4_5911261577947922143.ogg
820.8K
مسیر زندگیم روضه هات عوض کرد
#دلتنگ_کربلا 💔
@hasebabu
خرج تو می کنم #دلتنگی_هایم را، به امید دیدار #کربلای تو …
من دلم نازک است و زود می گیرد… اما ایمانم اگر به چیزی بند کند، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند؛
ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود …
وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد …
وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست …
آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت و دلم قرص می شود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام…
وقتی که نسیم، موهایم را نوازش می کند…
به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای…
من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت مرده بودم…
دلم به حال خود می سوزد…
دلم می سوزد که نمی توانم از نزدیک ببویمت….
عطر سیب حرمت آرزوست
#شبتون_امام_حسینی
@hasebabu
میگفت :
شما اگه کتابِ #سلام_بر_ابراهیم رو بخونی
دیگه اون آدمِ سابق نمیشی🚶🏾♂. . !
📚 #ابوعلی_کجاست؟
این سؤال را سه دسته می پرسند:
دسته اول داعشی ها و فتنه گران تکفیری هستند که در عملیات بصرالحریر، عکس شاخص فاطمیون دستشان بود و دربه در دنبال ابوعلی می گشتند. آنها مدام با ترس از اسرا می پرسیدند ابوعلی کجاست؟
دسته دوم دلبستگان به مذاکره و لبخند دشمن اند که از رزم ابوعلی و امثال او متعجب اند و درحال تمسخر. به اینها باشد، کل توان دفاعی کشور را تعطیل می کنند و ابوعلی ها را تنها می گذارند.
دسته سوم با افسوس و آرزو می گویند: «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ» و افسوس می خورند و آرزو می کنند که مانند ابوعلی، روزی خور آستان الهی شوند و جاودانه بمانند!
🔹️کتاب «ابوعلی کجاست؟» حاصل 10 ساعت گفت وگو با مرتضی عطایی (ابوعلی) از رزمندگان لشکر فاطمیون است. این مصاحبه ها در مرداد 95 در شهر مشهد ضبط شد تا در کتاب خاطرات شهید مصطفی صدرزاده استفاده شود، اما با شهادت او فرصتی برای چاپ خاطرات ابوعلی پیش آمد تا دسته اول و دوم و سوم، سؤالشان را دوباره بپرسند که «ابوعلی کجاست؟»
#شهدا_مدافع_حرم #شهدا
قیمت کتاب 27000تومان📚
📱برای ثبت سفارش 👇
@Yaa_zahra18📲
هدایت شده از دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
#معرفی_کتاب
#بریده_کتاب
آن زمان هنوز داعش 🔪خیلی مطرح نبود ... آقا سید توی گوشی اش 📲چندتا فیلم و عکس از وحشی گری🧟♂️ های مسلحین داشت : عکس کودکی که سرش را بریده بودند🪚 یا عکس مسلحین که توی سر چند دختر بچه میزدند🥺 یا فیلمی از خانمی🧕🏻 که «یاعلی!یاعلی! »می گفت و آنها سرش را بریدند و چند فیلم دیگر ..💔 آنها را به حسن آقا نشان داد و گفت : ببین همچین آدمایی انجا هستند☝🏻
تو نمیتوانی با اینها در بیوفتی ...
این فیلم هارا که دید، دیگر اتش گرفت و گفت : حالا هرطور شده باید برم😡پیاده یا سواره ... شمارا به خدا هرکاری میتونید بکنید😰
ــــــــــــــــــــ
#_کتاب فراری ها
هدایت شده از دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کتاب_فـــــراری_ها🍃
کتاب فراری ها یه کتاب جالب و تاثیر برانگیزه🥺روایتی از چند تا #جوان_ایرانی که برای اعزام به #سوریه و #دفاع از حرم بی بی جان حضرت زینب س مجبور میشن خودشونو افغانستانی جا بزنن،،دین و ملیتشون رو تغییر میدن و تو این مسیر چه اتفاقاتی که براشون مشکل ساز میشه و ....🕊️★ #امنیت_اتفاقی_نیست دوست من★✌🏻🍃
هدیه ے این کتاب زیبا و خواندنی📗 هم 40/000تومانه
ــــــــــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــــــــ
@hasebabu
هدایت شده از دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
🔸کتاب #مرضیه روایتی از زندگی بیبی مرضیه میررضایی، #مادر_شهید مدافع حرم حجتالاسلام #محمود_تقیپور است.
🔸در این داستان جذاب کودکیها، خانواده و فعالیتهای اجتماعی و انقلابی بانویی تمام عیار روایت میشود تا مخاطب حقیقت عبارت
«از دامن #زن مرد به #معراج رسد.» را لمس کند. این اثر نشان میدهد از دامن چه مادری، #شهید پرورش مییابد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ناشر: راه یار
تعداد صفحات: ۲۶۲ صفحه
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
مخاطب: عمومی
پیشنهاد مرتبط: #عـــــزیز_خانوم
.................
🔸قیمت کتاب: 45/000 هزار تومان امـا👇 ❌
🎁قیمت با #تخفیف :40000
.................
جهت #سفارش کتاب و #مشاوره
@Yaa_zahra18
ـــــــــــــ
@hasebabu
هدایت شده از دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
گاهی روایت هایی می آیند که شرحشان درد است؛ درد واقعی.. دردهایی نشسته بر شانه های واقعیت و واقعیت گرایی.😢
تارشان از غرور است و پودشان از رنج مدام رج می خورد.
این که می گویم غرور، واقعا غرور است. همان سرِ افراشته و قلبِ مطمئن. اوج غرور است که زن باشی و طوری پای کار بمانی که جز تو از هیچ کس برنیاید.
می بینی و می مانی و دم نمی زنی تا خون بشود به دلت.💔
حوض خون همان خونِ دل است..
📖| برگی از #کتاب
چند دقیقه آرام می شدم، دوباره با دیدن لباسی ترکش خورده به مادرهای شهدا نگاه می کردم و می زدم زیر گریه😭. غصهٔ دو سه سال جنگ و ترس از ماندن زیر آوار، گوشهٔ دلم بود😢. ولی دیدن لباس های خونی هزار برابر سخت تر از آن همه ترس و اضطراب بود. آن روز آن قدر گریه کردم که چشم هایم شدند کاسه خون........
#حوض_خون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
@hasebabu