eitaa logo
حریر عادلی🇮🇷
6.8هزار دنبال‌کننده
928 عکس
472 ویدیو
36 فایل
سلام حریر عادلی هستم فارغ‌التحصیل فلسفه در مقطع ارشد وهنرجوی سینما در حوزه هنری از تجربیات سفر هاوعلاقه ام به تاریخ و فلسفه و هنر مطلب میگذارم ای دی کانال تلگرام/بله/ ایتا : @hariradeli اینستاگرام instagram.com/harir.adeli
مشاهده در ایتا
دانلود
روز بعد از دیدار با خانواده ابو علی، بدون هماهنگی خاصی و اتفاقی ! (که بعدا تعریف میکنم) رفتیم به ارتفاعات منطقه اللویزه ، محل سجده های این شهید رو دیدیم... اینجا همونجاست که شهید ابوصالح جایگاه خودش رو در بهشت در سجده میبینه... اون رویا، واقعی میشه و ابو صالح در همون عملیات شهید میشه ولی پیکر ابو صالح بعد از سالها هنوز برنگشته و مزاری نداره....یا زهرا @markoo95
روستای عربصالیم _ جنوب لبنان قبل از اینکه ادامه سفرنامه تعریف کنم ، باید بگم که آخرین مصاحبه ای که در بیروت انجام دادم ،منزل یکی از فرماندهان اقلیم تفاح در جنوب لبنان بود (فکر نکنید که وقتی می‌نویسم فرمانده یعنی اینکه ما حتما اسمش رو شنیدیم و یا فرد مشهوری هست! نه ، در زبان فارسی جز دو صفحه مقاله از ایشون اطلاعاتی وجود نداره و تمام این شهدا چه فرمانده چه سرباز بسیار گمنامند ) این فرمانده، اسمش حاج ماهر بود ( حاج حسن الحاج ، ابو محمد اقلیم) او ۱۸ سال در جنوب لبنان به صورت پارتیزانی می‌جنگید و بارها با نیروهاش در محاصره اسرائیل رفت و سالم برگشت و بعد از اینکه در سوریه جنگ شد، برای کمک در جنگ سوریه رفت و اونجا توسط داعش به شهادت رسید ، از شهادتش در سال ۱۳۹۴ در سوریه هشت سالی میگذره ، اما به قول «سید حسن نصرالله» این افراد در آسمان معروف و شناخته شده هستند تا در زمین ! حاج ماهر ، طبق گفته اطرافیان غالبا در سکوت و تبسم بود و بعد از شهادت هم زمانی که پیکرش برگشت ، در صورتش تبسمی داشت که همسرش در زمان مصاحبه به من عکس اون رو نشون داد، بعد از اینکه مصاحبه مون با خانم هلا ، همسر حاج ماهر تموم شد ، ازشون پرسیدم مزار شهید کجاست؟ فرمودند : در منطقه جبل صافی و دور هست از اینجا زمانی که به جنوب لبنان رفتم هرگز یاد این نکته نبودم و برنامه ها پی در پی برام پیش می اومد ، تشییع شهید و مصاحبه با همسر ابو علی ، که در پست قبلی اشاره کردم، بعد از مصاحبه از همسر ابو علی پرسیدم پیکر ابو علی در کجاست؟ فرمودند در پشت منزل مون مزارستانی وجود داره که همونجا شهید رو دفن کردیم، قرار شد به اتفاق بریم ، غروب نزدیک بود ،رفتیم تو حیاط خانم صباح از باغچه سر سبز منزلشون گل های سفید و خوشبو و زیبایی چیدند و به من دادند ، این گل ها رو ابو علی کاشته بود و یادگاری برای اهل خونه گذاشته بود ، کمی بعد قدم زنان به مزار رسیدیم ،عکس ابو علی در ورودی مزار بزرگ نصب شده بود ، اما جلوتر که رفتم ، چهره آشنای دیگه ای دیدم ! خودش بود ، حاج ماهر ، چسبیده به مزار ابو علی ، انگار که دو برادر باشند !! تعجب کردم به خانم صباح گفتم آخرین مصاحبه رو در بیروت در منزل ابو علی بودم و بعدش به منزل شما اومدم ! ایشون فرمودند بله ، با همسر ابو علی دوست هستند ، اما جالب اینکه نه ایشون میدونست که ما قبلش رفتیم به منزل ابوعلی و نه کسی که دیدار رو هماهنگ کرد از این قضیه با خبر بود ، اونجا اولین بار متوجه شدم که شهدا اتفاقات روی زمین رو از عالم بالا مدیریت میکنند و این اولین و آخرین اتفاق عجیب این سفر نبود . تصویر حاج ماهر و حاج ابو علی رو در کنار هم شبیه به دو برادر زیباترین قابی هست که ثبتش کردم 😍 ✍ @markoo95
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از دنیای آدم بزرگ ها لحظاتی جدا شدم و خستگیام رفت.... 🌼👧🌸 سیل بلوچستان @markoo95 ادامه روایت سیل و استوری ها رو در اینستا ببینید👇 اینستاگرام : instagram.com/harir.adeli
18.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در ماه مبارک رمضان میهمان شما هستم. با ما همراه باشید با ولاگ افق! 😍 @markoo95