eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
180 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب انتشارات به قلم ‌ ‌ ‌یا مُجیبَ نِداءِ یونُسَ فِی الظُلُمات ‌ ‌ 👇🏻 ‌ آمنتقی نفس عمیقی کشید و گفت: «قندیل‌ها نور دارند ولی آدم باید اوستای مشبک‌سازی باشه تا بتونه طرح‌های منفی رو برش بزنه» تمام توجهش به آمنتقی بود و سر تکان می‌داد. آمنتقی ادامه داد: «آدم‌ها عین قندیل‌اند. حج آقا یونس، نور دارند ولی اوستا می‌خواند که بتواند نورانی‌شان کنه» یونس استکان خالی‌اش را در سینی گذاشت. «وقتی خودشان نور نخواند، به زور نیست بزرگوار.» آمنتقی با لبخند سر تکان داد. «ها، ولی خیلی وقت‌ها هم اوستاها یا نابلدند و یا کم .» ‌ ‌*** ‌ ‌یونس است و نذر می‌کند برای شفای دخترش به سفری تبلیغاتی در روستای دور افتاده‌ای با آداب و رسوم خاص برود. از قسمت‌های دلنشین داستان می‌توان به آن قسمت‌هایی اشاره کرد که ، با تصویرسازیِ مناسبِ ، به خوبی می‌تواند خانه‌های کاهگلی و محیط روستایی را در ذهن خود متصور شود. ‌‌ استفاده از گویش و لهجه خاص محلی در بین دیالوگ‌ها از دیگرجذابیت‌های داستان است و همراهی مخاطب را تا انتهای داستان حفظ می‌کند. ‌ قیاس بین شخصیت یونس و داستان نیز، این اثر را به یک اثر تلمیح‌گونه تبدیل کرده است. هر دوی آنها برای تبلیغ آمده‌اند، هر دو با ذهن‌هایی مملو از رو به رو هستند، هر دو از طرف مردم طرد می‌شوند و باز هم قرعه به نام یونس می‌افتد... یونس نبی به دریا می‌رود و یونس طلبه به چاه... سیاهی چاه، یونس را به سمت سوق می‌دهد ... ‌ ‌ ‌طراحی خلاقانه جلد به خوبی می‌تواند برای هر نوع مخاطبی وسوسه‌انگیز باشد. https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/