eitaa logo
حریر عادلی ( مارکو)
2.7هزار دنبال‌کننده
711 عکس
349 ویدیو
29 فایل
سلام من مارکو هستم فارغ‌التحصیل فلسفه در مقطع ارشد و هنرجوی سینما در حوزه هنری از تجربیات سفر ها و علاقه ام به تاریخ و فلسفه و هنر مطلب میگذارم تلگرام/بله / ایتا : @hariradeli اینستاگرام instagram.com/harir.adeli
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دنیای آدم بزرگ ها لحظاتی جدا شدم و خستگیام رفت.... 🌼👧🌸 سیل بلوچستان @markoo95 ادامه روایت سیل و استوری ها رو در اینستا ببینید👇 اینستاگرام : instagram.com/harir.adeli
arabic-ornamental-background-paper-style_12672991 (1).zip
2M
فایل گرافیکی هلال ماه مبارک رمضان به رنگ زرد و آبی @markoo95
arabic-floral-pattern-eid-mubarak-background_4533790 (1).zip
1.62M
فایل گرافیکی هلال ماه مبارک رمضان به رنگ سبز @markoo95
hand-painted-watercolor-eid-al-fitr-illustration_13234315.zip
23.05M
فایل گرافیکی هلال ماه مبارک رمضان به رنگ بنفش و آبی و یاسی @markoo95
ramadan-badge-collection_4339209 (1).zip
30.19M
فایل لیبل ماه مبارک رمضان برای برچسب زدن روی هرچیزی! فقط کافیه روی کاغذ برچسب دار پرینت شه @markoo95
آنچه در سیستان دیدم: قبل از رسیدن به سیستان و بلوچستان، شنیده بودم که این استان جز محروم‌ترین مناطق جمهوری اسلامی ایران است و هر اطلاعاتی به من رسیده بود از کسانی بود که به صورت جهادی، به این استان سفر میکردند و تصاویری که میدیدم این استدلال رو در ذهنم قوی میکردند که جمهوری اسلامی ایران ، التفاتی به سیستان و بلوچستان نداره و اینجا کاملا رها شده ، اما حقیقت چه بود ؟ از لحظه اول که با ذهنی مسموم وارد منطقه شدم، دنبال کوچکترین اشتباه از مسوولین بودم و اگه هم اعتراضی از مردم میدیدم، پیش خودم میگفتم آهان دیدی؟ اینم سند کم کاری! اما کمی که گذشت، صحبت با اهالی و تحقیقات بیشتر، قسمتی دیگه از حقیقت رو برام روشن کرد، که ندیدم کسی از اون حرفی بزنه ، حتی اون ها که سالهاست در سیستان و بلوچستان کار میکنند و ادعایی دارند، بعدا فهمیدم علتش اینه که این حرف ها خریداری نداره، چون اونچه که در سوشال مدیا ضریب میخوره و دیده میشه ، یک چیزه : مخالف خونی و داد زدن! متهم کردن بقیه و اصلا چه چیزی راحت تر از این؟ چه چیزی راحت تر از خرد کردن همه کاسه کوزه ها، سر جمهوری اسلامی ؟! آیا واقعا در مساله محرومیت سیستان و بلوچستان، مقصر فقط و فقط جمهوری اسلامیه؟!؟ کم کم براتون خواهم گفت ! @markoo95
18.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در ماه مبارک رمضان میهمان شما هستم. با ما همراه باشید با ولاگ افق! 😍 @markoo95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خانم که صداش رو در ویدیو می‌شنوید(خانم معصومه مهر آور) ، مامای اورژانس ۱۱۵ هستند و به پدر و مادری که وضع حمل کرده در روستا ، تلفنی کمک می‌کنه که اولین گریه نوزاد بشنوند، این خبر به حضرت آقا رسیده و از طریق مسوول دفتر بیت رهبری ، به صورت تلفنی از این ماما بخاطر نجات جون نوزاد تشکر و قدردانی کردند 🥰 @markoo95
آنچه در سیستان و بلوچستان دیدم (۲): اول از همه وسعت این استان رو متوجه شدم، شهر زابل که در منطقه سیستانه با چابهار که در منطقه بلوچستانه بیش از ۸۰۰ کیلومتر فاصله داره (بیشتر از مسیر تهران تا مرز مهران!) و تفاوت جغرافیا و آب و هوا هم عجیب ترش می‌کنه مثلا در زابل کم آبی وجود داره و همون داستان های حق آبه هیرمند و .... اما در بلوچستان ، بارش آنقدر زیاده که سیل میاد! و البته در موضوع آب حتی بعضی مسائل سیاسی هم دخیله😐 من در این سفر به بلوچستان رفتم، چابهار و دشتیاری، جایی که سیل (آبگرفتگی) خرابی هایی ایجاد کرده بود، گرچه که کمبود زیر ساخت مث سیل بند یا موارد دیگه، مشکل مهمی در اینجاست، اما آیا به علت های چند وجهی اینجا مثل سهم فرهنگ مردم نباید اشاره کرد؟ فرهنگی که سوخت بری (قاچاق)، جزئی از اونه و متاسفانه شغل عمده مردم همینه و بصورت قانونی هم نمیشه مانع شد! شاید متهم شم که با یک سفر کوتاه نمیتونم این حرف ها رو بزنم، اما باید بگم که این ها، حرف من نیست، من حرف کسایی رو می‌نویسم که سالها در این منطقه کار کردند و با مردم زندگی کردند، من بدون اینکه اونا رو انتخاب کنم باهاشون تصادفی صحبت میکردم وحرفاشون یک قدر مشترکی داشت و اون این بود که مجاورت منطقه بلوچستان پاکستان، در فرهنگ مردم بلوچستان ایران اثر گذاشته، چیزی که حتی در تجربه شخصی باهاش مواجه شدم! صبح روز دوم بود که رفته بودیم به ستاد بحران چابهار، توی حیاط جمعیتی از زنان، منتظرایستاده بودند و گاهی صداشون بلند میشد که چرا کسی به ما کمک نمیکنه، آقای مسوول باهاشون حرف میزد ، سر پا بود و کاغذی هم داشت و چیزهایی می نوشت، من و دوستم الهام عابدینی بی خبر از همه جا به حیاط رفتیم، زن ها دورمون جمع شدند یکی گفت آشپزخونم چوبی بوده شکسته ، یکی گفت : آب از سقفم رو بچه چکه می‌کنه و اونقدر گفتند که نزدیک بود قالب تهی کنیم، با توپ پر پیش آقای مسوول رفتم، زن ها اصرار داشتند که بریم خونه هاشون که در یک منطقه خاص بود و بازدید کنیم،حتی یکیشون بهم گفت : این مرد رحم نداره، اومده خونم رو دیده ، گفته چرا سقفت رو از سال ۹۸ درست نکردی، باید درست میکردی، ازش پرسیدم : چرا درست نکردی؟ گفت: شوهرم معتاده، یک خیر برام پیدا کن،بهم پول بده، گفتم اگر پولا رو به زور ازت گرفت چی؟ صادقانه گفت: آره میگیره.. گفتم حالا چی میخوای؟ پلاستیک؟ گفت: نه هرچی بدی ما می‌خوایم... رفتم داخل ستاد بحران یک آقایی اونجا بود که سالها مطب داشت در چابهار، گفت: مردم اینجا غذا و تن ماهی و پلاستیک نمیخوان، اونا یه سیل بند میخوان، اگر میخواین کار اساسی کنین، سیل بند بسازین که هر سال این داستان تکرار نشه، رفتم پیش دوستان، حالم اساسی گرفته شده بود، الهام گریه میکرد از وضعیت مردم... راه بهتر این بود که بجای پخش خودسرانه پلاستیک اونم در شرایطی که هواشناسی میگه: هوا تا روزهای دیگه کاملا آفتابیه ، کار اساسی تری میکردیم، اما از طرفی هم طاقت دیدن این وضعیت رو نداشتیم، یکی از بچه ها پرس و جوی بیشتری کرد و فهمید این جمعیت از منطقه حاشیه نشین چابهار هستند جایی که خونه ها سند نداره و زمین های منابع طبیعیه و محل اختلاف و قانونا فرمانداری نباید بهشون خدمات برسونه و خرابی های خونه مربوط به الان نیست، هر چند الان تشدید شده متاسفانه، این حرف ها ، وضعیت رو پیچیده کرد و من رو در یک منگنه ای بین عقل و احساس قرار داد که نه می‌تونستم وضعیت مردم رو در اون حالت ببینم و نه دلم میخواست با خریدن چند متر پلاستیک و پتو ، صدای عذاب وجدانم رو خفه کنم... این در حالی بود که من برای این مدل کمک های مقطعی به این سفر نیومده بودم. چند لحظه بعد مسوول به حیاط اومد و چند خانم دوره اش کردند ، به همون ها که سرش داد زدند با لحنی کاملا مهربانانه که خودم شاهد بودم گفت هر روز صبح برای اومدن به اینجا کلی کرایه ماشین میدید، با این پول سقف خونتون تا به حال تعمیر شده بود. این حرف مسوول تو ذهنم موند تا وقتی که وضعیت روستایی ها رو دیدم، با مردم حرف زدم، مطلب خوندم و پرس و جو کردم و کم کم متوجه شدم، اون فرهنگی که از مرزهای مشترک پاکستان به این سمت صادر میشه، فرهنگیه که در اون فقر ، یک ! یک شغله!! و کم کم مردم به کار با زحمت و پول کم بی میل شدند، وقتی میشه با قاچاق سوخت سی میلیون پول در اورد، وقتی افرادی هستند که براتون خونه میسازن و بهتون رایگان کمک میکنند، چرا باید زحمت کشید و با زور بازو برای روستا، یک حمام ساخت؟ یکی از دوستان می‌گفت در سیل چند سال قبل به یک روستای پر جمعیت که حمام نداشت، بلوک و سیمان رایگان دادیم بسازن گفتن نه جهادی ها بیان بسازن! این جملات درد آور زاویه جدیدی از حقیقت برای من کشف کرد که گفتنش در فضای مجازی باعث شد تا متهم شم... متهم به پروژه بگیر بودن ، به روایت خطی و دم دستی... ادامه دارد... @markoo95
این دو عکس رو دوست لبنانیم برام فرستاده و زیرش نوشته ما لبنانی ها اینطور به استقبال ماه مبارک رمضان میریم ، اینجا یک آتلیه عکاسی است در لبنان😍 چه ایده با مزه ای ،مگه نه ؟ @markoo95