eitaa logo
دنیایِ کتابِ حَســــیـبــــا°📚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
588 ویدیو
3 فایل
سلام دوســتِ کتابخونم♡خوش اومدی به دورهمی مون🥰 بفـــرمائید کتـاب💞اینجا یه عالمه 📚داریم به شرط چاقو😉 ✨با #تخفیفات_ویژه💥 ارسال به تموم نقاط کشورعزیزمون🚀 ✍🏼برا ثبت سفارش من اینجام @hasibaa2 📞09175133690 کپی از مطالب؟! کاملا آزاد🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب دیدم که جانم می رود نوشته حمید داودآبادی است. انتشارات شهید کاظمی این کتاب را روانه بازار کرده است. این اثر، خاطراتی از شهید مصطفی کاظم زاده را دربر دارد. نویسنده این کتاب، از دوستان مصطفی کاظم‌زاده بوده است. آنها با وجود اشتراک‌های بسیار در زندگی، در نهایت متفاوت شده‌اند. 🟢قیمت کتاب 50/000ت 🟡قیمت با تخفیف 45/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
اگر جنازه‌ام برنگشت، هیچ ناراحت نشوید و هر شب جمعه بر سر قبر شهدای گمنام بروید و برای جمیع شهدای اسلام فاتحه بخوانید. بگذارید پیکر تکه‌تکه‌ام در کربلاهای جنوب و غرب کشور با بادهایی که بوی رشادت و حماسه‌آفرینی می‌دهد به‌دست امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به‌خاک سپرده شود، زیرا که اصل، روح ماست که به معشوق خود، الله می‌رسد. ــــــــــــــــــــــــــــ بریده کتاب ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
مجموعه ، که  نفوذ در موساد یکی از جلدهای آن است، روایتگر داستان جوانان میهن پرست جهان عرب است که ایستادگی شان، شکست ناپذیری سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را به افسانه ای بی اساس بدل کرده و نشانه ای است بر پیروزی حتمی و نزدیک جوانان غیور و مومن جهان اسلام در برابر جنود شیطان. ــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 130/000 🔴قیمت با تخفیف 120/000 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 هفتاد و دومین غواص نوشته حمید حسام، خاطرات جانباز کریم مطهری فرماندۀ گردان غواصی جعفر طیار. لشکر انصار حسین است. در این کتاب ناگفته‌های شگفت‌انگیز از عملیات کربلای ۴ و جانفشانی‌ها و رشادت‌های غواصان شهید از زبان یکی از همرزمان آنها می‌شنوید ـــــــــــــــــــــــــ قیمت 160/000ت قیمت با تخفیف 145/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
توی عملیات قبل در فاو وقتی گفته بودند که بچه‌ها می‌خواهند از اروندرود بگذرند، یکی از فرماندهان گفته بود: "آیا این عاقلانه است؟" اصلاً برایش سخت می‌آمد که مگر می‌شود از اروندرود رد شوی و به فاو برسی؟ در جوابش یکی از برادرها گفته بود: "عاقلانه نیست؛ عاشقانه است." ـــــــــــــــــــــ بریده کتاب 📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
اگه آموزش رو جدی نگیریم، توی عملیات، تلفاتمان زیاد خواهد شد. اگه شناسایی خوب انجام ندیم و راهکارهای مناسب برای گردان‌ها پیدا نکنیم، مسئول خون شهدا در روز قیامت خواهیم بود. روز قیامت یک شیشه خون دست ما می‌دن و می‌گن این خون بچه‌های مظلومیه که به‌خاطر بی‌مبالاتی و بی‌دقتی شما ریخته شده، پس اگه توی آموزش، کسی آسیب دید، زخمی شد، و حتی تیر خورد، این تیر را به جان می‌خریم تا بچه‌های گردان پیاده رو برای شب عملیات با شناسایی خوب و دقت بالای‌تان بیمه کنیم." ــــــــــــــــــــــــــ بریده کتاب 📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 در کتاب خط مقدم، نوشته فائضه غفار حدادی و محمدحسین پیکانی روایتی داستانی و مستند از تشکیل یگان موشکی ایران با محوریت زندگی شهید حسن طهرانی مقدم می‌خوانید. این کتاب در  هفدهمین دورهٔ انتخاب بهترین کتاب دفاع‌مقدس، برگزیده شده است. در این کتاب که نگارش آن بیش از یک سال طول کشیده است، مراحل تشکیل یگان موشکی ایران را از نقطه مبدا تا تشکیل خط‌های متعدد آن در جای‌جای ایران و منطقه خواهید خواند. ــــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 180/000ت 🟡قیمت با تخفیف 165/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
🌱 همیشگی مون از 🌺 ـــــــــــــــــ کتب سفارشی شون📚 📘 📗 📒 📕 📙 📔 📘 📕 📗 📒 ــــــــــــــــــــــــــ ان شاءالله مال و عمرتون پربرکت 🍃 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 📌روایتی از مقاومت نیروهای ارتش جمهوری‌اسلامی‌ایران در مقابل داعش خاطرات قاسم قاسمی، رزمنده ارتش جمهوری‌اسلامی‌ایران که در دومین گروه اعزامی ارتش، در اسفندماه سال1394 به‌عنوان نیروی مستشاری عازم سوریه شد و پس از استقرار در دمشق، به خلصه اعزام شد و در گُردان حضرت قمربنی‌هاشم(ع) ماموریت خود را آغاز کرد. پس از آنکه نیروهای تکفیری از حضور تکاوران ارتش در جنوب حلب مطلع شدند در 21فروردین 1395 همراه با ادوات سنگین و نیروی‌انسانی بسیار به مواضع مورد هدایت ارتش ایران، در سوریه حمله کردند. 🟢قیمت کتاب 110/000ت 🔴قیمت با تخفیف 100/000ت ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
بریده کتاب 📚 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وسط درگیری که نمی‌توانستم پوتین‌هایم را در بیاورم! شلوار و دستم هم خونی بود و شرعاً نمی‌توانستم با آن وضعیت نماز بخوانم. وقت فکر کردن نبود و دلم را زدم به دریا. سریع همان جا تیمّم کردم و پشت دیوار کوتاه لبهٔ بام، به‌صورت نشسته مشغول نماز شدم. نمی‌توانستم تمرکز کنم و هر چند دقیقه یکبار باران گلوله به سرمان می‌بارید و بچه‌ها هم جواب‌شان را می‌دادند. به هر زحمتی بود، نمازم را تمام کردم و احساس کردم که انرژی گرفته‌ام. ﴿ انگار باری از روی دوشم برداشته شده بود﴾ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
به‌سختی شناختمش، حاجی! صورتش داغون شده بود. وقتی پیداش کردن زیر یه بوته گل محمدی بوده و همهٔ گل‌ها ریخته بوده روی تنش! اولش نتونستن بشناسنش حاجی. می‌دونی یعنی چی؟! ببین باهاش چی‌کار کردن که چهرش رو نشناختن! لامذهب‌ها تیر خلاص توی صورتش زدن. می‌گفتن از روی قد بلندش و لباسش که پاره شده بود و خودش دوخته بود و نوع لباسش که لباس فرمانده‌ها بود، متوجه شدیم که محسنه! ـــــــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
بریده های این کتاب چند تا میذارم گوارای وجودتون🥺 التماس دعا😔 ــــــــــــــــــــــــــــــ
اشک امانم نمی‌داد. شبی را به‌یادآوردم که با بچه‌ها به مجتبی و محسن می‌گفتیم شما دوتا حتما شهید می‌شوید، خاطراتشان از جلوی چشمم رد می‌شد و هق‌هق می‌کردم! ــــــــــــــــــــــــــــــ غریب گیر آوردنش! دوره‌اش کردند، همان‌گونه که دوست داشت، مثل اربابش حسین! 📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ای بغض فروخفته مرا مرد نگه دار تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم ــــــــــــــــــ وسط جنگ باشی و دلتنگ بشوی، پیرت میکند🥺 ــــــــــــــــــــــــ بریده کتاب 📚 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
قبول دارین همین دوسه خط از کتاب سراسر روضه بود🥀
و سفارشهایی که همچنان ادامه داره لا حول ولا قوة الا بالله... ان شاءالله دعا و نگاه و لبخند شهدا همیشه به زندگیتون باشه🌺
🌱 کتابخونِ همیشگی مون از 🌺 📚 📚 ـــــــــــــــــــــــــــــ مال و عمرتون پربرکت🦋 ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ای شهید به هر که هرچه داشتی بخشیدی🍃 حتی تیر‌ها هم از پیکرت خون نوشیدند🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــ دلگویه ی آخرمون سه صلوات هدیه به ارواح طیبه ی شهدا شبتون و عاقبتتون ختم بخیر و شهادت 🦋وضو قبل خواب فراموشت نشه رفیق ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
بسم رب النور🍃
💫خـــــــــدایا... دستمان را پر کن🤲 دلمان را خالی🤍 دستمان را از مهربانی 🤝 دلمان را از کـــــــــینه❤️ • سلاااام رفقای جان وقتتون بخیر وشادی ♡♡ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
ماجرا برمیگره بہ بیست سال پیش تو نیمہ‌های شهریور دختری بہ دنیا میاد کہ چشماش آسمونے بودن، مال زمین نبود، آسمونے بودن آرزوهاش از عمق چشماش معلوم بود، تا اینکہ توی شونزدهمین بهار زندگیش بہ آرزوش میرسہ و یہ روزی میشہ الگوی دخترای ۱۶ سالہ.📷✨ - بھِ قلم ؛ سعیده سادات ِاکبرۍ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•
📚 🎁 عاشقانه ای برای 16 ساله ها؛ داستان زندگی دختری نوجوان که تمام تلاشش را به کار می‏بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه­ای رخ می­دهد و او را در رسیدن به خواسته­اش کمک می­کند. انفجاری که در سال 1387 در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، نقطه اوج زندگی او را رقم زد. شهید راضیه کشاورز 11 شهریور 1371 در ظهر گرم تابستانی هم‌زمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند. روزها یکی پس از دیگری سپری می‌شدند. راضیه بزرگتر می‌شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه می‌بخشید. راضیه تا قبل از بهار 16 سالگیش موقعیت های چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــ قیمت کتاب 85000📚 قیمت با 80/000🎁 📚 @hasebabu
》 خانم کارکوب روایت زندگی زهرا کارکوب، مادر شهیدان جمال، فریدون و منصور کارکوب‌زاده به قلم رضیه غبیشی است. 🍉 آفتاب زده بود که به‌همراه تمام فامیل به سوی غسال‌خانه‌ای که قرار بود جنازه را به آنجا بیاورند، رفتم. انتظار آمدن زنده‌ها خیلی سخت و طاقت‌فرساست و انتظار آمدن پیکر شهید سخت‌تر از آن. هیچ‌کس شعله‌های آتشی که درونم را می‌سوزاند و به خاکستر بدل کرده بود، نمی‌دید. فقط آه می‌کشیدم و چشم‌به‌راه بودم که یوسفم بیاید.ساعتی گذشت. پیکر را آوردند و به داخل غسال‌خانه بردند. بی‌تاب دیدارش بودم. زن‌ها شیون می‌کردند و مردها گریه. همه پشت در غسال‌خانه جمع شده بودند. در باز شد. من و مادرم داخل رفتیم. چند لحظه بی‌هیچ‌کلامی فقط نگاهش کردم. بدنم می‌لرزید. اشکم بی‌صدا پایین می‌آمد. نفس‌نفس می‌زدم. جلو رفتم و بی‌اختیار خم شدم و صورت بر صورتش گذاشتم و بوسیدمش. چشمانش نیمه‌باز بود. بدنش بوی عطر می‌داد.شروع کردم به نجوا: «فدات بشم، مامانی!... تو هم هوای رفتن داشتی. نگفتی مامانی دل‌تنگت می‌شه؟ بالأخره به آرزوت رسیدی.» دستم را روی صورت و بدنش می‌کشیدم، نوازشش می‌کردم و قربان صدقه‌اش می‌رفتم. لبانم از گریه می‌لرزید. عزیزم به‌خواب رفته بود. ــــــــــــــــــــــــــ📚ـــــــــــــــــــــــــــ 🟢قیمت کتاب 72/000 🔴قیمت با تخفیف 68/000 @hasebabu
میگفت : شما‌ اگه کتابِ رو‌ بخونی دیگه اون آدمِ سابق نمیشی🚶🏾‍♂. . !