده باشن شعله کشید و حمله ور شد سمتم:
_کی بهت اجازه داده دکور اینجا رو تغییر بدی...
مقابلش ایستادم و نگاهی به اطراف انداختم: تغییر چندانی ندادم فقط تمییزش کردم البته فکر نمیکردم ناراحت بشی حالا اگر فکر میکنی خوب نیست خب برمیگردونیم به حالت اولش...
تمام مدتی که حرف میزدم با چشمهایی که از شدت عصبانیت سرخ شده بود و توی حدقه میلرزید بهم خیره شده بود...
عصبانیتش کمی غیر طبیعی بود ولی هر چی که بود هرگز فکر نمیکردم منتهی به کاری بشه که کرد...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری فرمائید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
⚜تربیت-کودک
✅والدین عزیز توجه داشته باشید،بازی کردن واقعا یک هنر است...
🍃سعی کنید هنگام بازی با کودکان مدام او را راهنمایی نکنید،❌کودکان به دنبال یک هم بازی خوب در سطح فکری خودشان می باشند...😊
✴️نیاز نیست تا خطری کودک را تهدید نمی کند،برای کنترل او اقدام کنید...🍀
👈لطفا با ارسال (فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌹
#تربیت_فرزند
#به_قلم_طلبه
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
✨ وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
🌸و هر کس بر خدا توکل کند خداوند او را کافیست
سوره طلاق آیه ۳
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ
🕊ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم.(انبیاء/۱۰۷)
💠رحمت بودن وجود پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى همه جهانیان، جنبه مقتضى و فاعلیت فاعل دارد، و مسلماً فعلیت نتیجه، بستگى به قابلیت قابل نیز دارد.
💠تعبیر به: عالَمین: جهانیان آن چنان مفهوم وسیعى دارد که تمام انسان ها را در تمام اعصار و قرون، شامل مى شود و لذا این آیه را اشاره اى بر خاتمیت پیامبر اسلام مى دانند; چرا که وجودش براى همه انسان هاى آینده تا پایان جهان، رحمت و رهبر و پیشوا و مقتدا است، حتى این رحمت، از یک نظر شامل فرشتگان نیز مى شود.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼واعتصموا بحبلالله جمیعا و لا تفرقوا🌼
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#امام_زمان ع
#مهدویت
#کلیپ_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
⚜#اخلاقمهدوی 5⃣
💠هنرمندانه زندگی کن!
💢قناعت، کلید رضایت از زندگی است. شخص قانع برای کسب روزی تلاش می کند ولی به آنچه خدا روزی اش کرده، اکتفا می کند. چنین کسی نه معترض است و نه احساس ناکامی می کند؛ در نتیجه از زندگی خود احساس رضایت خواهد کرد.
💢تفاوت فرد قانع با فرد حریص، تنها یک چیز است:
✅ آرامش👌؛
چیزی که فرد قانع از آن بهره مند و فرد حریص از آن محروم است.
🔹 امام صادق میفرمایند:
🔅«به آنچه خدا قسمت تو کرده قانع باش، تا زندگی ات با صفا شود»
📚قصص الانبیا، ص١٩۵
📌کدام شایسته تر است: منتظرِ حریص یا منتظرِ قانع⁉️
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#امام_زمان ع
#معرفت_امام ع
#قناعت
#عکس_نوشته_تولیدی
#تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
حریم حیات
📕#ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_ششم سر بلند نکردم تا در رو بست وچند قدمی جلو اومد... اینجا سر بلند کردم چون
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_هفتم
خیلی آنی دستش رو بلند کرد و کشیده ی محکمی روی گوشم نواخت..
اصلا انتظار چنین برخوردی رو نداشتم! از شدت بهت دستم رو روی جای کشیده ش کشیدم و سرم رو تا حد امکان پایین گرفتم که چشمم به چشمش نیفته... تمام تلاشم رو می کردم که عصبانی نشم ولی درونم غوغایی بود... ابروهام با تمام قدرت گره خورده بود و فکم قفل شده بود. دستهام رو محکم مشت کرده بودم که بدون اجازه م کاری نکنن... اما واقعا چرا؟
بعد از چند ثانیه با بغض گفت:دیگه چی رو درست میکنی تو همه چی رو نابود کردی...
و اشکهاش جاری شد! از شدت تعجب گیج شده بودم... یعنی چی من چی رو نابود کردم؟ رفتارش اصلا قابل درک نبود...
خیلی سریع برگشت توی اتاقش و من هم رها شدم روی صندلی...
گیج و گم... به نظر نمی اومد مشکل روانی داشته باشه تمام رفتارهاش عادی بود اگر مشکلی بود حتما خانم بلر بهم میگفت...
پس منظورش از این کار و اون حرف چی بود؟ حتما علتی داشت که باید کشف میکردم...
هرچند موفق شدم واکنشی نشون ندم ولی درونم پر از تلخی و حرص بود و آروم نمی شدم... اینجور مواقع فقط یک راه برای خوب کردن حال خودم بلد بودم...
رفتم سراغش...
**
تقریبا چهار ماه زندگی جریان داشت...ساعت عبور و مرورمون تداخل نداشت و چندان هم رو نمیدیدیم... اگر هم اتفاقی برخورد می کردیم خیلی سریع دور میشد و من هم دیگه اصراری برای سلام کردن نداشتم... شاید کمی توی ذوقم خورده بود...
هرچند از این وضعیت و رابطه تاریک میان دو همسایه اصلا راضی نبودم و دوست نداشتم کسی کینه ای از من به دل داشته باشه ولی کاری هم از دستم برنمی اومد چون اصلا روی خوش نشون نمیداد حتی به اندازه پرسیدن یک کلمه ی چرا؟
اگر چه فشردگی کلاسها و حجم درسها از یک طرف و کار سنگین آزمایشگاه از طرف دیگه اونقدر ذهنم رو درگیر میکرد که جای دیگه نره ولی هنوز هم گاهی به اون علامت سوال بزرگ گوشه ذهنم درباره برخورد عجیبش فکر میکردم... سوالی که ظاهرا راهی برای پیدا کردن جوابش وجود نداشت...
چهارشنبه ی بعد از تعطیلات زمستانی، توی لابراتوار طبقه ی چهارم بیمارستان محل دوره تزم مشغول کشت یک ویروس خاص روی چند نمونه خون بودم که متوجه شدم مخزن خون موش آزمایشگاه خالی شده... از پشت میز بلند شدم و دستکشم رو توی سطل زباله انداختم... راه افتادم سمت سالن بانک خون بیمارستان که انتهای راهروی همین طبقه بود و نمونه های خون انسانی و جانوری بیمارستان و آزمایشگاه اونجا نگهداری میشد... هر چی به ورودی سالن نزدیک تر میشدم صدای مشاجره لفظی ای که توی راهرو پیچیده بود تقویت میشد و مشخص میشد منبع صدا کجاست.. همون مقصد من...
پا تند کردم که زودتر برسم... سر و صدا توی این بخش کمی عجیب بود چون محل تردد عموم نبود و حدس میزدم بین کارکنان آزمایشگاه یا بیمارستان و بچه های خودمون مشکلی پیش اومده اما وارد اتاق که شدم دیدم لوسی مسئول سالن بانک خون با خانم جوانی که پشتش به من بود بحث میکردن و ظاهرا موضوع نبود نمونه خون بود...
جلو رفتم و رو به لوسی گفتم: سلام مشکلی پیش اومده؟
کلافه گفت:امم فکر کنم آره... دوست این خانوم به خون احتیاج داره اما متاسفانه نمونه ی مورد نیازش موجود نیست درخواست دادیم که زودتر تهیه کنن اما این خانم دنبال من راه افتادن و منو بازخواست میکنن که چرا نمونه خون تموم شده؟!...
تمام مدتی که لوسی حرف میزد اون دختر با بهت خاصی به من خیره شده بود که من علتش رو درک نمی کردم...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 قُلْ إِنَّمَا يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ
🕊بگو: «تنها چیزى که به من وحى مى شود این است که معبود شما خداى یگانه است. آیا تسلیم (حق) مى شوید (و بتها را کنار مى گذارید)»؟!(انبیاء/۱۰۸)
🔰در واقع در این آیه، سه نکته بنیادى مطرح شده است:
1⃣ نخست این که پایه اصلى رحمت، توحید است و به راستى هر چه بیشتر بیندیشیم وجود این رابطه نیرومند روشن تر مى شود، توحید در اعتقاد، در عمل، توحید در کلمه، توحید صفوف، و توحید در قانون و در همه چیز.
2⃣نکته دیگر این که: به مقتضاى کلمه إِنَّما که دلیل بر حصر است، تمام دعوت پیامبران اسلام(صلى الله علیه وآله) در اصل توحید خلاصه مى شود، مطالعات دقیق نیز نشان مى دهد: اصول و حتى فروع و احکام نیز، در پایان، به اصل توحید بازمى گردد.
3⃣ آخرین نکته این که: مشکل اصلى تمام جوامع و ملل، آلودگى به شرک در اشکال مختلف است; زیرا جمله: فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ: آیا تسلیم در برابر این اصل مى شوید مى رساند که مشکل اصلى، بیرون آمدن از شرک و مظاهر آن و بالا زدن آستین براى شکستن بتها است، نه فقط بت هاى سنگى و چوبى، که بت ها از هر نوع مخصوصاً طاغوت هاى انسانى!
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜تربیت فرزند
🌺تشویق و تنبیه، دو اهرم بسیار مهم برای کنترل و تقویت رفتار کودکان است.
🌸به خاطر داشته باشیم :
🍃تنبیه در جمع اثر مخرب ،و تشویق در جمع اثر مثبت دارد.
🍃زیاده روی در تنبیه ،موجب بیاثر شدن آن میشود.
🍃در تنبیه باید عمل کودک مورد نکوهش قرار گیرد نه شخصیت او.
👈لطفا با ارسال (فوروارد)مطالب، ما را در معرفی کانال به دیگران یاری دهید.🌷
#تربیت_فرزند
#به_قلم_طلبه
#موسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_هفتم خیلی آنی دستش رو بلند کرد و کشیده ی محکمی روی گوشم نواخت.. اصلا انتظا
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_هشتم
من هم از گوشه ی چشم حواسم بهش بود و خوب آنالیزش کردم...
هم قد خودم بود ولی کمی لاغرتر...
از چشمای کشیده ی سیاهش غرور فواره میزد و توی جزء جزء صورتش پخش میشد...
لباسهای مارک و بسیار گرون قیمتش کمی غرور نگاهش رو توجیه میکرد...
شاید فقط قیمت کفشش معادل یک ماه خرجی من بود...
اما دلیل این نگاه طولانی و توام با بهتش هنوز برام مجهول بود...
با تموم شدن حرف لوسی تمرکز نگاهش رو از من گرفت و خودش رو جمع و جور کرد...
بعد خیلی بی تفاوت شروع کرد رو به من حرف زدن: یعنی چی که خون ندارید اگر از شما نپرسم پس از کی بپرسم دوست من اگر به موقع خون نگیره چند روز سر درد شدید رو باید تحمل کنه حالا ما تا کی باید منتظر باشیم تا خون برسه مسئول این سهل انگاری و بی نظمی کیه...
چشمهای من و لوسی هر دو چهارتا شده بود... لوسی بخاطر اینکه نمیفهمید اون چی داره میگه و من بخاطر اینکه... داشت فارسی حرف میزد....
دهن باز کردم و گیج گفتم:شما ایرانی هستی؟
بی حوصله سر تکون داد... گیج تر گفتم:خب از کجا فهمیدی من ایرانی ام؟
کلافه گفت:بخاطر اینکه میشناسمت... مگه تو همخونه ژانت نیستی...
با شنیدن اسم ژانت ناخودآگاه اخمهام رفت توی هم و منتظر سرتکون دادم...
_اون دوستم که الان منتظر خونه همون ژانته...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
💦💦💦
💦💦
💦
🥀 سعی کن گریه کنی …
😢 اهمیت گریه برای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در سیره و بیان آیتالله بهجت قدسسره
🌷 [حضرت آیتالله بهجت قدسسره] شیر آب حیاط را بهاندازۀ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو میگرفتند.
🌸 گفتم: آقا، #محرم دارد میآید و من یک ماه برای تبلیغ میروم. سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم. همانجور که وضو میگرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت:
💠 «آسید محمد! سعی کن هر شبانهروزی یکمرتبه برای امام حسین علیهالسلام گریه کنی...» . (براساس خاطره یکی از شاگردان)
📚 ردپای سپید، ص۵۷
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#عکستولیدی
#سخنبزرگان
#محرم
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنتُكُمْ عَلَىٰ سَوَاءٍ ۖ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَم بَعِيدٌ مَّا تُوعَدُونَ
🕊اگر (باز) روى گردان شوند، بگو: «من به همه شما یکسان هشدار مى دهم. و (هر چند) نمى دانم این وعده (عذاب) که به شما داده مى شود نزدیک است یا دور!(انبیاء/۱۰۹)
💠این عذاب و مجازاتى که در اینجا به آن تهدید شده اند ممکن است عذاب قیامت و یا مجازات دنیا و یا هر دو باشد، در صورت اول، علم آن مخصوص خدا است و هیچ کس به درستى از تاریخ وقوع رستاخیز آگاه نیست، حتى پیامبران خدا، و در صورت دوم و سوم ممکن است اشاره به جزئیات و زمان آن باشد، که من از جزئیات آن آگاه نیستم; چرا که علم پیامبر(صلى الله علیه وآله) نسبت به این گونه حوادث همیشه جنبه فعلى ندارد، بلکه گاه جنبه ارادى دارد یعنى تا اراده نکند نمى داند.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
💦💦💦
💦💦
💦
🌼حضرت امام_حسین عليه السلام:
🌸اعْمَلْ عَمَلَ رَجُلٍ يَعْلَمُ أَنَّهُ مَأْخُوذٌ بِالْإِجْرَامِ مَجْزِيٌّ بِالْإِحْسَانِ
🌷همچون کسی عمل کن که می داند به خاطر گناهانش مؤاخذه می شود و به خاطر نیکوکاری، پاداش می یابد
📚 بحارالأنوار ،ص۱۲۷
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#عکستولیدی
#حدیث
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
حریم حیات
📕 #ضُحی ✍ #شین_الف #قسمت_هشتم من هم از گوشه ی چشم حواسم بهش بود و خوب آنالیزش کردم... هم قد خودم ب
📕 #ضُحی
✍ #شین_الف
#قسمت_نهم
حالا علت نگاه گیج چند لحظه قبلش رو درک میکردم... راه افتادم سمت تخت و به لوسی که هنوز گیج نگاهمون میکرد گفتم: چیزی نیست لوسی جون ایشون هم ولایتی ما در اومدن لطف کن بیا از من یه پاکت خون بگیر...
لوسی گیج پرسید:
_گروه خونی...
_فرقی نمیکنه هر چی باشه میخوره –O ام فقط یکم سریعتر
آنژیوکت رو وصل کرد و یه پاکت آبمیوه هم از یخچال داد دستم...
پاکت که پر شد تماس گرفت که از اورژانس بیان و خون رو ببرن...
دوست ژانت هم که تا اون لحظه عرض اتاق رو متر میکرد بی معطلی بیرون رفت...
لوسی که حسابی از دستش حرصی بود غر زد:چه بی ادب... حتی ازت تشکر نکرد انگار وظیفه ت بوده...
لبخند کم جونی زدم و بلند شدم که اعتراض کرد: کجا میری همین الان کلی خون ازت گرفتم بدنت سسته میخوری زمین... بشین یکم استراحت کن...
گفتم:ممنون عزیزم مواظبم عجله دارم باید برم...
از سالن اومدم بیرون و با پاهایی که از کمجونی دنبال خودم می کشیدمشون دنبال اون دختر توی اون راهروی مطول راه افتادم... باید میفهمیدم مشکل ژانت چیه شاید کمکی به حل معمای ذهنیم میکرد... ضمنا همسایه ای گفتن و حق همسایگی... شاید لازم میشد عیادتی بکنم...
به هر سختی که بود خودم رو بهش رسوندم و از پشت سر صداش کردم: ببخشید خانوم...
ایستاد و برگشت طرفم... ولی حرفی نزد و فقط منتظر نگاهم کرد...
فوری گفتم:ببخشید من اسم شریفتون رو نمیدونم...
چند ثانیه مغرورانه بهم خیره شد و بعد گفت: کتایون فرخی...
_خانم فرخی چه اتفاقی برای ژانت افتاده؟
راه افتاد و هم قدم شدیم... با سردی تمام گفت: برای شما چه فرقی میکنه...
_اگر فرق نمیکرد که نمیپرسیدم
_ژانت شدیدا مینوره از دیشب یکم ضعف داشت اما به موقع نیومد بیمارستان امروز حالش وخیمتر شد رسوندمش بیمارستان گفتن چند واحد خون نیاز داره بقیه شم که خودت دیدی
رسیدیم پای آسانسور. دکمه رو لمس کرد و برگشت طرفم... با لحنی که از صد تا فحش بدتر بود گفت:
_ممنون بابت خون...
در کابین باز شد و خیلی زود کتایون فرخی ناپدید شد...
دلیل لحن سردش چی بود؟ لابد اون هم از دعوای بین ما خبر داره..
داشتم فکر میکردم خیلی عجیبه که ژانت یه دوست ایرانی داشته باشه و خیلی اتفاقی از این بیمارستان سر دربیاره و اتفاقی تر من یه سری به بانک خون بزنم و ببینمش...
چه دنیای کوچیکی داریم...
همینطور در خیالات خودم غوطه ور برگشتم آزمایشگاه و پشت میز نشستم که کارم رو ادامه بدم که تازه یادم افتاد چرا از اینجا بیرون رفتم و توی بانک خون چیکار داشتم...
از تصور اینکه با این ضعف دوباره باید تا اون سر راهرو برم آه از نهادم بلند شد...
👈لطفا با ارسال(فوروارد)مطالب؛ در معرفی کانال به دیگران ما را یاری رسانید.🌺
#رمان
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
@harimehayat
📄 ۱۷ مرداد، روز خبرنگار بر کوششگران فهیم
عرصه رسانه گرامی باد✨💖✨💖
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#روز_خبرنگار
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
⚜هر روز با کلام خدا
🕋 إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ
🌠او سخنان آشکار را مى داند، و آنچه را کتمان مى کنید (نیز) مى داند (و چیزى بر او پوشیده نیست).(انبیاء/۱۱۰)
💠این تصور را نیز به مغز خود راه مدهید که اگر تأخیرى در مجازات شما شود به خاطر این است که: خدا از اعمال و سخنان شما آگاه نیست، نه، او همه را مى داند او هم سخنان آشکارتان را مى داند و هم آنچه را کتمان مى کنید (إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ یَعْلَمُ ما تَکْتُمُونَ).
💠اصولاً پنهان و آشکار براى شما که علمتان محدود است مفهوم دارد، اما براى آن کس که علمش بى پایان است، غیب و شهود یکى است و سر و علن در آنجا یکسان مى باشد.
📚تفسیر نمونه
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#تفسیر
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🌸حکایتی عجیب از دنیا🌸
از حضرت صادق (علیهالسلام )روایت است که: روزی حضرت داوود (علیهالسلام )از منزل خود بیرون رفت و زبور میخواند و چنان بود که هرگاه آن حضرت زبور میخواند از حسن صوت او جمیع وحوش و طیور حاضر میشدند و گوش میکردند و همچنان میرفت تا به دامنهی کوهی🏔 رسید که بالای آن کوه پیغمبری بود، حزقیل نام داشت و در آنجا به عبادت 🤲مشغول بود چون آن پیغمبر صدای مرغان و وحوش و حرکت کوهها و سنگها دید و شنید دانست که داوود است که زبور میخواند .
✨🌺✨
🌺✨🌺✨
✨🌺✨🌺✨
حضرت داود به او گفت: ای حزقیل اجازه میدهی که بیایم پیش تو؟
عابد گفت:نه،حضرت داود به گریه😭 افتاد.
از جانب حضرت باری به او وحی رسید :
داود را اجازه ده.
پس حزقیل دست داوود را گرفت و پیش خود کشید. حضرت داوود از او پرسید :
💢هرگز قصد خطیئه و گناه کردهای ؟گفت نه.
💢 گفت :هرگز عجب و غرور کردهای؟ گفت نه.
💢گفت هرگز تو را میل به دنیا و لذات دنیا بههم میرسد؟ گفت :بههم میرسد .
💢گفت: چه میکنی که این را از خود سلب میکنی؟ و این خواهش را از خود سرد مینمایی؟
💢 گفت :هرگاه مرا این خواهش میشود داخل این غار میشوم که میبینی و به آنچه در آنجاست نظر میکنم، این میل از من برطرف میشود .
حضرت داود به رفاقت او داخل آن غار شد دید که یک تختی در آنجا گذاشتهاست و در روی آن تخت کله آدمی و پارهای استخوانهای نرم شده گذاشته و در پهلوی او لوحی دید از فولاد و در آنجا نقش است که من فلان پادشاه هستم که هزار سال پادشاهی کردم و هزار شهر بنا کردم و آخر عمرمن این است که میبینی که خاک فراش من است و سنگ بالش منو کرم ها 🐛و مار ها 🐍همسایه منند.
پس هر که زیارت من می کند،باید فریفته دنیا نشود❌ ،گول او نخورد.
💦❄️💦❄️💦
📚عرفان اسلامی
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری دهید.
#داستان_کوتاه
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴
🖤🏴🖤🏴🖤🏴
🏴🖤🏴🖤🏴
🖤🏴🖤🏴
🏴🖤🏴
🖤السلام علیک یا اباعبدالله 🖤
🎤#مقام_معظم_رهبری
▪️یکی از بزرگترین نعمتها، نعمت #خاطره و #یاد حسینبنعلی علیهالسّلام، یعنی نعمت #مجالس #عزا، نعمت #محرّم و#نعمت #عاشورا برای جامعه شیعیِ ماست.
۱۳۷۳/۰۳/۱۷
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🌺
#رهبری #محرم #محرم_الحرام
#عکس_نوشته_تولیدی
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat
🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴
مداحی آنلاین - کجا بودم من در این یکسال - میثم مطیعی.mp3
3.12M
🔳 #محرم
🌴کجا بودم من در این یکسال
🌴کجا بودم دور از این احوال
🎤میثم مطیعی
👈لطفا با ارسال (فوروارد) مطالب ؛در معرفی کانال به دیگران ما را یاری کنید.🏴🏴🏴
#مؤسسه_آموزش_عالی_حوزوی_فاطمیه_دامغان
🆔 @harimehayat