رویش زاگرس: فرزند شهید غلامرضا آسترکی متولد سال۱۳۸۳ موفق شد رتبه ۷۷کنکور سراسری گروه ریاضی فیزیک را کسب کند. نگین آسترکی در گفتگو با پایگاه خبری رویش زاگرس گفت: مقطع ابتدایی را در مدرسه دولتی ۱۳آبان تهران گذراندم. دوره اول دبیرستان را در مدرسه نمونه دولتی دکتر ایوب آزاد حسینی و پس از آن در آزمون ورودی مدارس سمپاد شرکت و در مدرسه نمونه دولتی عفاف در منطقه ۵ تهران قبول شدم. دوره دوم دبیرستان را به دلیل شیوع بیماری منحوس کرونا بصورت مجازی اما امتحانات بصورت حضوری انجام و با معدل ۱۹/۲۲ این مقطع را طی کردم. وی در ارتباط با استفاده از کلاس های کنکور نیز گفت: از کلاس های کنکور و آزمون های متفرقه بیرون از مدرسه هیچ استفاده ای نکردم، تنها از کلاس های کنکور مدرسه، معلمین، مشاور و معاون دبیرستان عفاف کمک گرفته و کاملا زیر نظر دبیرستان نمونه دولتی عفاف و پکیج کامل تحصیلی و کنکور و آزمون های دبیرستان استفاده نمودم. آسترکی در پایان سخنان خود گفت: جا دارد از مدیر دبیرستان نمونه مردمی منطقه ۵ تهران سرکارخانم رمضانپور، معاون اجرایی سرکار خانم مقدم و مشاور و روانشناس دبیرستان سرکار خانم شریفی کمال تشکر و سپاسگزاری را داشته باشم. لازم به ذکر است جانباز شهید غلامرضا آسترکی از شهدای شاخص شهرستان مسجدسلیمان متولد ۴۸/۱/۳ می باشد. وی در تاریخ ۶۴/۸/۱۱ پس از تک دشمن در جزیره مینو اروند کنار از ناحیه گردن قطع نخاع و در آسایشگاه امام خمینی(ره) بستری شد. وی پس از ۱۹سال تحمل درد و رنج بستر، با استقامتی مثال زدنی در تاریخ۸۳/۲/۲۹ همزمان با تولد دخترش در آسایشگاه امام به شهادت رسید.

|یا باب‌الحوائج| یاعلی‌اصغر💔 #التماس_دعا

•تا که انگور شود مِی، دو سه سالی گذرد، تو به شش‌ماه شدی ناب‌ترین باده‌ی‌عشق• یاعلی‌اصغر💔

-شَهزاده که بیفتد به زمین، شاه بیفتد...- یا‌علی‌اکبر💔

-بالا بلند‌ بالا، گیسو کمند بابا...- یا‌علی‌اکبر💔

🕯 دیدار با مادران شهدا به نیت دخت سه ساله امام حسین (ع) #روایت_یک_دیدار #آرشیو_حریم_حیا 🥀🖤 | http://Eitaa.com/harimhayaa

عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل روی زمین هرچه رد پای حسین است پشت سرش هست رد پای ابالفضل زندگی او همه فدای حسین است زندگی ما همه فدای ابالفضل #مزه‌ی_اشک التماس دعا

•ساقی کربلا ابالفضل امید خیمه‌ها ابالفضل• #مزه‌ی_اشک

متأسفانه تاریخ از زندگی آن بزرگوار اطلاعات زیادی نشان نداده؛ یعنی اگر کسی بخواهد کتابی در مورد زندگی ایشان بنویسد مطلب زیادی پیدا نمی‌کند. ولی مطلب زیاد به چه درد می‌خورد؟ گاهی یک زندگی یک روزه یا دوروزه یا پنج روزه یک نفر که ممکن است شرح آن بیش از پنج صفحه نباشد، آنچنان درخشان است که امکان دارد به اندازه دهها کتاب ارزش آن شخص را ثابت کند، و جناب ابوالفضل العبّاس چنین شخصی بود. |حماسه حسینی، ج ۱، ص۳۳۹/مرتضی‌مطهری|

|یا عباس! نَحنُ بِحِماک| عباس‌جان! ما همه در پناه تو‌ایم! #مزه‌ی_اشک

•فردا، شاهد آخرین نفس‌های حسین است!• #مزه‌ی_اشک

°•شق‌القمر از لشکر ابلیس بعید است ابروی ترک خورده‌ی عباس....خدایا!•° #مزه‌ی_اشک

https://eltemas-2a.ir/z/1258 لینک ختم صلوات به نیت آقا ابوفاضل علیه السلام برای سلامتی قلب مبارک آقا امام زمان ارواحنا له الفدا🌿 لطفا تعداد صلوات های خودتون رو توی این لینکِ هفتگی ثبت کنید... #تا_پروانه_شدن🦋

°•به‌خوبی تو حتی معترف بودند بدخواهان یزید آن‌جا که می‌گوید الایاایهاالساقی•° #قمر_منیر #مزه‌ی_اشک

آنچه جمعه در حریم‌حیا گذشت... #خوشه_کیهانی #روایت_یک_دیدار #آرشيو_حریم_حیا

|امشب شهادت‌نامه‌ی عشاق امضا می‌شود...| #مزه‌ی_اشک #التماس_دعا

آقای‌امام‌حسین این‌روز‌ها به‌ غریب‌ترین ساعات زندگی‌اش نزدیک می‌شود! #مزه‌ی_اشک

-مکن ای‌صبح طلوع- #مزه‌ی_اشک #حسین_من

-السلام علی‌قلب‌الزینب‌الصبور ولسانها‌الشکور- -سلام بر قلب صبور و زبان شکور زینب- #قهرمان_زینب

-السلام‌علی من تهیج قلبها للحسین- -سلام بر آن بانویی که قلبش برای حسین ازجا کنده شد- #قهرمان_زینب

حضرت‌زینب(سلام‌الله‌علیها) را چگونه می‌شناسید؟ عالم، زینب والا، زینب زینت‌بخش مولا، زینب #قهرمان_زینب

کربلا، در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود..! #قهرمان_زینب #برش_کتاب

یک- در یادواره‌ی شهدا برای اولین‌بار چشم‌مان نورانی شد به تلألو مادرانه‌ی نگاهش،، کنارش که نشستیم، چندین بار آدرس خانه‌اش را گفت، گفت و تکرار کرد: دا یادتون نره! بیاین سر بم بزنین... آدرس‌منزل هم چشمه‌علی، پشت‌مدرسه حجاب، لین ۱۱ اتاق ۴! یاد گِرِهدی؟!(یاد گرفتی؟!) گفتم: آره مادر! لین۱۱، اتاق۴ چندین‌بار توی دلم تکرار کردم: لین۱۱، اتاق۴! #روایت_یک_دیدار #میهمانان_عزت

دو- از جمعه‌ی پیش که یادواره بود، تا این جمعه که خدمتش برسیم، دل‌توی‌دل‌مان نبود! مشتاق بودیم و منتظر! مادر هم! با دعاهای مادرانه‌اش و با شوق به استقبال آمده بود! #روایت_یک_دیدار #میهمانان_عزت

سه- نشسته بودیم و مادر می‌گفت و ما سراپای گوش و چشم! یک‌دفعه بلند شد، بی‌آن‌که چیزی بگوید رفت در اتاق کناری، وقتی برگشت در دستان بهشتی‌اش مشکل‌گشا بود! برای همه‌مان تک‌به‌تک یک مُشما مشکل‌گشا داد! -می‌گویند روزی زکریای‌‌نبی بر مریم‌ِصدیقه‌ وارد شد، کنار مریم یک‌ظرف میوه‌ بود، زکریا پرسید: این رزق‌ از کجا آمده است؟ مریم جواب‌داد: هُوَ مِن عِند‌الله!- رزق‌های امروز میهمانان عزت هم مِن عندالله بودند! #روایت_یک_دیدار #میهمانان_عزت

چهار-فرمانده‌ی‌کل‌قوا هم برایش تقریظ نوشته بود! -از بزرگ‌ترین آرزوهای بچه‌مذهبی‌ها این است که کتابی بنویسند، شعری بگویند، سرودی بسازند و.. که آقا برای‌شان تقریظ بنویسد، حالا آقا برای‌ جانِ‌عزت، برای خونِ‌عزت تقریظ نوشته! زهی توفیق! #روایت_یک_دیدار #میهمانان_عزت

پنج- آقاعزت‌! تو شاهدی که وقتی بچه‌های حریم‌حیا خواستند از خانه‌تان بروند، مادر استوارت روبروی همین عکس ایستاد و چندبار گفت: عزت! امروز شاد آبیدُم! عزت! امروز شاد آبیدُم! یادت باشد، فردا پس‌فردا در صحرای محشر که همه غم‌بار اند، ما را فراموش نکن! #روایت_یک_دیدار #میهمانان_عزت

-اخلاق و رفتار عزت چطور بود مادر؟! -اخلاقش؟! -... #روایت_یک_دیدار #میهمانان_عزت

سلام‌ و رحمت🌿 همراهان گرامی حریم‌حیا، ان‌شاءالله از این به‌ بعد، برنامه‌های دیدار با مادران شهدا در کانال اطلاع رسانی میشه؛ و شما می‌تونید با پیام به آی‌دی زیر برای "زیارت بیوت شهدا" حضور خودتون رو اعلام کنید. @Abdozzahra1100 #روایت_یک_دیدار #ارسالی_از_شما