#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_اول
https://eitaa.com/havase/7453
#قسمت_دوم
https://eitaa.com/havase/7466
#قسمت_سوم
https://eitaa.com/havase/7473
#قسمت_چهارم
https://eitaa.com/havase/7488
#قسمت_پنجم
https://eitaa.com/havase/7504
#قسمت_ششم
https://eitaa.com/havase/7511
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
بسم رب الصابرین
#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_ششم
۷-۸تا بوم در ابعاد کوچک و بزرگ خریدم
مدادهای مخصوص طراحی B6-B8 خریدم
بومارو گذاشتم صندوق
خودم سوارشدم
دوتااز تابلوها مذهبی بود
دوتا عاشقانه
بقیه عادی
تابلوبزرگ برداشتم خطای اولیه طرح روش زدم
لب تاپم باز کردم شروع کردم به تایپ تحقیق حوزه علمیه
بعضی اسمهارو پررنگ میزدم
مثل محمد بن عبدالوهاب
مستر همفر
انگلیس
مشروب
اعتقادات وهابیت
۱.تعمیرقبور اولیای الهی و ائمه شیعه کفر است
۲.مسجد سازی در کنار قبور صالحان شرک است
۳.بزرگداشت موالید(ولادت ها)و وفات علی بن ابی طالب و فرزندانش بدعت است
۴.تبریک آثار اولیای الهی شرک است
۵.درخواست از اولیای الهی کفر است
۶.درخواست شفاعت از شافعان شرک است
نویسنده :بانو....ش
آیدی نویسنده
@Hajish1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده 🚫
ادامه دارد 🚶
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
به چشم بهم زدنی دهه دوم محرم هم تمام شد
امشب آغاز دهه سومه
داشتم رو بومی که قرار بود عکس آقا بزنم کار میکردم
که گوشیم زنگ خورد
شماره وحید و تصویر وحید-مهلا رو گوشی نمایان شد
-الو سلام
وحید:الو سلام دخترخاله میای هئیت کارت دارم ؟
-چشم تا یک ساعت دیگه اونجام
مانتو مشکیم پوشیدم روسری مشکیم لبنانی بستم
خونه ما رسم بود همه تا اربعین سیدالشهدا سیاه میپوشیدیم
بعد اربعین پدر مارو از سیاه در میاورد
راهی هئیت شدم
وحید داشت با برادر عظیمی حرف میزد
منتظر موندم تا حرف زدنشون تمام بشه 😕😕
تا تمام شد وحید صدام کرد :خانم احمدی
-چی شده ؟
وحید:باید چیزی شده باشه؟
شما خانمها چرا منتظر سومالی، زلزله بم هستید؟
-وحید 😡😡😡
بگو دیگه
وحید:باشه بابا
حاجی شالباف زنگ زد گفت از صبح هرچقدر ب خانم احمدی زنگ میزنم جواب نمیده
بهشون بگید از بین هر گروهی که که خیّرین سرپرستی شون دارند
به نیت حضرت عباس ۳۴نفر قرعه کشی کنن ببریمشون مشهد
هزینه کل سفر میدن + بچه ها هئیت که تو دهه اول تو مراسم نذری کمک کردن
حاجی گفت تا پس فردا ساعت ۹صبح به دستشون برسونی
دختر خاله یه تماس هم با حاجی بگیر
صبح کجا بودی ؟
-هیچ بابا رفته بودم جایی
وحید: پریا تورو باید MI6 بگیره از زیر زبونت حرف بکشه
-خیلی ممنون
شماره سارا گرفتم کل واقعه براش تعریف کردم
سارا:پریا من یه ذره خستم
تا یه ساعت دیگه میام
-باشه فدات بشم خیلی خسته شدی
سارا:ن بابا خدا لایقت بده تا آخر عمر تو این راه باشیم
-ان شالله
پس میبنمت
سارا:یاعلی
صبح منو سارا وسحر یه سری اقلام غذایی بردیم اطراف قزوین از
طرف خیّرین برای خانواده های که وضع مالی شون خوب نبود
نام نویسنده : بانو......ش
آیدی نویسنده:
@Hajish1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫
ادامه دازد
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
تا سارا بیاد یه ساعتی طول کشید
وقتی اومد بهش یه زنگ بزن برادرعظیمی هم تشریف فرما بشن
برادرعظیمی پسر خواهرشوهر سارا بود
یه باربه سارا گفتم زنگ بزن برادرعظیمی بیان پایگاه
زنگـ زد گفت :آقاصادق پریا میگهـ بیا پایگاه
قطع که کرد من تا یه ربع در افق محو بودم
اومد شماره برادرعظیمی بگیره
گفتم سارا به جان خودت اسمو بگی
میکشمت این چهارتا استخوان ✋ تو دهنت خرد میکنما
سارا:خب بابا خشمگین آروم باش
سارا زنگ زد کل ماجرا برای برادر عظیمی گفت
من خودم راحت میتونستم سفارش حاجی شالباف انجام بدم
اما خواستم جای شک و شبهه برای هیچ احدی نمونه
برادرعظیمی تا رسیدن ما قرعه کشی کردیم
اسامی یادداشت کردم ببرم پیش حاجی شالباف
شماره حاجی شالباف گرفتم
سلام حاج آقا خوب هستید
حاجی شالباف :سلام دخترم خوبی؟
پدر خوب هستن ؟
-ممنون سلام دارن خدمتتون
نفرمایید شما رحمتید
حاج آقا ممنون بابت مشهد
اسامی حاضره کی بیارم خدمتتون
حاجی شالباف:ممنون دخترم
منتظرتم
به پدرهم سلام برسون
بگو مهدی میگه سایت سنگین شده حاجی جان
-ان شالله باهم میایم خدمتتون
حاجی شالباف:ممنونم دخترم
نام نویسنده : بانو.....ش
آیدی نویسنده :
@Hajish1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
به سمت خونه به راه افتادم
چون کلید داشتم دیگه زنگ نزدم
-سلام خوشگل خانم خوبی؟
مامان:پریا دخترم بذار برسی بعد شروع کن شیطنت
-ووووووویییی مامان چیزای سخت نخواه دیگه
بابا کجاست ؟
-کجا میخواستی باشه ؟
تو حیاط دیگه
-تو حیاط چیکار میکنه؟
مامان :رفته عروس بیاره
-ووووووییییی خاک تو سرم 😱😱
سرت هوو آورد 😝😝
مامان : پریا خجالت بکش آفرین
-من میخوام بکشم
اما بلد نیستم
درهمین حین درباز شد بابا اومد داخل
بابا:پریا نیومده شروع کردی
-اصلا من از استقبال گرم کانون خانواده شدیدا خوشحال میشم
باباجان میشه حاضر بشیم بریم
بابا:کجا ان شاالله
-پیش حاجی شالباف
بابا:پیش مهدی چه خبره ؟
-حاجی شالباف قراره حدود ۲۰۰-۳۰۰نفر بفرستن مشهد
میخواستم اسامی ببرم پیشون
گفت با پدر بیا
بابا:باشه الان حاضر میشم بریم
بابا حاضرشد بیاد
سوئیچ گرفتم سمت بابا بفرمایید جناب احمدی
سرورم شما رانندگی کنید
بابا:پریا بابا شما این زبان نداشتی چیکار میکردی؟
-پیسی منو میخولد
بابا: پریا دخترم همیشه بخند باباجان
توکه میخندی دنیا بروم میخنده ☺️☺️☺️
ادامه دارد.... فردا ظهر❤️💙
نام نویسنده:بانو.....ش
آیدی نویسنده:
@Hajish1372
🚫کپی فقط با حفظ آیدی و نام نویسنده حلال است 🚫
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
@zoje_beheshti
#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_اول
https://eitaa.com/havase/7453
#قسمت_دوم
https://eitaa.com/havase/7466
#قسمت_سوم
https://eitaa.com/havase/7473
#قسمت_چهارم
https://eitaa.com/havase/7488
#قسمت_پنجم
https://eitaa.com/havase/7504
#قسمت_ششم
https://eitaa.com/havase/7511
#قسمت_هفتم
https://eitaa.com/havase/7527
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
May 11
بسم رب الصابرین
#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_هفتم
با پدر به سمت فروشگاه حاجی شالباف حرکت کردیم
حاجی شالباف از رفقای قدیمی بابا بود
یه فروشگاه بزرگ لوازم خانگی داشت
به خاطر ترافیک نیم ساعتی تو راه بودیم
بابا و حاجی شروع کردن به سلام علیک
منم همینجوری عین ماست وسط وایستاده بودم
درهمین حال در فروشگاه باز شد و پسر حاجی وارد فروشگاه شد
من خنده ام گرفت وقتی حلقه اش دستش دیدم 😝😝
این آقای به اصطلاح عاشق پارسال اومد خواستگاری من
چنان از عشق حرف میزد که آدم متحیر میموند
اما وقتی من گفتم نه
به سه روزم نکشید باورکن رفت خواستگاری یه دختر دیگه
بعضی ها فقط بلدن با کلمات بازی کنن
اسامی دادم به حاجی
بعداز یک دو ساعت الحمدالله بابا رحم کرد و پاشدیم رفتیم
-بابا لطفا پیش امامزاده حسین نگه دارید من میخوام برم مزار شهدا
بابا:باشه دخترگلم
خونه ما پایین شهر قزوین بود به عبارتی ۵دقیقه با امامزاده و مزار فاصله داشت
من متولد دهه ۷۰هستم تا پارسال فکر میکردم
چطوری شده این جوانای که اینجا خوابیدن
تو اوج شور و شعف راهی جنگ شدن
برای دفاع از خاک و ناموسشون
اما تا اینکه موند پارسال یه بنر تو دانشگاه از طرف بسیج برادران نصب شد
روش فقط دو تا جمله بود
مدافعین حرم حضرت زینب (س)
زیرشم کلنا عباسک یا زینب
من هیچی ازش نفهمیدم واقعا
چونـ کار برادرا بود منم که با عظیمی لج هیچی نپرسیدم
بانو.....ش
آیدی نویسنده :
@Hajish1372
🚫کپی فقط با حفظ نام آیدی نویسنده حلال است🚫
💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️💙❤️
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
از بنر اینا چندوقتی گذشت که هی واژه مدافعین حرم از تلویزیون تکرارشد
آخرش پس از تحقیق فهمیدیم یه سری حرامزاده میخوان به حرم
بی بی حضرت زینب بی احترامی کنن
شیعه هم هنوز نمرده دختر علی(ع) باز به اسارت بکشن
بچه های اعزام میشن برای دفاع از حرم میگن مدافعین حرم
تازه داشتم این خبر رو درک میکردم
که خبر شهادت یکی از همشهریام کل شهر قزوین برداشت
"""رسول پورمراد"""""
بنر عکسش تو خیابان دیدم شوکه شدم
وای خدایا چقدر جوان بود
الهی بمیرم برای خانواده اش
چند هفته بعد از شهادت
""""شهید رسول پورمراد """""
یکی از پاسدارهای ناحیه امام حسن مجتبی به نام
""""حمید سیاهکلی مرادی """" به شهادت رسیدن
خداوکیلی من داشتم دیوانه میشدم
تو مراسم تشیع شهید ،از خانمشون یه برخورد دیدم خیلی جوان بودن
منو خواهرام پوریا داداشم بهاره همه باهم رفته بودیم تشیع شهید
برام سخت بود باور این اوضاع
مگه میشه یه انسان بتونه انسان دیگه ایی رو بکشه و از این کارش شاد باشه
خدایا داره جهان به کجا میرسه😭
خودت امامون رو بفرس زمین پرشده از سیاهی😭😭😭😭
نویسنده بانو.....ش
آیدی نویسنده
@Sarifi1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
روزها ازپس هم میگذشت
امتحان میان ترم حوزه و دانشگاه باهم شروع شدن
تحقیق حوزه ،نقاشی ها که باید تحویل میدادم
روزها میگذشتن و شاید من فقط برای ناهار وشام از اتاق خارج میشدم
روزهایرخسته کننده ایی بود 😰
روزهای آخر هم رسید
و ما راهی مشهد شدیم
دلم پربود توان اینکه مسئول بشم نداشتم
قبل از رفتن همین جا به وحید گفتم پسرخاله لطفا مسئول خواهرا بشه
اونم چون میدونست مشهد رفتنی چقدر به آقا محتاجم
قبول کرد
با اتوبوس راهی مشهد شدیم
منو سارا پیش هم نشسته بودیم
سرم تکیه دادم به شیشه و اشکم جاری شد
سارا دستش رو شانه ام فشرد :پری چی شده ؟
-هیچی
دلم گرفته سارا
دلم کربلا میخواد
سارا:الهی عزیزم
ان شالله میری
اونم دونفره 😍😍
-مسخره این چه حرفیه
توام با دعا کردنت
ازدواج کنم چه بشه 😒😒😖😖
سارا:ما ازدواج کردیم چی شده؟
-شماها تو برنامتون ازدواج بود
من اصلا تو برنامم ازدواج نیست
سارا: وا😳😳😳
-والا
من آرزومه تا آخر عمر کنیز این دستگاه باشم
سارا:پری خیلی مسخره ای
یعنی تو ازدواج کنی
دیگه نمیتونی تو هئیت و پایگاه و خیریه فعال باشی؟
مگه من الان متاهل نیستم تازه حسن خودش هم قدمه و تشویقم هم میکنه
-باشه بابا 😖😖
اه نمیزاره یه دودقیقه ادم تو خودش باشه😢
نام نویسنده: بانو......ش
آیدی نویسنده:↙️
@Sarifi1372
ادامه دارد🚶
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
روای صادق عظیمی
ما راهی مشهدیم
پایتخت دلها
اما دلم داغون بود
داشتم میرفتم پیش آقا شکایت
تو اتوبوس وحید دستش زد سرشونه ام گفت:
صادق کشتی هات غرق شده
-وحید خودم غرق شدم
وحید:ناراحت نباش واگذارکن به خود بی بی
حتما دل پدرت نرم میکنه
-ای بابا وحید
من واقعا پدرمو نمیتونم درک کنم
اون موقعه ک جنگ ایران-بعث بود با اونکه تازه یه سال بود ازدواج کرده بود و یه بچه چندماه توراهی داشته رفته جنگ
اما الان منو اجازه نمیده
😔😔😔😔😔
وحید:غصه نخور داداش
بعداز ۱۵-۱۶ ساعت رسیدیم مشهد
بعداز غسل زیارت چفیه سبز لبنانیم و جانمازم برداشتم برم حرم
ورودی باب الجواد چفیه انداختم رو شونه هام
داخل صحن شدم
بعداز زیارت تو صحن جامع رضوی قامت بستم نماز خوندم
سلام که دادم یه گوشه صحن یه خواهری دیدم که چفیه سبزلبنانی روی چادرش بود
سریع زیر لب ذکر استغفرالله ..... گفتم
اما همین که اون خواهر چهرش برگشت سمت من متعجب شدم 😳
نام نویسنده:بانو.......ش
آیدی نویسنده↙️
@Sarifi1372
ادامه دارد ... عصر❤️💙
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@zoje_beheshti
#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_اول
https://eitaa.com/havase/7453
#قسمت_دوم
https://eitaa.com/havase/7466
#قسمت_سوم
https://eitaa.com/havase/7473
#قسمت_چهارم
https://eitaa.com/havase/7488
#قسمت_پنجم
https://eitaa.com/havase/7504
#قسمت_ششم
https://eitaa.com/havase/7511
#قسمت_هفتم
https://eitaa.com/havase/7527
#قسمت_هشتم
https://eitaa.com/havase/7534
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
بسم رب الصابرین
#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_هشتم
روای پریا
رو به سارا گفتم گوشیم کی بود؟
سارا:استاد بود
گفتن آغاز هفته وحدت باید تحقیقمون ارائه بدیم
-اوهوم تحقیق آمادست
فقط باید بدیم صحافی
همین
سارا:پریا میگم میشه بنظرت اون جلدهای قطور فنری کرد؟
-نمیدونم
سارا از مشهد رفتیم
( اشکام با اسم رفتن جاری شد 😢😢)
سارا:پریا کم گریه کن
کربلا با گریه بدست نمیاد
اصلا پریا
کربلا فقط باب رفتن که نیست
اگه باب رفتن بود به قول شهید آوینی کربلا به شدن است وگرنه شمر هم به کربلا رفت
یا پریا یادته استاد ابطحی تو مهدویت میگفتن ضحاک اسم یکی از یاران امام بود تو کربلا که لحظه آخر فقط برای حفظ جان امام تنها گذشته
-سارا به خداوندی خدا قسم دست خودم نیست
سارا 😡😡😡
سارا:ووووووییییی چی شد یهو😐😐😱😱😰😰
-تو چرا استراحت نمیکنی؟
سارا:☹️☹️☹️😮😮😮 ترسیدم
پریا میای بریم هتل ؟
-نه عزیزم شما برید
من میخوام پیش آقاباشم
شاید اصلا برم مسجد گوهرشاد متعکف بشم
سارا:وا روزه که نمیتونی بگیری😣😣
-خخخخخ نه منظورم اینکه بمونم سه روز
سارا:اوهوم
سارا رفت
من موندم یه آقایی که روف عالمه
شب شام غریبان امام حسن مجتبی و شب شهادت امام رضا
امام رضا در آخرین روز صفر شهیدشدن
رو کردم به حرم و گفتم امام رضا شما غریبی یا امام حسن ؟
آقا غریبی اینکه پیش مردم خودتون نیستین 😭😭
آقا امروز امشب زائرهای امام حسن فقط کبوتربودن
یادیه شعر افتادم
من کبوتر بقیعم با تو خیلی فرق دارم
تو از این صحن به اون میپری
من شبا سر روی خاکا میذارم
اینجا زائر احترام میذارن
اونجا زائر از رو قبرا میرونن
تا سالهای سال مزار متبرکه امام حسن مجتبی،امام سجاد،امام محمدباقر،امام جعفرصادق بعقه داشته
اما بعداز تسلط وهابی کثیف
در ۸شوال تمامی آثار متبرکه ائمه بقیع خراب میشه 😭😭😭😭
نویسنده : بانو.....ش
آیدی نویسنده:↙️
@Sarifi1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
ماه صفرهم تموم شد و شیعه و محبان ائمه عاشقانه به استقبال ماه صفر رفتن
ماروزهای اول ربیع الاول هم در مشهد بودیم
خیلی دوست دارم آقارو 😍😍😍
الان سه روزه از مشهد برگشتیم
فردای روی که برگشتیم توی اینترنت درباره شهید رضا اسماعیلی تحقیق کردم و اطلاعات کمی دستگیرم شد
"شهید رضا اسماعیلی یکی از شیعیان افغانستانی مقیم ایران بود که حدوداً 19 سال سن داشت و چهرهاش حقیقتاً از معصومیت خاصی برخوردار بود.این شهید در دانشگاه فردوسی مشهد به تحصیل علم میپرداخت" رضا جوانی برازنده و ورزشکار بود که نایب قهرمانی وزن 55 کیلوگرم پرورش اندام استان خراسان رضوی را نیز در کارنامه داشت. و درسال 1392از طریق گروه فاطمیون به سوریه اعزام شد و شبیه امام حسین سرش از بدنش جدا شد😞😭"
امروز سه روزه که برگشتیم و من تحقیق جمع کردم گذاشتم تو پوشه
چادرم سر کردم
-مامان من دارم میرم تحقیق بدم صحافی
مامان: باشه پول داری؟
-بله
من برم
بعداز ۱۵دقیقه رسیدم
کار دادم گفت سه روز دیگه آمادست
سارا روز به روز به زایمانش نزدیک میشود
برای همین اکثریت کارا رو خودم میکردم
شنبه یعنی پنج روز دیگه باید تحقیق ارائه بدم
تاریخچه وهابیت
حاج آقاسلیمی استادمون زنگ زد گفت
روز ارائه تحقیق تمام اساتید حوزه علمیه قزوین
و طلاب سطح ۲ استان قزوین هستن
استرسم لحظه به لحظه بالا میرفت
شماره سارا گرفتم الو ساراگلی فردا میتونی بیای حوزه ؟
سارا:الو آره
حسن آقا بنده خدا منو میاره همونجا میمونه منو برمیگردونه
-ممنونم ازت حضورت بهم انرژی میده
ممنونم ازت
#قسمت بعدی آشنایی با تاریخچه وهابیت#
نام نویسنده: بانو....ش
آیدی نویسنده :↙️
@Sarifi1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
❤️💛❤️💛❤️❤️💛❤️💛❤️💛❤️
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
ارائه مقاله تو سالن اجتماعات حوزه بود،
واردسالن که شدیم استرسم رفت بالا
بسم الله گفتم از پله ها رفتم بالا رفتم پشت میکروفون
بسم الله الرحمن الرحیم
شروع کردم به خوندن دعای غریق
اَللُّهم عرفنی نفسک و فانک إن تعرفنی نفسک
لم اعرف نبیک ،
اللهم عرفنی رسولک ،
فانک اٍن تعرفنی رسولک لم اَعرف حجتک،
اللهم اعرفنی حجتک
، فانک ان لم تعرفنی حجتک
ظلمت عن دینی
مذهب شیعه همیشه مورد توجه دشمنان و دوستانش بوده است
کشورهای غربی بعد از جنگ جهانی اول
مذهبی نو برای مقابله با شیعه ساخت
به نام ""وهابیت """"
فرقه قیدشده ساخته ی انگلستان است
رئیس فرقه وهابیت فردی است به نام ""محمدبن عبدالوهاب """
پدرش از علمای به نام و سرشناس ومعتقدِ شاخه حنبلی اهل سنت بود
اما محمد از سنین کودکی ضد فرقه داشت
تا درسنین نوجوانی توسط پدرش از قبیله اخراج شد و مرتدد حساب شد
نویسنده :بانو....ش
آیدی نویسنده:↙️
@Sarifi1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است🚫
#ادامه_تاریخچه_وهابیت_قسمت_بعدی
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
شش اعتقاد اصلی وهابیت
۱.تعمیر قبور اولیای الهی و ائمه شیعه کفر محسوب میشود
۲.مسجدسازی درکنار قبور صالحان شرک است
۳.بزرگداشت موالید و وفوت علی بن ابی طالب و فرزندانش کفر محسوب میشود
۴.تبرک آثار شیعه شرک است
۵.درخواست از اولیای الهی کفراست
۶.درخواست شفاعت از شافعین شرک است
برای اولین بار فردی به نام
""ابن القیم"""درکتاب
#زادالمعاد_فی_هدی_خیرالعباد
حکم به تخریب بنای بقیع داد
درهشت شوال ۱۳۴۴هـ.ق حکم اجرا شد
درحالیکه در آیه ۳۶سوره و آیه ۲۳شوری
خداوند از اعلام جهانی نشانه های الهی میگوید
و چه نشانه بزرگتر از ائمه و اهل بیت
(ناخوادآگاه بغض گلوم گرفت
و تو دلم گفتم
بمیرم برای کریم اهل بیت که غریب مدینه است😢 )
در صحیح بخاری ج۲ موضوع ساخت بنا و مسجد کنار ائمه و صالحان توسط اهل سنت بیان شده است
و در سایر منبع اهل سنت بیان شده عبارتند از
•صحیح مسلم ج ۲ص ۶۸
•صحیح مسلم کتاب السمجد ج ۲ص ۳۶
دلیل شیعه برای مسجدسازی
مسجد تنها برای ستایش خداست
وحرم اولیای الهی برای توسل و زیارت است
خداوند در آیات ۸سوره دهر ،۹۰انبیا به بزرگداشت موالید و وفات ائمه را ستایش می کنند
و در آیات ذیل
با نکات زیر اشاره میشود
۱.درخواست شفاعت همان درخواست دعاست (۸۵نسا،۱۹محمد،۲۸نوح )
۲.درخواست از افراد شایسته یک امر مستحبی است (۱۰۳توبه،۶۴نسا)
در آخر این تحقیق از راهنمایی های استاد محترمون حجت الاسلام مرتضی سلیمی قدردانی می کنیم
با گفتن این حرف تمام جعمیت برام صلوات میفرستن
وقتی پایین اومدم از پله ها متعجب شدم برادرعظیمی هم همراه حسن آقا اومده
وا😳😳
این چیکار میکنه اینجا
ادامه دارد فردا ظهر❤️💙
نام نویسنده: بانو....ش
آیدی نویسنده :
@Sarifi1372
🚫کپی فقط با اسم نام و آیدی نویسنده حلال است🚫
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
@zoje_beheshti
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_اول
https://eitaa.com/havase/7453
#قسمت_دوم
https://eitaa.com/havase/7466
#قسمت_سوم
https://eitaa.com/havase/7473
#قسمت_چهارم
https://eitaa.com/havase/7488
#قسمت_پنجم
https://eitaa.com/havase/7504
#قسمت_ششم
https://eitaa.com/havase/7511
#قسمت_هفتم
https://eitaa.com/havase/7527
#قسمت_هشتم
https://eitaa.com/havase/7534
#قسمت_نهم
https://eitaa.com/havase/7548
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
بسم رب الصابرین
#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_نهم
استادمون منو سارا رو خیلی تشویق کرد
به عبارتی خودش میگفت با یه مقاله ۵۰۰صفحه ای روسفیدشون کردیم
بعد از ارائه مقالمون اتفاق خاصی نیوفتاد
داشتم میرفتم خونه داداشم پوریا و بهار ببینم
که دوستم پریسا بهم زنگ زد،
خخخخخ هرموقعه این دوستم زنگ میزد میخندیم
خیلی باحال بود
اسممون خیلی شبیه هم بود
-الو سلام جانم پریسا
پریسا:سلام خوبی خانم
-مرسی جیگرم
پریسا:پریا بانو من میخام داستان زندگی شهید حمید سیاهکلی بنویسم
خوابشون دیدم ازم گلایه کردن که چرا زندگیشون نمینویسم
دوستم پریسا نویسنده بود
-ووووییییی پریسا خوشبحالت
پریسا:وووووییییی کوفت
زنگ زدم باهم بیای بریم
-دورغ نمیگی که؟😒
پریسا:آدم باش آفرین
-کی بیام پیشت
پریسا:من بعدازظهر میرم مزار تا با خانمشون صحبت کنم
-پریسا عاشقتم
پریسا:من قصد ازدواج ندارم فعلا خداحافظ 😂
#قسمت_بعدی_زندگی_شهید_سیاهکلی
نام نویسنده:بانو....ش
آیدی نویسنده:
@Sarifi1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است🚫
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
پریسا اومد دنبالم و باهم رفتیم مزار شهدا
وقتی رسیدیم به همسر شهید زنگ زد و ایشان گفتن سر مزار شهید هستن
به اون سمت حرکت کردیم
با خانم مرادی
(همسرشهیدسیاهکلی )دست دادیم
خانم مرادی خم شدن و مزار بوسیدن و رو به ما گفتن بچه ها بریم رو سبزها بشینیم ؟
-بریم
مزار شهدای قزوین کلا باتمام مزارشهدای کشور فرق داشت
از امامزاده حسین که وارد مزار شهدا میشی
روبه رو و سمت چپت مزارشهدا بود
سمت راست هم فضای سبز برای نشستن
و میان این فضای سبز موزه شهدای قزوین
و آخر این فضا ختم میشود به مزار والدین شهدا
تمامی قبور شهدا ۱۰-۱۵سانتی از زمین فاصله داشتن اما مزار شهید عباس بابایی نیم متری بالاتر از سطح زمین بود
روبه روی مزارشون هم نمادی از هواپیماشون ساخته بودند
خانم مرادی شروع کردن به صحبت
بچه ها قراره کتاب زندگی ما چاپ بشه اما خب چون خود حمیدآقا خواستن
من کمی از داستان زندگی شهید رو میگم
نام نویسنده:بانو....ش
آیدی نویسنده :
@Sarifi1372
#ادامه_زندگی_شهیدقسمت_بعد
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است 🚫
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
خانم میرزایی ادامه دادن
حمیدآقا اینا دوقلو بودن
متولد سال ۶۸هستن
دوقلو بودن
خب به طبع قل اول بزرگتر و خوشگلتر میشن 😍😍
حمیدآقا تو بچگی خیلی توپولی و ناز بودن 😢😢😍😍😍
برخلاف همه پسربچه ها فوتبال دوست نداشت
بعدازدواجمون فوتبال تماشا نمیکرد
نقاشی خیلی دوست داشتن
ابتدایی رو تو مدرسه راه دانش
راهنمایی مدرسه امام سجاد،
و دوره متوسطه در دبیرستان علامه امینی ادامه دادن
ازسال اول راهنمایی شروع به آموزش ورزش رزمی کاراته کردن
و مربیشون پدرم بودن
زمان شهادتشون دان دوم کاراته داشتن
سال ۸۷وارد سپاه امام حسن مجتبی شدن و سال بعدش جزو کادر رسمی سپاه شدن
سال۹۰در مبارزه با پژواک در سردشت حاضر شدن
سال ۹۱دوبار اومدن خواستگاریم
باردوم جواب مثبت دادم
زمان ازدواجمون حمیدآقا ۲۳ومن ۱۹ساله بودم
در ۲۱آبان ۱۳۹۴ برای اولین بار راهی سوریه شدن
ودر ۵آذر سال بعد در منقطه العیس حلب مثل آقا قمربنی هاشم بی دست و پا به درجه رفیع شهادت رسید😢😢
به اینجای حرفشون که رسیدن اشک روی گونشون جاری شد😭
دلم اتیش گرفت اماسریع اشکاشون پاک کردن واقعا چقدر شیرزن هستند همسران شهدا ماشاالله به غیرت زینبی شون😍💪
و بعداز یه ربع از ما خداحافظی کرد
و ما به معنویت این خانم بزرگوار حسرت میخوردیم
#شادی_روح_شهید_سیاهکلی_صلوات
نام نویسنده:بانو....ش
آیدی نویسنده:
@Sarifi1372
🚫کپی فقط با حفظ نام و آیدی نویسنده حلال است🚫
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@zoje_beheshti
بسم رب الصابرین
داشتیم از مزارشهدا برمیگشتیم که گوشیم زنگ خورد
اسم فائزه سادات رو گوشیم
-سلام جانم فائزه سادات
فائزه سادات :سلام عشقم
پری یه خبر خوب برات دارم
-جانم چی شده
فائزه سادات:پری بیا بریم کربلاقسطی
بازم با اسم کربلا اشکام جاری شد
-سادات ما دستمون خیلی خالیه خودت که میدونی مامانم تازه جهاز پرستو رو داده
اما شاید قسطی بودنش بشه یه مزیت برای اومدن
حتما به مامان اینامیگم بهت خبر میدم
فائزه سادات:باشه عزیزم
رسیدم خونه اذان مغرب بود
قامت بستم نمازم خوندم
تو نماز از خود خدا و امام حسین خواستم
کمکم کنن
درحال جمع کردن جانمازم بودم که صدای مادر به گوش رسید
پریا بیا شام
وارد آشپزخونه شدم
-مامان میخوام باهتون حرف بزنم
مامان:جانم عزیزم
بگو منو بابات گوش میدیم
-فائزه سادات زنگ زد گفت بریم کربلا قسطی
بریم مامان؟😢😢😢😭😭😭
مامان:من فدای دلت بشم که شور کربلا داره
پریا عزیزم تو میدونی حقوق بابات اصلا کفاف زندگیمون نمیده
صبرکن عزیزم سال بعد،
-باشه 😭😭😭
ادامه دارد... عصر❤️💙
نام نویسنده:بانو....ش
آیدی نویسنده:
@Sarifi1372
🚫کپی فقط باحفظ نام وآیدی نویسنده حلال است 🚫
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛
https://telegram.me/joinchat/BkbbOT9oqvqdz2xeJEshAw
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛
@zoje_beheshti
#رمان
#ازدواج_صوری
#قسمت_اول
https://eitaa.com/havase/7453
#قسمت_دوم
https://eitaa.com/havase/7466
#قسمت_سوم
https://eitaa.com/havase/7473
#قسمت_چهارم
https://eitaa.com/havase/7488
#قسمت_پنجم
https://eitaa.com/havase/7504
#قسمت_ششم
https://eitaa.com/havase/7511
#قسمت_هفتم
https://eitaa.com/havase/7527
#قسمت_هشتم
https://eitaa.com/havase/7534
#قسمت_نهم
https://eitaa.com/havase/7548
#قسمت_دهم
https://eitaa.com/havase/7556
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝