eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
626 ویدیو
3 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
🇮🇷 الحمدلله که قلبمون همیشه برا ایرانمون میتپه ❤️ و همیشه به ایرانی بودنمون افتخااار میکنیم☺️ خدا ق
رفقا یه استادی داشتیم میگفت وقتی تلاش و دعا میکنی و نمیشه یعنی برنامه خدا این بوده یعنی قسمت نبوده!؛ 📌پس اگه ناراحت و معترض شدی به نتیجه... برگرد به خودت بگو: اینجوری خواسته به تـــــــو چــــــــه!؟ تا آروم بشی😉❤️
شبتون بی دغدغه رفقای جان❤️
••بسم ربّ محمـّــــد صلّی الّله علیه و آله و سلّم... ♡
🦋احمــــــــد شدی کتاب شدی مصطفی شدی حالا تمام دار و ندار خدا شدی❤️ 🔸 عید بزرگ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بر تمام مسلمین جهان مبارک باد 😍 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
سلااام رفقای جان عیدتون مبارک ♡
https://abzarek.ir/service-p/msg/1440876 نمیدونم من نیستم یا شما؟! 😅🙄 در چ حالین؟! ☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 قرار بود آن روز هردو جوابشان را به خانواده ها اعلام کنند. آخرهای صحبتشان بود. زینب به دستان روح الله خیره شده بود که با پوست میوه ها بازی می کرد، بدون مقدمه گفت: «می شه یه سوالی بپرسم؟» – بله – چرا دستاتون اینقدر زخمی شده؟ روح ‌الله نگاهی به دستانش کرد. انگار برای اولین بار بود که زخم های دستش را می دید. کمی مکث کرد «دیگه کار منم اینجوریه دیگه» زینب سرش را پایین انداخت و با دلسوزی گفت: «بیشتر مراقب خودتون باشبن، دوست ندارم آسیبی بهتون برسه.» روح الله چندثانیه به او خیره ماند. انتظار شنیدن این حرف را نداشت. دوباره به دستانش نگاه کرد. زخم هایی که به چشم خودش هم نیامده بود، حالا برای کسی مهم شده بود. سرش را بلند کرد. لبخند زد: «چشم از این به بعد بیشتر مراقبم» ـــــــــــــــــــــــــــــ♡♡ـــــــــــــــــــــــــــ @hasibaa2📲 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•
💔 زینب عادت داشت، گل‌هایی را که روح‌الله برایش می‌خرید، پرپر می‌کرد و لای کتاب خشک می‌کرد. در یکی از نبودن‌های روح‌الله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگ‌ها نوشت: «آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت، که اگر سر برود از دل و از جان نرود.» این گلبرگ را خودش نوشته بود. اما جریان گلبرگ دوم را نمی‌دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط روح‌الله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: «عشــــقِ من دلتنگ نباش!» ـــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب۱۶۰/۰۰۰تومان 🔴قیمت با تخفیف ۱۵۰/۰۰۰تومان ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
[ یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْع ] - طوری بھِ حرف‌هات گوش میده، که انگار فقط تو بنده‌شی . . ((: ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پنجشنبه هم به تقلید از غروب جمعه... دستش بند است به دلتنگیِ من.. بیکار که میشود برای بغض هایم غروب میبافد....
1_1881401509.mp3
4.57M
پنج شنبه های شهدایی خوش به حال شهدا...😭😭😭 🎙کربلایی سیدرضا نریمانی اللهم ارزقنا شهادت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 «سلام بر ابراهیم» مجموعه‌ای از جلد اول و دوم زندگی‌نامۀ شهید است که ناشران این اثر، آن را در یک جلد تدوین کرده‌اند. هر دو جلد این کتاب پیش از این در فهرست کتاب‌های ایرانی قرار گرفته‌اند و مجموعه تیراژ آن‌ها به یک و نیم میلیون نسخه نزدیک می‌شود! بنابراین واضح است که محتوای این کتاب، داستان زندگی یک انسان عادی نیست و این خاص بودن را، می‌توانید به روشنی در تأثیرات آن بر سطح جامعۀ جوان ایران ببینید 🔺 شهید ابراهیم هادی در سال 1336 در شهر تهران متولد شد و روحیۀ جهادی در او چنان به چشم می‌خورد که تا پیش از شروع دانشگاه، در چندین رشتۀ ورزشی و گروه فرهنگی تجربه کسب کرده بود. اما این کشتی‌گیر بااخلاق به دستاوردهای بسیاری که در ورزش، و سپس در حوزه و دانشگاه و انقلاب و... علاقه‌ای نداشت و تنها به دنبال خلوتی بود بین خود و خداوند خود تا در راه رضایت او کوشش کند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب دوره دوجلدی 130/000 ت 🔴قیمت با تخفیف 120/000 ـــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••
🌱 ــــــــــــــــــــــــ ✍ روایتی داستانی از خاطرات شهید مدافع حرم؛ محمدهادی ذوالفقاری @hasebabu
محمدهادی شب (علیه السلام) به دنیا آمد و در زندگی‌اش شیفته‌ی شد. از فعالیت در کف بازار تهران و تا مهاجرت به حوزه‌ی علمیه نجف و حضور در جبهه‌های جنگ علیه داعش کنار حشدالشعبی، در ۲۶ سال فرازونشیب زندگی‌اش رقم خورد. طبق وصیتش در وادی‌السلام نجف و نزیک مولایش امیرمؤمنان به خاک سپرده شد و در کنار مزارِ یادبود ابراهیم هادی در بهشت زهرا هم یادبودش را ساخته‌اند. آنچه در «خانه‌ای با عطر ریحان» می‌خوانید روایت داستانی از فرازونشیب زندگی شهید «محمدهادی ذوالفقاری» است که «الناز نجفی» آن را به نیت عشق و ارادت محمدهادی به امام دهم گرد آورده است. ــــــــــــــــــ قیمت کتاب 85000تومان🌱 قیمت با تخفیف 80/000🎁 @hasebabu📚
بخشی از وصیتنامه📖: «همیشه به یاد مرگ باشید تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد . نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی امام‌مان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور حضرت مهدی(عج)باشید🤍» ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📙 کتاب: 📚ناشر: انتشارات آوای کتاب پردازان 🖋نویسنده: معصومه رامهرمزی 🔎معرفی کتاب: روایتی است از زندگی دختری نوجوان و انقلابی به نام زینب کمایی که در ابتدای دهه شصت و در کوران تحرکات شوم سازمان منافقین به دلیل فعالیت‌های مذهبی و سیاسی‌‌اش و تنها به جرم داشتن حجاب و شرکت در راه‌پیمایی علیه بدحجابی توسط منافقین به شهادت رسید. 🟢 قیمت کتاب 99/000 ت 🔴 قیمت با تخفیف 90/000 ت @hasebabu
شهیده زینب کمایی(میترا) یکی از دخترانیه که به نوجوونهای ما نشون میده زندگی فقط و فقط در خوردن و پوشیدن خلاصه نمیشه. او زندگی را بزرگتر و زیباتر از همه چیز دیده. او زندگی را در.... 🔸اگه میخواید یک هدیه خوب برای نوجوونها تهیه کنید، پیشنهاد ما: 🔹کتابِ من میترا نیستم🔹 قیمت کتاب 89000🌱 قیمت با تخفیف 85000🎁 @Yaa_zahraa18📲 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
مادر شهید کمایی درباره  خودسازی دختر نوجوان خود این‌گونه روایت می‌کند: «زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که ۲۰ مورد داشت، نماز به‌موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله، نماز امام زمان (عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم خوردن صبحانه ناهار و شام دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود هر شب بعد از محاسبه کارهایش جدول را علامت می زد.» ـــــــــــــــــــــــ 📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر ابراهیم... میگویند بسیار با معرفت هستی نشان به آن نشانه که خون دادی تا من جاری شوم🥀 بی منت,بی ادعا, بی چون و چرا میگویند بامعرفت هستی  نشان به آن نشانه که هر بار لغزیدم با نیم نگاهی دستم را گرفتی و از میانه راه برم گرداندی دستت را رها کردم,باز دست رفاقت به سویم دراز کردی🤝 الان که خوب فکر میکنم میبینم چقدر خوب شد که هیچگاه برنگشتی,اگر جسمت در این دنیای خاکی میماند شاید لابلای هیاهوی این روزگار هیچ وقت نمیتوانستم پیدایت کنم😔 تو اهل زمین نبودی,تو را آفریده بودند برای گمنامی,برای بریدن از همه تعلقات ...✨ به یقین میدانم خدا تو را برای خودش جدا کرده ,شفاعت کمترین هدیه ایست که خداوند به تو ارزانی داشته و من همواره چشم به راه رسم رفاقت و مردانگی تو هستم و از اعماق جان ندای سر میدهم...🥺 ـــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•