eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
576 ویدیو
3 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 همیشگی مون از 🌺 ـــــــــــــــــ کتب سفارشی شون📚 📘 📗 📒 📕 📙 📔 📘 📕 📗 📒 ــــــــــــــــــــــــــ ان شاءالله مال و عمرتون پربرکت 🍃 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📖 (خاطرات فروغ مُنهی؛ مادر شهیدان خالقی‌پور) ✍️نویسنده: زینب عرفانیان 📚ناشر: شهید کاظمی تعداد صفحات: ۲۴۰ ــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــ 🔎معرفی کتاب: 🔸مادر جوانی که روزهای جوانی‌اش به داغ جگرگوشه‌هایش گذشت و خم به ابرو نیاورد. شیرزنی توصیف نشدنی که در صفحات این کتاب فقط گوشه‌هایی از صبر زینب‌گونه‌اش به تصویر کشیده شده است. مادری نمونه که علاوه بر تقدیم سه فرزند خود، افتخاری همسری جانباز دوران دفاع مقدس را دارد. اولین شهید این خانواده شهید داود خالقی‌پور، متولد۱۳۴۴ است که در سال۱۳۶۲ طی عملیات‌خیبر در جزیره‌مجنون به فیض شهادت نائل آمد. دو شهید دیگر این خانواده نیز رسول و علیرضا متولدین۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ بودند که به طور همزمان در سال ۱۳۶۷ در منطقه شلمچه، عملیات پاسگاه‌زید در آغوش یکدیگر آسمانی شدند. ــــــــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 70/000 تومان خریدازمابا تخفیف65/000تومان ـــــــــــــــــــــــــ🦋ــــــــــــــــــــــ @Yaa_zahraa18 @hasebabu
📚 💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛ کتابی سرشار از روایت‌های بارانی و آسمانی، روایت‌های ناب مادرانه... 💌 برشی از کتاب: دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم. 📖 درگاه این خانه بوسیدنی است 🖊️ به قلم: زینب عرفانیان ــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 70/000ت قیمت با تخفیف 65/000 ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک انگشتر عقیق داشت که همیشه دستش بود. شب عملیات آب آشامیدنی‌شان، گل‌آلود بوده. انگشترش را در ظرف آب می‌اندازد تا جرم آب را بگیرد. هرکسی جرعه‌ای می‌نوشد. آخرین نفر ته ظرف را در تاریکی بیابان، می‌پاشد و انگشتر گم می‌شود. داوود مقابل شرمندگی‌اش می‌گوید: مگه قرارِ انگشتر همیشه دست آدم، بمونه؟ آن انگشتر آخرین و کوچکترین تعلقش در این دنیا بود. آن شب از آن هم دل برید. ــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
درگاه‌این‌خانه‌بوسیدنیست_17-12-23_02-45-40-290.mp3
2.89M
🤍🎧بـــــــــریـــــده کـــــــتاب 🥺 " وقتی روضه حضرت زهرا (س) می‌خواندند، گریه کردن مظلومانه رسول، آتش به دل همه می‌زد. گوشه‌ای می‌نشست، چفیه را روی صورتش می‌کشید و شانه‌هایش می‌لرزید. با روضه خانم زهرا (س) از این دنیا، جدا می‌شد". 📎 برشی از کتاب خاطرات ، مادر شهیدان؛ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 📖 ✍️ به قلم: زینب عرفانیان ✅ مشاهده کتاب و معرفی کامل👇 https://eitaa.com/hasebabu/10416 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🤔 تصور کن سه پسرت بشن. از این سه پسر، خبر هم‌زمان دو پسر رو بهت بدن. که در‌ یه روز و‌ یه لحظه و کنار هم شهید شدن. 🧐 چه حسی بهت دست می‌ده؟ سخته، درسته؟ خانم « »‌ یه همچین مادری بود. مادری که بعد این اتفاق‌ها قرص و محکم‌ایستاده و ذره‌ای از آرمان‌هاش کوتاه نیومده. 📖 « کتاب » روایت زندگی یکی از دوران ماست. زندگی خانم منهی که به مادر معروف شده. ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛ کتابی سرشار از روایت‌های بارانی و آسمانی، روایت‌های ناب مادرانه... 💌 برشی از کتاب: دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم. 📖 درگاه این خانه بوسیدنی است 🖊️ به قلم: زینب عرفانیان ــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 70/000ت قیمت با تخفیف 65/000 ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک انگشتر عقیق داشت که همیشه دستش بود. شب عملیات آب آشامیدنی‌شان، گل‌آلود بوده. انگشترش را در ظرف آب می‌اندازد تا جرم آب را بگیرد. هرکسی جرعه‌ای می‌نوشد. آخرین نفر ته ظرف را در تاریکی بیابان، می‌پاشد و انگشتر گم می‌شود. داوود مقابل شرمندگی‌اش می‌گوید: مگه قرارِ انگشتر همیشه دست آدم، بمونه؟ آن انگشتر آخرین و کوچکترین تعلقش در این دنیا بود. آن شب از آن هم دل برید. ــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🌱 همیشگی مون از 💚 ــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ عمرتون پربرکت 🌺بمونید برام♡ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🦋 📘 📕 ..... دوست کتابخون مون از 🍃 عمرتون پربرکت 🌷
📚 💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛ کتابی سرشار از روایت‌های بارانی و آسمانی، روایت‌های ناب مادرانه... 💌 برشی از کتاب: دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم. 📖 درگاه این خانه بوسیدنی است 🖊️ به قلم: زینب عرفانیان ــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 70/000ت قیمت با تخفیف 65/000 ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 📖 ✍️ به قلم: زینب عرفانیان ✅ مشاهده کتاب و معرفی کامل👇 https://eitaa.com/hasebabu/10416 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛ کتابی سرشار از روایت‌های بارانی و آسمانی، روایت‌های ناب مادرانه... 💌 برشی از کتاب: دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم. 📖 درگاه این خانه بوسیدنی است 🖊️ به قلم: زینب عرفانیان ــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 70/000ت قیمت با تخفیف 65/000 ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔 ده ماه پیش بود رفته بود خونه حاج خانم...😭 📖 کتاب رو از حاج خانم هدیه گرفتن 🛑 شاید این روز‌ها حاج خانم به عکس یادگاری با شهید رئیسی نگاه می‌کنه و در ذهنش تصور می‌کنه پسر چهارمش هم شهید شده. پسر چهارمی که‌ یه ملت عاشقش بود...🥺 ــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
دوست عزیزمون از /اقلید❤️ 📗 📕 همیشگی باشین 🍃 ــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
👈کد ۱۳۵🎁 کتاب مبارکتون❤️ لطفا بهم پیام بدین 🦋
🌱 همیشگی مون از /فیروزآباد🍃 📕 📗 عمرتون پربرکت ❤️
📚 💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛ کتابی سرشار از روایت‌های بارانی و آسمانی، روایت‌های ناب مادرانه... 💌 برشی از کتاب: دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم. 📖 درگاه این خانه بوسیدنی است 🖊️ به قلم: زینب عرفانیان ــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 70/000ت قیمت با تخفیف 65/000 ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🦋 همیشگی مون از ❤️ ــــــــــ بمونید برام♡✓ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈• #
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یک انگشتر عقیق داشت که همیشه دستش بود. شب عملیات آب آشامیدنی‌شان، گل‌آلود بوده. انگشترش را در ظرف آب می‌اندازد تا جرم آب را بگیرد. هرکسی جرعه‌ای می‌نوشد. آخرین نفر ته ظرف را در تاریکی بیابان، می‌پاشد و انگشتر گم می‌شود. داوود مقابل شرمندگی‌اش می‌گوید: مگه قرارِ انگشتر همیشه دست آدم، بمونه؟ آن انگشتر آخرین و کوچکترین تعلقش در این دنیا بود. آن شب از آن هم دل برید. ــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔 ده ماه پیش بود رفته بود خونه حاج خانم...😭 📖 کتاب رو از حاج خانم هدیه گرفتن 🛑 شاید این روز‌ها حاج خانم به عکس یادگاری با شهید رئیسی نگاه می‌کنه و در ذهنش تصور می‌کنه پسر چهارمش هم شهید شده. پسر چهارمی که‌ یه ملت عاشقش بود...🥺 ــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛ کتابی سرشار از روایت‌های بارانی و آسمانی، روایت‌های ناب مادرانه... 💌 برشی از کتاب: دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم. 📖 درگاه این خانه بوسیدنی است 🖊️ به قلم: زینب عرفانیان ــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 70/000ت قیمت با تخفیف 65/000 ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•