eitaa logo
کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده قمی
284 دنبال‌کننده
852 عکس
166 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
( نقل است از میرزاى شیرازى(قدس سره)، که حبیب بن مظاهر را در خواب دیدند بر تختى نشسته، میرزاى شیرازى(قدس سره) از حبیب بن مظاهر سؤال کرد، آیا مى خواهى به دنیا برگردى؟ حبیب گفت: بله! براى سه چیز: ۱ـ اینکه صلوات بر محمد و آل محمد(صلى الله علیه وآله) بفرستم. ۲ـ تشنه ها را آب دهم. ۳ـ در مجالس ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) گریه کنم. برگرفته از کتاب زندگی نامه استاد الفقهاء و المجتهدین میرزا جواد تبریزی (ره) https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
شکر خدا که نور ولایت به ما رسید الطاف خاندان کرامت به ما رسید وقتی برای خون خدا نوحه‌خوان شدیم بالاترین مقام عبادت به ما رسید اسلام را محرم او زنده کرده است این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید روز ازل که موسِم تقسیم رزق بود از آن میانه، ذکر مصیبت به ما رسید اشکی چکید و این دل تیره شفا گرفت تا قطره‌ای ز زمزم تربت به ما رسید ذکر لبان ما صف محشر بُوَد: حسین بعد از هزار سال که نوبت به ما رسید ما نوکران فاطمه‌ایم و عجب مدار روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید :: مَستیم ما ز باده‌ی "احلی من العَسل" اینگونه شد که شهد شهادت به ما رسید از ناله‌ی یتیم حسن زیر سمّ اسب راز وفا و عزّت و غیرت به ما رسید عباس_احمدی https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
🩸حضرت قاسم علیه‌السلام، محبوب‌ترین اولاد امام حسن علیه‌السلام در نزد پدر و عمویش … در نقلی آمده است که زینب‌ کبری سلام‌الله‌علیها فرمودند: 🥀 در وقت شهادت برادرم امام حسن «صلوات‌الله‌علیه» بود که ما را یک به یک در آغوش می‌گرفت و می‌بوسید و وداع می‌کرد؛ چون نوبت به قاسم علیه‌السلام رسید، دیدم که برادرم او را در برگرفت و بر روی سینه خود چسبانید و رو بر رویش نهاد و آهی کشید و او را از همه بیشتر بوسید. 🥀 من عرض کردم: برادر جان! گویا قاسم علیه‌السلام را از همه بیشتر دوست داری!؟ برادرم فرمود: آری. عرض کردم: چرا؟ فرمود: 📋 لِأنَّهُ يُفدِي نَفسَهُ لِلحُسين علیه‌السلام في يَومِ عاشورا ▪️چرا که او جان خودش را در روز عاشورا فدای سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه می‌کند. 🧷(اولاد دیگر از امام مجتبی علیه‌السلام هم در کربلا به شهادت رسیده‌اند؛ لکن چه بسا از آن جهت که حضرت قاسم علیه‌السلام طبق روایت امام سجاد صلوات‌الله‌علیه به «بلای عظیم» به شهادت رسید، وجه قربانی‌شدنش متمایز از دیگر برادرانش شده است) 📋 ... و أخَذَ بِيَدِ القاسم و وَضَع في يَدِ أخيه الحُسين فَقال: هٰذا أمانَتي عِندك! ▪️و در آن حال دست قاسم علیه‌السلام را گرفت و در دست سیدالشهداء علیه‌السلام گذاشت و فرمود: ای برادر! این پسر امانت من است در نزد تو. 📚بحرالمصائب ج۴ ص۱۸۵ 📚مقتل ملّا نقی بروجردی، ص۸۴ (نسخه خطی) 🔖 عالم ربانی مرحوم واعظ قزوینی در مقتل شریف «ریاض القدس» می‌نویسد: 📝 اهل خبره در روایات و مقاتل نقل کرده‌اند: 📜 أنّ قاسمَ بن حسن علیهماالسلام كان أحبَّ أولادِ الحَسن علیه‌السلام إلى عَمِّه الحُسين علیه‌السلام كما يُستَفاد من المَنقولات؛ 🔻همانگونه که از نقل ها استفاده می‌شود،‌محبوب‌ترین اولاد امام حسن علیه‌السلام در نزد سیدالشهداء علیه‌السلام، بدون شک قاسم بن الحسن علیهماالسلام بود. 🗯 و شاهد این مطلب، همان‌ نقل مرحوم علامه مجلسی است که به وقت وداع قاسم علیه‌السلام با سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه آورده است: 📜 إعتَنَقَهُ و جَعَلا یَبْکِیانِ حَتّی غُشِیَ عَلَیْهِما. ▪️ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه دستان مبارکش را به گردن قاسم علیه‌السلام انداخت و آن قدر هر دو گریستند که بیهوش شدند. 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۴ ✍ آیینۀ روی مجتبایی قاسم مستغرق ذات کبریایی قاسم مثل علی اکبری برای ارباب چشم تو کند گره گشایی قاسم حالا که پسر دار شده شاه کریم داغ است بساط هر گدایی قاسم از گوشۀ لبهات عسل می ریزد مدهوش ز باده ی بقایی قاسم دل می برد از همه مناجات شبت مانند حسن چه خوش صدایی قاسم قسمت نشده اگر امامت بکنی معصومی و از گنه جدایی قاسم تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود زیبای امام زاده هایی قاسم سوگند به پینه های پیشانی تو با سن کمت پیر دعایی قاسم تو وارث تکسوار جنگ جملی الحق حسن کرب و بلایی قاسم زیر پر عباس کشیدی شمشیر شاگرد امیر خیمه هایی قاسم گردن زده ای ازرق و اولادش را زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم ای وای گرفتند همه دورت را چون گل به میان خارهایی قاسم پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر افتاده میان دست و پایی قاسم زیر سم اسب نرم شد پیکر تو بر داغ عظیم مبتلایی قاسم بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم از کهنگی نعل کفن پاره نشد سربسته شده چه روضه هایی قاسم جان داشتی و تن تو را کوبیدند فرق من و توست ماجرایی قاسم نجمه همه گیسوان خود را می کَند تو قاتل او به نیزه هایی قاسم https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 «ابوالعباس حمیری» از علماء و محدثین قرن سوم و چهارم هجری در کتاب «قرب الاسناد» به نقل از «ابوالبختری» می‌نویسد: امام جعفر صادق (ع) به نقل از پدرشان امام باقر (ع) فرمودند: «أَنَّ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیهماالسلام كَانَ يَزُورُ قَبْرَ اَلْحَسَنِ علیه‌السلام  فِي كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ» ترجمه:امام حسین علیه السلام هر شب‌ جمعه به‌ زیارت امام حسن علیه السلام می‌رفتند. 📚قرب الإسناد حمیری، ص۱۳۹ وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشابه‌حال هرآن‌کس که شاعر حسن است تمام خلق شب‌ جمعه کربلا هستند ولی حسین شب‌ جمعه زائر حسن است  https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
شب ششم .mp3
64.94M
🎤حاج حسن حیدرزاده 🎙روضه قاسم ابن الحسن ع محرم الحرام ۱۴۰۳ https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
وقتی به هم لب‌های طفل محتضر می‌خورد بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر می‌خورد در روضه‌هایش آمده مثل علی اکبر او آب از تسنیم لب‌های پدر می‌خورد یاقوت لب‌های علی‌اصغر ترک برداشت یاد لب او، آب هم خونِ جگر می‌خورد این شیرخواره مثل شیر نر رجز می‌خواند دشمن "شکست" از تشنه‌کامی بی سپر می‌خورد شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند خیلی به کوه غیرت شهزاده بر می‌خورد بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست از این جهت بر نای او تیر سه پر می‌خورد هرگز نمی‌بخشید حلق خویش را تا حشر تیر سه پر بر قلب بابایش اگر می‌خورد داده سلامی بر لب خشکیده‌ی بابا از تیرهای آبدیده هر قَدَر می‌خورد https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
🩸بر هر آن‌که یادِ «أصغر» شعله بر قلبش زَنَد / دیدنِ شش‌ماهه‌ها هم کارِ مشکل می‌شود... در نقلی آمده است: 🥀 روزی کُمیت شاعر به محضر إمام صادق علیه‌السلام آمد و حضرت به او فرمودند: 📋 أنشِدنی فی جَدِّیَ الحُسین علیه‌السلام ▪️یک روضه‌ای از جدّ غریبم، امام حسین علیه‌السلام برایم بخوان! 🥀 وقتی که کُمیت شروع به خواندن کرد، امام علیه‌السلام شدیداً گریه کردند و زنان و فرزندان حضرت نیز، در هر جای خانه که بودند، شروع به گریه و زاری نمودند. در همین حین که صدای گریه و زاری بلند بود، 📋 خَرَجتْ جاریةٌ مِن خَلفِ السِتْرِ ... و فی یَدِها طِفلٌ صَغیرٌ فَوَضَعَتْهُ فی حِجرِ الإمام علیه‌السلام ▪️از پشت پرده، کنیزکی آمد و در حالی که یک طفل شیرخوار را هم به همراه داشت، آن طفل را در دامن إمام علیه‌السلام گذاشت. 🥀 در این هنگام گوئیا مصیبتِ حضرت علی اصغر علیه‌السلام تداعی شد و إمام صادق علیه‌السلام با نگاه به آن طفل شیرخوار به شدت می‌گریستند و صدای گریه و زاری زنان و فرزندان حضرت بالا گرفته بود ... 📚معالی السبطین ص۳۹۲ 📚الوقایع والحوادث ج۳ ص۲۹۹ ✍چگونه داغ تو باشد، جگر کباب نباشد چگونه نام تو باشد، سخن از آب نباشد به رغم خواندن لای لای عمه خواب نرفتی زمان غربت بابا که وقت خواب نباشد به حنجر پسری اینچنین سه شعبه نخورده محاسن پدری اینچنین خضاب نباشد ز گبر و کافر و از هر شکارچی که بپرسند بریدن گلوی نازکی صواب نباشد خراب کرد گلوی تو را سه شعبه‌ی داغی چگونه حال دل مادرت خراب نباشد نداشت شیر، تو بودی؛ و شیر داشت، نبودی برای مادر از این سخت‌تر عذاب نباشد کنار نیزه‌ی تو مادری دوباره کتک خورد خدا کند که عروس ابوتراب نباشد سرت به نیزه بلند است در مقابل محمل خدا کند که فقط محمل رباب نباشد نجات می‌دهد از دست نیزه‌دار سرت را اگر رباب اسیر غل و طناب نباشد شده‌ست مشکل زینب، شده‌ست حاجت زینب عروس فاطمه دیگر در آفتاب نباشد https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام حسین را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه کرببلا روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست :: فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای علی‌اکبرم گریست... مجتبی_خرسندی https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
🩸از داغ علی اکبر علیه‌السلام، چشمان سیدالشهدا علیه السلام در حدقه می‌چرخید ... در نقلی، جابر بن عبدالله انصاری گوید: 📋 لَمَّا قُتِلَ عَلِيُّ بنُ الْحسينِ عليهماالسّلامُ دَخَلَ الْحسينُ إلىٰ الْفُسطاطِ باكِياً حَزيناً مَأیُوساً عَن نَفسِهِ. ▪️وقتی که علی اکبر علیه‌السلام به شهادت رسیده بود، سیدالشهدا علیه‌السلام در حالی که گریه میکرد و از خودش ناامید شده بود به خیمه‌ها آمد. 📋 فَقالَتْ سكينةُ: مالِي أراكَ تَنعَيٰ بِنَفسِكَ، و تُديرَ طَرفَكَ؟ أينَ أخِي عَليّ؟ ▪️حضرت سکینه علیهاالسلام پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! دارم میبینم که جان می‌کَنید و چشمانتان در حدقه دارد می‌چرخد! برادرم علی کجاست؟! 🥀 امام علیه السلام فرمود: نانجیبان، او را کشتند! 📋 فَلَمَّا سَمِعَتْ بِذٰلِكَ صَاحَتْ: وا أخاهُ! وا مُهجَةَ قَلباهُ! ▪️وقتی که حضرت سکینه علیهاالسلام این را شنید، فریادی برآوردکه ای وای برادرم! ای وای از پاره قلبم! 🥀 امام علیه‌السلام او را وصیت به صبر نمود و حضرت سیکنه سلام‌الله‌علیها عرضه داشت: 📋 يا أبَتاهُ كَيفَ تَصبِرُ مَنْ قُتِلَ أخوها و شُرِّدَ أبُوها؟! ▪️ای پدرجان! چگونه صبر کند کسی که برادرش کشته و پدرش تنها شده است؟! 🥀 در این هنگام امام علیه السلام فرمودند: إنّا للّه و إنّا إليه راجعون. 📚 الدّمعة السّاكبة، ج۴ ص ۳۲۸ ✍ من چگونه سوی خیمه خبرت را ببرم؟ خبــر ریختــن بــــــــــال و پرت را ببرم واژه های بدنت سخت به هم ریخته است سینه ات یـا جگـرت یــا که سرت را ببرم؟ مثل مـــــادر وسط کوچه گرفتــــار شدی تـــن پامــــال شـــــده در گذرت را ببرم ولــــدی لب بــزن و نـــــام مرا بــــــاز ببر تا به همـراه نســـــــیم این اثرت را ببرم ارباً اربا تر از این قامت تو قلب من است چــــــونکه باید بدن مختصـــــرت را ببرم میوه های لب تو روی زمین ریخته است بــا عبــــــــا آمده ام تـــــا ثمرت را ببرم بت شکن بودی وبیش از همه مبعوث شدی حـــالیــــــــا آمــــــده ام تــا تبرت را ببرم شبــه پیغمبـــر من معجزه هـــا داری، حیف! قســـمت من شــده شق القــمرت را ببرم سفره ات پهن شده در همه دشت، کریم ســهم من هم شده ســوز سحرت را ببرم لشـــگر روبـرویت "آکلة الاکبـــــاد" اســت کاش می شد که علی جان جگرت را ببرم بدنی نیســت که تشـییـع کنم ، مجبــورم تـکه تـکه تنـــــــــی از دور و برت را ببرم عمه ات آمده بالای ســــرت می گوید: تو که رفتــی بگــــذار ایــن پدرت را ببرم ترسم این است که لب بر لب تو جان بدهد بگــــــذار ایـــن پـــــدر محتضـــرت را ببرم مادرت نیست ولی منتظر سوغات است! عطر گیســـوی تو از این سفرت را ببرم https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیه‌السلام 🔹عرض ادب🔹 سقا شدم که آب مهیا کنم، نشد کاری برای خشکی لب‌ها کنم، نشد با اشتیاق آمدم از بین نخل‌ها راهی به انتظار حرم وا کنم، نشد تیر آمد و نشد که در این آخرین نگاه روی تو را دوباره تماشا کنم، نشد می‌خواستم که با همه قامت بایستم عرض ادب به حضرت زهرا کنم، نشد همراه کاروان شدم از روی نی مگر کاری برای زینب کبری کنم، نشد سیدمحمدجواد_شرافت https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
https://eitaa.com/hasan_heydarzade در محضر استاد سازگار روز هشتم محرم الحرام ۱۴۰۳ هیئت حضرت علی اکبر کرمجگان قم
به زیر نیزه ها پنهان شدی ای ماه تابانم ببین ای شمع خیمه پیش تو چون شمع سوزانم خدا داند بعد از تو ، من هم رفتنی هستم کنار پیکر تو فاتحه بر خویش می خوانم بود پیدا ز چشم تو که با صورت زمین خوردی چسان بیرون کشم من تیر از چشم تو ؟ نتوانم تویی قربانی و با نوک نیزه قسمتت کردند نشد یک قسمت از تو قسمتم ، سر در گریبانم چسان با پیکر بی دست دست و پا زدی عباس چرا بر نیزه ها چسبیده ای سقای عطشانم خودم ماندم علمدار منی یا شیرخوار من تمام پیکر تو جا شده بر روی دامانم چرا ای ساقی بی دست از دستم تو می ریزی؟ چسان جمعت کنم من از زمین مبهوت وحیرانم تو گر در آفتابی ، لااقل یک پیرهن داری بدان پیراهن من، یک دو ساعت هست مهمانم مشو راضی که من در گودی گودال برگردم نمانی پیش من ، من زیر سم اسب می مانم مشو راضی به روی سینه ی من شمر بنشیند مشو راضی ببیند مادر من ، جسم عریانم بدان که شمر تا شب گیسویم را ول نخواهد کرد نشان مادر من می دهد ، موی پریشانم مشو راضی که من تنها به سوی خیمه برگردم چه آید بر سر هر خیمه ، بعد از تو ، نمی دانم ! تو برگردی، ز سیلی روی طفلم بر نمی گردد همه رفتند سوی دخترم ، ای ماه تابانم ! https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
🩸مقتل حضرت عباس علیه‌السلام از رفتن به میدان تا به شهادت رسیدن به نقل از کتاب شریف "بحارالانوار" علامه مجلسی "رحمه الله" می‌نویسد: 📋 لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتىٰ أخاهُ و قالَ يا أخي هَل مِن رُخصَةٍ؟ ▪️وقتی كه حضرت اباالفضل علیه‌السلام، تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت امام حسین و عرضه داشت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهید؟ 📋 فَبَكَىٰ الْحسينُ علیه السلامُ بُكاءً شَديداً  ▪️امام حسين عليه‌السلام گريه شديدى كرد. 📋 ثُمَّ قالَ يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ▪️بعد فرمود: اى برادر! تو علمدار منى، اگه تو شهيد بشوی لشكر من از هم می‌پاشد. 📋 فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِین. ▪️حضرت عباس علیه‌السلام عرضه داشت: سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.  📋 فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ ▪️امام حسين عليه‌السلام فرمود: پس مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.  📋 فَذَهَبَ الْعَباسُ و وَعَّظَهُم و حَذَرَهُم فَلَم يَنْفَعهُم  ▪️اباالفضل العباس علیه‌السلام آمد و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد. 📋 فَرَجَعَ إلىٰ أخيهِ فَأَخبَرَهُ ▪️عباس به سوى امام حسين علیه‌السلام مراجعت کرد و آن حضرت را آگاه نمود.  📋 فَسَمِعَ الْأطفَالَ يُنادونَ الْعَطَشَ الْعَطَشَ ▪️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!  📋 فَرَكِبَ فَرَسَهُ و أَخَذَ رُمحَهُ و الْقِربَةَ و قَصَدَ نَحوَ الْفُراتِ ▪️حضرت عباس عليه‌السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.  📋 فَأَحاطَ به أربَعَةُ آلافٍ مِمَّنْ كانوا مُوَكِّلينَ بِالْفُراتِ ▪️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.  📋 و رَمَوهُ بِالنِبالِ فَكَشَفَهُم ▪️او را تير باران کردند ولى او لشكر را شكافت . 📋 و قُتِلَ مِنهُم عَلىٰ ما رُوِيَ ثَمانينَ رَجُلاً حَتّىٰ دَخَلَ الْماءَ. ▪️و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.  📋 فَلَمَّا أرادَ أنْ يَشرِبَ غُرفَةً مِنَ الْماءِ ذَكَرَ عَطَشَ الْحسينِ و أهلِ بَيتِهِ فَرَمَىٰ الْماءَ ▪️وقتى خواست مُشتى از آب بياشامد، بياد تشنگى امام حسين علیه‌السلام و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.  📋 و مَلَأَ الْقِربَةَ و حَمَلَها عَلىٰ كِتفِهِ الْأيمَنِ و تَوَجَّهَ نَحوَ الْخَيمَةِ ▪️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.  📋 فَقَطَعوا عليه الطَّريقَ و أحاطوا بِه مِنْ كُلِّ جانِبٍ ▪️دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.  📋 فَحارَبَهُم حَتّىٰ ضَرَبَهُ نوفِلُ الْأزرَقِ عَلىٰ يَدِهِ الْيُمنَىٰ فَقَطَعَها ▪️حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد. 📋 فَحَمَلَ الْقِربَةَ عَلىٰ كِتفِهِ الْأيسَرِ فَضَرَبَهُ نوفِلٌ فَقَطَعَ يَدَهُ الْيُسرَىٰ مِنَ الزِّند ِ ▪️آن بزرگوار مشك را به دوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.  📋 فَحَمَلَ الْقِربَةَ بِأسْنانِهِ ▪️حضرت عباس عليه السلام به ناچار مشك را به دندان گرفت.  📋 فَجاءَهُ سَهمٌ فأصابَ الْقِربَةَ و اُريقَ ماؤُها ▪️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت 📋 ثُمَّ جاءَهُ سَهمٌ آخَرَ فأصابَ صَدرَهُ ▪️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! 📋 فَانْقَلَبَ عَن فَرَسِهِ ▪️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد.  📋 و صَاحَ إلىٰ أخيهِ الْحسينِ أدْرِكْني ▪️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.  📋 فَلَمَّا أتاهُ رَآهُ صَريعاً فَبَكَىٰ ▪️وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است، به گریه افتاد. 📋 و قالَ الْحسينُ الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي. ▪️ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه هم فرمود: الان پشتم شكست و بی چاره شدم. 📚بحارالانوار ج۴۵ ص۴١ ✍عاقبت لشگری از تیر گرفتارش کرد به زمین خوردن در علقمه وادارش کرد اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد تن بی دست خجالت زده از یارش کرد دستش افتاد و نیفتاد علم از دستش رحم الله به شیری که علمدارش کرد تَرَک خشک لبش رو نمی انداخت به آب غمِ چندین لبِ تاول زده ناچارش کرد آبرو در خطر و مشک به دندانش بود تیرِ نامرد به یک طفل بدهکارش کرد گر چه خم شد کمر کوه ولی فایده داشت سجده بر همت دریایی ایثارش کرد سرِ درهم شده اش را سرِ نیزه بستند زخمش انگشت نمای سرِ بازارداشت https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
33.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤حاج حسن حیدرزاده یاساقی العطاشا ادرکنی https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا برای گفتن اللّه‌اكبر، اكبر آوردم... علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم اگر با كشتن من دین تو جاوید می‌گردد برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم برای آن‌كه قرآنت نگردد پایمال خصم برای سُمّ مركب‌ها، خدایا پیكر آوردم علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم... من «ژولیده» می‌گویم، حسین بن علی گفتا: الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم ژوليده_نيشابوری https://eitaa.com/hasan_heydarzade🔴 کانال رسمی حاج حسن حیدرزاده👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه 23 تیر 1403 را در تلوبیون ببینید http://www.telewebion.ir/episode/0xe144b3a