eitaa logo
حریم حیا
318 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
901 ویدیو
12 فایل
گروه فرهنگی حریم حیا محلی برای بالنده شدن 🌻 و زمانی برای بزرگ شدن 🌱 شما ما را از مسجدسلیمان دنبال می‌کنید شهری با استعدادهای درخشان💎
مشاهده در ایتا
دانلود
یک- در یادواره‌ی شهدا برای اولین‌بار چشم‌مان نورانی شد به تلألو مادرانه‌ی نگاهش،، کنارش که نشستیم، چندین بار آدرس خانه‌اش را گفت، گفت و تکرار کرد: دا یادتون نره! بیاین سر بم بزنین... آدرس‌منزل هم چشمه‌علی، پشت‌مدرسه حجاب، لین ۱۱ اتاق ۴! یاد گِرِهدی؟!(یاد گرفتی؟!) گفتم: آره مادر! لین۱۱، اتاق۴ چندین‌بار توی دلم تکرار کردم: لین۱۱، اتاق۴!
دو- از جمعه‌ی پیش که یادواره بود، تا این جمعه که خدمتش برسیم، دل‌توی‌دل‌مان نبود! مشتاق بودیم و منتظر! مادر هم! با دعاهای مادرانه‌اش و با شوق به استقبال آمده بود!
سه- نشسته بودیم و مادر می‌گفت و ما سراپای گوش و چشم! یک‌دفعه بلند شد، بی‌آن‌که چیزی بگوید رفت در اتاق کناری، وقتی برگشت در دستان بهشتی‌اش مشکل‌گشا بود! برای همه‌مان تک‌به‌تک یک مُشما مشکل‌گشا داد! -می‌گویند روزی زکریای‌‌نبی بر مریم‌ِصدیقه‌ وارد شد، کنار مریم یک‌ظرف میوه‌ بود، زکریا پرسید: این رزق‌ از کجا آمده است؟ مریم جواب‌داد: هُوَ مِن عِند‌الله!- رزق‌های امروز میهمانان عزت هم مِن عندالله بودند!
چهار-فرمانده‌ی‌کل‌قوا هم برایش تقریظ نوشته بود! -از بزرگ‌ترین آرزوهای بچه‌مذهبی‌ها این است که کتابی بنویسند، شعری بگویند، سرودی بسازند و.. که آقا برای‌شان تقریظ بنویسد، حالا آقا برای‌ جانِ‌عزت، برای خونِ‌عزت تقریظ نوشته! زهی توفیق!
پنج- آقاعزت‌! تو شاهدی که وقتی بچه‌های حریم‌حیا خواستند از خانه‌تان بروند، مادر استوارت روبروی همین عکس ایستاد و چندبار گفت: عزت! امروز شاد آبیدُم! عزت! امروز شاد آبیدُم! یادت باشد، فردا پس‌فردا در صحرای محشر که همه غم‌بار اند، ما را فراموش نکن!
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-اخلاق و رفتار عزت چطور بود مادر؟! -اخلاقش؟! -...