#قصهی_دلبری
ــــــــــــــــــــــ
با شوخی و خنده بهش گفتم:«طوری با ولع داری جمع میکنی که داره به سوریه حسودیم میشه!»
وقتی آمد لباسهای نظامی و پوتینش را بگذارد داخل کوله، سعی کردم کمی حالت اعتراض به خود بگیرم. بهش گفتم :«اونجا خیلی خوش میگذره یا اینجا خیلی بد گذشته که این قدر ذوق مرگی.»
انگشتانم را فشار داد و شروع کرد به خواندن :
«ما بیخیال مرقد زینب نمیشویم
روی تمام سینه زنانت حساب کن.»
. ـــــــــــــــــــــــــــ
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
#واریزی🌱
کتابخونِ همیشگی مون از #اصفهان🦋
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#راستی_دردهایم_کو
#قصهی_دلبری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفقای حسیبایی فقط یه خریدار کتاب نیستن،😌 رفقای دلی و مهربونن که هیچکی به پاشون نمیرسه🥺 از ته تههه قلبم میگماااا به وجودتون افتخار میکنم
بمونید برام رفقای جان ♡
★᭄ꦿ↬ @hasebabu
•┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•