eitaa logo
خاطرات هاشمی رفسنجانی😑
90 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
161 فایل
خاطرات روزانه علی اکبر هاشمی رفسنجانی . همراه با #تقویم_علماء و اخبار سیاسی تحلیلی و مطالب اخلاقی @Soukhtee
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 ما و این قرن وحشی! ▫️مسأله‌ى تربيت وسازندگى بزرگ‌ترين مسئوليت ما در اين قرن وحشى است. اين اولين مسأله است، زيرا هر بقالى، بنايى، نجارى، طبيبى و مهندسى بايد قبلا تربيت شود و نه تنها تربيت كه مربى ديگران هم باشد. ▫️اين سازندگى اولين و بزرگ‌ترين وظيفه است و با ساير مشاغل و برنامه‌ها منافات ندارد. ▫️عطار هنگامى كه دارد چاى را در پاكت مى‌ريزد مى‌تواند شناختى در مغز و عشقى در دل و وسعتى در روح طرف بگذارد و چاى كشيدنش به او درس‌هايى بدهد. ▫️بناء هنگامى كه دارد آجرها را به هم پيوند مى‌زند و بر روى هم مى‌گذارد، مى‌تواند از پيوندها و وحدت‌ها و همدستى‌ها و فداكارى‌هاى خود نمونه‌هايى در دسترس بگذارد و سازندگى‌هايى داشته باشد. ▫️هر كس در هر كجا مى‌تواند مربى و سازنده باشد. چراغ روشن در هر كجا كه هست مى‌تواند نور بپاشد و راه‌ها را روشن كند. ✍🏻 عین‌صاد 📚 | ص ۴۴ #️⃣ ▫️ @einsad
990.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 ما و حادثه‌ها ✍🏻 عین‌صاد ❞ بايد بدانيم در هر حادثه‌اى برايمان درسى است؛ و در هر تصادفى، نظمى؛ و در هر پيشامدى، حسابى. حداقل احتمالش را بدهيم. اگر احتمال بدهيم كه در خاك‌هايى كه جلوى ماست، چيزى قيمتى و گران‌بها هست، ساده از كنارش نمى‌گذريم و آن را غربال مى‌كنيم و مى‌كاويم. آنهايى كه يافتند ممكن است در حادثه‌ها درسى باشد، ساده و سطحى از كنار آنها نمى‌گذرند و جدا نمى‌شوند. در هر حادثه، گذشته و حال و آينده‌اش را در نظر بگيريم...اگر بيابيم كه اين قالى، ديروز روى زمين بود و روى آن راه مى‌رفتيم، فردا هم كهنه مى‌شود و خُرجين يك پيرمرد يا پالان يك الاغ خواهد شد، امروز طور ديگرى از آن برداشت مى‌كنيم؛ رهايش نمى‌كنيم تا احتكار يا اسراف شود. اگر از بالا رفتن مورچه‌اى بر روى ديوار مى‌توانيم درس استقامت و پيروزى بگيريم، بدانيم يا حداقل احتمال بدهيم كه در گذشته و آينده‌اش نيز درسى براى ما وجود دارد و گذشته و آينده را هم در نظر بگيريم، اين‌گونه گذشته از آن درس، به درس‌هاى ديگر هم مى‌رسيم. 📚  | ص ۸۵ #️⃣
🌄 حتی ریاست‌جمهوری! ✍🏻 عین‌صاد ❞ نوع کار‌ها مهم نیست. مهم نیست شغلمان کهنه‌شوری باشد، یا پیچ کردن در به دیوار باشد، یا حتی ریاست‌جمهوری!..مهم نقش‌هاست. باید ببینیم آن نقشمان را در ضمن چه شغلی می‌توانیم پیاده کنیم؟ 📚 | ص ۱۵۳ #️⃣ 🎯 خــرید جدیـــدترین اثر استاد علی صفایی حائری با ۲۰ درصـد تخفـــیف 🛒 برای ثبت سفارش وارد سایت انتشارات به آدرس زیر شوید: 📕 کتاب مدیریت و سازندگی 👉🏻 و یا به آی دی زیر پیام دهید: 🤳🏻 : @einsadshop_ad
📜 در بدترين شرايط مى‌توان فعال بود! ▫️ حقيقت امر اين است كه يك وقت فكر مى‌كنيم كه همه ما بعد از اين همه فراز و نشيب‌ها به اين دنيا آمده‌ايم كه با خون و جان و مال خود به چيزى برسيم. ▫️يك موقع ما همه اينها را مقدّمه اُنس با او مى‌خواهيم و به اين احساس رسيده‌ايم كه همه اين وزنه‌هايى كه سر راه‌مان گذاشته‌اند. ▫️بايد در ما قدرتى به وجود بياورد و حصارى را در ما بشكند و محدوديتى را در ما تبديل به سلطه كند. ▫️ با اين ديد، ديگر مشكلى باقی نمى‌ماند و سود و زيان، يكى است. سوداگران عالم پندار را بگو سرمايه كم كنيد كه سود و زيان يكى است ▫️ اينجا اگر آدم ضرر هم بكند، سود است و باختى ندارد. با اين ديد، رنجى نخواهد برد. ▫️ در بدترين شرايط مى‌توان فعال بود. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۵۶ #️⃣ 🛒 تهیه کتاب روزگار ستمگر ▫️@einsad
📜 کسی که عاشق شد... ✏️ كسى كه عاشق حق شد، عاشق خلق او نيز مى‌شود و مى‌خواهد آنها را هم رشد بدهد؛ نمى‌تواند آنچه مانع رشد خلق است، تحمل كند؛ خودش باتلاق خلق نمى‌شود و باتلاق‌ها را هم نمى‌پذيرد. ✏️ لازمه پيمودن هر راهى، استقامت در آن راه است. ما اگر عشق، پيدا كرديم، به اندازه عشقمان استقامت هم پيدا مى‌كنيم و به اندازه عشقمان همكار تهيه مى‌كنيم و به اندازه عشقمان كار مى‌كنيم. ✏️ اين عشق و ايمان، زيربناست؛ هم براى سازندگى ديگران و هم براى رشد و عمل خودمان و هم براى صبر و استقامت. ✏️ اين شوخى است كه به كسى شكوفايى و استقامت بدهيم، بدون اينكه برايش زمينه‌اى فراهم كنيم. ديده‌ايم كسانى كه عاشق دو كيلو تخم مرغ ارزانند، ساعت‌ها در صف مى‌ايستند. عشق، استقامت و صبر مى‌آورد. 📄 برشی از کتاب 📚جمع‌ها و حاصل‌جمع‌ها ▫️ | عضو شوید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
806.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ولایت یا محبت؟! ✏️ اينكه چند هزار ساعت از على و پيامبر سخنرانى كنيم، آيا عشقى از آنها در دلمان مى‌آيد؟ اگر عشقى هست، در حد جُرج جُرداق و احمد حنبل است يا نه، عشقِ بالاتر است‌؟ آنچه مطلوب است، ولايت على است، نه صِرف محبت او. محبت على را هر كسى دارد. كسانى كه در اين هستى عاشق يك بلبل و يك برگ مى‌شوند، شكوه يك جنگل يا يك منظره آنها را مى‌گيرد، چگونه شكوه و عظمت على، آنها را به خودش جذب نكند؟! ✏️معاويه هم على را دوست داشت. مگر كسى مى‌تواند على را دوست نداشته باشد؟! ولى مسئله، ولايت است؛ يعنى فقط على را دوست داشته باشيم و فقط او را حاكم بگيريم. اين ولايت به‌معناى اولويّت است. يعنى آنها در ما نسبت به ما حاكم‌تر و سزاوارتر باشند. ✏️ چنين ولايتى زيربنا مى‌خواهد. دو عنصر، زيربناى آن را مى‌سازند: يكى شناخت و آگاهى نسبت به ولىّ و دومى محبت ولىّ‌ است كه آن ولايت را بر من هموار مى‌كند. همان‌طور كه من وقتى به آگاهىِ طبيب يا مكانيك پى بردم، بدنم يا ماشينم را به او واگذار مى‌كنم و او، چون آگاه‌تر است، نسبت به ماشين يا بدن من سزاوارتر است. 📄 برشی از کتاب 📚 عوامل رشد، رکود، انحطاط ▫️ | عضو شوید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥خواب و فعالیت دو رکن مهم زندگی کودک است که و نظم آن را به هم ریخته است 🔹لطفا برای داشتن کودکانی شاد به اعداد این کلیپ دقت نمایید... ┈••••✾•💞🌺💞•✾•••┈┈• 🆔 @farhangimoasese 🆔 @TolidatFarhangi 🆔 @SofreFarhangiReyhane @AdminFarhangiMoasese
🔰 زندگی‌نامه استاد 🔹 مرحوم استاد شیخ على صفایى حائرى معروف به اندیشمندى فرهیخته و نویسنده‌اى توانا و دردآشنا و عارفى سالک، فرزند مرحوم حاج شیخ و نوه‌ى شیخ محمد على صفایى حائرى در شهر مقدس ، در سال ۱۳۳۰ دیده به جهان گشود. در سنّ ۱۳سالگى شروع به تحصیل علوم دینى و حوزوى نمود. دروس سطح را در مدت کوتاهى حدود ۳ سال و خورده‌اى به اتمام رسانید. به نقل از خود استاد، عمده‌ترین و بزرگترین آموزگار ایشان در این قسمت، مرحوم پدرشان بودند که از ایشان بهره‌ها بردند و استفاده‌ها کردند. 🔹 عباس صفایی حائری(پدر مرحوم استاد) در مورد ایشان چنین مى‌گفت: « هر چه دارم از اوست. تمامى سوز تشیع و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت را از ایشان دارم. در عظمت نگاه ایشان حقارت دنیا را مى‌دیدم. هم اوست که برایم درسى بوده تا در تنهایى به تولدى و تولیدى برسم؛ و «نداریم و تکلیفى نیست» را به «نداریم و باید بسازیم و کارى کنیم»، راه بدهم. و همین اعتقاد، مرا بر آن داشته تا به و فکر کنم و هر آن چه هست را خود به عهده گیرم و به انتقاد نپردازم. و همین است که کار اساسى خود را یکى دگرگون کردن تلقى توده‌ها از خود و دیگرى به دست آوردن مهره‌هاى کارساز مى‌دانم». و باز در مورد ایشان مى‌گفت: «در یکى از روزها که با هم به سمت شیخان مى‌آمدیم؛ ایستاد و گفت: بابا! کسى که در مقام اطاعت باشد، در همین هم از تهمت‌ها آزاد مى‌شود و همان‌ها که متهمش مى‌کردند «اَلآنَ حَصْحَصَ الْحَقّ» مى‌گویند. بعد این جمله را گفت که تمام وجودم را گرفت؛ در حالى که چشم‌هایش از اشک پر شده بود. خندید که: بابا! مردم زیادند و پر توقع و یکى است و سریع الرضا. پس تو او را راضى کن، دیگران چیزى نیستند و سپس این آیه را خواند: «ءَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ.»(یوسف، 39.) 🔹 تسلط بر ادبیات معاصر همزمان با شروع دروس حوزوى به مطالعه‌ى سریع و دقیق و وسیع ادبیات معاصر و داستان نویسان ایرانى روى آورد: «شاید سیزده ساله بودم که داستان‌هاى را تمام کردم. داستان‌هایى که درد و رنج انسان را مشخص مى‌ساخت و پوچى و بن‌بست او را نشان مى‌داد». پس از آشنایى با ادبیات کودکان در سطح مجله‌هاى کودک آن روزگار و دستیابى به ادبیات نوجوان در سطح وسیع، حدود سن چهارده سالگى بود که به تاریخ ادبیات ایران و عرب و ژاپن و چین و یونان و اسپانیا و آفریقا و آمریکاى لاتین و کشورهاى غربى روى آورد و با نمونه‌هایى از شاهکارهاى ادبى در هر دوره آشنا گشت. در همین دوره بود که با حرف‌هاى و صادق هدایت و تحلیل‌هاى پوچ‌گراى غربى و آمریکاى لاتینى و طرح‌هاى نواگزیستانسیالیستى و مارکسیستى و تلفیقى از این همه آشنا شد و این‌ها را از زبان ادبیات مى‌شنید و جواب مى‌گفت. مطالعه‌ى این همه و بیش از صفحه ادبیات، آن هم در مدت زمان کوتاهى، بیشتر از آن جهت برایش ضرورى بود که احساس مى‌کرد دانشمندان و ادیبان شرق و غرب، ذهن انسان گرفتار جنگ و سرگشته‌ى ماشین و سرعت را، با ادبیات تغذیه مى‌کنند. 🔹 اولین تالیف از آن جا که تربیت را مهم‌ترین نیاز و زیربنایى‌ترین حرکت هر انسان و جامعه‌اى مى‌دید و مباحث تربیتى را از ابتدایى‌ترین و مقدم‌ترین مباحث بر مباحث دیگر مى‌دانست، با آغاز کرد و اولین نوشته و کتاب خود را تحت همین عنوان در حدود سن بیست سالگى(پیش از انقلاب) به رشته‌ى تحریر درآورد. 🔹 حضور در جبهه در بهمن ماه سال 62 عازم جبهه‌هاى جنگ شد که از اوائل بلوغ این کشش و این عشق و احساس به مرگ و شهادت را در خود احساس مى‌کرد و این عشق و احساس، ریشه در تنگى دنیا و حالت‌هایى داشت که از پدر خویش نسبت به مرگ مشاهده مى‌کرد. بارها شنیده بودیم که مى‌گفت: «مَثَل من مَثَل مسافرى است که حتى بار و ساکش را زمین نگذاشته و هر لحظه آماده‌ى رفتن و حرکت است». 🔹 روح بی قرار و شیدای او در سحرگاه روز سه شنبه بیست و دوم تیر ماه ۱۳۷۸ در حالی كه طبق عادت همیشگی عازم زیارت مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه(ع) بود، در سانحه تصادف از عالم خاکی رحلت نمود. و پیكر آن فقید سعید در جوار قبر فرزند شهیدش به خاک سپرده شد. 🌷🌷🌷🌷🌷 •═══••@Einsad•‌•═══•‌