eitaa logo
💚🌦 حسنات 🌦💚
169 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
36 فایل
🌦گلچینِ مجازی💚 🔍 عموماً با زمینه‌ی مذهبی و اعتقادی 🌹نشر با حذف پیوند هم: صلواتی ✍️ مدیرِ «حسنات»: «سیدمحمدحسن صدری شال»، نمی از چشمه‌سار زلال حوزه‌ علمیه‌ قم @SADRI_SMH 🔻 إن‌شاءالله پاسخگوی سؤالات و شبهات مرتبط با معارف دینی و انقلابی خواهم بود.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 نجات از مرگ با توسل به حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها آقای حسینی قمی از آقای احمد اکبری نقل می‌کند که ایشان می‌گوید: من دچار بیماری شده بودم، به دکتر مراجعه کردم. پزشکان پس از معاینه تشخیص دادند که باید عمل شوم. مرا عمل کردند اما عملم موفقیت‌آمیز نبود و روز به روز حالم بدتر شد! دیگر جوابم کردند تا جایی که گفتند باید به خانواده‌ات وصیت کنی و آماده‌ی مرگ باشی! او ادامه می‌دهد: ▫️من روی تخت بیمارستان افتاده بودم، گفتم پس بگویید زن و بچه‌ام بیایند. زن و بچه‌ام آمدند و دور تخت جمع شدند. وصیت‌هایم را کردم و آن‌ها هم شیون و گریه کردند. بعد از مدتی، آن‌ها از اتاق بیرون رفتند و من منتظر بودم که هر لحظه بیایند و جنازه‌ام را ببرند. حتیٰ اقوام کارهای قبرستان را هم انجام دادند و کاملاً آماده شده بودند که من را دفن کنند. ▫️او می‌گوید: در همین حال و هوا بودم و آماده‌ی مرگ. با خودم گفتم که خوب، ما شیعیان خانمی به نام حضرت رقیه داریم، چرا به او متوسل نشوم؟ دلم شکست و متوسل به حضرت رقیه شدم. اشعاری خواندم و گریه کردم. چند لحظه‌ای گذشت که دیدم در اتاقم باز شد و دختر خانم زیبارویی وارد اتاق شد. او جلو آمد و مرا با اسم کوچک و فامیلم صدا زد و گفت: «از جایت بلند شو». ▫️با خودم گفتم حتماً این دختر برای یکی از اتاق‌های هم‌جوار ماست و مشغول بازی بوده که در اتاق را باز کرده و به اتاق ما آمده است. به همین دلیل به او توجه چندانی نکردم. دوباره فرمود: «پاشو». گفتم: من نمی‌توانم از جایم تکان بخورم. عمل کردم و درد دارم. دست و پایم هم بسته است. او به من گفت: کجا دست و پات بسته است؟ نگاه کردم و دیدم که دست و پایم باز است. گفت: «بلند شو!» گفتم: نمی‌توانم. من عمل جراحی کردم و تکان خوردن برایم مشکل است. ▫️او پرسید: «کجا را عمل کردی؟» نگاهی به قفسه سینه‌ام انداختم، می‌خواستم قلبم و آثار عمل جراحی را نشانش بدهم اما دیدم نه تنها اثری از زخم نیست، بلکه کاملاً جوش خورده و ترمیم شده! به او گفتم: شما چه کسی هستید؟ گفت: «همانی که بهش متوسل شدی، همان خانمی که صداش زدی.» حالم خوب شده بود، صحیح و سالم از بیمارستان مرخص شدم! 📚 منبع: ستاره‌ی درخشان شام، صفحه‌ی ۲۷۲ 💚🌦حسنات🌦💚 ‎