با لهجه ترکی، بی هوا صدایش را بالا برد:«برای سلامتی آقای راننده صلواااات». مسافران اتوبوس یکصدا پیشنهادش را اجابت کردند:«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم». با چند جوان هم سن و سال خودش که کنار هم ایستاده بودند خندیدند.
نمیدانم داشتند بازی درمیآوردند یا واقعا میخواستند به قول مداحها از مردم صلوات بگیرند.
چند دقیقه بعد صدای پخته و توپُر زنی از انتهای اتوبوس آمد:«برای خشنودی آقا امام زمان صلوات» . جمعیت همراه شدند. زن ادامه داد:«برای خشنودی آقا علیبن موسیالرضا صلوات». این بار هم آن جمله نورانی تکرار شد:«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
رسیدیم به ایستگاه و من پیاده شدم، اما همزمان برگشته بودم به دهه هفتاد. آن سالها که اتوبوسها همیشه شلوغ بود. و نقل مجلس مسافرانش صلوات بود و صلوات.
#اتوبوسنوشت.
https://eitaa.com/havalighalam