eitaa logo
💚🌦 حسنات 🌦💚
166 دنبال‌کننده
933 عکس
1.5هزار ویدیو
36 فایل
🌦گلچینِ مجازی💚 🔍 عموماً با زمینه‌ی مذهبی و اعتقادی ✍️ مدیرِ «حسنات»: «سیدمحمدحسن صدری شال»، نمی از چشمه‌سار زلال حوزه‌‌ی علمیه‌‌ی قم @SADRI_SMH 🔻 إن‌شاءالله پاسخگوی سؤالات و شبهات خواهم بود.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب روضه‌ای خونده این دختر خردسال رقیه‌وار بر سر نعش پدر مدافع حرمش!!!😭😭😭 😭ای برایت فاطمه عشق نخست 😭دختر دردانه‌ات دلتنگ توست ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
🖼 حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 📜آمدی ای ماه خونین، جان فدای مقدمت همنشین من شدی، من نیز گردم همرهت 🔖محصول خانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی ☁️🌦@HASANAAT🌦☁️
😭 غزل مرثیه‌ای بسیار زیبا برای حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🥺 ای سربلندِ من که چنین با سر آمدی با سر برای دیدنِ این دختر آمدی قدری شکسته‌ای تو ولی سرشکسته نه! ای سر، تو بر سران دو عالم سرآمدی با نورِ تو قدم به قدم راه رفته‌ام خورشیدِ من، کِی از نوکِ نیزه در آمدی؟ ای نازنین کبوترِ من ناز کرده‌ای در آشیانه از چه بدونِ پر آمدی ای غرقِ نور، از چه تنوری است صورتت؟ وای از دلم که از دلِ خاکستر آمدی لبریز از غمم، که لبت خیزرانی است از طشت زر، زیارتِ این گوهر آمدی راحت بخواب خسته‌ی راهی عزیز من امشب خیال کن بغلِ مادر آمدی با اشکِ دانه دانه به تو آب می‌دهم رفعِ عطش نما که دمِ کوثر آمدی حتی به روی نیزه دم از حق زدی پدر بابا چه خوب از پسِ دشمن بر آمدی ✍️ رضا یزدی اصل 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
42.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ ترکی «رُقَیهَ سَلام اولا» 🎙با صدای شهروز حبیبی 💿 از آلبوم لبیک 🏴 محصول مرکز موسیقی مأوا 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
22.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ «نازنین رقیه» 🎚کاری از گروه سرود نجم الثاقب درسته که خودش جا موند😢 ولی پیش باباش واسطه‌ی کربلا رفتن خیلی‌ها می‌شه کربلا می‌رم من جای تو اربعین رقیه💔 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
37.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ بسیار زیبای «سلام بابایی» 🖤به مناسبت شهادت سه ساله‌ی کربلا 🤚السَّلامُ عَلَیْكِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّه 🎚 کاری از گروه سرود بین‌المللی شمیم ظهور قم 💚🌦@HASANAAT🌦💚 ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای تکان‌دهنده‌ی نبش قبر حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🌴دفن شدن حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها با غل و زنجیرهای اسارت... 😭 حکایت مرحوم سیدهاشم خراسانی و نبش قبر حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی 🔹جناب ملا سیدهاشم بعد از نبش قبر ایشان، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون او را به هوش می‌آورند، قضیه زنجیر را به مردم می‌گفت و می‌فرمود: بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی کفن شده بود، بخشی از بدن ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود! 📚«اسرار الشهادة»، صفحه‌ی ٤٠٦ 🔻شرح ماجرا در سایت پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه 💚🌦حسنات🌦💚 ‎
🔰 نجات از مرگ با توسل به حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها آقای حسینی قمی از آقای احمد اکبری نقل می‌کند که ایشان می‌گوید: من دچار بیماری شده بودم، به دکتر مراجعه کردم. پزشکان پس از معاینه تشخیص دادند که باید عمل شوم. مرا عمل کردند اما عملم موفقیت‌آمیز نبود و روز به روز حالم بدتر شد! دیگر جوابم کردند تا جایی که گفتند باید به خانواده‌ات وصیت کنی و آماده‌ی مرگ باشی! او ادامه می‌دهد: ▫️من روی تخت بیمارستان افتاده بودم، گفتم پس بگویید زن و بچه‌ام بیایند. زن و بچه‌ام آمدند و دور تخت جمع شدند. وصیت‌هایم را کردم و آن‌ها هم شیون و گریه کردند. بعد از مدتی، آن‌ها از اتاق بیرون رفتند و من منتظر بودم که هر لحظه بیایند و جنازه‌ام را ببرند. حتیٰ اقوام کارهای قبرستان را هم انجام دادند و کاملاً آماده شده بودند که من را دفن کنند. ▫️او می‌گوید: در همین حال و هوا بودم و آماده‌ی مرگ. با خودم گفتم که خوب، ما شیعیان خانمی به نام حضرت رقیه داریم، چرا به او متوسل نشوم؟ دلم شکست و متوسل به حضرت رقیه شدم. اشعاری خواندم و گریه کردم. چند لحظه‌ای گذشت که دیدم در اتاقم باز شد و دختر خانم زیبارویی وارد اتاق شد. او جلو آمد و مرا با اسم کوچک و فامیلم صدا زد و گفت: «از جایت بلند شو». ▫️با خودم گفتم حتماً این دختر برای یکی از اتاق‌های هم‌جوار ماست و مشغول بازی بوده که در اتاق را باز کرده و به اتاق ما آمده است. به همین دلیل به او توجه چندانی نکردم. دوباره فرمود: «پاشو». گفتم: من نمی‌توانم از جایم تکان بخورم. عمل کردم و درد دارم. دست و پایم هم بسته است. او به من گفت: کجا دست و پات بسته است؟ نگاه کردم و دیدم که دست و پایم باز است. گفت: «بلند شو!» گفتم: نمی‌توانم. من عمل جراحی کردم و تکان خوردن برایم مشکل است. ▫️او پرسید: «کجا را عمل کردی؟» نگاهی به قفسه سینه‌ام انداختم، می‌خواستم قلبم و آثار عمل جراحی را نشانش بدهم اما دیدم نه تنها اثری از زخم نیست، بلکه کاملاً جوش خورده و ترمیم شده! به او گفتم: شما چه کسی هستید؟ گفت: «همانی که بهش متوسل شدی، همان خانمی که صداش زدی.» حالم خوب شده بود، صحیح و سالم از بیمارستان مرخص شدم! 📚 منبع: ستاره‌ی درخشان شام، صفحه‌ی ۲۷۲ 💚🌦حسنات🌦💚 ‎