eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
2.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
650 ویدیو
4 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس 🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛ کتابی سرشار از روایت‌های بارانی و آسمانی، روایت‌های ناب مادرانه... 💌 برشی از کتاب: دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم. 📖 درگاه این خانه بوسیدنی است 🖊️ به قلم: زینب عرفانیان ــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 70/000ت قیمت با تخفیف 65/000 ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
20.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاد کنیم شهدا رو با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
📗عمار حلب خاطرات شهید مدافع حرم محمد حسین محمد خانی ❤ 🌸🌱شهید محمد حسین محمدخانی اصالتی یزدی دارد اما به تاریخ 9 تیرماه 1364 شمسی در تهران متولد شده است. وی سال های دانشجویی خود را در رشته ی مهندسی عمران در یزد سپری کرد و از فعالان بسیج دانشجویی بود. محمدحسین به صورت داوطلبانه به یگان های مدافع حرم بانوی مقاومت در سوریه ملحق شد و سرانجام به تاریخ 16 آبان 1394 شمسی، طی نبرد با مزدوران سعودی و پیروان اسلام آمریکایی، در عملیات محرم، خلعت شهادت پوشید. ـــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 170/000 قیمت با تخفیف 160/000🔴 ↬ @hasibaa2 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
شهیدی که  بعد از شهادتش گفت: کمرم شکست؛ رشادت‌ ها و شجاعت‌ های شهید عمار مانند همت بود، عمار مثل پسرم بود، همیشه برایش صدقه می‌ گذاشتم و می گفتم مراقب خودتان باشید. ــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
بعد از 99 روز! آرزویش بود بی‌سر باشد مثل اربابش. پیشانی‌اش یک تکه یخ بود. دست کشیدم توی موهایش. همان موهایی که تازه کاشته بود. همان موهایی که وقتی با امیرحسین بازی میکرد، میخندید و می گفت: «نکش! میدونی که بابت هر تار اینها پونصدهزار تومن پول دادم؟! » یک سال هم نشد. امیرحسین را گذاشتم روی سینه اش.😭 تازه هشت ماهش شده بود. 🥀 یک بار از مراسم تشییع پیکر یکی از رفقایش برگشته بود. گفت که بچۀ سه ماهه اش را گذاشتند روی تابوت، ولی تو این کار را نکن. بگذارش روی سینه ام. وقتی گذاشتمش، چنگ انداخت توی ریش های بلند بابایش. ــــــــــــــــــــــــ .... ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالا واقعاً نشسته بودم بالای سرش، توی معراج😭. مشمع را بازتر کردم. یاد کفن و پلاک و تسبیحی افتادم که توی خواستگاری به من هدیه داده بود. مال تفحص بود. توی غربت، خبر شهادتش را شنیدم. زنگ زد که با پدر و مادرم بیا توی منطقه تا باهم برگردیم. یک ماه توی ولایت غریبی چشمم به در سفید شد. هی امروز فردا می کرد. آخرم خودش نیامد و به قول خودش «خبرش آمد.»💔 ــــــــــــــــــ .... ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 دهه هفتادی بودی و توی ۲۰ سالگی شهید شدی. یعنی در اوج جوانی. ☘️ شیطنتِ هم‌سن‌وسال‌های خودت را داشتی؛ اما با شهادت در راه دفاع از حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام عاقبت‌بخیر شدی. 📖 حالا کتابت برای چهاردهمین‌بار چاپ شده.کتابی که از سرگذشتت، از عمر کوتاه ولی پُربارت حرف می‌زند. 📘 را می‌گویم. 🤔 راستی! یک روز بعد از حیرانی، بر آدم چطور می‌گذرد 🟢قیمت کتاب 180/000ت 🔴قیمت با تخفیف 170/000ت ــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🌹 شهید مدافع‌حرمی با موهای اتوکشیده و خامه‌ای! 🔺محمدرضا حلقه وصلی بود بین تمام دوستانش. به خاطر اخلاق خوبی که داشت و مهربانی‌اش، با هر طیف جامعه تفاهم داشت. اینگونه نبود که قیافه بگیرد و فقط دنبال بچه‌حزب‌اللهی‌ها باشد یا فقط جذب بچه‌هایی باشد که خیلی پایبند نیستند. با هر تیپ و ظاهری، تعامل می کرد. 📖 یک روز بعد از حیرانی @hasebabu