هدایت شده از لَیْلِ قصهها
ما تو ترکی یه عبارت خیلی حریر (لطیف) و خاص داریم. وقتی میخوایم به یکی بگیم که با همه برامون فرق داره میگیم: "تایسیزیم" یعنی بیهمتای من♥️
الهی سرتون به شیب شونهی تایسیزتون برسه :)
#لیلی_سلطانی
💌 @Ayeh_Hayeh_Jonon
هدایت شده از لَیْلِ قصهها
buray - sevme beni (320).mp3
2.94M
هدایت شده از سخنان بزرگان
☄کادوی روز مادر😻😹
واسه مامانش کادو روز مادر خرید🤤
❌مامانش کادو را،،،😳😨👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3972071472C7f3f675656
🔥خیلی خوبه🎃😈☝️
کانال ماه تابان
☄کادوی روز مادر😻😹 واسه مامانش کادو روز مادر خرید🤤 ❌مامانش کادو را،،،😳😨👇🏻 https://eitaa.com/joinch
.
کادو پرتاب کرد به سمت،،،😸👻☝️🏾
.
📚حکایتهای شنیدنی
فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند.
یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند.
اگر او از بردن آن سنگها، شانه خالی میکرد، زیر تازیانه و چکمههای جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید.
آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت:
«آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟»
چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند)
آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم »
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
🚫💦
نکاتی برای متأهلین🙈🚫
که تا حالا هیچکس بهتون نگفته🙊😶
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2193031199Cc5511b3cbf
🔴حد و حدود #روابط_خصوصی در دوران عقد 👆🏻👆🏻👆🏻
هدایت شده از سخنان بزرگان
☘ #عفونت_رحم دارید🤢😪
💧سوزش وخارش و دل دردهای ماهیانه رنجتان میدهد😭
🔴درمانهای خانگی ومطمئن👇🏻👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/1574764544C07cbd413d0
📚حکایتهای شنیدنی
فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زنهای آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند.
یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگهای سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند.
اگر او از بردن آن سنگها، شانه خالی میکرد، زیر تازیانه و چکمههای جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید.
آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت:
«آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟»
چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند)
آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم »
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
🧠🤯 #تست_هوش 🤯 🧠
🤔کدام گزینه زنده می ماند⁉️
1)👈 سارا
2)👈 کتی
🔻نابغه پاسخ بده⁉️
👇جهت مشـ👀ـاهده پاسخ ڪلیڪ کن👇
👇جهت مشـ👀ـاهده پاسخ ڪلیڪ کن👇
https://eitaa.com/joinchat/3050438704C01de230196
به جمع 85میلیونی ما بپیوندید 😜 👍
هدایت شده از تست هوش و ترفند
با وجودی که چندین بار این صحنه.رو.دیده بودم ولی بازم، بدنم لرزید سریع اومدم گوشیم رو برداشتم یه عکس از به آغوش کشیدنشون گرفتم، بعدم یه فیلم چند ثانیه ای، دیگه کاسه صبرم لبریز شد، گوشی رو. خاموش کردم، انداختم توی اتاق، برگشتم توی راه پله، با صدای بلند گفتم، شما دو تا دایی و خواهر زاده، حیا رو خوردید شرف رو هم قورت دادید خجالت بکشید، کارهاتون شبیه کارهای نامزدهاست تا...
https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d
#داستانی_جذاب_و_آموزنده👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ولادتباسعادتسرور
زنانعالمینحضرت
فاطمھزهرا(س)و
روززن(مادر)مباࢪڪباد....♥️🌱
#مادر
#میلاد_حضرت_زهرا
#روز_مادر
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از سخنان بزرگان
نوشته آتشی با غلطگیر🤯🤣💦
با غلطگیر نوشت بعد آتیش گرفت😳🔥
وای برگـام ریخـت مگه میـشه!!!👇🙈
https://eitaa.com/joinchat/2928476265Cc1214f17ae
☄کلیپش سنجاق شده 😈😱👆🏾
🔸ابن سیرین به كسی گفت: چگونه ای؟
گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟
🔹ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبكار بده و باقی را خرج خانه كن و لعنت بر من اگر پس از این حال كسی را بپرسم!
🔸گفتند: مجبور نبودی كه قرض و خرج او را بدهی.
🔹گفت: وقتی حال كسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی...
➕رسم مردانگى و رفاقت اينچنين است
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از گسترده چمران
خواب عجیب دختر بچه ۴ ساله 😢
پیامبر( ص )در خواب دختر بچه 😭😍
تعریف کامل خواب این دختر بچه👇
https://eitaa.com/joinchat/1545797796C3b82ad42dc
پست سنجاقه بالای کانال
هدایت شده از تست هوش و ترفند
**رفتم روبروی تلوزیون که آقای حیاتی داشت اخبار میگفت اونموقع جوان بود
دیدم لپاش قرمزه پیشونیش عرق کرده
گفتم رفته اون تو گرمش شده طفلکی
رفتم دستمو گرفتم زیر شیر آب تا پر بشه،اومدم واز بالای شیارهای تلوزیون ریختم داخل تلوزیون گفتم الان خنک میشی.....
یک قدم رفتم عقب نگاه کردم منتظر بودم آقای حیاتی ازم تشکر کنه
یکدفعه دیدم**.....😳😮🙈🙊
https://eitaa.com/joinchat/1545797796C3b82ad42dc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟خدايــــا "
✨امشب تمنا دارم
🌟بچه های این گروه هر حاجتی
✨دارن و هر دردی بیماری
🌟یا گرفتاری دارن من که از دلاشون
✨خبر ندارم
🌟اما تو خبر دارى
✨خدايا "
🌟همه دلشانو شاد کــــن❤️
🌟ان شاءالله ✨
شبتون بخیر 🌙
هدایت شده از تست هوش و ترفند
🔥پست جدید سارا امد😹😻👆🏾
☄اومد ما را بترسونه خودش ترسید و،،،😨🙀
💣بیچاره بردن بیمارستان🏩🤤👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/250871892Cebb2958682
🐒حملهههههه کنید بیاین💦🏃🏻♀☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خـــدایا🙏
🍃یکــــ روز
🌸فرحــــبخش
🍃یکــــ روز
🌸دل انگــــیز
🍃سـرشار از زیبایی
🌸و برکتــــ نصیب
🍃دوستــــانم بگردان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🤎🙏
وقتی نمی دانم چه دعایی کنم🙏
و چه بخواهم که برایم بهترین باشد
تو که بی همتای مهربانی🤎
برایم بهترین را رقم بزن✨🙏
آمین 🙏
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این صبح زیباهم خدا هست💖
هم نور و زیبایی و هم عشق💞
آفتابِ مهربانی، ارزانی پلک گشوده تون☀️
همهمۀ پرندگانِ نیکبختی🕊
شادی بخش بامدادتون☀️
سلام صبحتون بخیر و عالی🌸
#امروزتون_سرشار_از_انرژی_مثبت +
هدایت شده از گسترده معراج✔
جاریم خیلی خوش اندامه هر وقت میرفتیم مهمونی همه تحویلش میگرفتن🥴
بین خودمون بمونه وزنم ۳رقمی بود 🙊😂🚷
هر قرص و دارویی رو که فکرش رو میکنید امتحان کردم. اما نشد 🤕💧
تا اینکه با گــروه زیر آشنا شدم. فکرشم نمیکردم تو یک ماه اینقدر خوب بتونم سایز و وزن کم کنم🥰😍
http://eitaa.com/joinchat/3006136340C27aa8d81c9
🔥مشاوره #رایگان زیبائی ولاغـری☝️
هدایت شده از سخنان بزرگان
🤦♀سلام بین خودمون بمونه
پارسال این موقع التماس شوهرمو میکردم واسه اسلیو معده 😢
ولی قبول نمیکرد
دیگه کلافه شده بودم از هرسال لباس مشکی پوشیدن،
تا قلمبه هام معلوم نشه😔🥴
🎉 بلاخره منم رنگ لاغریو دیدم🤩💪
🔴دوماه بیشتر تا عید نمونده ها🔴
http://eitaa.com/joinchat/3006136340C27aa8d81c9
🍃🌺وقتی خدا برات می سازه...
پيرمردى بود که از راه خارکنى و فروش آن روزگار مىگذراند.
روزى مشغول کار بود که ديد بز قوى و بزرگى از جلوى او رد شد. پيرمرد به دنبال او رفت و ديد بز وارد خانهاى شد.
پيرمرد هر چه گشت تا در خانه را پيدا کند و داخل شود نتوانست نااميد برگشت.
روز بعد، پيرمرد آهوئى را ديد که دواندوان مىگذشت و بهسوى آن خانه مىرفت. پيرمرد آهو را هم نتوانست بگيرد.
روز سوم، گوزنى از جلوى او رد شد و بهسوى همان خانه رفت.
پيرمرد دنبال گوزن رفت. گوزن سربرگرداند و پرسيد: چه مىخواهي؟
پيرمرد گفت: مىخواهم تو را بگيرم، بفروشم و نانى براى زن و بچهام تهيه کنم. آهو گفت: داخل اين خانه گرگ پير و کورى است.
خداوند ما را براى او مىفرستد تا خوراک آن شويم. ما روزى گرگ هستيم برگرد به خانهات!
پيرمرد برگشت و آنچه را شنيده بود براى زن خود تعريف کرد.
بعد گفت: مگر من از آن گرگ پير کمتر هستم. من هم در خانه مىنشينم تا خدا روزى مرا هم بفرستد!
هر چه زن او خواست او را دنبال کار بفرستد، پيرمرد از جاى خود تکان نخورد. زن رفت از باغچه سبزى بچيند، تا کارد خود را به زمين فرو کرد، صدائى شنيد، خاک را کنار زد.
کوزهاى ديد پر از سکه رفت و به شوهر خود خبر داد. پيرمرد گفت:
خداوند بايد گنج را به داخل خانه بفرستد!
زن رفت و هر چه زور زد نتوانست کوزه را تکان بدهد.
ناچار کار را گذاشت براى فردا تا شايد شوهر او کمکى بکند.
زن همسايه که حرفهاى زن پيرمرد را شنيده بود، همينکه شب شد، بيل و کلنگ را برداشت و رفت سراغ کوزه.
دست برد کوزه را بردارد ديد توى آن مار و مارمولک است.
عصبانى شد و کوزه را برداشت و انداخت توى اتاق پيرمرد و زن و بچههاى او.
پيرمرد با صداى شکستن کوزه و جرينگ جرينگ سکهها از خواب پريد.
به زن خود گفت: ديدى چه جورى روزىرسان گنج را از سقف اتاق به داخل اتاق فرستاد. آنها سالهاى سال به خوشى زندگى کردند.
فرهنگ افسانههاى مردم
عل اشرف درويشيان_رضا خندان مهابادی
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•