eitaa logo
💚🌦 حسنات 🌦💚
165 دنبال‌کننده
933 عکس
1.5هزار ویدیو
36 فایل
🌦گلچینِ مجازی💚 🔍 عموماً با زمینه‌ی مذهبی و اعتقادی ✍️ مدیرِ «حسنات»: «سیدمحمدحسن صدری شال»، نمی از چشمه‌سار زلال حوزه‌‌ی علمیه‌‌ی قم @SADRI_SMH 🔻 إن‌شاءالله پاسخگوی سؤالات و شبهات خواهم بود.
مشاهده در ایتا
دانلود
توی کوچه با گچ و زغال خانه می‌کشیدیم و با بچه‌های همسایه بازی می‌کردیم . بابا که می‌آمد می‌دویدیم توی خانه . دوچرخه داشت از این چینی‌ها ، خیلی بهش می‌رسید ، زنگ می‌بست ، همیشه با نوار پلاستیکی سبزرنگ تزئینش می‌کرد. بزرگ‌تر که شد موتور خرید من و زهره و خاله‌ام را سوار کرد ، سر کوچه زمین خوردیم و رفتیم توی دیوار بعدش هم افتادیم توی جوی آب . مردم جمع شدند و از خجالت آب شدیم . سرمان را پایین انداختیم و آمدیم خانه ، محسن هم موتورش را برد درست کرد . بد رانندگی می‌کرد ، چه با موتور چه با ماشین . همیشه عجله داشت مامانم می‌ترسید بنشیند پشت موتورش . یک روز پشت فرمان آفتاب افتاده بود توی چشمش از پشت زده بود به یک پیکان. بابا گفت خب عینک دودی بزن توی ظهر معلومه که آدم جلوی چشمش رو نمی‌تونه ببینه . یک شب قبل‌از بله برونش مادر خانومش و خانومش آمدند خانه ما . آخر شب ماشین بابام را گرفت تا آن‌ها را برساند ، با لب و لوچه‌ی آویزان برگشت . ماشین را کوبیده بود به یک نیسان . بااین‌حال زیاد هم قیافه می‌گرفت . دوستش تعریف می‌کرد توی خیابان بودیم یکی آمد زد به ما ، خیلی بد می‌رفت . محسن با یک ژستی پیاده شد که گفتیم الان دعوایشان می‌شود . رفت پایین و به طرف گفت ببخشید ، خواهش می‌کنم بفرمایید حاج آقا . دوستش کلی مسخره‌اش کرده بود ، دلش نمی‌آمد ، اصلاً اهل دعوا نبود. بیشتر اهل صلح بود . َ صلوات خیلی دوست‌داشت . پشت ماشینش صلوات نوشته بود. اسمش توی تلگرام صلوات بود. کلی از اسباب‌بازی‌های بچگی‌اش را نگه‌داشته بود ، بزرگ که شد همه را تقسیم کرد . یک‌خرده از وسایلش را داد به پسر من و مقداری را به بچه برادرم . انگشتر زیاد داشت ، دُر و عقیق و فیروزه . رنگ روشن می‌پوشید ، می‌خواست دل خانمش را به دست بیاورد . پسر خانه که بود سرو سنگین‌تر می‌چرخید. ولی عقاید و مرامش مثل قبل بود. ماه رمضان که تمام می‌شد خانمش می‌گفت محسن گفته چند تا از روزه هام به دلم نچسبیده و دوباره می‌گرفت. کل محرم و صفر مشکی می‌پوشید و درگیر مراسم‌های مذهبی مؤسسه بود . در کودکی و نوجوانی هم قاطی دسته‌های عزاداری می‌شد. در دوران دانشگاه در دسته‌ها شیپور می‌زد. بچه‌تر که بود در دسته‌های عزا زنجیر میزد ، زنجیر کوچکی داشت که خیلی حساس بود کسی بهش دست نزند . بچه‌ام کوچک بود داشتم بهش آب می‌دادم ، آمد کنارم ایستاد و گفت به سه نفس آب را بده بخورد . بعد هم گفت دایی بگو یا حسین . بابا مخالف رفتن محسن به سپاه بود . خودش و خانواده همسرش خیلی تلاش کردند ، حتی اسمش را خط زده بودند . هم می‌خواست رضایت بابایم را بدست بیاورد و هم می‌خواست برود سپاه . بابام می‌گفت آدم سپاهی آدم خودش نیست ، ممکنه بره جنگ بلایی سرش بیاید . اما بالاخره رفت . خودش بلد بود دفعه اول با ما خداحافظی نکرد . دفعه دوم بغلم کرد و خداحافظی کرد . دم آخر آمد در گوشم گفت حلالم کن ، بچه بودیم تو رو خیلی زدم . من فقط گریه می‌کردم لحظه‌ی آخر توی ترمینال گفت علی‌اکبرتون داره میره . گفت گریه نکنید من رو نمی‌برنا. خیلی خوشحال بود مثل بچه‌ها که چیزی بهشان می‌دهند. برای همه ی ما پیغام فرستاد من رو حلال کنید. به یاد مصیبت حضرت زینب باشید . حسابی مواظب مامان بابا باشید ، دعا کنید روسفید بشم . برایش نوشتم تو همین‌طوری هم روسفید هستی ، روسفیدی فقط به شهادت نیست . شهادت برای تو خوبه و برای ما سخت . دوباره گوشی را برداشتم و نوشتم به‌خاطر همون مامان بابا که این‌قدر سفارش شون رو می‌کنی برگرد . شوهرم خواب بود هی به گوشی‌اش زنگ می‌زدند ، من که جواب می‌دادم قطع می‌کردند . صدایش زدم ، پا شد گوشی را جواب داد و فقط گفت باشه . شب قبلش هم خیلی حالم بد بود تا صبح خوابم نبرده بود . رفتم توی حیاط روی تخت نشستم ، به دلم افتاده بود انگار . شوهرم من را برد خانه‌ی مادرم . مادرم داشت گریه می‌کرد و فامیل هم بودند. گفتند محسن اسیر شده . نشستیم به گریه و زاری . قرآن و نماز امام‌زمان می‌خواندیم و توسل می‌کردیم . توی کتابی خوانده بودم کسی در صحرایی گم می‌شود ، به امام‌زمان علیه‌السلام متوسل می‌شود و امام زمان کمکش میکند وبه مقصد می‌رساندش. بعد از نماز امام‌زمان گفتم یا صاحب‌الزمان ادرکنی یا فارس الحجاز ادرکنی محسن ما را نجات بده . رفتیم سر قبر شهدای گمنام همان‌جا خبر شهادتش را دادند ، نجات پیدا کرده بود . ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🌱شما یک پیغام از طرف امام زمان عليه السلام دارید😍 به انتخاب خودت بزن روی یکی از این دوازده تا لینک و قول بده به حرف آقا امام زمان (عليه السلام ) گوش بدی ❤ اول:🌸 https://digipostal.ir/cnsrsg0 دوم:💐 https://digipostal.ir/c7uj6b7 سوم🌻 https://digipostal.ir/c9dwo5u چهارم🌹 https://digipostal.ir/cnhjy2j پنجم🌺 https://digipostal.ir/cq4r1gc ششم🍁 https://digipostal.ir/c3t9sub هفتم🌼 https://digipostal.ir/cl8fi0v هشتم🥀 https://digipostal.ir/cjmvyxy نهم🍀 https://digipostal.ir/c35uvd9 دهم 🍂 https://digipostal.ir/ctquouh یازدهم🍃https://digipostal.ir/c0oioy5 دوازدهم🌸 https://digipostal.ir/ceizndn 🦋برای تعجیل در ظهور آقامون صلوات ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🔰 آمار رای زیبا و‌ بامعنایِ شهدای مدافع حرم در انتخابات ۹۶ آنچه آن روز آنها فهمیده بودند را شاید ما هنوز نمیفهمیم (داستانک‌ونکات‌ناب) eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
مجید مجیدی : ساخت فیلم پیامبر (ص) به پیشنهاد رهبر انقلاب بود مجیدی: روزی از دفتر رهبری با من تماس گرفتند و برای ملاقات با حضرت آقا از من دعوت کردند. از دوستانم پرسیدم که گفتند حضرت آقا همیشه با اهالی فرهنگ نشست‌هایی دارند و در زمینه‌های مختلف هنری گفت‌وگو می‌کنند. احتمالا این هم یکی از آن دیدارهای گروهی است. زمانی که رفتم، مسوولین دفتر من را به کتابخانه شخصی حضرت آقا راهنمایی کردند و متوجه شدم این دیدار یک دیدار کاملا خصوصی است. در این دیدار حضرت آقا در صحبت خود به من گفتند من کارهای شما را دیده‌ام و به شما پیشنهاد می‌دهم که فیلمی در مورد کودکی حضرت محمد (ص) بسازید. وی افزود: حضرت آقا در ادامه فرمایشات‌شان مطلبی را گفتند که من را کاملا شگفت‌زده کرد و گفتند: تا کنون 72 فیلم در مورد بودا و 200 فیلم در مورد حضرت مسیح (ع) و 120 فیلم در مورد حضرت موسی (ع) ساخته شده است ولی برای حضرت رسول مکرم اسلام (ص) تنها یک فیلم. مجیدی اضافه کرد: من از این همه اشراف و تسلط حضرت آقا کاملا متعجب شدم و در همان جلسه وقتی حضرت آقا گفتند در این مورد پیشنهاد می‌کنم فکر کنید و بعد جواب بدهید به ایشان گفتم شما از الان کار ساخت این فیلم را شروع شده بدانید و این را در همین جا بگویم که ساخت این فیلم برای من یک کار دلی بود و به امید و مدد خداوند و به برکت سخنان حضرت آقا اقدام به این کار کردم. مجیدی در مورد بازدید حضرت آقا از شهرک گفت: ایشان در بازدیدی که از این مجموعه داشتند از تمامی بخش‌ها دیدار کردند و بازدید ایشان در بیش از شش ساعت به طول انجامید. در این بازدید ایشان سوالات تخصصی کردند که من را متعجب کرد مثل اینکه آیا در مورد سیل این منطقه فکری کرده‌اید! مجیدی پیرامون اکران خصوصی این فیلم برای رهبر معظم انقلاب گفت: از آنجایی که زمان فیلم حدود سه ساعت بود، با دفتر رهبری برای اکران هماهنگ کردم و قرار بر این شد تا نظر به شرایط جسمانی و زمان داروهای آقا، بعد از مدت یک ساعت پخش فیلم متوقف شده و بعد از استراحتی کوتاه ادامه آن اکران شود و وقتی اکران فیلم شروع شد من دیدم ایشان بدون هیچگونه تکانی و کاملا با تمام حواس خود، به تماشا نشستند حتی تا جایی که برای ایشان چند نوبت چای آوردند و ایشان میل نکردند و وقتی زمان دارو رسید ایشان بدون اینکه چشم از تصویر بردارند دارو و آب را میل کردند و هنگامی که فیلم به پایان رسید ایشان به من گفتند که اگر دوباره همین الان آن را اکران کنید باز هم من می‌نشینم و تماشا می‌کنم. مجید مجیدی در پایان گفت: من به همت و حمایت‌های رهبر معظم انقلاب این کار را شروع کردم و از همان روز اول به صورت ماه به ماه مکتوب و تصویری از پیشرفت کارها به ایشان گزارش می‌دادم و بعد از اکران فیلم روزی خدمت ایشان رسیدم و از آزار و اذیت‌هایی که از داخل و خارج می‌شدم مثل تحریم فیلم در بعضی از کشورها و غیره شکایت کردم و ایشان با لبخند به من اینگونه جواب دادند: آقای مجیدی تیر شما خورده به هدف و فیلم شما اثر خود را گذاشته است. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▫️از بصره آمده بودند دیدن امام؛ عریضه دلشان پر بود از شکایت؛ شکایت از یونس بن عبدالرحمن. گلایه پشت گلا یه؛ اتهام پشت اتهام. یونس که در خانه امام حاضر بود حرف ها را می‌شنید؛ خودش را اما به امر امام، پنهان کرده بود. بصری ها که رفتند، با اشک و آه آمد خدمت امام؛ میخواست از خودش دفاع کند. اما شنید که: یونس! ... فرض کن در دست تو مرواریدی باشد، مردم امّا بگویند سرگین شتر است! حرف مردم آیا ضرری دارد؟!... گفت: نه! امام رضا علیه السلام فرمود: وقتی امام تو از تو راضی باشد حرف مردم چه ارزشی دارد؟! حالا قلب یونس بن عبدالرحمن آرام گرفته بود، آرامشی از جنس رضایت امام زمانش. 📚بحارالأنوار جلد۲، صفحه ۶۵. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 بهترین قصه‌های کوتاه ایرانی و خارجی، (برای خانواده) 🎙نکات ناب اخلاقی (برای سخنرانی) 💡مطالب «بصیرت‌افزا» 🎥 جذاب‌ترین کلیپ‌ها (سرگرمی مفید) + طنز حلال😂 👈 در دانـــاب (داستانک و نکات ناب) برای عضویت کلیک کنید 👇 eitaa.com/dastanak_ir دانابی شو؛ دانا شو! 💚🌦@HASANAAT🌦💚