eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
618 ویدیو
3 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
🥺❤️ السلام علیک یا علی اصغر ع
📗 روایت‌هایی از زبان دوستان و همرزمان شهید مدافع‌حرم جواد محمدی شهید جواد محمدی از جوانان فعال فرهنگی و انقلابی در شهر درچه از توابع اصفهان بود. وی از همان دوره نوجوانی به فعالیت‌های انقلابی پایگاه‌های بسیج جذب شد و بعدها به دلیل همین علاقمندی‌ وارد سپاه پاسداران شد. جواد محمدی جوان دهه هفتادیِ پُر جوش و خروشی بوده که از دوره نوجوانی‌اش هرجا حضور داشته تاثیرگذار بوده است 📌. این کتاب شرحی است از روابط پُرعاطفه این شهید بزرگوار و دوستان و همرزمانش. روایتی جدید که هر راوی(راوی خاطره) از منظری شخصی، تازه‌قهرمانش را روایت می‌کند. همه این روایت‌ها به گونه‌ای درهم آمیخته شده‌اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می‌کنند. 🟢قیمت کتاب ۱۰۰/۰۰۰ ت 🔴قیمت با تخفیف ۹۵/۰۰۰ ت ــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
این شبها مراسم هایی که شرکت میکنین یادتون باشه به نیابت از شهدا ،پدران و مادران آسمانی شهدا و به نیابت از اموات و درگذشتگان بخصوص پدران و مادران آسمانی سینه بزنین وعزاداری کنین قبول باشه از همگی ان شاالله الهی بحق باب الحوائج شش ماهه حاجتروا باشین🤲 التماس دعا دارم از همه ی عزیزان ❤️
LalaAsgharam.mp3
4.24M
لالا اصغرم....😭 ــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
☆بسم رب الحسین ع☆ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ وَ عَلیَ الْمُسْتَشْهِدِینَ بَینَ یَدَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @hasebabu
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ "وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْث لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْىء قَدْراً" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
▪️ششماهه 🖤شهید کربلا را صلوات ▪️قنداقه 🖤گلگون ز جفـا را صلوات ▪️بر کودکِ 🖤شیرخوارِ عطشان حسین ▪️آن تشنه 🖤گلوی نینوا را صلوات 🖤اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🖤 ــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفقا صبحتون منور به نگاه خدای مهربون ان شاءالله عزاداری هاتون قبول درگاه حق ❤️
گاهی بعضی آدما، چایی شونو با طعم خدا میخورن،... بعضی هم، فنجانِ چایی شونو در کنار خودِ خدا... امــــــــــــــا....! اون کسی میبره که چایی رو با طعـــم خدا، مهمون خدا بخوره... @hasebabu
«چایت را من شیرین میکنم» _چرا نماز میخونی؟🤔 لبخند زد و دانههای گلی تسبیح را، با انگشتانش به بازی گرفت. _شما چرا غذا میخورین؟☺️ سؤالش مسخره بود. پوزخند زدم.😏 _ واسه این که گرسنه نمونم... نمیرم.☹️ آرام لبخند زد و گفت: _منم نماز میخونم واسه این که روحم گرسنه نمونه نمیره.🙂 جز یکبار در کودکی آنهم به اصرار مادر، هیچوقت نماز نخواندم یعنی خدایی را قبول نداشتم تا برایش خم و راست شوم. اما یک چیز را خوب میدانستم و آن اینکه سالهاست روحم از هر مرده‌ای مرده تر است. ــــــــــــــــــــــــــــــ ♡✓ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📓☕️ 💫"چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطه ی مقابل پدر قرار دارد. 🔅در میان دعواها و کشمکش های این دو که مادر از خدا می گفت و خوبی هایش و پدر از دغدغه های سازمان، نه خدا که از نظر او فقط نظاره گر کتک خوردن های مادر بود نه سازمان که همه چیز را فدای اهدافش می کرد، سارا و برادرش خلاء را انتخاب می کنند و پناه هم می شوند. ولی طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده، وارد گروه داعش شده و ناپدید می شودو.... ــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 240/000ت 🔴قیمت با تخفیف 230/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
|••چایت را من شیرین میکنم. نمیدانم چند ساعت گذشت و من از بودن کنار جسم بی جان حسام محروم ماندم اما وقتی چشم گشودم تاریکی شب دیدم و سکوت، روی تختی که حسام لقمه میساخت و چای هایش را به طعم خدا شیرین می.کرد چشم چرخاندم. حسام گوشه ی اتاق زیر نور ماه الله اکبرگویان اقامه ی نماز میبست زیر پنجره روی سجاده و تسبیح به دست اتاق پر بود از بودنش از خنده هایش از عاشقانه هایش. ... حالا من بودم و دیوارهایی که دیگر باید حسرت به دل قهقهه هایش میشدیم ... ــــــــــــــــــــــــــ .... ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
مادربزرگم همیشه می‌گفت : به درد رویاهات کھِ نخوری ، گاهی تو 20سالگی، گاهی تو 40سالگی، میری تو کماۍ زندگی. اون وقته کہ مجبوری دست بزاری زیر چونہ‌ت و در انتظار بوق ممتد نفس‌هات ، با تیک تاک ساعت همخونی کنی 🕰🤎. چایت را من شیرین میکنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ࿐჻❥⸙💚💚💚⸙❥჻࿐ •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در ادامہ چایت را من شیرین میکنم ! سارا و دانیال بار دیگر با مرگ دست و پنجہ نرم مۍ‌کنند و آن کس کہ در ماجراۍ قبل . . گریختہ بود باز میگردد و این بار دخترِحاج اسماعیل نیز دامنش بہ این بازۍ گرھ میخورد و امنیت کشورمان بھ مخاطره مۍ‌افتد .🇮🇷! -نویسندھ ❲ زهرا اسعد بلند دوست ❳! 🟢 قیمت کتاب 195/000 🔴 قیمت با تخفیف 185/000 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
پر از دوراهی‌های خطرناک و فتنه‌هایی که باید از میانشان راه راست را پیدا کرد..... ❤️‍🔥 🤍📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
یه قاچ از کتاب... ـــــــــــ دیگر ایمان داشتم، امنیت چیزی است که تا آن را از دست ندهی، قدرش را نمی‌دانی.ــــــــــــــ♡ 📚
یه قاچ از کتاب.... ــــــــــــــ پدربزرگ راست می‌گفت؛ گاهی آدم‌ها یک‌شبه پیر می‌شوند. من یک‌شبه مُردم.😭ــــــــــــــــــــــ 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌یک خبرنگار غیر معمولی، برای رسیدن به هدفی بزرگ، همه جا را زیر و رو می کند. سینه اش انبار است اما جز برای سرکوب احساس تربیت نشده. حالا او تمام آسیای غربی را جستجو کرده تا در عراق به مقصودش برسد. 🖇دختری که آموزش هایی طاقت فرسا را در دژ های نامقدس سرزمین مقدس گذرانده تا بدل به اسلحه ای شود برای شکار فرمانده. فادیه فقط چند بند انگشت تا نشستن مدال افتخار عبری بر سینه اش فاصله دارد اما ناگهان… 🔗دانیال و حاج اسماعیل ( ) این بار هم در مسیر طغیان ایستاده اند. قرار است فادیه چون تاسی سرگردان بچرخد تا بالا بیاورد تمام آن جفت شیش های مشقی اش را. در این میان پای یک غریبه آشنا هم باز می شود، موساد و مهره هایش، عقرب زرد به دنبال سهم خود از اتفاقات آشوب زده است. ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
" " حدسش هوش بالایی نمی‌خواست. در مردمک‌هایش خیره ماندم. بی‌رمقی و خستگی در این عسلی‌ها بیداد می‌کرد. چقدر فادیه ی احمق دلتنگِ آن به بسام مهربان بود! باران نرم نرم شروع به باریدن کرد. بسام با زبان، لب‌های رنگ پریده‌اش را تر کرد: «باروتِ خیس. اسم پرونده‌ت باروت خیسه.» چه نام عجیبی! ♡ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
باروت خیس یک روایت مهیج و امنیتی است از حاج قاسمی که نمی‌شناسیم.📚 🟢قیمت کتاب 175/000ت 🔴قیمت با تخفیف 165/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•