eitaa logo
کانال ماه تابان
1.3هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
11 فایل
انتشار رمان بدون اجازه از نویسنده حق الناس هست ایدی ادمین کانال. پیشنهاد و نظرات خود را بفرستید @Fatemeh6249
مشاهده در ایتا
دانلود
💙❤️رمان ازدواج صوری❤️💙
بسم رب الصابرین آبرومـ رفت تا شب هرکس گوسفند میدید هرهر میخندید ساعت۶بعدازظهر اومدن گفتن برنامه دهه دوم ،سوم محرم حتمی شده -دهه سوم 😳😳😳 پسرخاله ما هیچ هزینه نداریم الانـ سخنران دهه دوممون حسن آقاست مداحـ هم دوباره محسن خودتون دهه سومـ از کجا آخه هزینه بیاریم ؟ وحید:هزینه ندیدیم که هئیت رفقیم میخواستن تعزیه ۱۰شب برگزار کنند جا نداشتن گفتم بیان هئیت ما اسم هئیت مارو هم میگن پذیرایی هم انقدر نیست هزینه اش منو صادق میدیم -😕😕😕آبرومون نره هیچی پول نداریم مراسم امام حسینه البته من چندتا سفارش کار دارم اما فکر نکنم تا دهه سوم پولش به دستم برسه وحید:تا حالاهم خود امام حسین یاری کرده از این همه هزینه نذری ها ماهم فوقش ۱۰میلیون دادیم نگران نباش نویسنده :بانو....ش @Hajish1372 🚫کپی فقط باحفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @zoje_beheshti
بالاخره شب تاسوعا شد داشتیم غذاها رو میکشیدیم تو ظرف ها که وحید صدام زد :خانم احمدی -بله برنامه شبت هست -آره صددرصد وحید :باشه بعدش شروع کرد به صدا کردن برادر عظیمی صادق جان صادق داداش یه لحظه بیا اینجا ۲۰۰-۲۵۰ظرف غذا بذارید کنار ساعت ۸:۳۰-۹ بذارید تو ماشین خانم احمدی برادرعظیمی:چشم اون طرف من به سارا :سارا لطفا کش بنداز دور غذاها سارا:پریا کار آسونتر نیست -😂😂😂😂نه نیست سارا:کوفت وحید:پریا خانم بریم دختر خاله ؟ -بله قراربود این غذاها رو ببریم یکی از روستاهای اطراف قزوین شماره سحر دوستم رو گرفتم الو سلام سحرجان خوبی؟ ما داریم میایم روستا یه ربع -بیست دیگه اونجایم سحر:باشه عزیزم منو وحید به سمت روستا رفتیم دیدیم سحر و همسرش آقاسجاد منتظر ما هستن وحید کمک آقاسجاد کرد غذاها رو خالی کردن -سحرجان بیا خواهر سحر:جانم پریا خم شدم از تو داشبورد یه پاکت دادم دستش سحر این ده میلیون برای جهیزیه اون دخترخانم سحر ببین هزارتومن از این پول هم برای من نیست همش خیّرا دادن راستی سحر دکترت چی گفت؟ -جوابم کرد پریا برای اربعین میرم کربلا اگه آقاهم جوابم کرد دیگه به بچه دارشدن فکرنمیکنم سحر وهمسرش ۷سال بود ازدواج کردن اما نمیتونن بچه داربشن حالا که میگه میخاد بره کربلا 😔😔😔😔😔 نویسنده :بانو......ش آیدی @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حرامه 🚫 ادامه دارد🚶🚶 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین دهه اول محرم به لطف خدا و نگاه امام حسین و کمک خیّرها، عالی برگزار شد ماهم خاک شیر شده بودیم امشب شب شام غریبان آقاسیدالشهداست یه بار تو یه مقتلی خوندم عصر عاشورا زمانی که همه مردای کاروان امام شهید میشن اسبها روی پیکرهای پاک شهدای کربلا تاخت و تاز میکنن تازه حرامی ها به فکر غارت کاروان امام میفتن چادرها رو به آتش میکشن و دخترک ها و زنان از ترس حرامی ها و آتش در بیابان کربلا فراری میشن 😭😭 خانم حضرت زینب از صبح عاشورا کم مصیبت ندیده بود حالا شب شام غریبان با حضرت ام کلثوم دو خواهر در بیابان کربلا دنبال بچه ها میگردن چقدر این مصیبت ها برای یه خواهر سخته چقدر برای یه خانم محجبه سخته وسط یه لشگر دشمن بره اسارت حال خانم حضرت زینب تمام بانوان متدین و مومن جهان درک میکنن دهه دوم محرم شروع شد و قرار بود تواین دهه با سارا از بی بی حضرت بگیم البته ۵روز اول مریم انجام میداد ۵روز بعد ما ساعت ۱بود به سمت خونه راه افتادم انقدر خسته بودم باهمون مانتو شلوار خوابیدم گوشیم گذاشتم سرساعت ۵ صبح برای نماز بعد نماز مثل خرس🐻خوابیدم صبح بزور گوشی و مامان بیدار شدم از اونجا که خیلی خسته بودم با آژانس رفتم هئیت 🚕 نام نویسنده:بانو....ش آیدی نویسنده @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده 🚫 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین برادرا دیگ و اجاق گاز و.... بار وانت کردن بردن تحویل بدن منم با چندتا از دخترا رفتیم تمام حسینه رو جارو برقی کشیدیم مرتب کردیم شلنگ کشیدیم حیاط حسینه شستیم که برای دهه سوم تمیز باشه مرتب کردن وتحویل دادن وسایل چندساعتی طول کشید بعدش دوباره برگشتیم خونه رسیدم خونه شماره ساجده گرفتم - الو سلام ساجده عروس خانم ساجده:إه پریا اذیتم نکن دیگه -‌تسلیم ساجده اونروز خواب بودم خب بگو ببینم چی میخوای ساجده:یه نقاشی سیاه قلم از حضرت آقا عباشون هم مشخص باشه فقط هزینه دستمزد بهم بگو -برو بابا مگه من از تو دستمزد میگرم هدیه عروسیت ساجده: نه پریا محمدآقا گفته این کار براش فرق داره پس قیمتش بگو -باشه لجباز برم بوم بگیرم چندتا کار به جز نقاشی شما دارم یا علی ساجده :یاعلی مانتو و روسری سیاه پوشیدم عاشقانه چادر سر کردم به سمت مغازه وسایل نقاشی حرکت کردم نویسنده :بانو.....ش آیدی نویسنده @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده 🚫 ادامه دارد....عصر❤️💙 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @zoje_beheshti
💐💐💐💐
💙❤️رمان ازدواج صوری❤️💙
بسم رب الصابرین ۷-۸تا بوم در ابعاد کوچک و بزرگ خریدم مدادهای مخصوص طراحی B6-B8 خریدم بومارو گذاشتم صندوق خودم سوارشدم دوتااز تابلوها مذهبی بود دوتا عاشقانه بقیه عادی تابلوبزرگ برداشتم خطای اولیه طرح روش زدم لب تاپم باز کردم شروع کردم به تایپ تحقیق حوزه علمیه بعضی اسمهارو پررنگ میزدم مثل محمد بن عبدالوهاب مستر همفر انگلیس مشروب اعتقادات وهابیت ۱.تعمیرقبور اولیای الهی و ائمه شیعه کفر است ۲.مسجد سازی در کنار قبور صالحان شرک است ۳.بزرگداشت موالید(ولادت ها)و وفات علی بن ابی طالب و فرزندانش بدعت است ۴.‌تبریک آثار اولیای الهی شرک است ۵.‌درخواست از اولیای الهی کفر است ۶.‌درخواست شفاعت از شافعان شرک است نویسنده :بانو....ش آیدی نویسنده @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده 🚫 ادامه دارد 🚶 📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین به چشم بهم زدنی دهه دوم محرم هم تمام شد امشب آغاز دهه سومه داشتم رو بومی که قرار بود عکس آقا بزنم کار میکردم که گوشیم زنگ خورد شماره وحید و تصویر وحید-مهلا رو گوشی نمایان شد -الو سلام وحید:الو سلام دخترخاله میای هئیت کارت دارم ؟ -چشم تا یک ساعت دیگه اونجام مانتو مشکیم پوشیدم روسری مشکیم لبنانی بستم خونه ما رسم بود همه تا اربعین سیدالشهدا سیاه میپوشیدیم بعد اربعین پدر مارو از سیاه در میاورد راهی هئیت شدم وحید داشت با برادر عظیمی حرف میزد منتظر موندم تا حرف زدنشون تمام بشه 😕😕 تا تمام شد وحید صدام کرد :خانم احمدی -چی شده ؟ وحید:باید چیزی شده باشه؟ شما خانمها چرا منتظر سومالی، زلزله بم هستید؟ -وحید 😡😡😡 بگو دیگه وحید:باشه بابا حاجی شالباف زنگ زد گفت از صبح هرچقدر ب خانم احمدی زنگ میزنم جواب نمیده بهشون بگید از بین هر گروهی که که خیّرین سرپرستی شون دارند به نیت حضرت عباس ۳۴نفر قرعه کشی کنن ببریمشون مشهد هزینه کل سفر میدن + بچه ها هئیت که تو دهه اول تو مراسم نذری کمک کردن حاجی گفت تا پس فردا ساعت ۹صبح به دستشون برسونی دختر خاله یه تماس هم با حاجی بگیر صبح کجا بودی ؟ -هیچ بابا رفته بودم جایی وحید: پریا تورو باید MI6 بگیره از زیر زبونت حرف بکشه -خیلی ممنون شماره سارا گرفتم کل واقعه براش تعریف کردم سارا:پریا من یه ذره خستم تا یه ساعت دیگه میام -باشه فدات بشم خیلی خسته شدی سارا:ن بابا خدا لایقت بده تا آخر عمر تو این راه باشیم -ان شالله پس میبنمت سارا:یاعلی صبح منو سارا وسحر یه سری اقلام غذایی بردیم اطراف قزوین از طرف خیّرین برای خانواده های که وضع مالی شون خوب نبود نام نویسنده : بانو......ش آیدی نویسنده: @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 ادامه دازد https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین تا سارا بیاد یه ساعتی طول کشید وقتی اومد بهش یه زنگ بزن برادرعظیمی هم تشریف فرما بشن برادرعظیمی پسر خواهرشوهر سارا بود یه باربه سارا گفتم زنگ بزن برادرعظیمی بیان پایگاه زنگـ زد گفت :آقاصادق پریا میگهـ بیا پایگاه قطع که کرد من تا یه ربع در افق محو بودم اومد شماره برادرعظیمی بگیره گفتم سارا به جان خودت اسمو بگی میکشمت این چهارتا استخوان ✋ تو دهنت خرد میکنما سارا:خب بابا خشمگین آروم باش سارا زنگ زد کل ماجرا برای برادر عظیمی گفت من خودم راحت میتونستم سفارش حاجی شالباف انجام بدم اما خواستم جای شک و شبهه برای هیچ احدی نمونه برادرعظیمی تا رسیدن ما قرعه کشی کردیم اسامی یادداشت کردم ببرم پیش حاجی شالباف شماره حاجی شالباف گرفتم سلام حاج آقا خوب هستید حاجی شالباف :سلام دخترم خوبی؟ پدر خوب هستن ؟ -ممنون سلام دارن خدمتتون نفرمایید شما رحمتید حاج آقا ممنون بابت مشهد اسامی حاضره کی بیارم خدمتتون حاجی شالباف:ممنون دخترم منتظرتم به پدرهم سلام برسون بگو مهدی میگه سایت سنگین شده حاجی جان -ان شالله باهم میایم خدمتتون حاجی شالباف:ممنونم دخترم نام نویسنده : بانو.....ش آیدی نویسنده : @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین به سمت خونه به راه افتادم چون کلید داشتم دیگه زنگ نزدم -سلام خوشگل خانم خوبی؟ مامان:پریا دخترم بذار برسی بعد شروع کن شیطنت -ووووووویییی مامان چیزای سخت نخواه دیگه بابا کجاست ؟ -کجا میخواستی باشه ؟ تو حیاط دیگه -تو حیاط چیکار میکنه؟ مامان :رفته عروس بیاره -ووووووییییی خاک تو سرم 😱😱 سرت هوو آورد 😝😝 مامان : پریا خجالت بکش آفرین -من میخوام بکشم اما بلد نیستم درهمین حین درباز شد بابا اومد داخل بابا:پریا نیومده شروع کردی -اصلا من از استقبال گرم کانون خانواده شدیدا خوشحال میشم باباجان میشه حاضر بشیم بریم بابا:کجا ان شاالله -پیش حاجی شالباف بابا:پیش مهدی چه خبره ؟ -حاجی شالباف قراره حدود ۲۰۰-۳۰۰نفر بفرستن مشهد میخواستم اسامی ببرم پیشون گفت با پدر بیا بابا:باشه الان حاضر میشم بریم بابا حاضرشد بیاد سوئیچ گرفتم سمت بابا بفرمایید جناب احمدی سرورم شما رانندگی کنید بابا:پریا بابا شما این زبان نداشتی چیکار میکردی؟ -پیسی منو میخولد بابا: پریا دخترم همیشه بخند باباجان توکه میخندی دنیا بروم میخنده ☺️☺️☺️ ادامه دارد.... فردا ظهر❤️💙 نام نویسنده:بانو.....ش آیدی نویسنده: @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ آیدی و نام نویسنده حلال است 🚫 📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw @zoje_beheshti
💐💐💐💐
💙❤️رمان ازدواج صوری❤️💙
بسم رب الصابرین با پدر به سمت فروشگاه حاجی شالباف حرکت کردیم حاجی شالباف از رفقای قدیمی بابا بود یه فروشگاه بزرگ لوازم خانگی داشت به خاطر ترافیک نیم ساعتی تو راه بودیم بابا و حاجی شروع کردن به سلام علیک منم همینجوری عین ماست وسط وایستاده بودم درهمین حال در فروشگاه باز شد و پسر حاجی وارد فروشگاه شد من خنده ام گرفت وقتی حلقه اش دستش دیدم 😝😝 این آقای به اصطلاح عاشق پارسال اومد خواستگاری من چنان از عشق حرف میزد که آدم متحیر میموند اما وقتی من گفتم نه به سه روزم نکشید باورکن رفت خواستگاری یه دختر دیگه بعضی ها فقط بلدن با کلمات بازی کنن اسامی دادم به حاجی بعداز یک دو ساعت الحمدالله بابا رحم کرد و پاشدیم رفتیم -بابا لطفا پیش امامزاده حسین نگه دارید من میخوام برم مزار شهدا بابا:باشه دخترگلم خونه ما پایین شهر قزوین بود به عبارتی ۵دقیقه با امامزاده و مزار فاصله داشت من متولد دهه ۷۰هستم تا پارسال فکر میکردم چطوری شده این جوانای که اینجا خوابیدن تو اوج شور و شعف راهی جنگ شدن برای دفاع از خاک و ناموسشون اما تا اینکه موند پارسال یه بنر تو دانشگاه از طرف بسیج برادران نصب شد روش فقط دو تا جمله بود مدافعین حرم حضرت زینب (س) زیرشم کلنا عباسک یا زینب من هیچی ازش نفهمیدم واقعا چونـ کار برادرا بود منم که با عظیمی لج هیچی نپرسیدم بانو.....ش آیدی نویسنده : @Hajish1372 🚫کپی فقط با حفظ نام آیدی نویسنده حلال است🚫 💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️ https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️ @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین از بنر اینا چندوقتی گذشت که هی واژه مدافعین حرم از تلویزیون تکرارشد آخرش پس از تحقیق فهمیدیم یه سری حرامزاده میخوان به حرم بی بی حضرت زینب بی احترامی کنن شیعه هم هنوز نمرده دختر علی(ع) باز به اسارت بکشن بچه های اعزام میشن برای دفاع از حرم میگن مدافعین حرم تازه داشتم این خبر رو درک میکردم که خبر شهادت یکی از همشهریام کل شهر قزوین برداشت """رسول پورمراد""""" بنر عکسش تو خیابان دیدم شوکه شدم وای خدایا چقدر جوان بود الهی بمیرم برای خانواده اش چند هفته بعد از شهادت """"شهید رسول پورمراد """"" یکی از پاسدارهای ناحیه امام حسن مجتبی به نام """"حمید سیاهکلی مرادی """" به شهادت رسیدن خداوکیلی من داشتم دیوانه میشدم تو مراسم تشیع شهید ،از خانمشون یه برخورد دیدم خیلی جوان بودن منو خواهرام پوریا داداشم بهاره همه باهم رفته بودیم تشیع شهید برام سخت بود باور این اوضاع مگه میشه یه انسان بتونه انسان دیگه ایی رو بکشه و از این کارش شاد باشه خدایا داره جهان به کجا میرسه😭 خودت امامون رو بفرس زمین پرشده از سیاهی😭😭😭😭 نویسنده بانو.....ش آیدی نویسنده @Sarifi1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین روزها ازپس هم میگذشت امتحان میان ترم حوزه و دانشگاه باهم شروع شدن تحقیق حوزه ،نقاشی ها که باید تحویل میدادم روزها میگذشتن و شاید من فقط برای ناهار وشام از اتاق خارج میشدم روزهایرخسته کننده ایی بود 😰 روزهای آخر هم رسید و ما راهی مشهد شدیم دلم پربود توان اینکه مسئول بشم نداشتم قبل از رفتن همین جا به وحید گفتم پسرخاله لطفا مسئول خواهرا بشه اونم چون میدونست مشهد رفتنی چقدر به آقا محتاجم قبول کرد با اتوبوس راهی مشهد شدیم منو سارا پیش هم نشسته بودیم سرم تکیه دادم به شیشه و اشکم جاری شد سارا دستش رو شانه ام فشرد :پری چی شده ؟ -هیچی دلم گرفته سارا دلم کربلا میخواد سارا:الهی عزیزم ان شالله میری اونم دونفره 😍😍 -مسخره این چه حرفیه توام با دعا کردنت ازدواج کنم چه بشه 😒😒😖😖 سارا:ما ازدواج کردیم چی شده؟ -شماها تو برنامتون ازدواج بود من اصلا تو برنامم ازدواج نیست سارا: وا😳😳😳 -والا من آرزومه تا آخر عمر کنیز این دستگاه باشم سارا:پری خیلی مسخره ای یعنی تو ازدواج کنی دیگه نمیتونی تو هئیت و پایگاه و خیریه فعال باشی؟ مگه من الان متاهل نیستم تازه حسن خودش هم قدمه و تشویقم هم میکنه -باشه بابا 😖😖 اه نمیزاره یه دودقیقه ادم تو خودش باشه😢 نام نویسنده: بانو......ش آیدی نویسنده:↙️ @Sarifi1372 ادامه دارد🚶 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین روای صادق عظیمی ما راهی مشهدیم پایتخت دلها اما دلم داغون بود داشتم میرفتم پیش آقا شکایت تو اتوبوس وحید دستش زد سرشونه ام گفت: صادق کشتی هات غرق شده -وحید خودم غرق شدم وحید:ناراحت نباش واگذارکن به خود بی بی حتما دل پدرت نرم میکنه -ای بابا وحید من واقعا پدرمو نمیتونم درک کنم اون موقعه ک جنگ ایران-بعث بود با اونکه تازه یه سال بود ازدواج کرده بود و یه بچه چندماه توراهی داشته رفته جنگ اما الان منو اجازه نمیده 😔😔😔😔😔 وحید:غصه نخور داداش بعداز ۱۵-۱۶ ساعت رسیدیم مشهد بعداز غسل زیارت چفیه سبز لبنانیم و جانمازم برداشتم برم حرم ورودی باب الجواد چفیه انداختم رو شونه هام داخل صحن شدم بعداز زیارت تو صحن جامع رضوی قامت بستم نماز خوندم سلام که دادم یه گوشه صحن یه خواهری دیدم که چفیه سبزلبنانی روی چادرش بود سریع زیر لب ذکر استغفرالله ..... گفتم اما همین که اون خواهر چهرش برگشت سمت من متعجب شدم 😳 نام نویسنده:بانو.......ش آیدی نویسنده↙️ @Sarifi1372 ادامه دارد ... عصر❤️💙 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 @zoje_beheshti
💐💐💐💐
💙❤️رمان ازدواج صوری❤️💙
بسم رب الصابرین روای پریا رو به سارا گفتم گوشیم کی بود؟ سارا:استاد بود گفتن آغاز هفته وحدت باید تحقیقمون ارائه بدیم -اوهوم تحقیق آمادست فقط باید بدیم صحافی همین سارا:پریا میگم میشه بنظرت اون جلدهای قطور فنری کرد؟ -نمیدونم سارا از مشهد رفتیم ( اشکام با اسم رفتن جاری شد 😢😢) سارا:پریا کم گریه کن کربلا با گریه بدست نمیاد اصلا پریا کربلا فقط باب رفتن که نیست اگه باب رفتن بود به قول شهید آوینی کربلا به شدن است وگرنه شمر هم به کربلا رفت یا پریا یادته استاد ابطحی تو مهدویت میگفتن ضحاک اسم یکی از یاران امام بود تو کربلا که لحظه آخر فقط برای حفظ جان امام تنها گذشته -سارا به خداوندی خدا قسم دست خودم نیست سارا 😡😡😡 سارا:ووووووییییی چی شد یهو😐😐😱😱😰😰 -تو چرا استراحت نمیکنی؟ سارا:☹️☹️☹️😮😮😮 ترسیدم پریا میای بریم هتل ؟ -نه عزیزم شما برید من میخوام پیش آقاباشم شاید اصلا برم مسجد گوهرشاد متعکف بشم سارا:وا روزه که نمیتونی بگیری😣😣 -خخخخخ نه منظورم اینکه بمونم سه روز سارا:اوهوم سارا رفت من موندم یه آقایی که روف عالمه شب شام غریبان امام حسن مجتبی و شب شهادت امام رضا امام رضا در آخرین روز صفر شهیدشدن رو کردم به حرم و گفتم امام رضا شما غریبی یا امام حسن ؟ آقا غریبی اینکه پیش مردم خودتون نیستین 😭😭 آقا امروز امشب زائرهای امام حسن فقط کبوتربودن یادیه شعر افتادم من کبوتر بقیعم با تو خیلی فرق دارم تو از این صحن به اون میپری من شبا سر روی خاکا میذارم اینجا زائر احترام میذارن اونجا زائر از رو قبرا میرونن تا سالهای سال مزار متبرکه امام حسن مجتبی،امام سجاد،امام محمدباقر،امام جعفرصادق بعقه داشته اما بعداز تسلط وهابی کثیف در ۸شوال تمامی آثار متبرکه ائمه بقیع خراب میشه 😭😭😭😭 نویسنده : بانو.....ش آیدی نویسنده:↙️ @Sarifi1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین ماه صفرهم تموم شد و شیعه و محبان ائمه عاشقانه به استقبال ماه صفر رفتن ماروزهای اول ربیع الاول هم در مشهد بودیم خیلی دوست دارم آقارو 😍😍😍 الان سه روزه از مشهد برگشتیم فردای روی که برگشتیم توی اینترنت درباره شهید رضا اسماعیلی تحقیق کردم و اطلاعات کمی دستگیرم شد "شهید رضا اسماعیلی یکی از شیعیان افغانستانی مقیم ایران بود که حدوداً 19 سال سن داشت و چهرهاش حقیقتاً از معصومیت خاصی برخوردار بود.این شهید در دانشگاه فردوسی مشهد به تحصیل علم میپرداخت" رضا جوانی برازنده و ورزشکار بود که نایب قهرمانی وزن 55 کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی را نیز در کارنامه داشت. و درسال 1392از طریق گروه فاطمیون به سوریه اعزام شد و شبیه امام حسین سرش از بدنش جدا شد😞😭" امروز سه روزه که برگشتیم و من تحقیق جمع کردم گذاشتم تو پوشه چادرم سر کردم -مامان من دارم میرم تحقیق بدم صحافی مامان: باشه پول داری؟ -بله من برم بعداز ۱۵دقیقه رسیدم کار دادم گفت سه روز دیگه آمادست سارا روز به روز به زایمانش نزدیک میشود برای همین اکثریت کارا رو خودم میکردم شنبه یعنی پنج روز دیگه باید تحقیق ارائه بدم تاریخچه وهابیت حاج آقاسلیمی استادمون زنگ زد گفت روز ارائه تحقیق تمام اساتید حوزه علمیه قزوین و طلاب سطح ۲ استان قزوین هستن استرسم لحظه به لحظه بالا میرفت شماره سارا گرفتم الو ساراگلی فردا میتونی بیای حوزه ؟ سارا:الو آره حسن آقا بنده خدا منو میاره همونجا میمونه منو برمیگردونه -ممنونم ازت حضورت بهم انرژی میده ممنونم ازت بعدی آشنایی با تاریخچه وهابیت# نام نویسنده: بانو....ش آیدی نویسنده :↙️ @Sarifi1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫 ❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw ❤️💛❤️💛❤️❤️💛❤️💛❤️💛❤️ @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین ارائه مقاله تو سالن اجتماعات حوزه بود، واردسالن که شدیم استرسم رفت بالا بسم الله گفتم از پله ها رفتم بالا رفتم پشت میکروفون بسم الله الرحمن الرحیم شروع کردم به خوندن دعای غریق اَللُّهم عرفنی نفسک و فانک إن تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک ، اللهم عرفنی رسولک ، فانک اٍن تعرفنی رسولک لم اَعرف حجتک، اللهم اعرفنی حجتک ، فانک ان لم تعرفنی حجتک ظلمت عن دینی مذهب شیعه همیشه مورد توجه دشمنان و دوستانش بوده است کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی اول مذهبی نو برای مقابله با شیعه ساخت به نام ""وهابیت """" فرقه قیدشده ساخته ی انگلستان است رئیس فرقه وهابیت‌ فردی است به نام ""محمدبن عبدالوهاب """ پدرش از علمای به نام و سرشناس ومعتقدِ شاخه حنبلی اهل سنت بود اما محمد از سنین کودکی ضد فرقه داشت تا درسنین نوجوانی توسط پدرش از قبیله اخراج شد و مرتدد حساب شد نویسنده :بانو....ش آیدی نویسنده:↙️ @Sarifi1372 🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است🚫 📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw @zoje_beheshti
بسم رب الصابرین شش اعتقاد اصلی وهابیت ۱.تعمیر قبور اولیای الهی و ائمه شیعه کفر محسوب میشود ۲.مسجدسازی درکنار قبور صالحان شرک است ۳.بزرگداشت موالید و وفوت علی بن ابی طالب و فرزندانش کفر محسوب میشود ۴.تبرک آثار شیعه شرک است ۵.درخواست از اولیای الهی کفراست ۶.درخواست شفاعت از شافعین شرک است برای اولین بار فردی به نام ""ابن القیم"""درکتاب حکم به تخریب بنای بقیع داد درهشت شوال ۱۳۴۴هـ.ق حکم اجرا شد درحالیکه در آیه ۳۶سوره و آیه ۲۳شوری خداوند از اعلام جهانی نشانه های الهی میگوید و چه نشانه بزرگتر از ائمه و اهل بیت (ناخوادآگاه بغض گلوم گرفت و تو دلم گفتم بمیرم برای کریم اهل بیت که غریب مدینه است😢 ) در صحیح بخاری ج۲ موضوع ساخت بنا و مسجد کنار ائمه و صالحان توسط اهل سنت بیان شده است و در سایر منبع اهل سنت بیان شده عبارتند از •صحیح مسلم ج ۲ص ۶۸ •صحیح مسلم کتاب السمجد ج ۲ص ۳۶ دلیل شیعه برای مسجدسازی مسجد تنها برای ستایش خداست وحرم اولیای الهی برای توسل و زیارت است خداوند در آیات ۸سوره دهر ،۹۰انبیا به بزرگداشت موالید و وفات ائمه را ستایش می کنند و در آیات ذیل با نکات زیر اشاره میشود ۱.درخواست شفاعت همان درخواست دعاست (۸۵نسا،۱۹محمد،۲۸نوح ) ۲.درخواست از افراد شایسته یک امر مستحبی است (۱۰۳توبه،۶۴نسا) در آخر این تحقیق از راهنمایی های استاد محترمون حجت الاسلام مرتضی سلیمی قدردانی می کنیم با گفتن این حرف تمام جعمیت برام صلوات میفرستن وقتی پایین اومدم از پله ها متعجب شدم برادرعظیمی هم همراه حسن آقا اومده وا😳😳 این چیکار میکنه اینجا ادامه دارد فردا ظهر❤️💙 نام نویسنده: بانو....ش آیدی نویسنده ‌:‌ @Sarifi1372 🚫کپی فقط با اسم نام و آیدی نویسنده حلال است🚫 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw @zoje_beheshti 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
💐💐💐💐
💙❤️رمان ازدواج صوری❤️💙